چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۹۵ - Jan 31, 2007
بررسي راه حل هاي بدغذايي و بي اشتهايي كودكان در گفت وگو با دكتر سيدضياءالدين مظهري
به بچه ها التماس نكنيد
صدف كوه كن
012399.jpg
پدر و مادر هر كدام بشقابي در دست گرفته اند و التماس مي كنند كه يك قاشق بيشتر بخورد، مادر، صداي هواپيما در مي آورد، پدر خم مي شود تا سواري بدهد و نهايتاً كودك فراري از غذاخوردن به خواسته آنها توجهي نمي كند و زير چشمي اوضاع را مي پايد و شايد در دلش به اين كارها مي خندد.مشكل كم غذايي يا بد غذايي كودكان، اغلب يكي از بزرگترين دغدغه هاي والدين، به خصوص آنها كه اولين تجربه بچه داري را از سر مي گذرانند است. بسياري از آنها با صرف وقت و هزينه زيادي تلاش مي كنند تا مشكل بدغذايي كودكشان را به هر طريق برطرف كنند، در حالي كه به نظر
دكتر سيدضيا ءالدين مظهري- متخصص تغذيه و رئيس انجمن تغذيه ايران- اكثر خانواده ها، برداشت هاي نادرستي از روند رشد كودكشان دارند و توقعات آنها در بسياري از موارد نابجاست. گفت وگوي ما با دكتر مظهري را بخوانيد.
* آقاي دكتر، شما به كدام بچه ها بد غذا مي گوييد؟
- ببينيد، مشكلي كه ما در خانواده ها شاهد آن هستيم، برداشت غلطي است كه اكثر آنها از روند رشد بچه ها و ميزان اشتها و كم اشتهايي بچه ها دارند. اغلب ديده مي شود خانواده ها با وجود اين كه فرزندشان از رشد مناسبي برخوردار است و از غذاي كافي استفاده مي كند، تصورشان اين است كه كودكشان واماندگي رشد داشته يا تغذيه درستي ندارد، چون كم اشتها است. در اينجا ذكر اين نكته لازم است كه مقايسه كردن دو كودك با يكديگر بسيار اشتباه است، چرا كه دنياي دروني هر فردي با ديگري بسيار متفاوت است.
* منظورتان از دنياي دروني چيست؟
- دنياي درون، دنياي ژنتيكي، پيام ها و كدها و رموزي است كه در درون هر سلولي وجود دارد و از آغازين لحظه زندگي اين كدها با هم آميخته شده و براي هر فردي دنياي بخصوصي را ايجاد مي كنند كه مي تواند به نسل بعدي انتقال يابد. به عنوان مثال مادر يا پدري كه فرض مي كنند كودكشان نسبت به كودك هم سن و سال خودش كوتاه  قدتر است، علت را بايد در خودش يا شاخه پدري يا مادري خودش يا همسرش جست وجو كند، چرا كه اولين مسئله اي كه براي افزايش قد و رسيدن به يك قد معين وجود دارد، ظرفيت ژنتيكي هر فرد است.
* بالاخره مسائلي نظير كوتاه قدي و كم اشتهايي تا كجا طبيعي است و از كجا به بعد غيرطبيعي تلقي مي شود؟
- براي اين كه والدين مطمئن شوند كه فرزندانشان در روند رشد متفاوتي كه دارند، طبيعي پيش مي روند يا خير، ما محدوده اي داريم كه از حداقل شروع شده و به حداكثري مي رسد كه قرار گرفتن كودك در آن محدوده طبيعي تلقي مي شود. مثلاً ما يك فرمول سرانگشتي داريم كه مي توان با استفاده از آن حدس زد كه بچه به چه قدي خواهد رسيد. در مورد دخترها، ما مي توانيم از جمع بستن قد مادر با قد پدر، تقسيم بر 2 و منهاي 5 تخمين بزنيم كه دخترمان به چه قدي برسد مناسب است و از جمع اين عدد با عدد 6 حاصل جمعي به دست مي آيد كه مي توان با آن محدوده قدي پسرها را حدس زد.
* پس چرا پدر و مادرهايي هستند كه كوتاهند ولي بچه هاي قد بلندي دارند و يا برعكس؟
- به اين دليل كه علاوه بر مسايل زمينه ژنتيكي، محيط زندگي، نوع تغذيه و فعاليت هاي بدني نيز از عوامل تضمين كننده بيان كامل ژن به شمار مي آيند و گاهي به دليل عدم تعادلي كه در محيط زندگي و تغذيه و حتي بي نظمي در شرايط عاطفي فرد، با وجود زمينه ژنتيك لازم جهت جهش رشد، به رشد كافي نرسند. نكته ديگر اين كه در مورد مسايل ارثي و ژنتيكي سلسله مراتبي وجود دارد، اين كه اطلاعات مانند يك لوح محفوظ رونويسي شده و به نسل بعدي منتقل خواهد شد، در اينجا است كه بايد به شاخه پدري و مادري توجه كنيد. شايد تأثير ژن پدر بزرگ يا مادربزرگ باشد كه البته اين موارد، نمونه هاي استثنايي هستند.
* شما از تأثير محيط گفتيد، آيا تغذيه هم جزء تأثيرات محيطي محسوب مي شود؟
- نه تنها تغذيه بلكه ارتباط عاطفي، محبت ديدن يا مهر ورزيدن، ميزان تحرك، ساعت هاي كه فرد جلوي تلويزيون مي گذراند يا خوردن تنقلاتي مثل چيپس و پفك يا فعاليت هاي جهشي و كششي مثل واليبال، بارفيكس و... از عوامل مساعد كننده افزايش قد محسوب مي شوند. در رابطه با تغذيه هم بايد گفت بدن هر انساني نياز به پنجاه نوع ماده مغذي از زيرمغذي ها، ويتامين ها و مواد معدني گرفته تا ماكرونوترينست ها (پروتئين، چربي، كربوهيدرات و...) دارد و اين مواد بايد در قالب غذايي كه مي خوريم به بدن ما برسد تا مواد مورد نياز براي رشد و نمو و ترميم بافت ها در اختيار سلول ها قرار گيرد، بنابر اين باز هم به والدين تأكيد مي كنم كه پدر عزيز! مادر گرانقدر! مسئله تغذيه اين نيست كه كودك شما زياد غذا بخورد، بلكه از نظر ما متخصصين تغذيه، وقتي كه بتوانيم 50 ماده مغذي مورد نياز براي بدن را به شكل متناسب، متعادل و متنوع از طريق غذايي كه مي خوريم در اختيار ميلياردها سلول قرار دهيم، حجم غذاي مصرفي چندان اهميتي ندارد، در واقع كيفيت چيزي كه مي خوريم بسيار با اهميت است.
* اين معادله غذايي در چه سني اهميت بيشتري دارد؟
- اصولاً تأثير تغذيه از نخستين لحظه حيات تا ممات به اثبات رسيده است؛ يعني از زماني كه نطفه بسته مي شود، تأثيرگذاري تغذيه صحيح شروع شده و با استفاده از ذخاير بدني مادر در دوران حاملگي و حتي قبل از آن يعني دوران كودكي و نوجواني مادر حتي، به رشد خود ادامه مي دهد. در واقع بلند مدت ترين نياز بشر، نياز به غذاست. از اين جهت است كه ما تأكيد مي كنيم، تغذيه خانم ها خيلي اهميت دارد و ارزشمند ترين گروه هر جامعه اي را تشكيل مي دهند، زيرا اگر چه 50 درصد جامعه كنوني را خانم ها تشكيل مي دهند، ولي صددرصد نسل آينده را اينها به وجود مي آورند و اين موضوع تاكيدي مجدد بر اين نكته است كه پشت سر هر مرد موفقي، بانويي موفق است. بنابر اين تغذيه خانم ها و دختر خانم ها از اهميت ويژه اي برخوردار است! ما در زمينه تغذيه صحيح به خصوص به گروه هاي آسيب پذير مثل مادران حامله و شيرده، نوجوانان و كودكان در حال رشد هشدار مي دهيم.
* مطالبي كه گفتيد در مورد شش ماه اول زندگي كودك هم صدق مي كند؟ در اين سن كه همه بچه ها شير مي خورند.
- بله، اهميت اين موضوع به قدري است كه سرنوشت آينده افراد را رقم مي زند،چرا كه سلول هاي مغز كه فرمانده كل بدن در دستيابي به دانش و بينش و مهارت هستند ،در سه ماهه سوم حاملگي شروع به افزايش تعداد و حجم مي كنند. بعد از تولد هم 6 ماه اول زندگي بسيار اهميت دارد و تغذيه مناسب در اين دوران هم از اهميت ويژه اي برخوردار است چرا كه هر فردي با هر وزني كه به دنيا مي آيد. در طول پنج يا شش ماه اول، وزنش دو برابر مي شود. بنابر اين تغذيه اي كه به نام شير مادر توصيه مي كنيم، يكي از بهترين تركيباتي است كه خداوند در اختيار كودك مي گذارد. در واقع شير مادر، حكم خون سفيد را دارد و از عجايب اين تركيب حياتي اين است كه در هر لحظه اي منطبق با نيازهاي نوزادي است كه از آن تغذيه مي كند و با وجود اين همه پيشرفت هاي تكنولوژيك، هنوز جايگزيني براي شيرمادر پيدا نكرده اند كه بتواند حتي يك هزارم ارزش شير مادر را داشته باشد.
* تا كي مي شود گفت اين شير، غذاي اصلي كودك است؟
- تأكيد من بر اين است كه در يك سال اول زندگي نوزاد، شير مادر را غذاي اصلي كودك قرار دهيم و غذاهاي تكميلي را در جهت تأمين يا افزايش انرژي دريافتي و يا دريافت موادي نظير آهن و زيرمغذي هاي ديگري كه ذخايرش در شير مادر به پايان رسيده است به كودك مي دهيم، البته در روند تغذيه تكميلي نكته حائز اهميت اين است كه روند به گونه اي آغاز شود كه منوي تك غذايي كودك در زمان تبديل به منوي چند غذايي علاوه بر رعايت اصول تنوع، به تدريج از حالت مايع به حالت پوره و لعابي و بعد به شكل غذاهاي سفت تر در آيد.
* بعضي از مادرها معتقدند كه بعد از مدتي شيرشان رقيق تر مي شود و كم رنگ تر، به همين خاطر از شيرهاي ديگر استفاده مي كنند. به نظر شما كار درستي است؟
- خير! اينجا باز هم باور غلطي وجود دارد كه متأسفانه زياد به چشم مي خورد، چرا كه شير و تركيبات موجود در آن بسيار غني است تا جايي كه اگر حتي مادري كه سوء تغذيه هم دارد، كيفيت شير توليدي اش بهتر از هر ماده غذايي مصنوعي ديگر است. مسئله رقيق بودن و غليظ بودن شير نيز همان طور كه گفتيم مطابق با نياز كودك در هر زمان است چرا كه وقتي كودك شير مي خورد و مي خوابد و بيدار مي شود، احتياج به آب و قند دارد بنابراين شير آغازين كه به آن شير پيشين هم مي گويند، آب و قند بيشتري داشته و در روند مكيدن سينه مادر با ترشح هورمون هاي پرولاكتين واكسي توسين (هورمون هاي مرتبط با شيردهي) ساخته شدن شير و جهش آن تأمين مي شود و به چربي شير اضافه مي شود و بسيار جالب است كه هضم چربي شير مادر در مقايسه با چربي هاي موجود در شير خشك، با وجود آنزيمي به نام ليپاز كه در شير مادر وجود دارد بسيار قابل هضم تر است.
* به هرحال، دردسر از وقتي كه قرار مي شود بچه ها به جز شير مادرشان غذاهاي ديگر هم بخورند، شروع مي شود.
- زماني كه تغذيه تكميلي شروع مي شود، اگر اصول تنوع، تعادل و تناسب را رعايت كنيم، مواد غذايي مناسبي در اختيار كودك قرار خواهد گرفت. در واقع غذا خوردن كودك بايد طوري باشد كه زور و اجبار و التماس و خواهش و تهديد و جايزه و... در آن وجود نداشته باشد، چرا كه اين عوامل عكس العمل هاي دفاعي در كودك ايجاد كرده و پايه گذاري روش هاي غلطي را مي كند كه تا مدت زيادي والدين را درگير خواهد كرد. در بسياري از موارد، كودك، روش غذاخوردن را از پدر و مادر به ارث مي برد. اگر روش و منش والدين در غذاخوردن صحيح باشد، بچه ها از آنها الگوبرداري مي كنند؛ مثلاً عادت خوبي مثل صبحانه خوردن، اغلب از والدين به بچه ها منتقل مي شود.
* پس اگر بچه اي غذا نخورد، چه بايد كرد؟ بايد بي تفاوت بود؟
- نه! در واقع بايد در مقابل عكس العمل بچه ها، خونسرد بود، اگر خورد، خورد و اگر نخورد، هم نخورد، نه توهين، نه تحقير، نه توصيه ! مي توانيد غذا را از جلوي او برداريد تا كودك بفهمد كه غذا خوردن يا نخوردن يك عامل تهديد كردن مادر نيست. جالب است بدانيد كه در برخي مواقع كودكان از حرص دادن والدينشان خوشحال مي شوند و در مواقعي هم آن را به عنوان دستمايه اي براي عصباني كردن مادر قرار مي دهند و در بعضي مواقع والدين را به حد جنون مي رسانند! حتي گاهي بچه، امواج مغزي مادر را بدون اين كه مادر چيزي را ابراز كند دريافت كرده و در دلش مي خندد و مي گويد پدري از تو در مي آورم!
* خب اگر مادر اصرار نكرد و بچه هم غذا نخورد، چي؟
- چنين چيزي امكان ندارد، اگر مادر كمي دندان روي جگر بگذارد مسئله حل مي شود. خيلي از مادرها مي آيند و در حالي كه توي سر خودشان مي زنند و گريه مي كنند از بدغذايي كودكانشان گله مندند. من در اين مواقع به جاي توجه به كودك، به رفتارهاي مادر توجه مي كنم و معمولاً اختلالات و اشتباهاتي كه مخصوصاً در بچه اولي ها وجود دارد و نگراني ها و بي تجربگي ها دليل اين اتفاق است. شما نمي توانيد تصور كنيد كه رفتارهاي غلط والدين تا چه حد لحظات لذت بخش غذا خوردن را براي بچه ها تبديل به شكنجه مي كند. وضع وقتي بدتر مي شد كه گاهي پدرها و مادرها دست ها و پاهاي بچه را گرفته و غذا را به زور توي دهانش مي گذارند طبيعي است كه كودك از غذا متنفر مي شود. شما تصور كنيد به رستوراني شيك برويد كه بهترين غذاها را دارد ولي موقع صرف غذا، گارسون ها دستهاي شما را گرفته و غذا را به زور در دهانتان بگذارند، در اين صورت عطاي آنجا را به لقايش خواهيد بخشيد.
* گفتيد كه اشتهاي بچه ها نمودار سلامت آنان نيست، پس مادرها بايد از كجا بفهمند غذايي كه به كودكشان مي دهند، براي تأمين سلامت او كافي است؟
- همان طور كه بچه ها از نظر روند رشد و نمو با هم متفاوت هستند، اشتهاي آنها هم با يكديگر فرق مي كند و اشتهاي اينها را نحوه فعاليت و رشدشان تغيير مي دهد. براي اين كه پدر و مادرها مطمئن شوند كه كودكشان به اندازه كافي غذا خورده و اين را به عنوان يك عامل زورگويي يا تحميل اراده نكنند بهتر است از كارت هاي پايش رشد استفاده كنند. اين كارت ها خيلي عالي به شما نشان مي دهد كه روند رشد كودك، سير صعودي دارد يا افقي دارد يا نزولي. اگر روند صعودي دارد، كودك غذا را مناسب دريافت مي كند. ممكن است گاهي نمودار روند افقي داشته باشد كه در اينجاست كه معلوم مي شود تغييراتي در تغذيه بچه ايجاد شده، مثلاً ممكن است در شرف دندان در آوردن باشد، ممكن است كه دل درد يا گوش درد داشته باشد كه بايد به هر حال ريزيابي كرد، گاهي هم منحني نزولي است و آن وقت هم بايد علت يابي كرد كه چرا اين مسئله وجود آمده است. ولي در 98 درصد موارد اگر بچه ها را يك مقدار آزاد بگذارند، تا از غذاهايي كه دوست دارند، استفاده كنند، وضع بهتر مي شود. در واقع بچه ها مثل بزرگترها نيستند، گاهي ممكن است غذايي را چندين روز بخورند، گاهي ممكن است چند روز لب به هيچ غذايي نزنند. در اين صورت خيلي اصرار نبايد كرد و بعداً مي شود آن غذاها را سرسفره آورد. يا اين كه غذاهايي را كه بچه دوست دارد و خيلي با ميل مي خورد، را لابه لاي غذاهايي كه مي خواهيم بايد به او بدهيم.

محققان مي گويند
مادر سيگاري، ترك را سخت تر مي كند
گروه سلامت- قبلاً تصور مي كردند عوارض سيگار كشيدن مادر در دوران بارداري، فقط زايمان زودهنگام است و كم وزني نوزاد در هنگام تولد، اما به تازگي محققان گفته اند سيگار كشيدن مادران در اين دوران باعث مي شود ترك سيگار براي فرزندان آينده سخت تر شود.به گزارش يونايتدپرس، محققان روان شناس در مركز پزشكي دانشگاه دوك توانسته اند تغييراتي را در رشد مغز نوزادان شناسايي كنند كه بر اثر سيگار كشيدن مادر در دوران بارداري ايجاد شده است. به گفته آنها، اين تغييرها مي تواند تا پايان عمر ادامه داشته باشد.اين خطرها، فقط با دود كردن سيگار پيش نمي آيد. حتي استفاده از فرآورده هاي حاوي نيكوتين هم باعث اين آسيب ها در فرزندان اين مادران مي شود؛ فرآورده هايي مانند برچسب هاي پوستي يا آدامس ترك سيگار. علت اين است كه آن چيزي كه مشكل اصلي را به وجود مي آورد، نيكوتين است و نه اسم سيگار. بنابراين مادران سيگاري، بايد سيگار و هر آن چه را كه نيكوتين دارد، كنار بگذارند تا جنين شان سالم بماند.
سكته كنيد تا از سيگار بيزار شويد!
گروه سلامت- داستان از اينجا شروع شد كه يك سيگاري قهار ?? ساله ، كه از ?? سالگي سيگار كشيدن را شروع كرده بود و حالا هم روزي ?? نخ سيگار بدون فيلتر مي كشيد، سكته مغزي كرد و اين سكته تغييرات زيادي را در او ايجاد كرد. اين مرد تقريباً يك شبه، ميل شديد خود را به سيگار از دست داد و حتي از بوي توتون نيز بي زار شد.
محققان براي آن كه بفهمند قضيه از چه قرار است، گروهي از بيماراني را كه دچار آسيب مغزي شده بودند، بررسي كردند. از اين ?? بيمار، مغز ?? نفر در ناحيه اي به نام اينسولا آسيب وارد شده بود. ناحيه اي كه در بيمار ?? ساله هم آسيب ديده بود. از اين ?? نفر، ?? نفر سيگار را ترك كردند كه ?? تن از آنها گفتند سيگار را بلافاصله ترك كرده اند و هيچ گونه ميل به سيگار در آنها ايجاد نشده است. البته اين محققان گفته اند ساير بيماران هم خواسته اند سيگار را ترك كنند، كه احتمالاً ترس ناشي از سكته در آن بي تأثير نبوده، اما در كساني كه در ناحيه اينسولا آسيب ديده بودند، اين بي زاري از سيگار بيشتر ديده شد.اين يافته ها نشان مي دهد احتمالاً ناحيه اينسولاي مركزي در مغز است كه اعتياد به سيگار را موجب مي شود. بنابراين از اين يافته ها مي توان در ترك دادن سيگاري ها، به طور مؤثرتري استفاده كرد.

جهان سلامت
زنان فرانسوي
بيشتر بچه دار مي شوند
گروه سلامت- اين سوي دنيا همه مسئولان بهداشتي تلاش مي كنند تا رشد جمعيت را كاهش دهند؛ آن سوي دنيا، تولد يك بچه تبديل به جشن ملي مي شود. اين سو سعي بر اين است تا تفكر هر آنكس كه دندان دهد نان دهد ، حذف شود، آن سو عقيده رايج اين است كه ما چه گلي به سر اين دنيا زديم كه بچه هايمان بزنند!
خبر جديد اين است كه پس از ابراز نگراني هاي بي شمار اروپاييان در زمينه كاهش ميزان زاد و ولد و رشد منفي جمعيت، نرخ تولد در سالهاي گذشته در فرانسه، مرتبا افزايش داشته و امسال به بالاترين ميزان در ?? سال اخير رسيده است. اين پديده در اروپا كه با كاهش نرخ تولد روبروست، امري نادر به شمار مي رود. بنابراين، احتمالا فرانسه به بالاترين ميزان افزايش كودكان در اروپا رسيده است.
در حال حاضر، جمعيت فرانسه به ?? ميليون رسيده است كه از اين ميزان، سه چهارم رشد جمعيت به تولد كودكان تازه و يك چهارم آن به مهاجرت هاي تازه به كشور برمي گردد. بنا بر آمار ?? درصد تولدهاي تازه به خانواده هاي مهاجر مربوط است. اين افزايش، در خيابان هاي فرانسه نيز مشهود است و بيش از ساير شهرهاي اروپا مادران با بچه هايشان در خيابان ديده مي شوند.
البته كارشناسان معتقدند كه رشد نرخ زاد و ولد تا حد زيادي مرهون سياست دولت فرانسه است كه خانواده را تحت حمايت بيشتري قرار داده است.
اروپايي هاي پير
يك خبر تازه ديگر اين كه يك متخصص ممتاز زنان و زايمان در بريتانيا، هشدار داده است، نرخ نازايي در اروپا طي يك دهه آينده دو برابر خواهد شد. هم اكنون يك زوج از هر هفت زوج در باروري طبيعي دچار مشكل مي شود، اما پروفسور بيل لجر از دانشگاه شفليد اخطار داد اين رقم ممكن است به يك زوج از هر سه زوج افزايش يابد.
در گذشته كشورهاي  ناسيوناليست  و فاشيست  مثل  آلمان ، ايتاليا و اسپانيا اغلب  بچه دار شدن  را بركت  نژاد خود مي دانستند ولي  امروزه  در همين  كشورها، جوانان  نگران  از دست  دادن  شغل هاي  خود در اين  جوامع  رقابتي  هستند و به  همين  خاطر چندان  علاقه اي  به  بچه دار شدن  نشان  نمي دهند. به اين ترتيب، در اكثر كشورهاي  اروپا، رشد جمعيت  و باروري  در دهه هاي  اخير كاهش  داشته  است . امروزه  زنان  اغلب  از تحصيلات  بالايي  برخوردار هستند و شغل هاي  مناسبي  دارند و به  همين  خاطر چندان  مايل  به بچه دار شدن نيستند.
مثلا قحطي  زاد و ولد در آلمان  به حدي  است  كه  جمعيت  82 ميليوني  آن  تا پايان  قرن  جاري  به  24 ميليون  نفر خواهد رسيد. اگر وضع  به  همين  منوال  پيش  برود، پرداخت  حقوق  بازنشستگي  و هزينه  درمان  سالمندان ، دولت هاي  اروپا را ورشكست  خواهد كرد و رشد اقتصادي  قاره، فلج  مي شود.
انگليس ، ايرلند، فرانسه  و هلند هم  مانند سوئد و كشورهاي  اسكانديناوي  براي  تشويق  خانواده ها به  بچه دار شدن ، تمهيداتي  را بكار بسته اند. تيزيانو تراو وزير كار و رفاه  سابق  ايتاليا حتي گفته است: ملتي  كه  بچه  نداشته  باشد، پير مي شود و چنين  ملتي  آينده اي  ندارد! يك  مسئول  آمارگيري  جمعيت  در دانشگاه  آزاد بروكسل  هم مي گويد: خوشحالم  كه  رشد جمعيت  بهتر شده  است ، ولي  هنوز هم  خيلي  كم  است  و اقدامات  لازم  خيلي دير صورت  گرفته  است . ما بايد كاري  كنيم  كه  خانواده ها مثل  گذشته  دو بچه  داشته  باشند.
در ميان  كشورهاي  اروپايي ، تا پيش از فرانسه، ايرلند بيش  از ديگران  رشد جمعيتي  داشته و در سال  گذشته  آمار آن  1/98 كودك ، براي  هر زن  بوده  است .
بچه ها و پدر و مادرهاي خوش شانس
با وجود تمام  اين  خبرهاي  ناراحت  كننده  چشم انداز مثبتي  نيز وجود دارد. مطالعات  كميسيون  اروپا نشان  مي دهد كه  در سراسر اروپا زنان  دوست  دارند بيشتر بچه  داشته  باشند. دولت هاي اروپايي هم قوانين حمايتي براي اين گروه رو به رشد مادران تدوين كرده اند.
مثلا هجده  ماه  پيش ، كودكي به اسم استر بلند فورد در سوئد به  دنيا آمد كه كلي معروف شد. مادرش،  ترز 29 ساله ، پانزده  ماه  مرخصي  زايمان داشت  و در اين  مدت  هشتاد درصد دستمزد خود را دريافت  مي كرد، تا بتواند از اولين  كودكش  به  خوبي  مراقبت  نمايد و الان  هم بطور نيمه  وقت  كار مي كند. كريستين،  پدر 29 ساله  استر نيز كه  يك  فيزيوتراپ  است ، يك  روز در هفته  در خانه  مي ماند تا به  ترز كمك  كند و دولت  نيز هشتاد درصد حقوق  آن  روز را به  او پرداخت  مي كند. تازه اگر استر بيمار شود پدر يا مادرش  تا حداكثر 120 روز مي توانند مرخصي  با حقوق  بگيرند.
رسانه ها روي اين ماجرا، تبليغ كردند و ترز و كريستين  هم اعلام كردند مي خواهند چهار بچه  داشته  باشند، چرا كه براي  بچه دار شدن  خود پاداش  هم مي گيرند. اين  پاداش  براي  بچه  اول  ماهانه  105كرون  است  و تا بچه  چهارم  مقدار آن  به  ماهي ۱۹۰ كرون  افزايش  مي يابد.
اين  حمايت  دولت  سوئد كه  البته  خيلي  گران هم  تمام  مي شود، سبب  شده  است  نرخ  رشد جمعيت  كه در سال  1991، 1/5 تولد زنده براي هر زن بود، اكنون  به  1/71 افزايش  يابد.

سلامت
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
شهر تماشا
داخلي
شهري
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   داخلي   |   شهري   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |