چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۹۵ - Jan 31, 2007
گزارش ديدار از لوت
سفر به پايان دنيا؛ نقطه صفر
گزارش و عكس: جلال پورابراهيم، فرهاد جم
012378.jpg
012366.jpg
012381.jpg
012384.jpg
012387.jpg
012390.jpg
كافي است فقط يك بار كوير افسونت كند، آنگاه هميشه در بند آني.
لوت، كوير كويرهاست. كوير خشك است اما خالي نيست! پر از شگفتي است.
صبح سه شنبه 19 دي 85، گرد هم آمديم تا برويم كوير و شگفتي هايش را ببينيم كه چيست اين لوت. از كرمان كه بيشترين سهم را از كوير دارد سفرمان را به دل لوت آغاز كرديم، كويري كه خراسان جنوبي، سيستان و بلوچستان و كرمان دوره اش كرده اند و با 80 هزار كيلومتر مربع، پهنه اي وسيع از خاك كشورمان را در خود جاي داده است.
به سمت روستاي گلبافت راه افتاديم تا از آنجا خود را به كشيت، آخرين نقطه مسكون در مسير كوير برسانيم. در گلبافت باك ماشين را پر كرديم و صندوق و باربندها را هم. در آنجا بود كه متوجه شديم براي رسيدن به كشيت نقشه اندكي فريبمان داده. پس از گلبافت 20 كيلومتر به سمت كرمان بازگشتيم و از دوراهي حرمك به سمت روستاي حرمك حركت كرديم. 40 كيلومتر جاده كوهستاني و زيبا را طي كرديم تا به روستاي حرمك رسيديم. آنجا پر از نخل بود؛ درختي كه سمبل كوير و بيابان است و هرجا سخن از كوير به ميان بيايد نخل و شتر و ريگ اولين تصويرهايي هستند كه در خيال نقش مي بندند. جاده اي پر پيچ و خم، نرم نرمك از حرمك بيرونمان كشاند. در آخرين پيچ گردنه ايستاديم، نگاهي به چشم انداز لطيف روستا انداختيم. قلعه بزرگ و خانه هاي گلي روستا را رودخانه اي پرآب همراهي مي كرد و آنگاه سرّ وجود انبوه نخل ها برملا شد! تصوير خيال انگيز روستا ما را به آغوش خود فرا مي خواند اما در سوي ديگر كوير بود و وسوسه ديدارش!
راهمان را به سوي شرق ادامه داديم. از دور در انتهاي رودخانه اي، درختان گز نمايان شد. زمين باتلاقي شده بود و عبور از آن دشوار. اگر نبود تجربه بسيارِ سفر، مي مانديم در اين اولين خوان كوير، در باتلاق. سه ساعت طول كشيد تا مركب هاي پولادين مان را از آن باتلاق برهانيم. ديگر هوا تاريك شده بود. همانجا چادرها را برافراشتيم و آتشي روشن كرديم. نخستين شب لوت را تجربه مي كرديم؛ پر از ستاره بود اين شب.
روز بعد، پيش از سپيده دم برخاستيم. آفتاب كه زد، از دور زمين را ديديم. سايه روشن بود. تپه هاي كوچكي را هم ديديم. شتابان به سويشان روان شديم. در اينجا نخستين شگفتي لوت چهره به ما نشان داد. پهنه هاي پهناور ماسه و ريگ با رنگ هاي قهوه اي روشن كه به ملايمت با خاكستري و سياه در هم مي آميزد. خاك سياهش به باروت مي ماند. هم از اين روست كه آن را گدار باروت مي نامند. تپه هايي كه بين شگفت هايي، شگفت تر جاي دارند؛ كلوت ها.
مي گويم كلوت را مي داني چيست؟ شهر بي سكنه. شهري كه گاه و بي گاه پذيراي مردماني حيران است؛ مردماني كه گويي به برج و باروهاي افسانه اي جن و پريان مي نگرند. آنجا بزرگترين شهر كلوخي جهان است. شهر را معمار طبيعت بنا كرده است. نم باراني مي زند. خاك تل شده دور سنگ خانه هاي شهر كلوخي طبيعت را خلق مي كند و باد كوي و برزن هايش را. چنين است افسانه شهر لوت، كلوت.
ابر شهر كلوخي دنيا، 80كيلومتر عرض و 145كيلومتر طول دارد. بيش از 11 هزار كيلومترمربع مساحتش است و در 40كيلومتري شرق و شمال شرق شهداد بر دل كوير يله داده.
اين زيباترين شهر كلوخي دنيا تو را به خود مي خواند، اما زنهار! مبادا بي محابا به دل كوي و برزن هايش بزني كه آنگاه ديگر هيچ نقشه اي در دنيا تو را به ميان زندگان بازنخواهد گرداند!
در لوت جايي هست كه در آن هيچ لاشه اي نمي پوسد؛ يعني گرما امان نمي دهد. لاشه خشك مي شود و نپوسيده برجاي مي ماند. اينجا زمين گرم است، گرم تر از هرجاي ديگر. گرم ترين جاي زمين!
افق لوت افسونت مي كند هرچه نگاه خود را دورتر مي بري باز هم پس پشتش دورتركي هست! افقش لايتناهي است، افسون مي شوي، اما نبايد به خواب روي؛ مراقب زيباروي كوير باش كه اگر سحرش تو را افسون كند، خواب ابدي را تجربه مي كني! رخوت مرگ را، مرگ خشك را!
اگر خواستي ماه را تجربه كني به شعبه آن در كوير برو، سفري كه شايد چندان بي خطرتر از رفتن به خود ماه نباشد! در آنجا هيچ موجود زنده اي را نخواهي يافت، حتي باكتري. در آنجا داغ ترين روز زندگي خود را تجربه مي كني. تجربه اي كه در هيچ كجاي زمين نصيبت نمي شود.باز هم دل به كوير زديم و پيش رفتيم تا ببينيم و تجربه كنيم اين چيزها را، اما 30كيلومتر كه جلو رفتيم مركب ها ديگر ياري مان نمي كردند. اين دست ساخته هاي بشر را بيش از اين ياراي بالا رفتن از شيب هاي تند و ماسه هاي تفته لوت نبود. پاي پياده ساعتي را به گشت و گذار در منطقه گذرانديم. آنجا رد پاي گرگ و روباه و شغال ديديدم و اين خيال باطل كه كوير خشك و خالي است باطل شد!
خورشيد داشت در دل كوير غروب مي كرد. پيش از تاريك شدن هوا به سوي كشيت بازگشتيم تا بار ديگر با برنامه اي چنان كه درخور لوت بزرگ باشد باز هم به سويش مركب برانيم. كوير افسونمان كرده بود. ناگزيريم از بازگشتن به سويش!
چشم انداز
چاله مركزي لوت قطب حرارتي كره زمين ناميده مي شود، عرصه وسيعي از آب مطلقاً فاقد حيات است و به همين خاطر، مخوف ترين بيابان جهان نيز لقب دارد و سفر به آن آرزوي همه ماجراجويان دنياست.
لوت، عرصه اي است كه تاكنون هيچ كس نتوانسته آن را به تمامي درنوردد. آنجا زيبايي هاي بسيار انتظار كشف شدن را مي كشند.

طبيعت در كلام وحي
دكتر پيمان يوسفي آذري*
012369.jpg
012372.jpg
012375.jpg
012396.jpg
اشاره: بي شك طبيعت يكي از بزرگترين الطاف پروردگار براي بشر است. هر روز محققين در دنيا الزامات جديدي را در خصوص حفظ و حراست از طبيعت و منابع طبيعي به جهانيان ارائه مي  كنند. در عين حال تحولات دوره هاي اخير در رشد فزاينده صنعتي شدن، بشر را به نوعي در مقابل طبيعت قرار داده است. در هيچ دوره اي از تاريخ به اندازه عصر حاضر با تخريب منابع طبيعي و طبيعت روبرو نبوده ايم. بحران جمعيت، فرايندهاي جهاني شدن مصرف گرايي بشر را به بهره كشي بيش از حد و بهره برداري بي رويه از طبيعت سوق داده است. تخريب اين منابع به حدي است كه حيات بشر و بسياري از جانداران كره خاكي را در معرض نابودي قرار داده است. در اين ميان لزوم ارائه يك ديدگاه نو در خصوص بقاي پايدار، طبيعي و بازگشت نگاه احترام آميز اجتناب ناپذير است.
در اين بين، بررسي ديدگاه و مكاتب مادي و معنوي به طبيعت يكي از راه هايي است كه مي توان بشر را به آشتي با طبيعت سوق داد. در اين بين اسلام به عنوان مترقي ترين و برترين دين الهي، ارزش و جايگاه ويژه اي براي طبيعت قائل شده است. همچنين در اين ميان و به طور اخص، قرآن به عنوان كلام الهي، يادگار ابدي پيامبر اكرم(ص) و ركن دين اسلام از منظرهاي متفاوتي به طبيعت و منابع طبيعي پرداخته است. آگاهي از اين ديدگاه كه به عنوان يك وظيفه ديني و شرعي نيز براي تمام مسلمانان ارزش اجرايي پيدا مي كند، باعث مي شود تا مسلمانان اهميت و ارزش اين منابع عظيم و خدادادي را بهتر درك كرده و در حفظ و حراست آن نهايت سعي و دقت را مبذول دارند.
براين اساس، در نوشتاري كه از نظرتان مي گذرد، تلاش شده منابع طبيعي و طبيعت از ديدگاه قرآن بررسي و تبيين شود.
ارتباط انسان با طبيعت
درخصوص ارتباط انسان با طبيعت چهار بخش را مي توان شناسايي كرد:
الف) دوره اي كه انسانها در مقابل طبيعت ناتوان و نسبت به آن متعهد بوده اند.
ب) در دوره دوم كه تا ظهور انقلاب صنعتي ادامه دارد، انسان ها در يك تقابل سازنده با طبيعت قرار دارند. جوامع ديني و طبيعي سنتي احترام خاصي براي طبيعت و منابع آن قائل هستند. در اين دوره استفاده و بهره برداري از طبيعت با يك اصول مشخص و در حد نياز مي باشد و تخريب جدي وارد طبيعت نمي شود.
ج) با ظهور انقلاب صنعتي و ارائه تفكرات جديد درخصوص دين و انسان و جهان هستي انسانها خود را مالك بي چون و چراي جهان هستي مي پندارند. انسانها در جهت بازدهي حداكثر اقتصادي و مادي مد نظر قرار داده و در اين راستا، بهره گيري محدود از طبيعت و تخريب منابع طبيعي به شدت ادامه دارد.
د) اما در دوره اخير، بشر به اين تجسم رسيده است كه انهدام طبيعت و تخريب منابع آن نتيجه اي جز انقراض نسل بشر و انهدام كره حيات نخواهد داشت. از اين رو، در اين دوره اخير اصلاحاتي در نحوه برخورد با طبيعت آغاز شده است البته بايد به اين نكته مهم توجه شود كه هر منطقه و ناحيه اي تنها به آن منطقه و ناحيه تعلق نداشته، بلكه به جامعه بشري تعلق دارد.
هم اكنون اين عقيده در دنيا به اثبات رسيده است. اصول و قوانين خاص و مقررات طبيعت حاكم است. اين عقيده در باورهاي ديني رنگ و بوي خاص ديگري دارد. در اينگونه جوامع اين استدلال وجود دارد كه جملگي مقررات و قوانين حاكم بر طبيعت كه تعادل نظام حاكم بر هستي را رهبري مي كند، همه و همه توسط ذات اقدس الهي ايجاد شده است.
حال كه اين باور مهم در دنيا شكل گرفته است كه بشر بايد با برنامه ريزي و توجه به تجارب گذشته در راستاي اصلاح و احياي حفاظت از منابع طبيعي و طبيعت كره خاكي قدم بردارد، جا دارد جايگاه اين منابع مهم و حياتي در دين مبين اسلام به عنوان برترين و مترقي ترين دين الهي بررسي و تبيين شود و از اين منظر وظيفه حساس و دشوار جامعه اسلامي در برخورد با اين منابع عظيم و حياتي نمايانده گردد.
مقاله حاضر هرچند ناقص سعي دارد ديدگاه و تفكر قرآن را درخصوص منابع طبيعي، طبيعت و محيط زيست مورد مداقّه و كنكاش قرار دهد. اميد است مورد قبول پروردگار يكتا قرار گيرد.
بررسي اجمالي آيات شريفه قران كريم مشخص مي دارد؛ پروردگار متعال از زواياي مختلفي به موضوع پرداخته و از طبيعت براي آگاهي بشر سود جسته است. مباني و اصول زير در آيات قرآن به صورت بارز و مشخص مورد تاكيد است:
الف) طبيعت و منابع طبيعي: دلايل توحيد و وحدانيت ذات اقدس باري تعالي:
پروردگار بزرگ در بسياري از آيات قرآني، طبيعت و منابع طبيعي را به منزله آيات روشن خود و دليل توحيد ذكر مي كند و حتي از آفرينش اين منابع به عنوان تحدي و مبارزه طلبي خود در مقابل خدايان دروغين استفاده مي كند. اهميت و ارزش طبيعت و منابع آن از اين منظور دو چندان است؛ چرا كه هر پديده اي كه نماينده قدرت وجود حضرت احديت و يگانگي ذات او باشد مقدس بوده و بايد در حفظ و حراست آن كوشيد. از جمله در سوره مباركه لقمان آيات شريفه 10 الي 11 چنين مي فرمايند:
آسمانها را بي ستوني كه مشاهده مي كنيد خلق كرده و كوه هاي بزرگ را در زمين بنهاد و انواع مختلف حيوانات را منتشر و پراكنده ساخت و هم از آسمانها آب باران
فرو فرستاديم و  به آن گياهان گوناگون پرفايده رويانيديم (10) اين همه آفريده خداست حال مرا بگوئيد آنان كه بجز خدا هستند در جهان چه آفريده اند، بلكه ستمكاران آشكارا در گمراهي هستند .(11)
در اين آيات، پروردگار به صراحت آفرينش گياه، آب و خاك را نشانه يگانگي ذات خود دانسته و خدايان دروغين را به تحدي و مبارزه طلبي فرامي خواند. طبيعت مظهر تجلي توحيد است و از اين مظهر تقدسي ويژه دارد. همچنين در سوره مباركه فجر در آيات شريفه 20 و 21 چنين مي فرمايد:
آيا كسي كه آسمان و زمين را خلق كرده و از آسمان براي شما باران مي فرستد تا به آن درختان و باغ و بوستانهاي شما را كمال سبزي و خرمي مي رويانيم هرگز شما از پيش خود قادر به روياندن آن درختان نيستيد آيا با وجود خداي يكتا خدايي هست؟ ليكن اين مشركان روي از خدا مي گردانند (60) كيست كه زمين را آرامگاه شما قرار داد و در آن نهرهاي آب جاري كرد و كوه ها برافراشت و ميان دو دريا قطعي از زمين حائل گردانيد. آيا با خداي يكتا خدايي هست؟ ليكن اكثر مردم به اين حقيقت آگاه نيستند. (61)
در اين آيات نيز خداوند به تصريح، آفرينش آّب و جنگل را دليلي بر وحدانيت و يكتايي خود مي داند و براي توحيد، دليلي آشكار بيان مي كند.
ب) طبيعت به مثابه آيات و نشانه هاي عظمت الهي:
در بررسي قرآن كتاب آسماني اسلام به اين مبحث مهم و اساسي مي رسيم كه طبيعت و منابع طبيعي به مانند آيات قدرت پروردگار و نشانه هاي قدرت و عظمت ذات اقدس الهي مورد تاكيد موجدانه قرار گرفته اند. آياتي كه وقتي پروردگار مي خواهد آيات بزرگ خويش را بر انسانها عرضه كند از طبيعت و منابع طبيعي سخن مي گويد:
سوره مباركه نحل آيات شريفه 10 الي 13 چنين اشعار مي دارد:
اوست خدايي كه آب را از آسمان فروفرستاد كه از آن آب بياشاميد و درختان پرورش دهيد و حيوانات خود را بچرانيد.(10) و هم زراعتهاي شما را از آن آب باران برويانيد و درختان زيتون و خرما و انگور و از هرگونه محصول بپرورد و در اين كار آيت و نشانه قدرت الهي براي اهل فكر پديدار است. (11) و هم شب و روز و خورشيد و ماه را براي شما مسخر ساخت و ماه و ستارگان را به فرمان خويش مسخر كرد و در اين كار آيت و نشانه هاي قدرت خدا براي اهل خرد پديدار است (12) و در زمين آنچه را براي شما آفريد به انواع گوناگون و اشكال رنگارنگ درآورد و در اين كار هم آيت و نشانه الهيت بر مردم هوشيار پديدار است. (13)
همچنان كه از آيات فوق برمي آيد خداوند  طبيعت، آسمانها، زمين و آب را به عنوان نشانه اي از عظمت ذات خود معرفي كرده و آن را براي اهل فكر و خرد و دانشمندان محل تأمل و تفكر مي داند. در اين آيات، خداوند بي نهايت بودن قدرت خود را بيان داشته و آن را بي بديل  و بي مثال مي داند و دليل اين قدرت نيز آفرينش طبيعت و هستي عنوان شده است.
ج) طبيعت، آئينه معاد:
رويش دوباره جنگلها و مراتع و پوشش گياهي در قرآن دليلي براي معاد انسانها ذكر شده است. قرآن تجديد حيات طبيعت را مايه پند و عبرت آدميان مي داند. خداوند در سوره مباركه يونس حيات دنيا را مانند آبي مثال مي زند كه از آسمان فرو مي فرستد و با آن مردم، چهارپايان و پوشش گياهي را زنده مي گرداند.
در سوره مباركه ق آيات شريفه 7 تا 11 طبيعت را دليل ذكر بندگان و عباد قرار مي دهد.
همچنين در آيات فوق پروردگار آب را مايه رزق و حيات بشر معرفي مي كند و حيات موجودات را متكي به آن مي  داند. سپس آب را مايه شكل گيري تمدن هاي بشري مي داند و در نهايت رويش گياهان را در فصول مختلف، آيتي براي معاد عنوان مي كند.
سوره مباركه اعراف ايه شريفه 57 نيز خروج مردگان و بعثت آنها را شبيه رويش پوشش گياهي بعد از مرگش مي داند.
د) طبيعت بعنوان تنها منبع توليد و تامين كننده امنيت و حيات بشر در كره خاكي:
خداوند در سوره مؤمنون در آيات 18 تا 22 چنين مي فرمايد:
و ما براي شما آب را به قدر معين از آسمان نازل و آن را ساكن در زمين ساختيم و محققاً بر نابود ساختن آن نيز قادريم (18) آنگاه ما با آن آب براي شما باغها و نخلستانهاي خرما و انگور ايجاد كرديم كه براي شما در آن ميوه هاي زيادي است كه از آن تناول مي كنيد (19) و نيز درختي كه از طور سينا برآيد و روغن بارآورد و نان خورشت مردم گردد. (20) و براي شما در حيوانات اهلي عبرت خواهد بود كه از شير آنها كه در شكم دارند شما را سيراب كنيم و در آنها براي شما منافع بسياري است و از گوشت آنها نيز تناول مي كنيد. (21)
در آيات شريفه فوق به صراحت آب و گياه به عنوان منبع اصلي توليد و پايه هاي توليد كره خاكي كه حيات بشر به واسطه آنها ادامه مي يابد ذكر شده است. در پايان اين آيات نيز طبيعت و منابع آن به عنوان درس عبرت و آئينه تفكر درخصوص ذات حق معرفي شده است.
همچنين در سوره نمل آيه شريفه 64 پروردگار متعال به صراحت تنها منبع توليد كره زمين را طبيعت معرفي مي كند. و علاوه بر آن بر توحيد و وحدانيت پروردگار يكتا تاكيد مي ورزد.
همچنين در سوره مباركه عبس آيات شريفه 24 الي 32 مي فرمايند:
پس  آدمي به قوت خود بنگرد (24) كه ما آب باران را فروريختيم (25) آنگاه زميني را بشكافتيم (26) در آن دانه (27) و انگور سبزي (28) و زيتون و نخل (29) باغ هاي پر از درختان كهن (30) و ميوه ها و مراتع رويانيديم (31) براي استفاده شما و چهارپايان شما (32)
در اين آيات نيز پروردگار، طبيعت را به عنوان اولين حلقه اكوسيستم طبيعي و زنجيره تغذيه اي طبيعت معرفي مي كند كه هرگونه نابودي اين حلقه باعث نابودي كل سيستم حيات خواهد شد.
هـ) طبيعت به عنوان خاستگاه علوم و دانش بشري و منبع الهام و پيشرفتهاي علمي :
خداوند انسان را آفريد و دستور داد در مقابل عظمت روح و جسم او تمامي فرشتگان سجده كنند و طبيعت و كره زمين را بستر زيست اين موجود قرار داد. اين بستر تا آن حد ژرف و متعالي آفريده شده است كه  الهام بخش تمام دانش بشري است. خاستگاه تمام علوم بشر يا از طبيعت است و يا به طور غيرمستقيم به آن بستگي دارد. پروردگار متعال حتي زماني كه مي خواهد بهشت را توصيف كند از درخت، نهر، آب و طبيعت كمك مي گيرد و تمثيل مي آورد.
و) طبيعت به مثابه ميراث الهي:
در سوره آل عمران آيه 180 مي فرمايد:
ولله ميراث السموات و الارض
ميراث طبيعي شامل قوانين و كالبد است. كالبد اجزاي فيزيكي است كه شامل گياه، خاك، نور، آب و جانداران و امثال آن است كه در كنار قوانين حاكم برآن اكوسيستم پيچيده طبيعي را مي سازد.
* مديركل دفتر امور منابع جنگلي و مدرس دانشگاه

بازتاب
012393.jpg
در پي درج گزارشي با عنوان منوريل تكرار آزمون و خطا ، كه در تاريخ 9/ 10/85 در همين صفحه به چاپ رسيد، شركت راه آهن شهري تهران و حومه(مترو) جوابيه اي ارسال كرده كه از نظرتان مي گذرد:
ضمن تشكر به خاطر چاپ چنين مطلب جامع و كاملاً  كارشناسي در آن روزنامه، ما نيز همچون شما معتقديم كه بسياري از وسايل حمل و نقل عمومي كه هم اكنون به عنوان گزينه هاي موازي در كنار مترو و اتوبوس و تاكسي براي كلان شهر تهران در كنار ساير كلان شهرهاي دنيا مطرح شده، آزمايش خود را در 20تا 30سال گذشته در بسياري از كشورهاي پيشرفته دنيا پس داده اند و اكنون روشي منسوخ شده به شمار مي آيند، اكنون در هيچ جاي دنيا، هيچ كشور و شهري از منوريل به عنوان شبكه اصلي استفاده نشده و اين وسيله نقليه عمومي تنها به عنوان تزريق كننده لوكس به شبكه گسترده مترو مورد استفاده قرار گرفته است.به طور نمونه مي توان از خالق و صاحب اصلي تكنولوژي منوريل يعني كشور ژاپن نام برد. درحال حاضر، در شهر توكيو به همراه 15 خط متروي سنگين فقط يك خط منوريل وجود دارد كه آن هم بيشتر به عنوان تغذيه كننده خطوط مترو است. اين موضوع تقريباً  در شهرهاي بزرگي چون پاريس و لندن هم صدق مي كند. در شهر لندن 12 خط متروي سنگين وجود دارد و يك خط منوريل وجود ندارد و يا در پاريس 16 خط متروي سنگين وجود دارد ولي يك خط منوريل وجود ندارد. منوريل در هيچ جاي دنيا به عنوان شبكه استفاده نشده است و بيشتر حمل و نقل ريلي بر روي مترو متمركز شده است.
گفتني است كه مثلاً  شهر شانگهاي داراي 5/181 كيلومتر مترو و فقط 30 كيلومتر مگ لو با سرعت 400 كيلومتر در ساعت با دو ايستگاه از فرودگاه به شهر شانگهاي كشيده شده است كه چيزي كمتر از يك ششم خطوط مترو است.
در اين شهر خطوط متروي سنگين موجود مانند خطوط متروي كلان در بعضي از موارد كه طراحي ايجاب كرده است روي سطح زمين يا روي هوا(پل) حركت مي كند كه جهت اطلاع آن روزنامه محترم، نقشه متروهاي چند شهر بزرگ دنيا و نيز مدارك برنامه هاي آينده شهر شانگهاي به پيوست تقديم مي گردد. در تهران نيز خط يك مترو تهران حدود 30 كيلومتر است و نصف آن روي زمين حركت مي كند.
در پايان از روزنامه وزين همشهري به خاطر توجه به موضوع حمل و نقل عمومي مجدداً  تشكر مي شود.

زادبوم
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
سلامت
داخلي
شهري
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   داخلي   |   شهري   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |