سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۱۳۸ - Nov 21, 2006
چند نكته در حاشيه و متن سينماي مستند ايران
آوايي كه عتيقه مي شود
تلويزيون در سراسر دنيا مناسب ترين محل براي توليد و پخش فيلم مستند بوده است، ولي در تلويزيون ما پايين ترين بودجه به توليد فيلم مستند اختصاص مي يابد
002394.jpg
گروه ادب و هنر- سينماي مستند ايران با وجود فيلمسازان شاخص و آثار جالب توجهي كه در اين سال ها ساخته شده، همچنان جرياني مهجور و كم قدر ديده به شمار مي آيد.
اين كم توجهي را مي توان در رويكرد رسانه ها به اين سينما هم مشاهده كرد. گروه ادب و هنر همشهري كه قبلاً در گزارش ها و مطالبي به سينماي مستند پرداخته است،قصد دارد از اين پس به صورت مداوم با ارائه تحليل، گفت وگو و گزارش اين عرصه را پوشش دهد. آنچه پيش رو داريد مطلعي است بر يك سلسله گزارش و تحليل درباره سينماي مستند ايران.
يك اتفاق نه چندان ساده
پخش مستندهاي درخشان سينماي ايران از شبكه 4 را مي توان يك اتفاق مهم در اين عرصه قلمداد كرد. مدتي است كه اين شبكه اقدام به پخش مستندهايي كرده است كه نسل تازه احتمالاً فقط نام آنها را شنيده است. در هفته هاي اخير مستندهايي چون اون شب كه بارون اومد و پيكان از ساخته هاي كامران شيردل روي آنتن رفت.
فيلم هايي كه هر كدام فصل تازه اي را در سينماي مستند رقم زدند. رويكرد طنز آميز شير دل به ماجراي روستازاده گرگاني و واقعيت را منشوري چند وجهي ديدنهم بعد از گذشت ساليان طولاني، خالي از طراوت نيست. شير دل در زماني اين فيلم را ساخت كه تصور رايج از سينماي مستند، جز چند استثنا چيزي فراتر از گزارش هاي تصويري تخت از يك رويداد يا مكان نبود.
چنان كه فيلم پيكان هم تحولي در مستندهاي صنعتي ايجاد كرد.
پخش مستندهايي از اين دست در صورتي كه تداوم داشته باشد مي تواند به غناي سينماي مستند ايران بينجامد.
نگاه تيز بينانه فيلمساز
نشان دادن مستندهاي ماندگار، يك حسن ديگر هم مي تواند داشته باشد. بخش اعظم اين آثار حاصل نگاه تيزبينانه فيلمساز به رويدادهايي است كه خيلي ها به سهولت از كنارش گذر كرده اند. اين نگاه نكته بين اگر در ميان مستند سازان ما تسري يابد، آن وقت آثاري به مراتب بهتر در اين عرصه خواهيم داشت.
در اين سال ها با وجود آنكه به لحاظ امكانات شاهد پيشرفت هاي قابل توجهي بوده ايم، همچنان در بسياري از بزنگاه هاي حساس جاي خالي مستند سازان حس مي شود.
در اختيار گرفتن يك دوربين 16 ميليمتري در روزگاري كه براي خيلي از فيلمسازان به آرزو مي مانست آوايي كه عتيقه مي شود ، ندامتگاه زنان ، ريتم ، طلوع جدي و... مقابل دوربين رفتند. حالا در شرايطي كه پيشرفت هاي تكنولوژيك و آمدن دوربين هاي ديجيتال، يك امكان براي سينماي مستند محسوب مي شود؛ انتظار مي رود شاهد يكي از بهترين دوران مستند سازي ايران باشيم.
هدف: جلب اعتناي جشنواره ها
رويكردي كه در اين سال ها بيشتر مشاهده مي شود، حركت برخي مستند سازان به سمت جلب اعتناي جشنواره هاي بين المللي است. اتفاقي كه در سينماي نوين ايران رخ داد در ابعادي كوچكتر در سينماي مستند تكرار مي شود. در واقع سينماي جشنواره پسند شاخه اي هم در عرصه مستند دارد كه به نظر مي رسد صرفاً در خدمت مقاصد فستيوال هاي خارجي است. برخي از مستندهايي كه در سال هاي اخير جوايزي هم از اين جشنواره ها از آن خود كرده اند، رويكردشان كاملاً در خدمت ارائه تصويري غريب نما از ايران بوده است.
در اين آثار كه اغلب در مناطق دورافتاده فيلمبرداري شده اند، كوشيده شده تا ايران به مثابه سرزمين عجايب با آدم هايي بدوي و عقب مانده معرفي شود. دقيقاً همان كاري كه برخي فيلمسازان جشنواره اي با فيلم هاي بلند سينمايي شان انجام مي دهند.
جالب اينكه چنين رويكرد كاسبكارانه اي با سكوت برخي از مسئولان مواجه مي شود. در شرايطي كه گاهي اوقات انعكاس واقعيت هاي ملموس جامعه در قالب فيلم مستند با مخالفت هايي مواجه مي شود، اين سكوت در ارائه تصويري نامطلوب از كليت جامعه جاي سؤال دارد.
مستند در فيلم داستاني
سينماي داستاني ايران از زمان توفيق كيارستمي؛ رويكرد به مستند را در دل فيلم داستاني در دستور كار خود قرار داد. بسياري از فيلم هاي سينمايي جشنواره پسند ايران بيش از آن كه داستاني باشند، مستند بودند. به تدريج اين روند چنان پررنگ شد كه برخي از فيلمسازان كلاً درام پردازي و روايت در فيلم داستاني را به فراموشي سپردند و با دوربين 35 ميليمتري و در قالب فيلم داستاني، عملاً مستند ساختند.
جالب است كه اين اتفاق در جايي رخ مي دهد كه خود سينماي مستندگونه اي كاملاً مهجور به شمار مي آيد. جايي كه مهم ترين نهاد حمايت كننده از فيلم مستند، سال ها بودجه اش را به ساخت فيلم هاي داستاني سينمايي اختصاص مي داد.
ظرفيت هاي نامكشوف مستند
چندي پيش در خبرها آمده بود كه فيلم مستند رژه پنگوئن ها به تنهايي سهم قابل توجهي در افزايش صادرات سينماي فرانسه داشته است. مستندي كه نمايشش در سراسر جهان با توفيق مواجه شده و عملاً سودآورترين فيلم سينماي فرانسه در سال گذشته بوده است. مشابه اين اتفاق در سينماي كشورهاي ديگر هم فراوان رخ داده است. درحالي كه تصور رايج در اين جا، در مورد مقوله فيلم مستند؛ به گونه اي است كه اصلاً نمي شود حرف از اكران مستند در سالن هاي سينما زد.
فيلم مستند ظرفيت هايي دارد كه بسياري از آنها هنوز بالفعل نشده است. فراهم كردن بستري مناسب براي نمايش فيلم مستند در سينماها مي تواند يكي از اين ظرفيت ها باشد.
كم توجهي تلويزيون
در سراسر دنيا، تلويزيون بيشترين بها را به فيلم مستند مي دهد. شبكه هاي معروف تلويزيوني دنيا بخش قابل توجهي از بودجه شان را صرف توليد فيلم هاي مستند مي كنند. صرف بودجه فراوان براي ساخت فيلم مستند از سوي شبكه هاي تلويزيوني معتبر، كاملاً براساس توجيه اقتصادي اين كار صورت مي گيرد. مستندي كه توسط يك گروه حرفه اي با صرف بودجه و وقت كافي ساخته مي شود؛ به عنوان آثاري پربيننده روي آنتن رفته و به ديگر شبكه ها هم فروخته مي شود. در حالي كه در تلويزيون ها، شاخص ترين مستند ساز هم با بودجه اي بسيار كمتر از يك فيلم با مجموعه داستاني درجه ج بايد فيلم بسازد. وقتي مي گوييم در بسياري از بزنگاههاي حساس جاي خالي دوربين مستند سازان حس مي شود، بخشي اش قطعاً ريشه در چنين مسائلي دارد.در سال هاي اخير رويكرد تلويزيون نسبت به گذشته قدري بهبود داشته، ولي هنوز فاصله زيادي با شرايطي كه بتوان آن را مطلوب ناميد، داريم.
مسئله آموزش
حدود چهار دهه پيش، فريدون رهنما دوربين فيلمبرداري و فيلم خام در اختيار تعدادي جوان مستعد گذاشت و از آنها خواست كه مستند بسازند. از بين اين چهره ها، تعدادي بعدها مستندسازان برجسته اي شدند. گروهي كه با همان رهنمون هاي رهنما و امكاناتي كه او در اختيارشان مي گذاشت، به فوت و فن كار مسلط شدند. از سوي ديگر اما تعدادي از فيلمسازان همان نسل، پس از گذراندن تحصيلات عاليه در دانشكده هاي سينمايي كشورهاي اروپايي به ايران آمدند و به مستندسازي پرداختند. به تدريج سينما در ايران هم جزو رشته هاي دانشگاهي قرار گرفت. در سال هاي پس از انقلاب شاهد گسترش قابل توجه دانشكده هاي هنري شديم، به طوري كه در حال حاضر سينما از سوي مراكز آموزشي مختلفي تدريس مي شود. نقش انجمن سينماي جوان را هم نبايد فراموش كرد. به خصوص برخي مربيان كوشا در شهرستان ها كه برخي از استعدادهاي فعلي سينماي مستند محصول تلاش آنها هستند. با اين همه اگر مقوله آموزش در اين عرصه را با آنچه كه در زمينه سينماي داستاني اتفاق مي افتد، مقايسه كنيم، متوجه مي شويم كه مستند در اين عرصه هم مهجور واقع مي شود. كافي است حجم كتاب هاي تئوريك منتشر شده در زمينه سينماي مستند را مثلا با آنچه در زمينه كتاب هاي فيلمنامه نويسي داستاني به بازار آمده مقايسه كنيم. هنوز يكي از مهم ترين مراجع دانشجويان در زمينه سينماي مستند، كتابي است كه سال هاست تجديد چاپ نشده است.
نكته ديگر اينكه مستندسازي به صورت تخصصي و يك رشته دانشگاهي تدريس نمي شود. در واقع هنوز طرح منسجمي در دانشگاه ها در اين زمينه وجود ندارد. به قول يك مستندساز، در عرصه هاي گوناگون گفتارنويسي، روايت، فيلمبرداري، تدوين و... در سينماي مستند، تنها تجربه ها و نقل سينه به سينه ديده مي شود كه كافي نيست. اگر آموزش تخصصي نداشته باشيم توليد تخصصي هم امكان پذير نخواهد بود. علاوه بر آن بايد همواره فيلمسازان در اين زمينه پژوهشگر بوده و حتي در زمينه هاي فلسفه، تاريخ و... نيز داراي مطالعات آكادميك باشند.
اخيراً مركز گسترش سينماي مستند و تجربي فعاليت هايي در خصوص آموزش سينماي مستند انجام داده كه شايد تا اندازه اي بتواند خلاء موجود را پر كند.
هر چند هنوز ضعف دانش تئوريك به مثابه معضلي جدي در نسل تازه مستندسازان مشاهده مي شود.
مستند يا آگهي؟
سينماي مستند ايران به دلايلي كه بخش هايي از آن در نوشته آمده، براي بسياري از فعالانش بازدهي اقتصادي ندارد. به همين خاطر برخي از مستندسازان ناچارند براي گذران زندگي به ساخت فيلم هايي صنعتي تبليغاتي بپردازند. به واسطه تلقي غلط بسياري از سفارش دهندگان، تبليغ رو و مستقيم هنوز هم بر بيان غيرمؤكد، اولويت دارد. به همين خاطر بسياري از فيلم هايي كه در مورد كارخانجات صنعتي از سوي فيلمسازان مستعد ساخته شده فاقد ظرافت هاي هنرمندانه هستند. در واقع سفارش دهنده چنان نظرش را به فيلمساز تحميل مي كند كه حاصل كار نه يك فيلم مستند كه صرفا يك رپورتاژ آگهي تصويري است. هر چند گاهي اوقات ديده شده كه مستندساز در اين عرصه محدود هم به خلاقيت هاي فرمي دست زده است.
مشكل اكثر فيلم هاي اينچنيني كه بخش قابل توجهي از توليدات مستند را هم تشكيل مي دهد، اين است كه هيچ جذابيتي براي تماشا ندارند. در واقع اينها گزارش هايي اند كه روابط عمومي ها براي مديران، ارسال مي كنند و معمولا مخاطبي فراتر از اين هم نمي يابند. در صورتي كه در همين قالب فيلم هاي صنعتي شاهد توليد مستندهايي بوده ايم كه بسيار ديدني و جذاب هم بوده اند، به طوري كه توجه هر مخاطبي را به خود جلب مي كنند.
جزيره تنهايي
عده اي از مستندسازان اعتقاد دارند كه تلقي رايج سينماي مستند را جزو پيكره سينماي ايران نمي داند و با آن به مثابه جزيره اي تك افتاده برخورد مي شود. وقتي بخش قابل توجهي از فيلم هاي مستند بعد از توليد نهايتاً در يكي دو جشنواره به نمايش درمي آيند و بعد در آرشيوها خاك مي خورند؛ به نظر مي رسد كه اين عرصه اصلا اهميتي ندارد. استمرار اين رويكرد باعث شده تا برخي از مستندسازان در حين توليد فيلمشان به جاي مخاطب به سفارش فلان جشنواره داخلي يا خارجي فكر كنند.
فراهم آوردن امكان براي نمايش آثار مستند چه در سالن هاي سينما و چه در تلويزيون مي تواند اين شاخه انحرافي در اين زمينه را خشك كند.
در حال حاضر مهم ترين نكته اي كه مي تواند اين حس تك افتادگي از بدنه سينماي ايران را از مستندسازان دور كند، اهتمام جدي در اكران فيلم مستند است.جداي از اين، اگر فيلم مستند امكان ديده شدن از سوي مخاطب را داشته باشد و فيلمساز بازخوردهاي فيلمش را در دل جامعه مشاهده كند، هم درصد فيلم هايي كه صرفا براي خوش آمد جشنواره ها ساخته مي شود پايين مي آيد و هم اينكه انگيزه اي مضاعف به سينماگران اين عرصه داده مي شود.
روايت در فيلم مستند
ضبط بي كم و كاست يك رخداد واقعي را نمي توان فيلم مستند ناميد. متاسفانه يك تلقي رايج وجود دارد كه گويي روايت تنها در فيلم داستاني معنا و مفهوم دارد و مستند نيازي به روايت ندارد. اين تلقي حتي در ميان برخي مستندسازان جوان هم وجود دارد. در حالي كه بدون روايت اصلا مستند مفهومي ندارد. بخشي از اين تلقي غلط ناشي از ضعف هاي تئوريك سينماي مستند است. چون حجم كتاب ها و مقالاتي كه درباره روايت در فيلم مستند منتشر شده حتي به اندازه يك دهم آثاري نيست كه در آنها به روايت در فيلم داستاني پرداخته شده است.
مستندهاي برجسته تاريخ سينما ماندگاري شان را مديون روايت درستشان هستند.ضبط تصاوير بي ظرافت از يك رخداد و گنجاندن مصاحبه در ميان آنها كه اين روزها رايج شده، نامش هر چه باشد قطعا فيلم مستند نيست.گاهي اوقات تلويزيون آثاري را به عنوان فيلم مستند روي آنتن مي برد كه در بهترين  حالت يك گزارش تصويري است.ساختارشكني در اين عرصه مهم اصلا ارتباطي با نفي مفهوم روايت ندارد.آوانگاردترين آثار مستند هم روايت را نفي نكرده اند، بلكه مبتني بر شيوه روايي متفاوتي ساخته شده اند.

چشم انداز
دختر لر۷۳ساله شد
ايسنا: اولين فيلم ناطق فارسي، درآينده نزديكي به طهران خواهد رسيد، اولين فيلم ناطق و موزيكال فارسي كه توسط كمپاني فيلمبرداري فارسي در هندوستان و تحت توجه خان بهادر اردشير ايراني باشتراك ايراني براي ايرانيان تهيه شده است بزودي در تهران به نمايش گذاشته مي شود. براي اسم و موضوع فيلم منتظر اعلان ثانوي باشيد.
اين متن نخستين اعلام دخترلر است كه در شماره خرداد 1312 روزنامه ايران به چاپ رسيده است.
سينما ماياك ( در خيابان لاله زار) از سي ام آبان ماه 1312 نمايش فيلم را آغاز مي كند. فردا مصادف با هفتاد و سومين سالروز نخستين نمايش دخترلر است.
عبدالحسين خان شيرواني يا شيرازي، معروف به سپنتا (1286 ـ 1348ش) شاعر، نويسنده و روزنامه نگار در نيمه دوم دهه 1300 ش به قصد تحقيق در هنر و فرهنگ ايران باستان به هند رفت. عبدالحسين سپنتا بعد از تجربيات متعددي كه در زمينه چاپ و نشر كتاب داشت به دليل آشنايي با فرهنگ و علوم ايراني كه از ديدگاه يكي از دوستانش از طريق زبان سينما، بيشتر از نوشته مي تواند موفق باشد، تصميم مي گيرد وارد عالم سينما شود، وي همزمان در هندوستان اقامت داشت.
در كتاب تاريخ سينماي ايران نوشته جمال اميد از زبان سپنتا نقل است كه اردشير ايراني از اصل فكر استقبال كرد ولي او در عين حال يك تاجر بود و و مي خواست بداند سرمايه اي را كه صرف مي كند، بازگشت و سودي خواهد داشت؟ من براي اطمينان به يكي دو تن از دوستانم در تهران نامه نوشتم كه اطلاعاتي در رابطه با تعداد سالن ها و ميزان بهاي بليط سينما براي من ارسال كنند، اطلاعات رسيده براي اردشير ايراني منطقي بود و در مرحله بعد او مرا به مطالعه يك سلسله كتاب درباره سناريونويسي، كارگرداني و بازيگري واداشت و من سناريو را با نظر فني اردشير ايراني نوشتم و تهيه فيلم را در ماه آوريل سال 1933 (فروردين 1312) آغاز كردم. پس از 7 ماه كار مداوم، سرانجام نخستين فيلم ناطق ايراني موجوديت يافت .
ايران ديروز و ايران امروز يا دختر لر كه بعدها مردم از آن به عنوان جعفر و گلنار ياد كردند. در مجموع، دختر لر نه فقط اولين فيلم ناطق فارسي است، بلكه در رديف پيشگامان سينماي ناطق نيز قرار دارد، زيرا تنها پنج سال پيش از ساخته شدن آن بود كه نخستين فيلم تمام ناطق سينما چراغ هاي نيويورك به نمايش درآمد، از همين روز دختر لر مي تواند منبع قابل توجهي براي پژوهش در زمينه چگونگي و پيدايش و تحول صدا در سينما نيز باشد.

سايه روشن
محمد حميدي مقدم
و توليد سري جديد مستند۴
002397.jpg
محمد حميدي مقدم يكي از پركارترين تهيه كنندگان سيما در زمينه توليد برنامه هاي سينمايي بوده است. او كه در سال هاي گذشته تهيه و اجراي برنامه هايي چون سينمايك و سينمادو را برعهده داشت، سري تازه اي از برنامه مستند۴ را آماده پخش كرده است. اين روزها قسمت هاي صفر مجموعه كه شامل يك مرور كلي است پخش مي شود. در دوره جديد اين مجموعه قرار است در هر قسمت، يك فيلم مستند بلند به نمايش درآيد و در كنارش به نقد و تحليل آن پرداخته شود. مستند۴ بخش هاي متفاوتي دارد. در بخش مستندهاي اجتماعي، فيلم هاي كودكان گمشده ، سه اتاق تاريك و دخترچريك به نمايش درخواهد آمد و در بخش مستندهاي سياسي آثاري چون سالوادور آلنده (پاتريش كازمن)، قرباني (دريك گانديلني)، فيدل (استلابراوو). همچنين بخشي هم تحت عنوان پيشگامان سينماي مستند ايران و جهان در اين برنامه پخش خواهد شد كه در آن آثاري از رابرت فلاهرتي، ژيگاورتوف، منوچهر طياب، كامران شيردل و پرويز كيمياوي نمايش داده خواهد شد.
.........................................................
تصحيح و پوزش
در مطلب پاشنه آشيل يا نقطه قوت كه روز گذشته در صفحه شهر تماشا به چاپ رسيد، به جاي سعيد مروتي به اشتباه نام سعيد مستغاثي به عنوان نويسنده مقاله قيد شده كه بدين وسيله تصحيح مي شود.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |