نگاهي به دلايل ترك تحصيل دانش آموزان و راهكارهاي جلوگيري از آن
دلتنگي هاي دانش آموز خودباخته
ترجمه؛ مهتاب صفرزاده خسروشاهي
|
|
تعليم و تربيت و معضلات و مشكلات مربوط به آن يكي از بحث انگيزترين مسائل در جوامع مختلف بوده و هست. دلايل اين اهميت را نيز مي توان به نكاتي چون، لزوم تعليم و تربيت صحيح نسل آتي، حساسيت و شكنندگي كودكان، نوجوانان و جوانان در مقابل مسائل مختلف؛ سرمايه گذاري دولتمردان جوامع براي دستيابي به موفقيت بيشتر با استفاده از تخصص نسل جوان؛ تأكيد والدين به تعليم و تربيت درست فرزندان؛ حركت سرسام آور جوامع به سوي رشد و ترقي و بسياري نكات ريز و درشت ديگري نسبت داد و درست به دلايل ذكر شده، ترك تحصيل دانش آموزان يكي از معضلاتي است كه مي توان آن را به دلايل مختلف آفتي براي ساختار آموزشي - پرورشي جوامع دانست.
آن چه در پي مي خوانيم، نتايج مجموعه پژوهش هاي پژوهشگران انجمن بين المللي مطالعات آموزشي (EA) درباره دلايل ترك تحصيل دانش آموزان و راهكارهاي جلوگيري از آن است.
***
پژوهشگران انجمن بين المللي مطالعات آموزشي(EA) طي يك بررسي گسترده و متمركز طي سه سال بر روي 3 هزار و 500 دانش آموز آمريكايي دوره دبيرستان، به نتايج جديدي درباره علل ترك تحصيل دانش آموزان اين مقطع تحصيلي دست يافتند.
دكتر رگ ويور (Dr.Reg weaver) سرپرست گروه پژوهشي درباره اين تحقيق مي گويد: با بررسي 3 هزار و 500?دانش آموزان دبيرستاني در آمريكا و در كنار آن والدين، مربيان و همه افرادي كه به هر نحو با امر تعليم و تربيت دانش آموزان اين دوره تحصيلي مرتبط هستند دريافتيم ترك تحصيل دانش آموزان دبيرستاني به عوامل متعددي وابسته است كه در اين بين نكته به عنوان شاخص ترين دلايل برگزيده شدند.
وي در ادامه مي افزايد: هدف اصلي از انجام اين پژوهش ابتدا شناسايي نقاط ضعف بخش آموزش و پرورش و سپس كاهش و در نهايت به صفر رساندن تعداد دانش آموزاني است كه به دلايل متعدد از دوره دبيرستان ترك تحصيل كرده و راه ديگري غير از ادامه تحصيل را براي زندگي برمي گزينند. شاخص ترين دلايل و راهكارهاي جلوگيري از ترك تحصيل دانش آموزان دبيرستاني در يازده مورد خلاصه مي شود.
۱ - فراهم نشدن زمينه مناسب براي تحصيل همه جوانان و نوجوانان زير بيست و يك سال؛ در بسياري از كشورها حداكثر سن براي تحصيل در دوره دبيرستان، 18 سال است و پس از اين سن دانش آموزان به فرض اشتياق به ادامه تحصيل بايد راهي مدارس شبانه شوند. حضور در مدارس شبانه شكستي جدي و عاملي براي ترك تحصيل دانش آموزان است. از اين رو با ارتقاء سطح سني اين معضل برطرف شده و دانش آموزان بدون ترس و هيجان، به ويژه هيجان ناشي از افزايش سن مي توانند به تحصيل بپردازند.
به عقيده پژوهشگران در قرن حاضر كه بسياري از دانش آموزان با مشكلات فراواني چون ناتواني در تأمين نيازهاي اقتصادي - اجتماعي دست و پنجه نرم مي كنند، افزايش سن تحصيل در دبيرستان راهكاري است تا دانش آموزان بتوانند در كنار كار به تحصيل نيز بپردازند.
بر اساس پژوهش هاي انجام شده بالاترين آمار ترك تحصيل مربوط به ترك تحصيل به دليل افزايش سن و امتناع دانش آموزان از حضور در مدارس شبانه است.
۲ - مدارس ويژه دانش آموزان 19 تا 21 سال؛ خجالت دانش آموزاني كه نسبت به همكلاسي هاي خود سن بالاتري دارد، عاملي براي ترك تحصيل آنها است. بنابر اين با ساخت مدارس ويژه دانش آموزان 19 تا 21 ساله، مي توان گام مؤثري جهت جلوگيري از ترك تحصيل اين رده سني برداشت. اين مدارس بايد جدا از مدارس شبانه فعاليت كرده و از هر نظر حتي از جهت زماني مانند ساير مدارس مقطع دبيرستان باشند.
۳ - بر روي تك تك دانش آموزان تمركز كنيم؛ به عقيده پژوهشگران انجمن بين المللي مطالعات آموزشي آمريكا (EA) مركز آموزشي مي تواند در زمينه آموزش و پرورش دانش آموزان موفق عمل كند كه از وضعيت آموزشي - پرورشي فرد فرد دانش آموزان آگاه باشد. اين تمركز با كاهش تعداد كادر آموزشي و انتخاب افراد زبده، ارتباط منظم و مؤثر والدين و اولياء مدرسه، ارتباط صميمانه(در حد معقول و منطقي) بين دانش آموزان و آموزگار، كاهش تعداد دانش آموزان در هر كلاس(حداكثر بين 18 تا 25 نفر)، برنامه ريزي منظم براي رسيدگي به وضعيت درسي دانش آموزان، برگزاري كلاس هاي تقويتي منظم به منظور رفع ضعف هاي آموزشي ميسر است.
پژوهشگران برگزاري برنامه هاي تفريحي دسته جمعي در پايان هفته و حتي در طول تعطيلات تابستان را يكي از شيوه هاي افزايش ارتباط ميان دانش آموزان با يكديگر و دانش آموزان با اولياء مدرسه به ويژه آموزگار مي دانند. اين ارتباط زمينه ساز حل بسياري از مشكلات آموزشي - پرورشي است. در حقيقت به هر ميزان موانعي چون، ترس، خجالت و بي اعتمادي ميان دانش آموزان و آموزگار و... برطرف شود به همان ميزان امكان موفقيت دانش آموز افزايش مي يابد.
۴ - گسترش زمينه تحصيل؛ محدود كردن رشته هاي تحصيلي و القاء اين باور كه ادامه تحصيل در برخي رشته هاي تحصيلي ضامن موفقيت بوده و ادامه تحصيل در ساير رشته ها، آينده روشني را به دنبال ندارد، دانش آموز را از ادامه تحصيل دلزده مي كند. اين نكته به ويژه در دانش آموزاني كه به ادامه تحصيل در برخي رشته ها علاقه نداشته و فقط به اجبار اجتماع، والدين و مدرسه ادامه تحصيل در اين رشته ها را برمي گزينند حائز اهميت بوده و عامل اصل بازدارنده از تحصيل آنها است. بنابر اين مدرسه و در گام بعدي اجتماع و والدين موظفند تا زمينه تحصيل براي همه رشته هاي تحصيلي را براي دانش آموزان فراهم كنند. از ديدگاهي ديگر شكستن حصار باورهاي نادرست اجتماعي - فرهنگي راهي جهت هموار كردن انتخاب آزادانه دانش آموزان و در نتيجه موفقيت آنها است.
۵ - ارتباط بخش آموزش و اشتغال؛ ارتباط مؤثر بين بخش آموزش و اشتغال نه تنها باعث مي شود آموزش ها جهت يابي صحيحي داشته و به سمت و سوي برآوردن نيازهاي اجتماع و چرخاندن چرخ هاي اقتصادي گام بردارد، بلكه دانش آموزان اطمينان مي يابند كه پس از فراغت از تحصيل و تحصيل در هر رشته اي، بيكار نخواهند ماند.
ترس از بيكاري پس از اتمام تحصيلات(چه پس از اخذ مدرك ديپلم يا فارغ التحصيلي از دانشگاه) و باور به هدر رفتن سال هاي مفيد جواني به دليل ترس از بيكاري پس از تحصيل، در مقايسه با افراد تحصيل نكرده اي كه وارد بازار كار شده و از شرايط به مراتب بهتري نسبت به افراد تحصيلكرده برخوردارند، دانش آموز را از ادامه تحصيل باز مي دارد. در حقيقت مقايسه دايمي قشر تحصيلكرده و بيكار و تحصيلكرده و كم درآمد با قشر تحصيل نكرده و حتي بي سواد با درآمد بالا، يكي از دلايلي است كه بسياري از دانش آموزان دبيرستاني را از ادامه تحصيل باز مي دارد. اين وضعيت در كشورهاي در حال توسعه و توسعه نيافته به وضوح مشاهده مي شود.
۶ - ارتقا سطح كيفي آموزش ها و شروع زود هنگام آموزش ها؛ پژوهش ها نشان مي دهد ارتقا سطح كيفي آموزش ها، شروع آموزش ها به صورت جدي از دوره پيش دبستاني؛ پربار كردن مباحث درسي ارائه شده در دوره هاي گوناگون تحصيلي: ايجاد اشتياق و علاقه به تحصيل و فراگيري آموزش هاي ارائه شده با انتخاب مباحث درسي كه خلاقيت و اشتياق دانش آموزان را پاسخگو باشد و... عوامل مؤثري جهت جلوگيري از دلزدگي و ترك تحصيل دانش آموزان در مقطع دبيرستان است.
به هر ميزان دانش آموز از فراگيري لذت ببرد، به همان ميزان امكان ترك تحصيل او كاهش مي يابد. از سوي ديگر حذف مباحث درسي وقت گير و ايستا و جايگزين كردن مباحث درسي كه پاسخگوي حس اشتياق، پرسشگري و خلاقيت دانش آموزان باشد، راهكار مناسبي جهت كاهش خطر ترك تحصيل دانش آموزان است.
۷ - حضور مؤثر و منطقي والدين در مراحل مختلف تحصيل دانش آموزان؛ خانواده در هر جايگاه و موقعيت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ... كه باشد نقش بسزايي در موفقيت يا شكست تحصيلي دانش آموز دارد. آموزش رفتارهاي صحيح فردي و اجتماعي؛ تشويق دانش آموز براي ادامه تحصيل؛ فراهم كردن زمينه مناسب براي ادامه تحصيل فرزندان، رفع مشكلات آموزشي و پرورشي با همكاري اولياء مدرسه و...، همگي عوامل مؤثري براي ادامه تحصيل و موفقيت دانش آموز است. اگر اين حمايت ها از دوران كودكي و حتي پيش از شروع درس و مدرسه آغاز شود، بي شك نتيجه بهتري را نيز به همراه خواهد داشت. به عقيده پژوهشگران نقش والدين، حتي از عملكرد اولياء مدرسه نيز شاخص تر و تأثيرگذارتر است.
۸ - حمايت؛ همراهي والدين و اولياء مدرسه و به طور كلي همه افرادي كه به شكلي در آموزش و پرورش دانش آموز نقش دارند، شاخصي براي تضمين موفقيت تحصيلي دانش آموز است. اطمينان از اين كه در شرايط بحراني همواره فرد يا افرادي دانش آموز را حمايت و هدايت خواهند كرد، او را به ادامه مسير دلگرم مي كند.
پژوهشگران نقش حمايتي والدين و اولياء مدرسه را تنها به صرف هزينه محدود نكرده و تأكيد دارند اين حمايت بايد همه جانبه باشد. به اين معني كه دانش آموز بايد از جهت رواني - عاطفي، اجتماعي، اقتصادي، فكري و... تحت حمايت قرار بگيرد و در بسياري از موارد اصلاً نياز به صرف هزينه نبوده و نياز دانش آموز در حمايت هايي غير از حمايت هاي اقتصادي تعريف مي شود.
۹ - رفع تبعيض ها؛ هر يك از تبعيض هاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، نژادي، قومي و... مي تواند به تنهايي دانش آموز را از ادامه مسير بازدارد. در بسياري از كشورهاي اروپايي و آمريكا، شاخص ترين آمار ترك تحصيل، به ترتيب متعلق به دانش آموزان آفريقايي، آمريكاي لاتين و آسيايي است. دليل اين امر جدا از تبعيض هاي اجتماعي، تفاوت هاي فرهنگي و به دنبال آن جدا ماندن از جمع دوستان و اجتماع، مشكلات اقتصادي خانواده ها، نابه ساماني هاي روحي - رواني ناشي از اين تفاوت ها در دانش آموز، ناتواني در فهم آموزش ها به دليل عدم تسلط كافي دانش آموز به زبان، فرهنگ و... كشور مورد نظر، پذيرفته نشدن از سوي جمع دوستان و حتي اجتماع، فرق گذاري هاي فاحش اولياء مدرسه به ويژه آموزگاران ميان دانش آموزان رنگين پوست و سفيدپوست و... است. رفع اين تفاوت ها و تبعيض ها راهكار مهمي جهت جلوگيري از ترك تحصيل دانش آموزان است.
۱۰ - آموزش به متوليان آموزشي؛ رفتارهاي نامناسب متوليان آموزشي، به ويژه آنهايي كه در رده سني حساسي چون دبيرستان مشغول به فعاليت هستند، يكي ديگر از دلايل ترك تحصيل دانش آموزان اين مقطع است. تنبيه بي جا، تبعيض هاي فاحش ميان دانش آموزان برتر و ضعيف، تبعيض هاي نژادي - قومي، تبعيض هاي جنسيتي، تبعيض ميان دانش آموزان كم بضاعت، بي بضاعت و متمول؛ ناتواني هايي شخصي آموزگار، كه آموزگار آن را به گونه اي ديگر جلوه مي دهد، ناتواني هايي اولياء مدرسه كه در نهايت دانش آموزان را به عنوان مقصر معرفي مي كنند و بسياري موارد از اين دست، عامل هاي مهمي براي ترك تحصيل دانش آموزان است.
۱۱ - ابتلا به بيماري؛ ابتلا دانش آموزان و يا والدين آنها به بيماري به ويژه بيماري هاي حادي چون ايدز(AIDS)، انواع سرطان ها و... كه منجر به مرگ والد يا والدين شده و يا خود دانش آموز را مورد تهاجم قرار مي دهد، عاملي ديگر براي ترك تحصيل دانش آموز است.
و در نهايت اين كه بر اساس آخرين آمار ارائه شده توسط پژوهشگران انجمن بين المللي مطالعات آموزشي (EA)؛ بخش آموزش و پرورش آمريكا نيازمند 10 ميليارد دلار هزينه براي تأمين نيازهاي آموزشي - پرورشي دانش آموزان طي يك دوره يا برنامه 10 ساله است. اين ميزان هزينه فقط براي برآوردن نيازهاي اوليه و ضروري دانش آموزان و جلوگيري از ترك تحصيل دانش آموزان در دوره هاي گوناگون تحصيلي است. ترديدي نيست كه رفع نابه ساماني هاي آموزشي - پرورشي كشورهاي در حال توسعه و توسعه نيافته رقمي به مراتب بالاتر از اين مقدار است كه عدم تأمين آن، ترك تحصيل تعداد بسياري از دانش آموزان به ويژه سطوح پاياني تحصيل را به دنبال دارد.
منبع: (EA) انجمن بين المللي مطالعات آموزشي آمريكا
|