نميشود آدم بنيني
پينوكيو فيلم به نگاه چند
ميرزابيگي نگار:ترجمه
و سو اين به ديوانهوار مرتبا تيزش نوك كلاه دلقكوارو لباس با او
شود تبديل واقعي پسربچه يك به ميخواهد و ميرود سو آن
عدهاي.دارد تماشاگرانش كردن دستهبندي و كردن منشعب براي خوبي استعداد "روبرتوبنيني"
روي بر كه جوشي و جنب پر و شاد و احمق شخصيتهاي و خرگوش به شبيه ايتاليايي دلقك اين
و خلاقانه بازيهاي دلقك كه ديگر ، عدهاي و ميكنند تحسين را ميكند بازي پرده
.برميانگيزد را تعجبشان او حد از زياده و مبتذل احساساتيگريهاي
(اسكار جايزه برنده) "زيباست زندگي" فيلم از بعد كه فيلمي اولين بنيني ، "پينوكيوي"
.ميگيرد قرار دوم گروه تاييد مورد و ميكند نااميد را اول گروه احتمالا است ساخته
كه است بد آنقدر و محقرانه و ناچيز حال عين در و پرهزينه عظيم ، فيلمي پينوكيو ،
بدون و اندك بسيار تبليغاتي با كريسمس ، روز در را آن ميراماكس آمريكايياش توزيعكننده
.برد پرده روي به مطبوعات براي خصوصي نمايش
زبان به دوبله _ توليد از بعد مراحل در تاخير علت به فيلم نبودن آماده ادعاي با
، داشت خبر چيز همه از خودش احتمالا كه ميراماكس _ آمريكايي تماشاگران براي انگليسي
كنند اعلام را خود ناخوشايند و بيرحمانه راي بتوانند منتقدان آنكه از قبل ميكرد تلاش
پسربچه يك نقش كه طاسي به رو ساله پنجاه هنرپيشه يك دربارهكند كسب گيشه در كمي موفقيت
كه فيلمي درباره يا گفت؟ ميتوان چه ميكند بازي را درخت كنده يك از شده تراشيده معصوم
شده طراحي دقت با و ظريف لباسهاي و صحنهها و "اسپينوتي دانته" تصويرپردازي وجود با
ميرسد؟ نظر به تصنعي و خالي تو هم باز "دانيلودوناتي" توسط
غلت ميكند ، جستوخيز احمقانه كلاه يك با و آشفته دلقك يك لباس در كه حالي در "بنيني"
را بينقص و هنرمندانه كمدي يك ساخت قصد ميدود ، سنجابها و پرندگان دنبال به ميخورد ،
;ندارم دوست را بد چيزهاي من":ميكند اعلام جمله اين گفتن با را جهانبينياش و دارد
يك براساس پينوكيو فيلم ،"ديسني والت" كلاسيك انيميشن مثل درست ".نيستم موافق آنها با
كارلو) ژپتو.است شده ساخته (سال 1885 در) "Colodi كارلوكلودي" نوشته افسانهاي داستان
اين شدن زنده با و ميتراشد چوب از را پسربچهاي تنها ، و پير بازيساز اسباب يك (جيوفره
زودباور ، و خوشبين بسيار و ساده و صاف داشتني ، دوست پينوكيوي.ميشود شاد بسيار عروسك
:ميبرد در به سالم جان آنها همه از كه ميشود دردسرهايي و ماجراها درگير تصادفي طور به
طلا سكه پنج و ميسوزد او حال به دلش عوض در اما بخورد و بپزد را او ميخواهد غول يك
تصور كه مييابد را ژپتو او شكم درون در اما ميبلعد را او نهنگ يك ;ميدهد او به
.مييابد نجات هيولاوار و غولآسا عطسه يك با و است ميكردمرده
يك ،"مير بركين" توسط انگليسي دوبله با "بنيني" بازي زيباييهاي و ظرافتها تمام
پري" صداي.ميرود بين از دارد اسكيباز پانكهاي صداي به شبيه صدايي كه جوان آمريكايي
گلن" صداي با ميكند بازي "Bruschi براسكي نيكولتا" ،"بنيني" همسر را آن نقش كه "آبي
پينوكيو دوست جيرجيرك ،"لطيفه كويين" توسط مهربان كبوتر همينطور و است شده دوبله "كلوز
براي انگليسي زبان به دوبله."ايدل اريك" توسط كالسكه راننده و Cleese (كليس جان) توسط
نميخواهند يا و نميتوانند كه كودكاني به كمك و پينوكيو فيلم جاذبه و افزايشگيرايي
انفصال و نادرستي اشتباه ، از لايهاي عوض در اما است ، گرفته صورت بخوانند را زيرنويسها
معدود صحنههايي وجود با حتي.است افزوده نميزد دل به چنگي هم قبل از كه فيلمي به را
براي پينوكيو _ ميشود رانده كوچك موش صدها توسط كه كالسكهاي مثل _ جذابند و زيبا كه
بنيني "زيباست زندگي" فيلم از ميراماكس كه وجودي با.است شكنجه يك مثابه به سينماروها
.ميرسد نظر به قدرناشناسانه حدودي تا فيلم اين كردن فروش قيمت زير است ، برده كلاني سود
تعويق به از جداي استوديو تصميم اين كه ميشويم متوجه فيلم ديدن از بعد كه چند هر
.است بوده ممكن حركت مهربانانهترين و بهترين فيلم افتادن
نميشود آدم بنيني
علاقه مورد فيلم تنها نه "زيباست زندگي" فيلم يعني سال 1998 در "بنيني روبرتو" شاهكار
.داشت قرار دوم جايگاه در من نظر از دهه 90 برتر فيلمهاي فهرست در بلكه بود من
كه دارد را فيلمي به پينوكيو كلاسيك داستان برگرداندن قصد بنيني كه شنيدم وقتي بنابراين
.شدم هيجانزده بسيار است ايتاليا فيلم پيچيدهترين و پرهزينهترين
ميراماكس دلايلي به.يافتم وحشتزده را خودم رفتم فيلم تماشاي براي وقتي وجود اين با
را لازم اعتماد آمريكايي تماشاگران به ايتاليايي زبان به فيلم پخش براي احتمالا كه
زندگي" كه بود حالي در اين و بود كرده دوبله آمريكايي بازيگران صداي با را آن نداشت
فيلمهاي بعدها البته كه) بود شده شناخته زمان آن در خارجي فيلم پرفروشترين "زيباست
(گرفتند پيشي آن از "پنهان اژدهاي" و "Crouching Tiger"
فرصتي اين چيز ، هر از گذشته.شوم وارد سينما سالن به باز ذهن با كردم سعي وجود اين با
و ميكردم عذاب احساس.است سينما بزرگ پرده روي بر بنيني لودگيهاي دوباره ديدن براي
و دوبله داشتم انتظار كه طور همان.كنم باور را بودم آن شاهد كه افتضاحي نبودم قادر
ايتاليايي زبان به بهتري چيز داشتم شك كه بود اين مسئله بدترين اما بودند وحشتناك صداها
ميشود آغاز كوچك روستاي يك خيابانهاي در غلتان كنده يك تصوير با فيلم.شود دستگيرم
چوب اين از ژپتو.ميگيرد آرام ژپتو نام به نجار يك خانه ورودي مقابل در نهايت در كه
او ميشود زنده معجزهواري طرز به عروسك اين وقتي و ميكند استفاده عروسك يك ساختن براي
.مينامد پينوكيو را
آرزو كه عروسك اين نقش در بازي براي ميگذرد عمرش از كه سال اندي و چهل وجود با بنيني
كه چرا نيست مهمي مسئله اين البته.است شده انتخاب شود تبديل واقعي انسان يك به داشت
مشكل.باشد داشته سني هر ميتواند بزند ، حرف بتواند شببازي خيمه عروسك يك اگر مطمئنم
انجام تلاشي هيچ عادي مردم از عروسك اين كردن متمايز براي بنيني كه است اينجا در اصلي
.است نداده
بر علاوه.دارد تن بر كه است مسخرهاي و دلقكوار لباسهاي او تمايز قابل نكته تنها
.ندارد وجود نيست كسي چه و است عروسك كسي چه كه اين تشخيص براي راهي هيچ اين ،
ميشود ، روبهرو دزد زيادي تعداد با ميكند ، تجربه را بدبياريها آن همه بنيني پينوكيوي
به را او تفريحي پارك در بدجنس آدم آن و ميكشد را همكلاسيهايش از يكي تصادفي طور به
.ميشوند منجر نهنگ يك شكم در او شدن زنداني به وقايع اين همه.ميكند تبديل الاغ يك
.كند جبران را است كرده آبي پري و ژپتو حق در كه بدي كارهاي او ميشود باعث كه فرصتي
معمولي عادي ، بسيار صحنهها است شده خرج فيلم اين شدن ساخته براي كه زيادي پول وجود با
كافي تمرين وضوح به فيلم بازيگران و وحشتناكند ويژه جلوههاي.هستند افتاده پا پيش و
ناهماهنگ ويژه جلوههاي برابر در بازيگران كه افتضاحي واكنشهاي متاسفانه.نداشتهاند
.ميآيند شمار به فيلم لحظات مضحكترين جزء ميدهند نشان خود از فيلم
دوبله كه بگويم ميتوانم جرات به اما ديدهام را بدي بسيار دوبلههاي زندگيام طول در
كه آنچه هر به بيربط و جدا كاملا انگليسي هنرپيشههاي صداي.آنهاست بدترين فيلم اين
وظيفه كه نيست "مير بركين" صداي از بدتر چيز هيچ.ميرسد نظر به ميگذرد پرده روي بر
بدتر حتي را هنرپيشه اين بازي بد ، دوبله.دارد عهده به را بنيني صداي دوبله ناخوشايند
"براسكي نيكولتا" ميرسد نظر به خوب كمي كه كسي تنهاميدهد نشان هست كه چيزي آن از
.ميكند بازي را "آبي پري" مثبت نقش كه است
ميكنم فكر كه چراآورم دست به را فيلم اين ايتاليايي DVD نسخه كه كرد خواهم سعي من
.است غيرمنصفانه حدودي تا شده دستكاري فيلم يك قضاوت
آشفتگي سرزمين
براي خصوصي نمايش بيهيچ و قبلي آمادگي بدون كه "بنيني روبرتو" پينوكيو بتوان شايد
.آورد شمار به سال 2002 ناكامي و شكست بزرگترين را درآمد نمايش به كريسمس شب در مطبوعات
شده باعث كه ميرسد نظر به بد چنان (دليلي هر به) ميراماكس توسط شده دوبله نسخه پخش
شاهكارهاي آن برابر در كنگي هنگ كنگفوي يا و ايتاليايي گلادياتوري حماسههاي است
بازي از پس فيلم اين در كارگردان "بنيني روبرتو".برسند نظر به كلامي همگامي و همزماني
با عروسكي پينوكيوي بهعنوان خود نمايش با ،"دوروتي" نقش در "The Wiz "در "داياناراس"
"مير بركين" پسرانه صداي با آمريكايي دوبله با و شدنش طاس حال در موهاي و شكسته چهره آن
را خود متكبرانه بازي و ستارهسازي بزرگترين ميرسد ، نظر به ناهماهنگ مضحكي طرز به كه
و جستوخيز شامل بيشتر پينوكيو شخصيتپردازي زمينه در "بنيني" ايدههاي.است كرده كامل
زندگي آن در كه است دهكدهاي ريختن هم به و صحنه سو آن و سو اين به پريدن پايين و بالا
"زيباست زندگي" موفقيت زمان در كه خودش به مخصوص و جنونآميز شيوه همان به البته.ميكند
به حتما) بود داده قرار تاثير تحت را "زرين گوي" " Goldenglobe"و "اسكار" مراسم
به آهنگي و غريب و عجيب لحني David Suchet.(بوديم شده شگفتزده چقدر كه ميآوريد خاطر
از بعد كه ميكند بازي نقش اين در Giuffre "جيوفره كارلو" ميدهد نجار ژپتوي صداي
.است سرگذاشته به را ممكن گيس كلاه زشتترين "مضاعف خسارت" فيلم در "استانويك باربارا"
نقش در "كلوز گلن" صداي با) را (Braschi براسكي نيكولتا) تهيهكنندهاش و همسر ،"بنيني"
دروغهاي براي را بيني شدن دراز طلسم كه پرياي همان.است گرفته بازي به "پريآبي"
طراحي در "دوناتي دانيلو" كمك و مشاركت از همچنين "نيكولتا".است گرفته نظر در پينوكيو
.ميگيرد كمك
ديدن.است آشفتگي اين در مثبت نكته تنها استادانهاش و ظريف فوقالعاده ، كار كه كسي
فقدان كه است افسوني تنها ميشود رانده موشها گله توسط كه مجلل كالسكهاي در پري اين
مهتابي شب در كه اپيزودي مانند به.ميخورد چشم به شدت به فيلم قسمتهاي ساير در آن
.نشستهاند پينوكيو كمين در جنگل در "آرنا برونو" و "كالاوي ماكس" بدجنس گربه و روباه
به فيلم اين ديدن براي من كه بعدازظهري يكشنبه سانس در كه كنم اشاره نكته اين به بايد
گذاشته كودكان بر ناراحتكنندهاي بسيار تاثير وضوح به شخصيت دو اين بودم رفته سينما
اين براي كه دلاري ده از ناراحت شك بدون) آنها والدين آغازين دقايق همان در و بودند
.بردند بيرون سينما از را خود كودكان (بودند پرداخته فيلم
مفتضحانه شكست
با كه است بيروحي و احمقانه فيلم چنان و مفتضحانه شكست چنان "روبرتوبنيني" ي"پينوكيو"
منتقدين براي فيلم خصوصي نمايش از "ميراماكس" چرا فهميد ميتوان راحتي به آن ديدن
كاري همان مثل درست.بود داشته نگه دست كريسمس شب تا آن نمايش براي چرا و كرده خودداري
زغال تكه چند جورابهايشان در و دهد انجام شيطان بچههاي با بابانوئل است ممكن كه
از پرتحرك و زنده برگردان اين به خيرخواهانه و بلندنظرانه بسيار بخواهيم اگر.بگذارد
بنگريم ، دارد شدن انسان آرزوي كه ذيشعور عروسك يك درباره "كلودي كارلو" كلاسيك داستان
آشكار شكست يك فيلم صورت اين غير در.آوريم شمار به شده طراحي بد و ناشيانه را آن بايد
ساخت و مبتذل و آشفته مضحكي طرز به و وضوح به ابتدا همان از كه است مفتضحانه و
برهمي و درهم آميزه ناچاري و استيصال فرط از گويي.ميرسد نظر به اضافه آن از قسمتهايي
گذاشته نمايش به را "فليني فدريكو" تا گرفته "ديسني والت" از داستاني خطوط و تصاوير از
حتي ايتاليايي فيلم اين است شده باعث بد بخت از كه ناشيانه انگليسي دوبله.است
.ميكند وارد آن پيكره به را آخر ضربه برسد ، نظر به احمقانهتر
فوقالعاده و جدي نيمه نيمهشوخي ، فيلم ساخت با كه جوش و پرجنب هنرمند اين بنيني
اين اول نقش در بازي براي خودش برگزيدن با بود ، كرده كسب بزرگي موفقيت "زيباست زندگي"
مردي كرده ، نگاه خودش به آينه در او:است درست بله.شد مرتكب را خود اشتباه نخستين فيلم
"!است من پينوكيوي اين !آهان":بود گفته و ديده را پشت كم موهاي با ساله پنجاه
..و سرگذاشته به نوكتيزي كلاه و رنگارنگ لباسهايي غلط ، برآورد اين كردن كامل براي سپس
و فرشتهوار؟ داشتني؟ دوست.بيايد نظر به چطور كار اين با بود كرده سعي نميدانم خوب ، .
بچهها؟ مثل يا
در ميانسال مرد يك:بيايد نظر به بايد كه است چيزي همان به شبيه درست بنيني متاسفانه
و بالا رفتنها ، بالا ديوار و در ازاست گذاشته سر به مسخره كلاهي كه دلقك يك لباسهاي
.است آزاردهنده و وحشتناك جهيدنهايش عقب و جلو به و هنرپيشگان ساير ميان در پريدن پايين
.جي.ميشل" به شبيه صدايي كه شده دوبله "مير بركين" آمريكايي هنرپيشه توسط او صداي)
در هم لحظه يك براي حتي را آن كه كاري تنها _ نميكند كه كاري تنها (دارد جوان "فاكس
كه حالي در.است بازي شب خيمه عروسك يك به شبيهبودن _ نميدهد انجام فيلم تمام
او ميكند ، ابراز را "واقعي پسركوچولوي" يك به شدن تبديل براي علاقهاش بنيني پينوكيوي
نقشهاي كه وقتي استو اغفالكننده هم حدودي تا بودنش گسيخته عنان و آشفته از غير به
بيرون اينجا از را بازي شب خيمه عروسك اين":كه ميكند خطاب اينگونه را او متقابلاش
بازيگرهاي مثل درست هم افراد اين ديد شايد كه ميافتيد فكر اين به ناخودآگاه ،"بيندازيد
داده چهره تغيير بد چقدر "استرايزند باربارا" بفهمند نميتوانستند كه "Yentl ينتل" فيلم
"كولودي" اصلي داستان روايي خطوط وظيفهشناسانه و مطيعانه كاملا بنيني.باشد ضعيف است ،
مثل) ميكند خلق دوباره موبهمو را يكسان كاملا شخصيتهاي و وقايع و ميكند دنبال را
هيچ نهايي اثر در اما (..و معجزهگر آبي پري مخالف ، هميشه جيرجيرك نجار ، ژپتوي
اثري فرد به منحصر تفسيرهاي و شخصي دستاوردهاي از و نميخورد چشم به جادويي و معجزه
بفهميد تا كنيد مقايسه ديسني كلاسيك كارتون با را مفتضحانه اثر اين نيستيد مجبور.نيست
بسيار سطح در فيلمنامهنويس همكار و اول نقش بازيگر كارگردان ، عنوان به بنيني كه
.دارد قرار پايينتري
فيلم يك ،"پينوكيو ماجراهاي" دنبال به منزلتان نزديك كلوپ ويدئو در سادگي به ميتوانيد
بازگويي كه بگرديد "لاندا مارتين و توماس _ تيلور جاناتان" همكاري با پرتحرك و زنده
.است داستان اين از بهتري بسيار
هنر حاشيه
وقت كمبود*
و كردند تعجب خيليها رسيد ، سياهپوستان به اسكار مجسمه دو اسكار 2002 مراسم در وقتي
همه آن ، كمك به است قرار كه دانستند شده پيشتعيين از برنامهاي را آن هم خيليها
حرفها جور اين كه است طبيعي.شود جبران آمده سياهپوستان سر سالها اين در كه بلاهايي
قرب و ارج حسابي دارند سينما در سياهپوستها ميرسد نظر به اما نشود گرفته جدي خيلي
.نرسيدهاند جاها آن به هنوز سفيدپوست بازيگران كه ميرسند جاهايي به و ميكنند پيدا
كه واداشته هم را بعضي و كرده شوكه را همه حسابي كه افتاده ديگر عجيب اتفاق يك تازگيها
.كنند تحليل را آن توطئه تئوري با
دنزل" است رقم همه از سرگرمي خاص كه ويكلي انترتينمنت كه است قرار اين از داستان
سرآشتي سياهپوستها با كه را آنهايي همين و كرده معرفي سال سرگرمكننده را "واشينگتن
"عنكبوتي مرد" بازيگر "مگواير توبي" ميگويند كه جور اين.است ريخته هم به حسابي ندارند ،
عروسي" بازيگر "نياوارددالوس" و ميشود پخش وي.تي.ام در كه "آزبرن خانواده" سريال ،
موفقيتهاي كه نوشته هفتهنامه اين.هستند بعدي انتخابهاي هم "من يوناني برق و پرزرق
.است نبوده بيتاثير او انتخاب در "واشينگتن دنزل" اخير
كمبود" كه تازهاش فيلم در بازي براي سياهپوست بازيگر اين كه رسيده هم ديگر خبر يك
.است گرفته پول دلار ميليون بيست دارد نام "وقت
آزادي اي *
آن با ميشود باورشان واقعا ميكنند بازي كه نقشهايي از بعد سينما بازيگران بعضي
مباركي نتايج به بازيگران اين ميشود باعث گاهي اين و هستند يكي كردهاند بازي كه آدمي
جيمز" جاي به سالها اين در كه "برازنان پيرس".ميشود تمام ضررشان به هم گاهي و برسند
يك در تازگيها آمده خوششان او از هم خيليها و كرده گل هم حسابي و كرده بازي "باند
جاسوس يك جوري چه كه اين حالا است ، آزادي نماينده نظرش به "باند جيمز" كه گفته اظهارنظر
ساخته "بمير ديگر روزي".است جالبي و غريب حكايت خودش هم ميشود بدل آزادي نماينده به
سطح در "باند جيمز" فيلم پرفروشترين فروخته ، دلار ميليون فعلا 450 كه "ليتاماهوري"
.ميآيد حساب به بينالمللي
.ميكرد بازي آن در هم خودش كه "اولين" اسم به بود فيلمي تهيهكننده پيش مدتي "برازنان"
نظام دل در و هستند معروف مستقل فيلمهاي به كه است فيلمهايي آن از يكي فيلم اين
.گرفت را سراغشان سينما سرزمين از بيرون بايد و ندارند جايي هاليوود
فيلمهاي تا كند كمك "باند جيمز" مثل فيلمهايي پول با دارد دوست كه گفته "برازنان"
نفس براي مجالي مستقل سينماگران و نيست سينما نوع اين فكر به كسي چون شوند ، ساخته مستقل
تا كه بود بعيد او مثل آدمي از اما گفته برازنان كه است همين هم واقعيت.ندارند كشيدن
ميخواهد دلاش هم او كه اين مثل اما.كند كمك ديگران به و باشد خيرخواه اندازه اين
!كنند تحسيناش و بزنند خوب حرفهاي دربارهاش ديگران
آمريكايي شيوه به سرقت*
به فيلمهايشان چرا كه كردهاند اعتراض بار يك آمريكايي فيلم بازيگران و كارگردانها
حقوق از نميتوانند آنها و ميچرخد دست به دست ويدئويي صورت به و غيرقانوني طور
گفتهاند و كردهاند اعتراض جداگانه طور به هم تهيهكنندگان.شوند بهرهمند قانونيشان
.ميرود هدر دارد آنها سرمايه و كرد كار نميشود وضعيت اين با
دست فيلمها عمومي اكران از زودتر قاچاق ويدئويي نسخههاي كه است قرار اين از داستان
ديدن به علاقهمند كه ميگيرد قرار آنهايي اختيار در اندك قيمتي با و ميچرخد دست به
.هستند فيلمها آن
مردان" اكران از پيش هفته دو كه افتاد اتفاق سال 2002 تابستان اول بار داستان اين
پخش و چرخيد دست به دست ويدئويياش نسخههاي آفريقا و شرقي جنوب آسياي در "سياهپوش 2
هري" و "برج دو:حلقهها ارباب" ،"منهتني مستخدمه" ،"كن تحليل را آن" هم آن از بعد.شد
مسئولان از يكي شكايتها اين همه از بعد.شدند مصيبت همين دچار "اسرار تالار و پاتر
از اكران اول روز را فيلم دزدها ميگفتهاند آن از قبل تا كه گفته لسآنجلس پليس اداره
اين از مرموزتر خيلي ماجرا چون زد ، را حرف اين نميشود حالا اما ميكنند ضبط پرده روي
.است حرفها
فيلمسازي كمپانيهاي داخل كه آنهايي كمك به دزدها اين كه دارند عقيده كارشناسان بعضي
به دارند كه باشد آنهايي دنبال بايد پليس و ميكنند را كارها اين دارند هستند
!هستند پخشكننده كه آنهايي نه ميكنند ، خيانت كمپانيشان
وحشي وحشي غرب
داونس تام
صدراشكوري پويان:ترجمه
درباره تا كرد دعوت بينالمللي كارگردان يازده از فرانسوي ، تهيهكننده بريگاند ، آلن
گرفته نظر در محدوديت تنها.بسازند كوتاه فيلمهاي واشنگتن و نيويورك به تروريستي حملات
نتيجه.بكشد طول فريم يك و ثانيه نه و دقيقه يازده دقيقا بايد فيلم هر كه بود اين شده
.است مذكور حوادث درباره هنري و فرهنگي جغرافيايي ، مختلف نگرشهاي جمعآوري همكاري ، اين
.ميگيرد بهره كارگردانانش سينمايي پيشينه با مخاطبان قبلي آشنايي از مجموعه اين البته
سعي كه ميدهد نشان ايران در افغاني آوارگان اردوگاه يك در را معلمي مخملباف ، سميرا
بمباران نگران بزرگترها كه حالي در.دارد وا سكوت دقيقه يك به را بچهها ميكند
.هستند آمريكايي هواپيماهاي قريبالوقوع
به نيويورك اخير وقايع وجود با كه ميدهد نشان را سربرنيتسايي زنان تانوويك ، دنيس
ارتش پنج ، و نود و نهصد و هزار جولاي يازدهم در.ميدهند ادامه خود اعتراضآميز تجمعات
.كرد عام قتل را سربرنيتسايي پسران و مردان از نفر هزاران صرب
بيست جايزه دريافت اميد به كه ميدهد نشان را بوركينافاسويي بچهاي پسر اودروگو ادريسا
پن شون فيلمهاي در.ميكند تعقيب است ، بنلادن به شبيه كه را مردي دلاري ، ميليون پنج و
مطلع برجها سقوط از كه هستند شخصيشان مشكلات درگير آنقدر آدمها كلودللوش ، و
.نميشوند
است آگاهيدهنده وسيلهاي عنوان به تلويزيون معرفي در مجموعه اين فيلمهاي مشترك فصل
مجموعه اين فيلم عجيبترين.كنند تجربه را سرنوشتساز صبح اين وحشت دنيا ، تمام شد سبب كه
ژاپن در و پنج و چهل و نهصد و هزار سال در او فيلم داستان.است ساخته ايمامورا شوهي را
كارگردان.است مار يك ميكند فكر كه ميكند معرفي ما به را مردي و ميپيوندد وقوع به
".نيست مقدس جنگ يك از بدتر چيز هيچ" كه ميگيرد نتيجه طور اين كار كهنه
تصاويري او.دارد تعلق اينياريتو گونسالس آلخاندرو به مجموعه اين اثر انتزاعيترين
.است كرده ضميمه مذهبي شعارهاي به را جهاني تجارت مركز برجهاي از مردم سقوط از كوتاه
با شيليايي پناهندهاي.دانست مجموعه اين فيلم بهترين ميتوان را لوچ كن اثر
سرگشاده ، نامهاي در آن ، از پس و ميكند همدردي ابراز آمريكا حوادث قربانيان بازماندگان
با پينوشه ژنرال ديكتاتوري تاريخ اين در.ميآورد يادمان به را شيلي سپتامبر يازده
و تكاندهنده خاطرهاي تجديد لوچ فيلم.رسيد قدرت به شيلي در سيآياي كودتاي
.ميگيرد ناديده را آن بيرحمي با غرب دنياي كه است فاجعهاي از قانعكننده
نيست كار در جادويي
عظيم بودجهاي با ايتاليا در كه پرتحرك و زنده فيلمي (ميراماكس) پينوكيو جديد فيلم
.نميرسد سال 1940 در "ديسني" كلاسيك انيميشن پاي به كجا هيچ در است شده فيلمبرداري
نوشتن در بود كرده دريافت اسكار جايزه "زيباست زندگي" فيلم براي كه "بنيني روبرتو"
.دارد عهده به را آن اول نقش بازي و است كرده كارگرداني را فيلم و همكاري فيلمنامه
اين متاسفانه.ميكند همراهي را او آبي پري نقش در "Bruschi" براسكي نيكولتا" همسرش
ايتاليايي افسانه جادويي و برجسته ويژگيهاي از نشاني هيچ كه دارد بيارزشي ساختار فيلم
دوبله" نكته توجهترين قابل.ندارد را است شده نوشته سال 1880 در "كارلوكولودي" توسط كه
بنيني ديالوگهاي دوبله براي "مير بركين" لحظات آخرين در.است آن آبكي و شده سرهمبندي
و مزاحم شده دوبله صداي و بازيگران دهان حركت بين ناهماهنگي و شد فراخوانده همكاري به
ايتاليايي فيلم پرهزينهترين كه فيلمي چنين براي ضعيف كلامي هماهنگي اين.است گيجكننده
لازم زيادي نيت حسن ضمن ، در.نيست شده پذيرفته ابدا ميآيد شمار به تاكنون شده ساخته
.بپذيريم پينوكيو عنوان به را بنيني بتوانيم تا است
ي"ژپتو" خانه ورودي كنار در نهايتا و ميخورد قل شهر خيابانهاي در چوبي كنده يك وقتي
به شبيه عروسكيميكند آن از چوبي عروسك يك تراشيدن به شروع او ميگيرد ، آرام نجار
اين به شباهتي پشتش كم موهاي و ريش ته با ميانسال بنيني.است نداشته هرگز كه پسربچهاي
سو آن و سو اين به ديوانهوار مرتبا تيزش نوك كلاه و دلقكوار لباس با او.ندارد نقش
او هميشه بودنش شيطان و نشنو حرف اما.شود تبديل واقعي پسربچه يك به ميخواهد و ميرود
.مياندازد دردسر به را
و كند هدايت راست راه به را او ميكند سعي "گليس جان" صداي با) جيرجيرك راه طول در
ياد خودش بايد او اما.ميدهد نجات را او هميشه("كلوز گلن" صداي با زيبا "آبي پري"
جوشانده قلب خوش غول يك توسط پينوكيو.ميشود دراز بينياش وگرنه نگويد دروغ كه بگيرد
نجار و ميشود تبديل الاغ يك به ميافتد ، زندان به سكههايش شدن دزديده از بعد ميشود ،
آنقدر فيلم اول شخصيت همچنين و وقايع اين همهمييابد باز نهنگ يك دهان در دوباره را
بودن پينوكيو به كه بنيني ظرافت از خالي اجراي واقع در.نيستند دوستداشتني بايد كه
به اماميرسد نظر به خستهكننده اغلب و نيست تحسين قابل مواقع بيشتر ميكند تظاهر
طنز و ميرود پيش كندي به داستان سو ، آن و سو اين به بنيني ديوانهوار دويدنهاي خاطر
توليد و طراحي و "توسكان" زيباي مناظر و چشماندازها وجود با.ميخورد چشم به آن در كمي
به بچه يك چشمان از را زندگي ديدن دوباره شگفتيهاي بايد پينوكيو فيلم ، اين چشمنواز
بهتر خاطر همين به.دارد نگه راضي آرزو اين شدن برآورده هنگام به را ما و بگذارد نمايش
.باشيم راضي فيلم انيميشن نسخه همان به است
نيست زندگي جاي نيويورك
سپتامبر يازده فيلم به نگاهي
ماتيوس پيتر
اشكوري صدر پويان:ترجمه
ندارد ، را موضوعش شايستگي اصلا ،"بريگاند آلن" تهيهكنندگي به سپتامبر يازده فيلم مجموعه
يازده حادثه از پس كوتاه زمان مدت اين طي.است روشن و شفاف بياني داراي حال اين با
مناسب توجيهي ارائه و تلخ واقعيت اين درك براي مناسبي دورنماي هيچكس هنوز سپتامبر ،
نداشته چنداني ارزش ميتوانستند هم اين از بهتر فيلمهاي حتي بنابراين.ندارد آن براي
مستند شعاري حالت از حتي كه است احمقانه آنقدر هنرمند ديدگاه خودخواهي.باشند
نيز - كرد رواني تخليه را آمريكاييها لااقل آن سوزناكي كه - سپتامبر يازدهم تلويزيوني
اين در و دادهاند قرار هدف را بيايماني مجموعه اين آثار تمام تقريبا.ميرود فراتر
.ميدهند نشان خود از حقيقت بيان در بيشتري آگاهي كه هستند آنهايي بهترينها ميان
پيش است ممكن كه ميدهند نشان اسفناك چنان را اخلاقي اصول شدن پايمال هم آنها بدترين
بتوان اگرميكند زندگي ديگرگونهاي و معنوي جهان چه در آثار اين خالق كنيد ، فكر خود
به را حماقت نشان بايد گاه آن داد ، قرار ملاك را مهارت موضوعي چنين كشيدن تصوير به در
اين از واقعه ، هولناك جنبه كردن مخفي با كارگردان دو هر فيلمداد "شانپن و للوش كلود"
در ،"للوش".كردهاند استفاده تفنني اثري كشيدن تصوير به براي وسيلهاي عنوان به فاجعه
ارائه امابود آنها احساساتيترين و رمانتيكترين فرانسه نوي موج فيلمسازان ميان
درباره داستاني.نميرفت انتظار او از هرگز نابخردانه و بهتآور اندازه بدين تا داستاني
داستان اصلي شخصيت.دلداده دو ميان بگومگوي دادن فيصله براي "زيرو گراند" پادرمياني
تلويزيون به بار يك وقت چند هر كه گذرايي نگاههاي و خانه در او زدن گشت و است ناشنوا
كارگردان كه طور آن اثر ، اين گنگ موسيقي شايد.است طنزآلود تضادي از سرشار مياندازد ،
براي مذبوحانه تلاشي هم شايد و حادثه اين قربانيان براي باشد بزرگداشتي ميكند ، پيشنهاد
.بنجل موسيقي يك از استفاده
با كه تنها مردي بيوه زندگي از كوچك نمايي ترسيم خاطر به شايد پن به مربوط اپيزود
به را ما ،"بورگناين ارنست" از هوشمندانه استفاده.آيد نظر به زيبا است ، زنده خاطراتش
به او.هستيم روبهرو كوچك مارتي همان مسن نمونه با كه ميكند راهنمايي تصور اين
مرهون اثر ، موفقيت تمام اما.است برآمده شاد و خپل پيرمرد اين نقش ايفاي عهده خوبياز
حيرت با را پهلو به پهلو برجهاي فروافتادن كه است "هنري.ا" حيرتانگيز اختتاميه
فردا كه بديهي اصل اين تاكيد براي قطعا].ميكند همراه گياه يك مانند معجزه و دوباره
كه فشاري خاطر به و است ميان اين در آمريكايي فرد تنها "پن" چون [است ديگري روز
او اثر بودن احساساتي از بزرگواري با ميتوان است ، كرده اعمال او كار بر خودسانسوري
اينكه بر مبني ميشود شنيده فيلم آنجاي و اينجا زمزمههايي وجود اين با.كرد چشمپوشي
.باشد نكرده ثبت را آن سيانان اگر حتي است ، مهم انساني هر زندگي
همدردي و شهامت از مختلفي درجات و دارد وجود بيشتر شدت با و ديگر آثار در عقيده همين
.ميدهد نشان را
اين و است متاثر شدت به نيويورك فجايع خاطر به مصري تجربه با كارگردان شاهين ، يوسف
او.ميدهد نشان است ، داده قرار خود جاي به داستان در كه هنرپيشهاي بوسيله را احساس
اشك.ميشود خيره دريا به خونآلود حالتي با و ميكند لغو مطبوعاتياشرا كنفرانس
هيروشيما از را آمريكا جنايات از خلاصهاي كه ميشود آشكار ما هنگاميبر او تمساحهاي
است ، شده اغفال سياسي لحاظ از كه آمريكا دريايي نيروي سرباز يك شبح براي ويتنام تا
نمايش عقبگرد حالت به را برجها ريختن به مربوط صحنه شاهين آن ، از پس.ميدهد توضيح
بس كاري واقعي زندگي به قربانيان بازگرداندن كه ميدارد اظهار متفكرانه و ميدهد
براي دلسوزي خاطر به را او فلسطيني ، گذشته جان از سرباز يك شبح پايان در.است دشوارتر
جادويي رئاليسم از معجوني شاهين فيلم.ميدهد قرار مواخذه مورد شده ، كشته آمريكاييهاي
قرار بحث مورد دقت به را خود امپرياليستي ضد عقايد فيلمش ، در "لوچ كن".است مجادله و
.دارند شباهت وراجي به بيشتر فيلم دو هر حال اين باميدهد
ناپسند موارد از بعضي در تخيلي داستانهاي از استفاده كه نكته اين گرفتن درنظر با لوچ
نامهاي "وگا ولاديمير" نام به شيليايي دگرانديشي زبان از اضافي ، رفتن حاشيه بدون است ،
سپتامبر يازدهم كه است فيلمهايي بريده همه باقي ، مينويسد آمريكا به همدردي عنوان به
دولت سقوط به منجر كه شيلي در سيآياي ، كودتاي همزمان تاريخ)ميدهند نشان را شيلي
تلاش عليرغم (شد نفر هزاران شدن نيست به سر و سال 1973 در "آلنده سالوادور" سوسياليست
تاريخي تلافي عنوان به وضوح به جهاني تجارت مركزي ساختمانهاي به حمله وگا صادقانه
به لوچبازگشت خانه به عاقبت آمريكا خارجي سياست غول - است شده محسوب شيلي وقايع
.نميدهد هدر آزاديخواهانه اراجيف و خود از كردن دفاع براي را وقتش آتشه دو مبارزي عنوان
خاطر به او كه گفت بايد اما.دارد وجود او برخورد طرز در غيرانساني و سرد حالتي
كه است حالي در اين.است گرفته قرار بيشتري خطر معرض در داده خرج به كه بيشتري استعداد
بر شجاعانه اندازه اين تا را گردنشان هيچكدام و ميكنند تجربه را نگراني بيشتر سايرين
.ندادهاند قرار تيغ لبه
نمايش به (است معمول امري "تلآويو" در كه) را ماشين بمبگذاري يك عواقب "گيتاي آموس"
بزرگتر رخدادهاي برابر در روزمره كوچك تراژديهاي شدن فراموش به حقيقت در و است درآورده
.ميكند اعتراض
سال فاجعه كه ميپندارد چنين و است اعتراضآميز نسبت همين به هم "تانويچ دنيس" بوسني
.داشت خواهد جهان سطح در ژورناليستي بازتابي نيز سربرنيتسا در نهصدونودوپنج و هزار
به او.ميكشد تصوير به را آمريكايي پاكستاني مسلمان يك حقيقي داستان نيز "ميرانير"
يك عنوان به و اثبات بيگناهياش مرگ از پس اما است ، شده محكوم "القاعده" در عضويت
قرارداده مجموعه اين ديگر شكواييههاي رديف در را اثرش نيز او.ميشود شناخته قهرمان
نيست سفيدپوست قربانياي هر و تروريست مسلماني هر كه ميكند گوشزد ما به فيلم اين.است
و تهديدآميز و بيپرده حالتي يكسو از فيلم سه اين.ميگيرد خود به عدالتجويانه حالتي و
نوسان در حالت دو اين بين مدام و دارند عذرخواهي با توام و محتاط بياني ديگر سوي از
جاي بر فيلمسازشان فروخورده تشويش از عميقتر اثري آنها از كدام هيچ كه نيست عجيب.هستند
.نميگذارد
دهنده نجات ظرافت به تبديل هنرمند وجدان بيداري دادن نشان دليل به ضعف ، نقطه همين اما
باشد ، كرده صحبتي فيلم كارگردانان با قبل از اينكه بدون "بريگاند".است شده فيلم
را آنها همه شخصي اعمالنظر بيهيچ و كرده گردآوري را مختلف اظهارنظرهاي از مجموعهاي
از نيمي كه حالي در ميشود ناشي نكته همين از او كار جذابيت و است داده قرار هم كنار در
كه شود تاكيد نكته اين بر است لازم.ميبرند سر به دشوار شرايطي در زمين كره ساكنان
حالتي ستمها اين نمودن ملموس اما.ندارد اختصاص خاصي شخص به و است همگاني دردي مصيبت
تك تك حيات حق به توجه نيست ، مطرح آن در كه چيزي تنها زيرا.است گرفته خود به زننده
آلت و استراتژيك مهرههاي ارقام ، و اعداد به آدمها عوض در.است انسانيت و جامعه افراد
و داد انجام نيويورك در القاعده كه است كاري همان دقيقا اين) شدهاند تبديل سياست دست
(.بگذارد نمايش به را آن از ديگر شكلي حادثه ، اين يادبود به دارد قصد بوش دولت حالا
نهيم ارج يكجا را متضاد ظاهر به ارزش دو كه است لازم ميگويد ، "زيزيك اسلاوش" كه آنطور
ممكن بداريم ، پاس را انساني خاص آرمانهاي بلكه سياسي ، - انتزاعي ارزشهاي تنها نه و
و "اودروگو ادريسا" فيلمهاي وجود اين با آيد ، نظر به دشوار بسيار اثري چنين ساختن است
دنبال را همدردي سياست و بگذارند پاي مبارزه اين ميدان به كردهاند كوشش مخملباف سميرا
.كنند
بنلادن جاي به را فردي كه ميكشد تصوير به را بوركينافاسويي كودك عدهاي "اودروگو"
ميزند ، پرسه روستايشان اطراف در كه را غريبه اين ميكوشند آنها.گرفتهاند اشتباهي
جذابيت.كنند دريافت است ، شده مقرر امر اين براي كه را هنگفتي جايزه و بدهند پليس تحويل
بچهها ، براي سعودي ياغي.است جهيده بيرون ذاتياش ، شوخطبعي دل از داستان دار دامنه
تلاش.بيشتر نه و "ودر دارت" و "جيمز جسي" حد در چيزي اما است ، افسانهاي شخصيتي
.ميشود تبديل فيلم لجوجانه ضعف نقطه به بوميداستان قهرمان طبيعت بيان براي فيلمساز
داروي او مداواي براي و است بيمارش مادر حال نگران آداما فرضي نام با داستان اصلي شخصيت
نمايش در ناچار به و برنميانگيزد دلسوزي حس كافي اندازه به او.ندارد وجود كافي
.ميشود كليشه خوش دست روزانهاش تجربيات
از يكي شدن ساخته است توانسته مخملباف ميرسد نظر به و است نياز پل يك به ارتباط ، براي
و هواپيما از مخملباف داستان در افغاني مدرسهايهاي بچه.دهد نشان ما به را پلها اين
افغاني پناهندگان اردوگاه يك بچههاي همكلاسيها ، اين.نميدانند چيزي آسمانخراش
يك داخل به اردوگاه مردان از تن دو فروغلطيدن كوچكشان دنياي رويداد بزرگترين كه هستند
يازدهم رويداد توصيف هنگام به آنها ، دلسوز معلم كه است دليل همين به.است آب چاه
عنوان به را نفتي چراغ او.ميدهد شرح جزبهجز را وقايع همه درشت و ريز سپتامبر ،
خود براي را برج كه ميخواهد آنها از و ميدهد نشان بچهها به برج يك از كوچك نمونهاي
تدريس كه ندارد وجود تضميني هيچ و مشغولند خود شيطنتهاي به همگي بچهها اما.كنند مجسم
در موجود نظم و هوشمندانه صراحت لطف به فيلم ، انتهاي تا اينجا از.شود انجام موفقيت با
.ميشود بيشتر كلاس كردن يكپارچه در معلم تلاش جذابيت اثر ،
چند هر ادراكي نويد موجود ، بهانهجويانه و همگاني انزجار برخلاف مخملباف و "اودروگو"
ارائه نوميدانه اما مخالف چند هر نگاهي بعدي ، فيلم دو.ميدهند را گذر زود و شكننده
ژاپني سرباز يك ماليخوليايي و كميك داستان ساله شش و هفتاد "ايماموراي شوهي".ميدهند
در.ميشود تبديل دوزيست يك به اطرافش ، جهان كابوس از رهايي براي كه ميكشد تصوير به را
"ايمامورا" خود كه است مشخص كاملا ميشود ، آب ساكن هميشه براي مارنما مرد كه وقتي آخر
ساختهايد ، را خود دنياي شما:است اين پيام شود ، ملحق او به ابد براي نميآيد بدش هم
قضيه اين با "ايمامورا" درگيري البته.كنيد رها مرا و بچسبيد خودتان دنياي به حالا
.بازميگردد پيش دهه شش به داستانش كه است آنقدركم
خاصي اشاره است ، بوده اخير وقايع از نمادين حالتي ارائه بازگشت ، اين از او قصد هم اگر
.ندارد وجود فيلم در
شايد ساله نه و بيست اينياريتوي گونسالس آلخاندرو صامت اگر مقابل در گرفتن قرار از پس
كننده توجيه چند هر جواني ، بيتجربگي.كنيد فراموش را قضيه كلا كه بيافتيد فكر اين به
كه است شده سبب بيرحمي اين.نيست او فيلم در موجود بيرحمي براي خوبي بهانه اما است ،
تجارت مركز به حمله كه دارد عقيده او.گيرد قرار "هرست دامين" اظهارنظر كنار در او اثر
براي احتمالا) نمايش پرده.داشت را خود خاص قوانين كه بود هنري اثر نوعي مانند جهاني
غالب در (شود داده نمايش نبايد محض وحشت كه اين بر مبني فرانكفورت مكتب شمار با انطباق
.است تاريك كاملا فيلم لحظات
است ، برج پايين به آدمها سقوط به مربوط كه را واقعه اين از قسمتهايي حال هر به او اما
فيلم در سقوط سكانس از نفرتانگيز مدلي.است گذاشته نمايش به فلاشگونه كوتاه قطعات در
.ميدهد ارائه "ريفنشنال لني كارگرداني به اليمپيا"
قدرداني او از غلط به كه است مشهود كاملا و داشته فراواني خصوصي اكرانهاي "اينياريتو"
اين.الهي نور با شدن كدر مضمون با ميدهند نشان را عربي متني فريمها آخرين.است شده
.هستند شبيه مخفيانه و ذهن از دور شخصي استعاره نوعي به بيشتر جملات
قرمز پل زير گرم آب
كلاين ريك
به يك و هزار دو سپتامبر يازدهم رويدادهاي ثبت در كه صداقتي و صراحت دليل به فيلم اين
شرمآور بسيار البته كه شد نخواهد اكران متحده ايالات در هرگز احتمالا است ، داده خرج
يازده فرانسوي تهيهكننده بريگاند آلن.دارد گفتن براي زيادي حرفهاي فيلم اين چون است ،
فيلمها ، قطعه از كدام هر.است داده كامل بيان آزادي آنها به و برگزيده را كارگردان
تا صميمي درامي از فيلمها اين موضوع و ميكشد طول فريم يك و ثانيه نه و دقيقه يازده
.است متغير ناخوشايند ، تجربهاي
در را (همسرش و ناشنوا زني) فرانسوي زوجي (آقايان و خانمها حالا و) فرانسوي للوش
زن با مشاجره از پس فرانسوي مرد.شدهاند مشكل دچار روابطشان در كه ميدهد نشان نيويورك
.ببرد جهاني تجارت مركز به بازديد براي را ناشنوا گروهي تا ميكند ترك را خانه ناشنوا
چون نميبيند بغلي اتاق تلويزيون در را برجها سقوط تلويزيوني تصاوير ناشنوا ، زن
شاهين ، يوسف.است كرده نقل را تكاندهنده داستاني للوش.است خودش زندگي سقوط دلمشغول
يك خيالي مواجهه به كه ميكشد تصوير به را فراواقعي قطعهاي مقصد ، فيلم مصري كارگردان
در بمبگذاري حادثه يك در آمريكايي سرباز.ميپردازد آمريكايي سربازي روح با كارگردان
ممكن غير بر آن تاكيد و است ذهن از دور و نامتناسب حدودي تا فيلماست شده كشته بيروت
كه قصهاي مايههاي دست.ميرسد نظر به اندازه از بيش كمي آمرزش و رستگاري بودن
است Whistle Down The Wind فيلم شبيه برگزيده ، (آدامز و كيني) بوركينافاسويي اودروگوي
خيابانهاي در را بنلادن ميكنند فكر كه ميكند تعريف را نوجوان تعدادي داستان او
ميليون پنج و بيست جايزه دريافت براي ميكنند تلاش آنها.كردهاند شناسايي اوگادوگو
بحران با را جهاني رخدادهاي خوبي به كمدي ماجراي اين.كنند دستگير را بنلادن دلاري ،
در اثر قويترين را شيرين سالگي شانزده لوچ اثر بتوان شايد.ميكند تركيب منطقه اقتصادي
اجازه (وگا) شيليايي پناهندهاي به بريتانيايي كارگردان اين.دانست فيلم يازده اين ميان
به كودتايي تاريخ اين در.كند تعريف برايمان را شيلي سپتامبر يازدهم قصه كه است داده
آن از و مردم از نفر هزار سي حدود.پيوست وقوع به سانتياگو در متحده ايالات سركردگي
وارد را شيلي منصوب ، رئيسجمهور پينوشه ، و شدند كشته آلنده ، منتخب ، رئيسجمهور جمله
حقايق به تنها و است وحشتناكي و تكاندهنده داستان بله ، .كرد خشونت و قتل شكنجه ، دوران
.ميدهد گفتوگو اجازه
صفحهاي دقيقه يازده مدت تمام در و ميزند جديد تجربهاي به دست مكزيكي اينياريتوي
روشن فيلمها بريده كوتاهترين با و كوتاه لحظاتي در تنها كه ميدهد نشانمان را تاريك
تركيبي فيلم موسيقي (.ميدهد نمايش ميپرند ، پايين برج از كه را مردمي تصوير و) ميشود
پس و دارند طبيعي حالتي ابتدا در كه است اخبار گزارشگران صداي و مختلف اصوات موسيقي ، از
يك پيامدهاي ،(عدن) گيتاي.ميگيرند خود به هيجانزده حالتي حادثه پيوستن وقوع به از
تصوير به باشد ، پلان يك تنها ميرسد نظر به كه فيلمي در را تلآويو در ماشين بمبگذاري
آنها به دادهاند ، قرار خود پوشش تحت را حادثه فيلمبرداري گروه كه حالي دراست كشيده
اين.برود پرده روي نميتواند آنها برنامه نيويورك ، حادثه پخش دليل به كه ميرسد خبر
.است خشم و مرج و هرج از سرشار و مهيج پويا ، فيلم
دنبال به كه ميكند تعريف را نيويورك در پاكستاني خانوادهاي داستان هندي ميرانير
به را او حادثه ، وقوع زمان در برج از بودن دور و بودن مسلمان دليل به.ميگردند پسرشان
و ميدهند ادامه تحقيقاتشان به ممكن جاي تا او خانواده اما.ميشناسد تروريست يك عنوان
سالخورده مردي از صميمي چهرهاي آمريكايي ، پن شان.است تكاندهنده شدت به فيلم انتهاي
طرز به صبح روز يك و ميكند زندگي تنها همسرش مرگ از پس كه ميدهد نشان را (بورگناين)
فراواقعي داستان ايمامورا پايان ، در.ميشود تغيير دستخوش روزمرهاش زندگي عجيبي ،
ژاپني سرباز خانواده.است مار ميكند فكر كه ميكند تعريف را دوم جهاني جنگ از سربازي
او به كه را دستي او) نيست تحمل قابل برايشان او رفتار و كنند اداره را او نميتوانند
آن نمادين معناي اما است ، شده انجام مهارت با فيلم به تبديل (!ميگيرد گاز ميدهد ، غذا
".نيست مقدس جنگ يك از بدتر چيز هيچ":است ذهن از دور كمي
است خبر چه اينجا
ميچل الويس
آريانپور بابك:ترجمه
.است همسو "لوت ترنت" جمهوريخواهان همان با پينوكيو در ميراماكس كه ميآيد نظر به
بود اين آرزويش تنها كه چوبي آدمك درباره "كلودي كارلو" تمثيلي دوستان از زنده نمايشي
اخيرا تصميم اين.برود كريسمس روز تئاترهاي به دزدكي بتواند و باشد واقعي پسري كه
پينوكيو نقش كه بنيني خود جاي به "مهير بركين" نام به آمريكايي هنرپيشهاي تا شد گرفته
.بخواند را متن گفتار است ، داشته مشاركت فيلمنامه نوشتن در نيز و است كرده ايفا را
در گويي كه است چنان آن برميانگيزد ما در "مهير" كه تاثيري گفت ميتوان حقيقت در
آبكي و گانه بچه آنقدر صداها هماهنگي عدم اوقات گاهي.ميخواند را آن پروجكشن اتاق
به فيلم صداگذاري.هستيد سال 1978 در كنگي هنگ فيلمي تماشاي حال در انگار كه ميباشند
فيلم پايان از بعد ساعت يك هنوز ايتاليايي هنرپيشههاي دهان ميآمد نظر به كه بود طوري
.ميخورد تكان
هماهنگي به توجهي كسي كه داشت وجود سينما پرده روي بر فيلم ديدن براي ازدحامي چنان آن
هدفگيري رنگ قوطي با را هدفي انگار كه بود گونهاي به.نداشت لبها حركات و صدا
.كردهايم
چوبي تكه ميكنند ، رفتار كودكان مانند بزرگسالان كه سرزميني فريبآميز ، مكان اين در
.ميآفريند دردسر شهر سراسر در و ميافتد بيرون گاري يك از سحرانگيز
ميتواني تو":ميگويد خود با او و ميافتد زمين به ژپتو زندگي و كار محل در چوب اين
پسري ايده ذهنش در كه حالي در ".نداشتهام هرگز كه شوي پسري تبديل من هنردستان با
.ميبست نقش كوچك
".ميكنم صدا پينوكيو را تو پس شدهاي ساخته كاج چوب از تو"
تكامل به تا ميكشد را معجزهاي انتظار.است چوب تكه همان مانند واقع در فيلم خود
.گردد واقعي فيلمي به تبديل و رسيده
قطاري واگن با (گلوز گلن صداي و براسكي نيكولتا بازي با) مهربان فرشتهاي ورود با فيلم
سكوتي (بنيني) پينوكيو صحبتهاي هنگام.ميشود آغاز كوچك شهر داخل به سفيد موشهاي از
.ميشد شنيده خوبي به نيز مردم بلند آههاي زمان همان در.داشت جريان سالن در مرگبار
زماني.نيست علاقهمند اصلا او اما ميكند تشويق مدرسه به رفتن براي را پينوكيو ژپتو ،
:ميگويد جاهلانهاي طور به ميبيند را (كليس جان صداي با) كريكت نام به ناطق حشرهاي كه
.است كردن بازي و آشاميدن خوردن ، ميخواهم من كه كاري
فرشته.ميكند سرزنش "بده انجام درستو كار" كه اين گفتن با اغلب را پينوكيو كريكت ،
پينوكيو.ميكند گوش بودن خوب بر مبني قولهايش به و نميدارد بر پينوكيو از چشم مهربان
وقتي:گفت ميتوان.ميكند تكرار را كار اين مرتبا و ميكند استقبال او آمدن از هميشه
توهمي آشكارا آنها رابطه وجود اين با ;دارند دوست را بد عروسكهاي خوب فرشتههاي كه
ژپتو ، اعتقاد به است ، غمانگيزتر چيزي چه گفت بتوان كه است مشكل بسيار.نيست بيش
تمام احساس با او كه زماني.ميكند بازي اينگونه بنيني يا است عروسكي كودكي پينوكيو
نقش ايفاي زيبايي و اراده فيلم در دارد جك كه است اين مانند ميبوسد را ژپتو صورت
.ميشوند يافت فيلم در نيز غيرعامدانه كنايههاي از ديگري صحنههاي.ميكند
را زيادي زمان مدت بود ، نكرده گناه براي خود محكوميت گذراندن حال در پينوكيو كه هنگامي
ماجرا اين اصلي عامل كه سلوليهايش هم از يكي از بيشتر حتي ميگذراند زنجير و غل در
به زدن ليس او به و است واقعي پسركي او كه بودند توهم اين در هم ديگري كسان.است بوده
.ميكردند پيشنهاد را چوبي آبنبات
جادوگر فيلم در دروتي نقش در ديانارز مانند ميسازد باورپذير را پينوكيو بنيني ، تصميم
.ميكشد تصوير به را كالج فارغالتحصيل يك كه تماس فيلم در كانادي مك ماتيو يا شهرزمرد
.ميكشاند خود با را ما انتها تا كلودي فرودهاي و فراز با همراه واقع در فيلم اين
را ژپتو و پينوكيو كه نهنگي كه زماني.ميشود داده نمايش خوبي به فيلم اوج سكانس
.است بزرگي سفيد كوسه حالا و ميبلعد
به تبديل ميپيوندد بچهها جمع به و ميشود سيرك وارد بازي حقه با پينوكيو كه هنگامي
.ميشود الاغ
مطمئنا.كردند سردي استقبال جديد پينوكيو اين از مردم اكثر كه است تعجبآور خيلي اين
و باشد آنجا در ميتواند بنلادن اسامه دارند ، حضور تايمز ميدان در كه جمعيتي انبوه با
.شناخت نخواهد را او كس هيچ كه مطلب اين از مطمئن
نميكند خبر حادثه
برادشا پيتر
و سينما دنياي خودداري ميكند ، جلوه مهم كاستيهايش ، تمام وجود با فيلم اين اينكه دليل
متهورانه فيلم.است سپتامبر يازده حادثه به نسبت دادن نشان واكنش در هاليوود بهويژه
نكته اين بر و كند معرفي جهاني غمنامهاي و همهگير آفت را تروريستي حملات ميكوشد
ناشرين از كدام هيچ هنوزنيستند حوادث اين قربانيان تنها آمريكاييها كه كند تاكيد
.است نگرفته برعهده آمريكا در را فيلم اين پخش آمريكايي ،
برگزيده را جهان صاحبنام كارگردانان از مجموعهاي فرانسوي تهيهكننده بريگاند ، آلن
شوهي مخملباف ، سميرا:دهد نشان زمينه اين در را خود خلاقيت بتواند سينما دنياي تا است
.سايرين و پن شان شاهين ، يوسف اودروگو ، ادريسا نير ، ميرا ايمامورا ،
كه نكتهاي تنها و بسازند فيلم محدوديتي گونه هيچ بدون تا آمد عمل به دعوت آنها از
اين تاريخ با تطابق براي بايد فيلم هر زمان مدت كه بود اين شدند ، آن رعايت به ملزم
روش از اعداد اين البته) باشد فريم يك و ثانيه يازده و دقيقه نه دقيقا رويداد ،
نوشته آخر در سال بعد و روز بعد ماه ، اول يعني ميكنند ، پيروي آمريكايي تاريخنويسي
رنگ و است خودبينانه بسيار بزرگ رويدادهاي با برخورد روش اين بگويم ، صادقانه (.ميشود
با.است شبيه مهم وقايع كردن نمايشي و فانتزي به و دارد را تاريخي بتسازي نوعي بوي و
جلب خود به را تماشاگر توجه قبلي ، آگاهي بدون كه نيست موضوعي فيلمها زمان مدت حال ، اين
.كند
به احترام براي ميكوشد كه ميدهد نشان را افغاني معلمي كوتاهش ، اثر در مخملباف سميرا
اين درباره او.وادارد سكوت به دقيقه يك مدت به را كلاس سپتامبر ، يازدهم حادثه قربانيان
ساكنين از نفر چند شدن كشته از تنها آنها اما.ميپرسد سوالاتي شاگردانش از حوادث
آمريكا ، قريبالوقوع هوايي حملات از ماندن مصون براي پناهگاهي ساختن هنگام به اردوگاه
محكوم بودن تروريست به كه ميكند تعريف را مسلمان جواني داستان نير ، ميرا.دارند اطلاع
توجه مركز روزها اين كه) گيتاي آموس.است قهرمان يك كه ميشود معلوم انتها در و شده
حادثه يك از او گزارش كه ميدهد نشان را تلويزيون ازخودراضي خبرنگار (است جهانيان
با اونميرود آنتن روي نيويورك به مربوط اخبار پخش دليل به تلآويو ، در بمبگذاري
بيوههاي بوسنيايي تانويچ دنيس دارد؟ اهميتي چه نيويورك اصلا:ميكشد فرياد عصبانيت
ايجاد روزانهشان اجتماعات روند در تغييري اخير وقايع كه ميدهد نشان را سربرنيتسايي
هميشگي سايه كه ميكند بازي پن فيلم در را غمگين بيوهمردي نقش بورگناين ارنست.نميكند
كه سايهاي:است برده فرو تاريكي در را زندگياش و آپارتمان جهاني ، تجارت مركز برجهاي
.رفت خواهد كنار زودي به
سهشنبه ، روز در كه ميآورد يادمان به او.است آثار اين توجهبرانگيزترين لوچ ، كن فيلم
دولت و شد خلع شيلي حكومت از آلنده دولت سه ، و هفتاد و نهصد و هزار سپتامبر يازدهم
موضوع.آمد كار سر بر كيسينجر ، هنري آمريكا ، كشور وزير پشتيباني با پينوشه خشن و نظامي
آمريكاي:است اين كلام خلاصه.ميرسد نظر به تاريخي تلافي نوعي اول نگاه در فيلم اين
در كردن داوري نهايت ، در فيلم اين منظور آيا.ميبود روزي چنين منتظر بايد گردنكلفت
ارائه آثار ميان در ضدآمريكايي فيلم بيپردهترين قطعا فيلم اين نيست؟ اخير حادثه مورد
.است شده
شد انتخاب تجسسي گروه يك رهبري براي بوش دولت جانب از كيسينجر هنري كه است اينجا جالب
.دهد قرار بررسي مورد نيويورك فاجعه از پيشگيري در را اطلاعات وزارت احتمالي كوتاهي تا
بدون و رمزگونه حالتي با و كرد رد را آن مدتي از پس و پذيرفت را افتخار اين ابتدا او
اين.كرد ذكر عقيدهاش تغيير دليل را "بالقوه سليقه اختلاف" اضافي ، توضيح گونه هيچ
.ميبخشد آن به پيشگويانه اعتباري بلكه مينمايد ، قبول قابل تنها نه را لوچ فيلم اتفاق ،
كنفرانس يك در را كارگرداني شاهين ، يوسف.نميآيند كار به واقعا فيلمها از بعضي
كنار در آن از پس و ميورزد امتناع صحبت ادامه از متكبرانه كه ميدهد نشان مطبوعاتي
شكل به فيلم.ميكند صحبت است ، شده كشته بيروت در كه آمريكايي سربازي شبح با ساحل
داستانهاي سبك به ماجرايي اودروگو ادريسا فيلم.است ذهن از دور و متكبرانه مسخرهاي ،
اشتباه بنلادن با را مردي بوركينافاسويي ، پسربچههاي از گروهي.است ويليام جاست
.دارد خود در ساختگي جذابيتي اودروگو فيلمكنند دستگير را او ميكنند تلاش و گرفتهاند
ميكنند ، سقوط برج از كه مردمي گذراي تصاوير از اينياريتو گونسالس آلخاندرو استفاده
.است سودجويانه
جنگ در كه ميدهد نشان را ژاپني سربازي او.است ايمامورا به متعلق فيلم غيرمنتظرهترين
بله ، .ميآيد ميان به صحبت هيروشيما از.است مار يك كه ميكند فكر و آسيبديده دوم جهاني
.كشتارجمعياش سلاحهاي و سام عمو:بياوريم ياد به را مرسوم ضدآمريكايي نگرش ميتوانيم
نيز "مقدس جنگ" جديد عاملان عقايد در را (كاميكاز مخترعين) ژاپن ارتش تحجر ايمامورا اما
حمله مورد آمريكا قدرت از بيش را طالبان افراطي عقايد كه است فيلمي تنها اين.ميبيند
قبلي ، فيلمهاي در رايج جريان از سرپيچياش خاطر به فيلم اين تماشاياست داده قرار
.نيست لطف از خالي
|