چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۹۵ - Jan 31, 2007
نگاهي به دلايل ترك تحصيل دانش آموزان و راهكارهاي جلوگيري از آن
دلتنگي هاي دانش آموز خودباخته
ترجمه؛ مهتاب صفرزاده خسروشاهي
012291.jpg
تعليم و تربيت و معضلات و مشكلات مربوط به آن يكي از بحث انگيزترين مسائل در جوامع مختلف بوده و هست. دلايل اين اهميت را نيز مي توان به نكاتي چون، لزوم تعليم و تربيت صحيح نسل آتي، حساسيت و شكنندگي كودكان، نوجوانان و جوانان در مقابل مسائل مختلف؛ سرمايه گذاري دولتمردان جوامع براي دستيابي به موفقيت بيشتر با استفاده از تخصص نسل جوان؛ تأكيد والدين به تعليم و تربيت درست فرزندان؛ حركت سرسام آور جوامع به سوي رشد و ترقي و بسياري نكات ريز و درشت ديگري نسبت داد و درست به دلايل ذكر شده، ترك تحصيل دانش آموزان يكي از معضلاتي است كه مي توان آن را به دلايل مختلف آفتي براي ساختار آموزشي - پرورشي جوامع دانست.
آن چه در پي مي خوانيم، نتايج مجموعه پژوهش هاي پژوهشگران انجمن بين المللي مطالعات آموزشي (EA) درباره دلايل ترك تحصيل دانش آموزان و راهكارهاي جلوگيري از آن است.
***
پژوهشگران انجمن بين المللي مطالعات آموزشي(EA) طي يك بررسي گسترده و متمركز طي سه سال بر روي 3 هزار و 500 دانش آموز آمريكايي دوره دبيرستان، به نتايج جديدي درباره علل ترك تحصيل دانش آموزان اين مقطع تحصيلي دست يافتند.
دكتر رگ ويور (Dr.Reg weaver) سرپرست گروه پژوهشي درباره اين تحقيق مي گويد: با بررسي 3 هزار و 500?دانش آموزان دبيرستاني در آمريكا و در كنار آن والدين، مربيان و همه افرادي كه به هر نحو با امر تعليم و تربيت دانش آموزان اين دوره تحصيلي مرتبط هستند دريافتيم ترك تحصيل دانش آموزان دبيرستاني به عوامل متعددي وابسته است كه در اين بين نكته به عنوان شاخص ترين دلايل برگزيده شدند.
وي در ادامه مي افزايد: هدف اصلي از انجام اين پژوهش ابتدا شناسايي نقاط ضعف بخش آموزش و پرورش و سپس كاهش و در نهايت به صفر رساندن تعداد دانش آموزاني است كه به دلايل متعدد از دوره دبيرستان ترك تحصيل كرده و راه ديگري غير از ادامه تحصيل را براي زندگي برمي گزينند. شاخص ترين دلايل و راهكارهاي جلوگيري از ترك تحصيل دانش آموزان دبيرستاني در يازده مورد خلاصه مي شود.
۱ - فراهم نشدن زمينه مناسب براي تحصيل همه جوانان و نوجوانان زير بيست و يك سال؛ در بسياري از كشورها حداكثر سن براي تحصيل در دوره دبيرستان، 18 سال است و پس از اين سن دانش آموزان به فرض اشتياق به ادامه تحصيل بايد راهي مدارس شبانه شوند. حضور در مدارس شبانه شكستي جدي و عاملي براي ترك تحصيل دانش آموزان است. از اين رو با ارتقاء سطح سني اين معضل برطرف شده و دانش آموزان بدون ترس و هيجان، به ويژه هيجان ناشي از افزايش سن مي توانند به تحصيل بپردازند.
به عقيده پژوهشگران در قرن حاضر كه بسياري از دانش آموزان با مشكلات فراواني چون ناتواني در تأمين نيازهاي اقتصادي - اجتماعي دست و پنجه نرم مي كنند، افزايش سن تحصيل در دبيرستان راهكاري است تا دانش آموزان بتوانند در كنار كار به تحصيل نيز بپردازند.
بر اساس پژوهش هاي انجام شده بالاترين آمار ترك تحصيل مربوط به ترك تحصيل به دليل افزايش سن و امتناع دانش آموزان از حضور در مدارس شبانه است.
۲ - مدارس ويژه دانش آموزان 19 تا 21 سال؛ خجالت دانش آموزاني كه نسبت به همكلاسي هاي خود سن بالاتري دارد، عاملي براي ترك تحصيل آنها است. بنابر اين با ساخت مدارس ويژه دانش آموزان 19 تا 21 ساله، مي توان گام مؤثري جهت جلوگيري از ترك تحصيل اين رده سني برداشت. اين مدارس بايد جدا از مدارس شبانه فعاليت كرده و از هر نظر حتي از جهت زماني مانند ساير مدارس مقطع دبيرستان باشند.
۳ - بر روي تك تك دانش آموزان تمركز كنيم؛ به عقيده پژوهشگران انجمن بين المللي مطالعات آموزشي آمريكا (EA) مركز آموزشي مي تواند در زمينه آموزش و پرورش دانش آموزان موفق عمل كند كه از وضعيت آموزشي - پرورشي فرد فرد دانش آموزان آگاه باشد. اين تمركز با كاهش تعداد كادر آموزشي و انتخاب افراد زبده، ارتباط منظم و مؤثر والدين و اولياء مدرسه، ارتباط صميمانه(در حد معقول و منطقي) بين  دانش آموزان و آموزگار، كاهش تعداد دانش آموزان در هر كلاس(حداكثر بين 18 تا 25 نفر)، برنامه ريزي منظم براي رسيدگي به وضعيت درسي دانش آموزان، برگزاري كلاس هاي تقويتي منظم به منظور رفع ضعف هاي آموزشي ميسر است.
پژوهشگران برگزاري برنامه هاي تفريحي دسته جمعي در پايان هفته و حتي در طول تعطيلات تابستان را يكي از شيوه هاي افزايش ارتباط ميان دانش آموزان با يكديگر و دانش آموزان با اولياء مدرسه به ويژه آموزگار مي دانند. اين ارتباط زمينه ساز حل بسياري از مشكلات آموزشي - پرورشي است. در حقيقت به هر ميزان موانعي چون، ترس، خجالت و بي اعتمادي ميان دانش آموزان و آموزگار و... برطرف شود به همان ميزان امكان موفقيت دانش آموز افزايش مي يابد.
۴ - گسترش زمينه تحصيل؛ محدود كردن رشته هاي تحصيلي و القاء اين باور كه ادامه تحصيل در برخي رشته هاي تحصيلي ضامن موفقيت بوده و ادامه تحصيل در ساير رشته ها، آينده روشني را به دنبال ندارد، دانش آموز را از ادامه تحصيل دلزده مي كند. اين نكته به ويژه در دانش آموزاني كه به ادامه تحصيل در برخي رشته ها علاقه نداشته و فقط به اجبار اجتماع،  والدين و مدرسه ادامه تحصيل در اين رشته ها را برمي گزينند حائز اهميت بوده و عامل اصل بازدارنده از تحصيل آنها است. بنابر اين مدرسه و در گام بعدي اجتماع و والدين موظفند تا زمينه تحصيل براي همه رشته هاي تحصيلي را براي دانش آموزان فراهم كنند. از ديدگاهي ديگر شكستن حصار باورهاي نادرست اجتماعي - فرهنگي راهي جهت هموار كردن انتخاب آزادانه دانش آموزان و در نتيجه موفقيت آنها است.
۵ - ارتباط بخش آموزش و اشتغال؛ ارتباط مؤثر بين بخش آموزش و اشتغال نه تنها باعث مي شود آموزش ها جهت يابي صحيحي داشته و به سمت و سوي برآوردن نيازهاي اجتماع و چرخاندن چرخ هاي اقتصادي گام بردارد، بلكه دانش آموزان اطمينان مي يابند كه پس از فراغت از تحصيل و تحصيل در هر رشته اي، بيكار نخواهند ماند.
ترس از بيكاري پس از اتمام تحصيلات(چه پس از اخذ مدرك ديپلم يا فارغ التحصيلي از دانشگاه) و باور به هدر رفتن سال هاي مفيد جواني به دليل ترس از بيكاري پس از تحصيل، در مقايسه با افراد تحصيل نكرده اي كه وارد بازار كار شده و از شرايط به مراتب بهتري نسبت به افراد تحصيلكرده برخوردارند، دانش آموز را از ادامه تحصيل باز مي دارد. در حقيقت مقايسه دايمي قشر تحصيلكرده و بيكار و تحصيلكرده و كم درآمد با قشر تحصيل نكرده و حتي بي سواد با درآمد بالا، يكي از دلايلي است كه بسياري از دانش آموزان دبيرستاني را از ادامه تحصيل باز مي دارد. اين وضعيت در كشورهاي در حال توسعه و توسعه نيافته به وضوح مشاهده مي شود.
۶ - ارتقا سطح كيفي آموزش ها و شروع زود هنگام آموزش ها؛ پژوهش ها نشان مي دهد ارتقا سطح كيفي آموزش ها، شروع آموزش ها به صورت جدي از دوره پيش دبستاني؛ پربار كردن مباحث درسي ارائه شده در دوره هاي گوناگون تحصيلي: ايجاد اشتياق و علاقه به تحصيل و فراگيري آموزش هاي ارائه شده با انتخاب مباحث درسي كه خلاقيت و اشتياق دانش آموزان را پاسخگو باشد و... عوامل مؤثري جهت جلوگيري از دلزدگي و ترك تحصيل دانش آموزان در مقطع دبيرستان است.
به هر ميزان دانش آموز از فراگيري لذت ببرد، به همان ميزان امكان ترك تحصيل او كاهش مي يابد. از سوي ديگر حذف مباحث درسي وقت گير و ايستا و جايگزين كردن مباحث درسي كه پاسخگوي حس اشتياق، پرسشگري و خلاقيت دانش آموزان باشد، راهكار مناسبي جهت كاهش خطر ترك تحصيل دانش آموزان است.
۷ - حضور مؤثر و منطقي والدين در مراحل مختلف تحصيل دانش آموزان؛ خانواده در هر جايگاه و موقعيت اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و ... كه باشد نقش بسزايي در موفقيت يا شكست تحصيلي دانش آموز دارد. آموزش رفتارهاي صحيح فردي و اجتماعي؛ تشويق دانش آموز براي ادامه تحصيل؛ فراهم كردن زمينه مناسب براي ادامه تحصيل فرزندان، رفع مشكلات آموزشي و پرورشي با همكاري اولياء مدرسه و...، همگي عوامل مؤثري براي ادامه تحصيل و موفقيت دانش آموز است. اگر اين حمايت ها از دوران كودكي و حتي پيش از شروع درس و مدرسه آغاز شود، بي شك نتيجه بهتري را نيز به همراه خواهد داشت. به عقيده پژوهشگران نقش والدين، حتي از عملكرد اولياء مدرسه نيز شاخص تر و تأثيرگذارتر است.
۸ - حمايت؛ همراهي والدين و اولياء مدرسه و به طور كلي همه افرادي كه به شكلي در آموزش و پرورش دانش آموز نقش دارند، شاخصي براي تضمين موفقيت تحصيلي دانش آموز است. اطمينان از اين كه در شرايط بحراني همواره فرد يا افرادي دانش آموز را حمايت و هدايت خواهند كرد، او را به ادامه مسير دلگرم مي كند.
پژوهشگران نقش حمايتي والدين و اولياء مدرسه را تنها به صرف هزينه محدود نكرده و تأكيد دارند اين حمايت بايد همه جانبه باشد. به اين معني كه دانش آموز بايد از جهت رواني - عاطفي، اجتماعي، اقتصادي، فكري و... تحت حمايت قرار بگيرد و در بسياري از موارد اصلاً نياز به صرف هزينه نبوده و نياز دانش آموز در حمايت هايي غير از حمايت هاي اقتصادي تعريف مي شود.
۹ - رفع تبعيض ها؛ هر يك از تبعيض هاي اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي، نژادي، قومي و... مي تواند به تنهايي دانش آموز را از ادامه مسير بازدارد. در بسياري از كشورهاي اروپايي و آمريكا، شاخص ترين آمار ترك تحصيل، به ترتيب متعلق به دانش آموزان آفريقايي، آمريكاي لاتين و آسيايي است. دليل اين امر جدا از تبعيض هاي اجتماعي، تفاوت هاي فرهنگي و به دنبال آن جدا ماندن از جمع دوستان و اجتماع، مشكلات اقتصادي خانواده ها، نابه ساماني هاي روحي - رواني ناشي از اين تفاوت ها در دانش آموز، ناتواني در فهم آموزش ها به دليل عدم تسلط كافي دانش آموز به زبان، فرهنگ و... كشور مورد نظر، پذيرفته نشدن از سوي جمع دوستان و حتي اجتماع، فرق گذاري هاي فاحش اولياء مدرسه به ويژه آموزگاران ميان دانش آموزان رنگين پوست و سفيدپوست و... است. رفع اين تفاوت ها و تبعيض ها راهكار مهمي جهت جلوگيري از ترك تحصيل دانش آموزان است.
۱۰ - آموزش به متوليان آموزشي؛ رفتارهاي نامناسب متوليان آموزشي، به ويژه آنهايي كه در رده  سني حساسي چون دبيرستان مشغول به فعاليت هستند، يكي ديگر از دلايل ترك تحصيل دانش آموزان اين مقطع است. تنبيه بي جا، تبعيض هاي فاحش ميان دانش آموزان برتر و ضعيف، تبعيض هاي نژادي - قومي، تبعيض هاي جنسيتي، تبعيض ميان دانش آموزان كم بضاعت، بي بضاعت و متمول؛ ناتواني هايي شخصي آموزگار، كه آموزگار آن را به گونه اي ديگر جلوه مي دهد، ناتواني هايي اولياء مدرسه كه در نهايت دانش آموزان را به عنوان مقصر معرفي مي كنند و بسياري موارد از اين دست، عامل هاي مهمي براي ترك تحصيل دانش آموزان است.
۱۱ - ابتلا به بيماري؛ ابتلا دانش آموزان و يا والدين آنها به بيماري به ويژه بيماري هاي حادي چون ايدز(AIDS)، انواع سرطان ها و... كه منجر به مرگ والد يا والدين شده و يا خود دانش آموز را مورد تهاجم قرار مي دهد، عاملي ديگر براي ترك تحصيل دانش آموز است.
و در نهايت اين كه بر اساس آخرين آمار ارائه شده توسط پژوهشگران انجمن بين المللي مطالعات آموزشي (EA)؛ بخش آموزش و پرورش آمريكا نيازمند 10 ميليارد دلار هزينه براي تأمين نيازهاي آموزشي - پرورشي دانش آموزان طي يك دوره يا برنامه 10 ساله است. اين ميزان هزينه فقط براي برآوردن نيازهاي اوليه و ضروري دانش آموزان و جلوگيري از ترك تحصيل دانش آموزان در دوره هاي گوناگون تحصيلي است. ترديدي نيست كه رفع نابه ساماني هاي آموزشي - پرورشي كشورهاي در حال توسعه و توسعه نيافته رقمي به مراتب بالاتر از اين مقدار است كه عدم تأمين آن، ترك تحصيل تعداد بسياري از دانش آموزان به ويژه سطوح پاياني تحصيل را به دنبال دارد.
منبع: (EA) انجمن بين المللي مطالعات آموزشي آمريكا

گزارش
زنگ پژوهش به صدا درنيامد
محمد امين
012288.jpg
امسال در هفته پژوهش قرار بود به مناسبت هفته پژوهش؛ زنگ پژوهش در دبيرستان البرز با حضور وزير آموزش و پرورش به صدا درآمده و مراسمي نيز برگزار شود. از سه روز پيش تداركات گسترده اي پيش بيني و نمايشگاهي نيز براي بازديد وزير آماده شده بود. صبح اين روز در حالي كه پارچه  نوشته اي حضور سبز جناب وزير را در دبيرستان البرز خيرمقدم مي گفت، خبر آمد كه وزير نمي آيد! اگرچه آن روز تهراني ها صبح را با برف شروع كرده بودند، اما مدارس تعطيل اعلام نشده بود و انتظار مي رفت كه همه چيز طبق برنامه پيش برود. اما عدم حضور وزير، همه برنامه ها را به هم زد و تلاش هاي جمع  زيادي را هدر داد. ظاهراً قرار بود برنامه در فضاي باز اجرا شود و شايد وزير ملاحظه دانش آموزان را كرده و حضور نيافته بود. اما اولاً مدت برنامه پيش بيني شده طولاني نبود و ثانياً البرز هم سالن اجتماعات دارد و هم راهروهاي مدرسه از فضايي وسيع و مناسب برخوردار است.
با توجه به مصادف بودن ايام دي  ماه با امتحانات دانش آموزان، مدير مدرسه ضمن هماهنگي با والدين، از دانش آموزان هفت كلاس خواسته بود كه بعد از اتمام امتحان آن روز، براي برگزاري زنگ پژوهش در مدرسه بمانند تا وزير آموزش و پرورش در حركتي نمادين، زنگي را به صدا درآورد. اين نمايش اجرا نشد و زنگي هم به صدا درنيامد و تمامي امكانات و وسايلي كه طي سه روز دوندگي و تلاش كاركنان منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران و دبيرستان البرز براي حضور جناب وزير فراهم آمده بود، به سرعت برچيده شد تا اوضاع به حالت عادي دربيايد. نمونه اين اقدامات نمايشي در ايران كم نيست. چه اين گونه برنامه ها اجرا بشود و چه اجرا نشود، مسئله مهم ماهيت آنهاست. حركت هاي نمادين اشكالي ندارند و در همه جاي دنيا اجرا مي شوند. اما اين گونه حركت ها در كشور ما با كاستي هايي جدي در اهداف و ضرورت ها مواجهند. دو سال پيش هم قرار بود وزير آموزش و پرورش وقت، به مناسبت هفته كتاب، نمايشگاه كتابي را در دبيرستان البرز افتتاح كند. با داربست ها، چادر بزرگي فراهم شد و شبانه چند ماشين كتاب پياده كرده و در اين نمايشگاه نمادين چيده شد.
اما وزير نيامد و نمايشگاهي هم برگزار نشد. چند روز اين نمايشگاه، بدون آن كه اجازه بازديد و خريد به كسي داده شود، به همان حال ماند و در نهايت هم بدون ذره اي استفاده از هزينه هاي چندين ميليون توماني، همه چيز برچيده شد. اشكال كار در كجاست؟ هدف چيست؟ آيا هدف احترام و ارج گذاري به موضوع است يا احترام به وزير؟! مي خواهيم زنگ پژوهش را به خاطر وزير به صدا درآوريم يا وزير به احترام موضوع پژوهش، زنگي را به صورت نمادين به صدا درمي آورد؟ آيا برگزاري نمايشگاهي به مناسبت هفته كتاب، صرفاً با هدف جلب توجه وزير صورت مي گيرد و يا وزير به نشانه احترام به كتاب، به نمايشگاهي هم سر مي زند؟
كاش وزير محترم آموزش و پرورش، وزراي سابق و ما بعد ايشان و كليه وزيران ديگر كابينه بدانند كه پشت سر اين حركت هاي نمادين چه خبر است و حضور و عدم حضور آنان چه عواقبي دارد؟! وقتي وزيري با كلي اطرافيان و يمين و يسار از نمايشگاهي بازديد مي كند كاش بداند كه آيا اين نمايشگاه چند ساعتي و موقت است يا بازديد عمومي دارد؟ آيا آنچه كه به جناب وزير و اطرافيان نشان مي دهند و مي گويند به ديگران هم گفته مي شود و ميزان واقعيت آن تا چه اندازه است؟
وزير آموزش و پرورش به دبيرستان البرز نيامد، نمايشگاه آماده شده به هم خورد، دانش آموزان به خانه هايشان رفتند، مدعوين ديگر كه بدون اطلاع از لغو برنامه تا البرز آمده بودند بازگشتند و خلاصه همه چيز به ظاهر به حالت عادي برگشت، اما آيا كسي اهميت مي دهد كه دانش آموزان و والدين آنها چه فكري خواهند كرد؟ دست اندركاران و متوليان آماده سازي برنامه اين بي نظمي را چگونه توجيه خواهند كرد؟
جناب وزير و برنامه ريزان و همراهان ايشان بايد به نكاتي توجه كنند تا ارزش موضوعي مانند پژوهش و امثال آن حفظ شود:
۱ - به راستي جناب وزير به مناسبت هفته پژوهش چه مي خواست بگويد؟ كدام يك از ايده ها و برنامه هاي كلان آموزش و پرورش براي توسعه تفكر پژوهشي را مي خواست تبيين كند؟ آيا همين كه ساعتي براي پژوهش در مدارس وجود ندارد و يا پژوهش متولي خاصي در مدرسه ندارد نقطه ضعف اساسي تفكر پژوهشي محسوب مي شوند؟ جناب وزير در همايش ها و جلسه هاي مشابه ديگر چه گفته اند كه بيانگر نگرشي جديد و جامع به مسايل آموزش و پرورش ايران باشد؟
۲ - براي احترام به سوژه هايي مانند كتاب، پژوهش، نوآوري آموزشي و غيره، خوب است به جاي افراد، اصل موضوع هدف قرار گيرد. در هر مناسبت اين چنيني، به قدري حضور و عدم حضور رؤسا اهميت پيدا مي كند كه موضوع اصلي در حاشيه قرار مي گيرد. حتي گاهي رسانه ها هم اخبار همايش ها و جلسه هاي علمي را متناسب با حضور و عدم حضور مقامات ارشد پوشش مي دهند. به اين ترتيب، عامل اصلي اهميت هر همايش، موضوع آن نيست، بلكه رتبه و جايگاه مقام ارشدي است كه به عنوان سخنران حضور مي يابد، حتي اگر حرفي جدي براي گفتن نداشته باشد.
۳ - اسراف در هزينه ها فقط به ريخت و پاش هاي برنامه هاي متعدد محدود نمي شود؛ بسياري از هزينه ها از جاهايي هدر مي روند كه اصلاً ديده نمي شوند كه نمونه بارز آن به هم خوردن يك برنامه از قبل پيش بيني شده است. علاوه بر آن، تعداد نمايشگاه هاي يك روزه و حتي يك ساعته كه صرفاً براي بازديد مقامات ارشد برپا مي شوند، كم نيستند.
۴ - بايد مراقب بود كه حركت نمادين، اگر به جاي موضوع جلب رضايت افراد هدف قرار گيرد، نتيجه آن چيزي جز نمايش و ظاهرسازي نخواهد بود. بسياري از حركت هاي نمادين كه به نمايش تبديل مي شوند، علاوه بر اتلاف هزينه ها و زمان، موجبات بدبيني و بي اعتمادي مردم را نيز فراهم مي آورند.
۵ - كساني كه داعيه صداقت و امانت دارند، بايد به ريزه كاري ها و ظرافت هاي فعاليت هايي كه پيرامون آنها رخ مي دهد، بيشتر واقف باشند. عدم شناخت درست مسايل و تمركز به ظاهرسازي ها و نمايش ها، موجب خطاهاي جدي در برنامه ريزي ها و تصميمات خواهد شد.
۶ - و اي كاش در هفته پژوهش كه جناب وزير از وضعيت آزمايشگاه ها و عدم ساماندهي آنها در وزارت گلايه كردند، سري هم به آزمايشگاه هاي دربسته دبيرستان البرز مي زدند و از دليل تعطيلي آنها سؤال مي كردند؟ البرز به عنوان نماد مدارس موفق ايراني، در شرايط مالي بسيار بدي به سر مي برد و درآمدهاي محدود آن حتي كفاف مخارج نگهداري مدرسه را نمي  دهد. در هفته پژوهش و به نشانه احترام به پژوهش و تفكر پژوهشي، آزمايشگاه ها و ديگر امكانات بالقوه البرز را فعال كنيد.

دادگاه يا سخنگاه
ترجمه؛ سها دادمند
بسياري از والدين تنها زماني به مدرسه فرزندشان مراجعه مي كنند كه براي حضور در جلسه انجمن اوليا و مربيان دعوت شده و يا يادداشت نه چندان خوشايند آموزگار يا اولياي مدرسه را براي رسيدگي به وضعيت نامناسب تحصيلي- رفتاري فرزندشان دريافت كنند و در غير اين صورت رسيدگي به وضعيت تحصيلي- رفتاري فرزندشان را به كلي فراموش مي كنند.
دسته ديگر، اما بدون آن كه بهانه اي آنها را به مدرسه بكشاند، به خواست خود به وضعيت فرزندشان رسيدگي كرده و آگاهي از وضعيت آموزشي- رفتاري فرزندشان را يكي از مهم ترين وظايف خود مي دانند.
براي دسته دوم مراجعه به مدرسه فرزند، وظيفه اي دوست داشتني است كه اضطرابي را نيز به همراه ندارد، اما دسته نخست، با اضطراب و هيجان و عصبانيت قدم به مدرسه مي گذارند و همين امر تصميم گيري و تبادل نظر ميان آنها و اولياي مدرسه را مختل كرده و در اغلب موارد تنش هاي جدي را نيز به همراه دارد. اما با توجه به چند نكته ساده مي توان به راحتي بر اضطراب و عصبانيت خود غلبه كرد و با اعصابي آرام با مسائل برخورد كرد. بنابراين:
* باور كنيم كه هر كودك به شيوه خود نكات آموزشي- پرورشي را مي آموزد .
* فرزندمان را با ديگران مقايسه نكنيم تا مشكلات او سبب آزار و اذيت ما نشود. ترديدي نيست كه مشكلات برخي از كودكان بسيار حادتر از فرزند ما است، اما ما از آنها بي اطلاع هستيم.
* دليل اصلي حضور ما رفع مشكل به شيوه اي منطقي است؛ پس نيازي به جنجال و مجادله نيست.
* فرزندمان را مقصر اول و آخر ندانيم، چرا كه برخي از مشكلات ممكن است ناشي از بي توجهي و كم كاري آموزگار و اولياي مدرسه باشد .
* با ورود به مدرسه گمان نكنيم كه اوليا و حتي همكلاسي هاي فرزندمان دليل حضور ما را مي دانند؛ چرا كه دعوت از ما فقط به وسيله تلفن يا نامه اي صورت گرفته كه ديگران از آن بي اطلاع هستند.
* افكار منفي عليه آموزگار، اولياي مدرسه و حتي فرزندمان را از ذهن دور كنيم .
آداب حضور
پس از تسلط به نفس- براي والدين گروه نخست- براي حضور مؤثر خود برخي نكات را نبايد فراموش كرد؛ رعايت اين نكات براي والديني كه به خواست خود و براي آگاهي از وضعيت فرزندشان به مدرسه مراجعه مي كنند نيز ضروري است؛
* ديدگاه مثبت خود را به هيچ وجه تغيير ندهيم و براي حضور در مدرسه ترسي به دل راه ندهيم.
* به موقع در جلسه حاضر شويم؛ حضور به موقع ما در جلسه، نشان دهنده آن است كه به بررسي وضعيت فرزندمان اهميت مي دهيم .
* از آوردن دلايل غيرمنطقي، مانندكار و گرفتاري، چه در ذهن و چه به زبان جداً بپرهيزيم. رسيدگي به وضعيت فرزند مقدم بر هر كاري است.
* فراموش نكنيم كه علت اصلي حضور ما در انجمن يا جلسه خصوصي با آموزگار، تبادل نظر براي حل مشكلات و پيشرفت تحصيلي فرزندمان است.
* دنبال مقصر نگرديم .
* پيش از حضور در جلسه اوليا و مربيان و يا پس از آن به طور خصوصي با آموزگار فرزندمان صحبت كنيم.
* به فرزندمان اطمينان بدهيم كه جلسه اوليا و مربيان و جلسه خصوصي ما با آموزگار راهي براي شناخت مشكلات آموزشي- رفتاري او، به قصد تنبيه او نيست. دسته بندي پرسش هايي كه در ذهن داريم، حضور ما را مؤثرتر و نتيجه گيري را بهتر خواهد كرد.به عقيده بسياري از متوليان آموزشي، جلسات خصوصي ميان آموزگار و والدين هر يك از دانش آموزان اثرات به مراتب بهتري بر روي والدين و آموزگار دارد كه اين نتيجه مثبت، به خوبي مي تواند شرايط تحصيلي مناسبي را براي كودكان فراهم كند.
منبع: ea.org

نگاه
علم عمل، درد نظام تعليم و تربيت
حسين حسين نژاد قندي
در همايش ملي نوآوري هاي آموزشي، يكي از سخنرانان به تجربه ژاپن در بازانديشي در عمل براي بهبود مستمر آموزشي و غني سازي يادگيري در مدرسه پرداخته و اشاره مي كند دانشي كه مي تواند به توسعه مهارتهاي بازبيني و بازانديشي كمك كند و ظرفيت توانايي عمل اثربخش را توسعه دهد، علم عمل است كه توسط نظريه پردازاني چون كريس آرجريس و دونالد شون ارائه شده است. اهداف اين نظريه را در نهايت يادگيري در حين عمل و تفكر در حين عمل مي دانند؛ غافل از اين كه در فرهنگ ما قرنها پيش اين نظريات به شكلي ديگر ارائه شده كه متأسفانه مسئولين نظام تعليم و تربيت ما چه در گذشته و چه حال، از آن غافل بوده اند. در ابتدا به نكاتي چند كه سعدي عليه الرحمه در خصوص علم و عمل بيان داشته، اشاره و سپس به نتيجه گيري مي پردازيم:
بار درخت علم ندانم، مگر عمل
با علم گر عمل نكني، شاخ بي بري
در جاي ديگر مي فرمايد:
از من بگوي عالم تفسيرگوي را
گر در عمل نكوشي، نادان مفسري
و باز:
سعديا گرچه سخندان و مصالح گويي
به عمل كار برآيد، به سخنداني نيست
و ضرب المثل معروف: دو صد گفته، چو نيم كردار نيست كه به زبان رياضي (100*۲)2=5/0*۲ كه مساوي است با: يك عمل= 400 حرف و گفته و باز از سعدي است كه مي فرمايد:
علم چندان كه بيشتر خواني
چون عمل در تو نيست، ناداني
نه محقق بود، نه دانشمند
چارپايي، بر او كتابي چند
(سوره جمعه آيه شماره 5)
و مثال من براي نظام تعليم و تربيت فعلي ما شبيه اين است كه هدف تربيت شناگر ماهر است و ما به صورت تئوري و نظري آنچه را كه در ارتباط با شناخت، به متعلم مي آموزيم و او هم انصافاً  كليه متون و كتابهاي نوشته شده در مورد شنا را به خوبي فرا مي گيرد، ولي اگر در استخر بيفتد، غرق مي شود كه نمونه اش آموزش قرآن، تعليمات ديني، زبان عربي و انگليسي و علوم تجربي است كه دانش آموز پس از 12 سال درس خواندن، در خواندن نماز و روزه گرفتن كاهل است، قادر به ساده ترين مكالمه به زبان عربي و انگليسي نيست، اسيد و باز را تشخيص نمي دهد و بالاخره نمي داند كه هويج ريشه است و سيب زميني، ساقه. در اين جا، جا دارد يادي از اولين وزير آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامي، آقاي دكتر شكوهي بكنيم كه قريب 57 سال معلمي كرده و در پاسخ سؤالي كه از وي مي پرسند مشكلات آموزش و پرورش را در چه مي  دانيد، پاسخ مي دهد: نظام تعليم و تربيت ما قادر نيست مرد كار تربيت كند، پشت ميزنشين تربيت مي كند. كار ضمن تحصيل وجود ندارد، كتابهاي ما عملي نيستند، دانش آموز بايد يك ساعت درس بخواند و دو ساعت كار كند، كتابهاي ما بي  محتواست، يعني محتواي آن ارزش نظري دارند نه عملي. كتابهاي درسي ما آدم نمي سازد، عمقي نيست، بلكه سطحي است. دكتر شكوهي جهت اثبات اظهارات خود مثال جالبي دارد از دانشجويي ايراني در ژنو كه در پاسخ به سؤال دكتر مبني بر اين كه تفاوت مدارس ژنو را با مدارس تهران چگونه مي بيني، مي گويد من در اينجا آدم مضحكي هستم كه سر كلاس گياه شناسي، يك گياه را آن چنان توضيح مي دهم و تعريف مي كنم كه دهان استاد باز مي ماند، ولي در باغ نباتات اين گياه را نمي شناسم. اين دقيقاً  بيتي از شعري است كه 35 سال پيش سروده ام:
با اين كه گياهي را بيش از دگران خوانديم
در نام گلي از باغ هستيم همه نادان
اكنون اگر مسئولين نظام تعليم و تربيت ما به اين باور رسيده اند كه يادگيري از طريق علم و عمل در قلب و ذهن انسان نفوذ مي كند و موجب آگاهي و تغيير در رفتار او مي شود و همچنين به انساني قابليت ارتباط مؤثر با جهان خارج از ذهن را مي دهد و موجب گسترش قابليت هاي انسان شده و بر توانايي ها و خلاقيت و نوآوري هاي او مي افزايد. از طرفي اگر معتقدند كه كتابهاي درسي بايد اصلاح شود و برنامه محوري جايگزين كتاب محوري شود تا موجب تغيير در شيوه هاي يادگيري و ياددهي گردد، پس هرچه زودتر دست به كار شوند و خود جزو اولين كساني  باشند كه با عمل به نظريه پردازي  هاي خود در جهت اعتلاي نظام  آموزش و پرورش قدم بردارند.چه ايرادي خواهد داشت كه اگر مسئولين آموزش و پرورش حتي براي يك بار هم شده اهداف تعيين شده جهت دوره راهنمايي و دوره متوسطه را مطالعه و وضعيت فارغ التحصيلان دوره متوسطه و پيش دانشگاهي را با آن هدفها مقايسه كنند. به عنوان مثال يكي از هدف هاي تشكيل دوره راهنمايي تحصيلي كشف و شناخت استعدادها و علائق شخصي و رغبت هاي دانش آموز بر اساس موازين دقيق علمي و تربيتي است و يا يكي از اهداف دوره متوسطه ايجاد و تقويت يك يا چند مهارت قابل عرضه در بازار كار كه با استعدادهاي فردي تناسب داشته باشد كه متأسفانه ما در عمل شاهد محقق نشدن اين اهداف هستيم. اي كاش مسئولين آموزش و پرورش ما صدور بخشنامه جهت تعيين مبصر بخاري را به مديران مناطق و مدارس واگذاشته و خود به اهداف عالي تعليم و تربيت بينديشند. در پايان باز بشنويم از شيخ اجل سعدي كه مي فرمايد:
سه چيز پايدار نماند: يك) علم بي بحث؛ دو) مال بي تجارت؛ سه) ملك بي سياست.

فرهنگ و آموزش
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
شهر تماشا
سلامت
داخلي
شهري
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   داخلي   |   شهري   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |