سينما مادر ماندگار شمايل
خيرآبادي حميده بزرگداشت
برزگر مجيد:عكس
پوريا امير
جشنواره افتتاحيه مراسم در كه مختلفي عناوين و تيزرها به استناد با مطلب ، اين در (1
شد ، شنيده و نوشته بعد به شصت دهه از كه "خيرآبادي حميده" جديد نام جاي به آمد ، امسال
ميگوييم وقتيكنم استفاده "نادره" ماندگار و اصيل قديمي ، نام همان از ميدهم ترجيح
خود ، در و خود با كه است اسمي اين.نياوردهايم زبان به را معمولي اسم يك فقط ،"نادره"
و ماديات از فراتر شمايلها.ميكشد يدك را شمايلوار و عظيم تصويري و تجربه عمر يك بار
و اصيل ماهيت در نام ، تغيير واسطه به نميتوانيم ما.دارند حضور و وجود محسوسات ،
با است بهتر مرسوم ، محافظهكاريهاي جاي به پس.كنيم وارد خللي راستينشان
سال 57 از بعد و قبل دوره دو به را آدمها كارنامه و زندگي بياييم ، كنار حساسيتهايمان
.است نادره نادره ، كه بدانيم و نكنيم تفكيك
تاريخ در "مادر" تصوير ماندگار شمايل نادره ، كه خواندهايم و نوشتهاند جا همه (2
او ، نقشهاي اينكه:است عيني و درست همه برشمردهاند ، كه نشانههايي.است ايران سينماي
از زعفراني پلوي و قيمه خورش و عنابي چاي با اينكه هستند ، فرزندانشان نگران هميشه
ولي...و فراميخوانند درستكاري و راستي به را فرزندان اينكه ميكنند ، پذيرايي عزيزان
نادره در را "سرزمين اين پربركت و سنتي و اصيل مادر مثالي چهره" چرا !چرا؟ نميگويد كسي
و خانوادهها مادران نقش دائمي بازيگران از خيلي مگر بهتر ، عبارت به ميبينيم؟
مگر نكردهاند؟ ايفا را نقشها نوع همين ايران ، سينماي در بچهها تازه نسل مادربزرگهاي
يا خردمند نيكو مهرنيا ، مهري كيانفر ، صديقه شهابي ، مهين نيكجومند ، مليحه وداديان ، مهري
كدبانو و دلسوز و نگران مادران نقش پيش سالها از هم قاسمي ثريا نادره ، خود دختر مثلا
به فقط را ابدي مادرانگي و مادري اين ما كه است چگونه پس نميكنند؟ ايفا را نصيحت اهل و
ديگران؟ به نه ميدهيم ، نسبت نادره
معضل همان يادآور _ ديگر بار _ هم اين كه ميكنم عرض كوتاه ، معترضه يك جايگاه در (3
شدهاند "بازيگري تحليل" عرصه وارد كه است نويسندگاني و نوشتهها اغلب نشدني حل ظاهرا
به فقط معمولا (كيانيان رضا و كريمي ايرج مثلا) معدود و شاخص نمونههاي از غير به و
ويژگيهاي ميشوند موفق _ نادره نمونه مثل _ حالت بهترين در و ميپردازند "نقش تحليل"
بازيگر ، كار ويژگيهاي از ماندن غافل ضمن و كنند رديف را نقشها خود شونده تكرار و مشترك
مثل خصوصياتي و اعمال كه است خاطر همين به.شوند او بازيگري پرسوناي ترسيم مدعي
دليل بهعنوان نگران ، روحيه و خندان روي سنتي ، خانههاي امن حصار در حضور عالي ، دستپخت
حتما و نقشهاست خصوصيات همه اينها كه حالي در.ميشود ذكر نادره ماندگار مادرانه جلوه
كردهاند ، بازي غيره و لبخند و دستپخت همين با را مشابهي مادران نقش هم ديگر خيليهاي
فيزيك و بازي نوع ميدهد ، جلوه دوستداشتنيتر و دلپذيرتر مادر ، بهعنوان را نادره آنچه
اين تحليل در نقش ، تحليل به متمايل محتوازده نگاه كه اوست خود خصوصيات و حركات و
.درميماند بازيگري ويژگيهاي
كوثري عباس:عكس
دوباره و دقيق بازنگري و مرور براي است فرصت بهترين فعال ، هنرمندان بزرگداشت (4
همچنين و كار اصلي شيوههاي و شگردها و ويژگيها به دستيابي منظور به كارنامهشان ،
نادره حركات و حالات در منعكس جزئيات سراغ به من اگر ترتيب ، بدين.آنها كار نتيجه
همه به نسبت را او امتياز و تمايز دلايل ميخواهيم كه است هدف همين به دقيقا ميروم ،
.بيابيم سينما اين ديگر مادران
اهالي و مردم حافظه در بيبروبرگرد كه نكته اصليترين و مهمترين بزرگترين ، بهعنوان
عادات از گوشهاي در كه خصوصيت اين.نميكنم عوض او چاقي با را چيزي هيچ مانده ، سينما
هر از موثرتر مادربزرگ ، و مادر نقش به نادره پذيرش در مانده ، باقي ما اغلب سنتي و اصيل
خانوادههاي مهربان مادر نمونهاي تصوير عادات ، همان به بنا ما.است ديگر فرضي عامل
از چشمگيرتر شكلي به نادره وقتي و ميكنيم مجسم تپل و چاق بيشتر را نجيب و اصيل
چشم به پذيرفتنيتر خود به خود دارد ، را خصوصيت اين اطرافش ، و دور در مادر نقش بازيگران
و سينما و تئاتر قديمي بازيگر و آرمان مرحوم دختر) ميناسيان لوريك مثلا شايدميآيد
ظاهري ويژگيهاي (درخشيد خوش شمسي كارآگاه سريال مادام نقش در اخيرا كه تلويزيون
مادر نقش ايفاي فرصت نادره ، دلنشين لبخند و مهربان چشمهاي ولي.باشد داشته مشابهي
.است داده او به همه ، از بيش را خانواده مهربان
انتظار او دلواپسيهاي با مادري از كه بوده چيزي همان هميشه نادره ، صداي جنس و لحن (5
با كه دارد را بياني انعطاف و قابليت اين اما است ، خشدار كمي و گرم صدايش:داشتهايم
موقعيتهاي در نادره بنابراين.بيايد نظر به نازكتر كلمات ، اداي آهنگ در كوچك تغييري
با همراه و زير صداي با كه آنجا از.ميبرد را بهره بيشترين صوتي نوسان اين از مختلف ،
عزتالله) گوشت سوپر آقا عباس از ،(مهرجويي ، 1365 داريوش) اجارهنشينها در گريه ، و بغض
فيلم در پيش ، سالها كه آنجا تا بردارد بازيهايش شارلاتان از دست كه ميخواهد (انتظامي
ناصر) بزرگش پسر بار هر و بگذارد حنا را سرش ميخواهد ،(قريب ، 1350 شاپور) كاكو
خدا از بم ، صدايي با نادره / مادر و ميشود مانع و ميزند صدايش و ميآيد (ملكمطيعي
مختلف شكلهاي همه نوسانها اين بگيرد ، رنگ حنا تا نيايد پسر ديگر بار اين كه ميخواهد
محكم و جدي خيلي عصبانيت ، موقع او اينكهاست كرده متجلي نادره بازي در را مادرانه لحن
و داشته اشتياق از سرشار و لرزان صدايي فرزندانش ، دادن آشتي براي تلاش هنگام ;زده حرف
به بغضآلود و گرفته صدايي و غمگين لحني گذشته ، از تلخي حسرت با خاطره يادآوري زمان در
ستايش قابل و قبول قابل مختلف ، حالات اين همه با مادري بهعنوان را نادره گرفته ، خود
.ميدهد جلوه
ايفاي در نگاههايش نوع و صورت و سر و دست حركات نوع او ، منحصربهفرد كاملا ويژگي(6
و حركت ميرود ، انتظار آنچه از بيش هميشه نادره.است ايراني سنتي خانواده مادر نقش
جاي به ميدهد ترجيح بازي ، هنگام معمولا.ميكند نقشآفرينيهايش ضميمه را حركات تركيب
.كند استفاده شخصيت حال و حس القاي براي دست حركات از مقداري ديالوگهايش ، صرف بازگويي
و زده چپ دست پشت روي راستش دست كف با او كه را فراواني لحظههاي داريم خاطر به ما همه
نگران حالتي در يا.آورده زبان به را "بده مرگم خدا" _ ايراني اصيل مادران هميشگي عبارت
.است گذاشته دهانش روي حيرت ، يا درماندگي نشانه به پهلو ، از و كرده مشت را دستش مضطرب ، و
در كه زنان بين در بهويژه) همنسلش بازيگران معدود جزو سنگينش ، فيزيك وجود با نادره
در تقريبا كه ميرود شمار به (هستند او از بعد نسل يك دستكم نمونهها ، باسابقهترين
ميآيد پيش ندرت به و ميگيرد بهره ابرو و چشم حركات و فراوان ميميك از كلوزآپهايش همه
بار استثنايي ، كيفيت اين.بگويد ديالوگ مستقيم و ساكن چهرهاش ، حالت تغيير بدون كه
نادره همواره ما.ميسازد جلوهگر سينما اين ديگر مادر هر از باوركردنيتر را او ديگر
"ابرو و چشم" اصطلاح به عروسش ، يا پسر از مادر يك گله ابراز هنگام چگونه كه ديدهايم را
ميگيرد گاز نجيبانه و ظريف را خود لب شوهرش يا فرزند به دادن تذكر موقع چگونه ميآيد ،
سرشار چينهاي آن و متاثركننده بس و غريب انحناي آن خوردن غصه يا ريختن اشك زمان در يا
و ملايمتها بيروني بروز و زندگي حس.ميآورد پديد پيشانياش و ابروان در را اندوه از
ريز حركات اين در كه ايراني نمونهاي مادر خالهزنكي دغدغههاي _ حتي _ و نگرانيها
.مينماياند متقاعدكننده ما همه براي را مادرياش ميشود ، جاري نادره نگاه و چهره
مادر جاودانه شمايل نادره ، كه است حركتي و تكنيكي و فيزيكي ويژگيهاي اين با و..(7
به ميتوان كيفي ، دلايل اين همه از بعد و حالا.است گذاشته جا به خود از را ايراني
فيلم از 150 بيش در حضور با نادره خانم كه گفت و كرد اشارهاي نيز كميتي زمينههاي
تاريخ در بازي تعداد ركورددار ترديدي هيچگونه بدون تلويزيوني ، سريال حدود 70 و سينمايي
تاريخ اجتماعي اخلاقيات از مهمي بسيار بخش كنار در آماري اطلاعات اين.است ايران سينماي
كه محبتي و مهر و احترام و عزت و مادر شخصيت حصر و بيحد قرب و ارج يعني ميهنمان مردمي
مهربانترين و دوستداشتنيترين ايشان از عملا كنيم ، نثارش بايد يا ميكنيم نثارش
كاملا ميتواند مادر ، مورد در داشتن دوست اينميسازد را سينما اين تاريخ تمامي تصوير
خاص كيفيات تشريح و برشمردن با ولي.باشد زيباييشناختي دلايل از بينياز و خودجوش
بهطور هم زيباييشناختي دلايل پاي كه ديد ميتوان مطلب ، اين در نادره خانم نقشآفريني
عهده به هم ديگر خيليهاي كه مادرانه پرشمار نقشهاي به چيز همه و است ميان در جدي
.نميشود محدود داشتهاند ،
هنر موج روي تهران
روحاني اميد
ايران _ سينما*
مهرجويي داريوش:كارگردان _ بماني
نگاهي به (روانشناختي و فلسفي) دروننگر و عميق و جدي نگاه از سطح ، به عمق سقوط؟از
گداز و سوز و اشك و سانتيمانتاليسم (حتي) به رسيدن و سوزناك و ژورناليستي گزارشي ،
در رقيقه ، احساسات از پرهيز و شكستن در كوشش رغم به اينها همه و [خشم كنار در البته]
و دانشجو دختر خودسوزي قصه:پرلود بهعنوان اصلا دوتا:اپيزوديك] قصه سه از استفاده
به خاص روايت و خطي قصه يك به پرداختن از (ناموفق) پرهيز براي [قاليباف دختر قصه ديگري
و شبهمستند و گزارشي فرم رعايت و ديگر حواشي و مصاحبه افزودن و تعميم عدم خطر خاطر
به اينها همه و "دگما" قواعد رعايت و گزارشي و دستي دوربين كاربرد و ساختگي واقعگرايي
يك به رسيدن نهايت ، در و سانتيمانتاليسم و گداز و سوز در (ناموفق) نغلتيدن در خاطر
سال اندي و از 30 بعد اما (نيست بد اصلا كه) تلويزيوني و ژورناليستي تصويري گزارش
و است كرده كار شهرها كلان شهري جوامع در هميشه كه روشنفكري سوي از هم آن...فيلمسازي
.نميشناسد درستي به را شهري شبه روستاهاي سنتگرايانه مناسبات
يك به آن تدريجي تبديل و تصويري گزارش يك از جالبي تركيب به رسيدن ديگر سوي از اما
تازه ، تجربه از جدا _ ما استاد _ ما فيلمساز براي اما سكه سوي دو هر.دراماتيك ساختار
بار اين:است (نگاه نوع اين ديگر تجربههاي معكوس )تازه تركيبي به رسيدن طراوت ، و جواني
آمدن بيرون شده امتحان و هميشگي فرمول جاي به ميآيد ، درام دل از شبهمستند واقعگرايي
از جدا...نميافزايد استاد باشكوه كارنامه به چيزي حال دو هر در.واقعيت دل از درام
.وسوسه يك شر از شدن خلاص و ديگر قماري
سطحي و گزارشي نگاه به عميق و جدي نگاه از سقوط:بماني
گمشده حقيقت افغانستان ، *
ملكنصر ياسمين:كارگردان
بقيه از متفاوت كلي به چيزي سينما ، كارگردان و بازيگر ملكنصر ، خانم روزه سفر 45 حاصل
و ايرانيها نگاه در افغانستان (طالبان پايان از بعد) روزهاي اين (عكسهاي و) فيلمها
و طالبان) ستماند و ظلم و فلاكت و فقر دنبال به آن در همه كه است كشوري در خارجيها
در طالبان ريشهيابي دنبال به (ملكنصر خانم جمله از و) همه البته و (آمريكاييها بعد
_ فرهنگي جوهر كشف به ريشهها ، جستوجوي در ملكنصر ، بلند مستند.افغانستان فرهنگ دل
هرچند مردان ، گهگاه و) زنان ميان در _ شده كمرنگ دستكم يا گمشده ظاهرا كه فرهنگي
اين مرسوم شده دستمالي و رايج فمينيسم داد و جيغ به بيآنكه است ، افغانستان (زنان بيشتر
قالب در اينها همه و زنان ميان در اميد و زندگي حس عرفان ، موسيقي ، كشف به و بيفتد روزها
حوصله ، با ملكنصر ، انتخابي قالبشده فراموش نقاط به كشيدن سرك و تصويري سفرنامه يك
فقط نه فيلم كه ملكنصر خود به هم ويژه امتياز.است عاشقانه گاه حتي و شوق سر از مفصل ،
بلكه زنان شخصيتي قوام و استمرار آينده ، به (اطمينان حتي و) اميد زندگي ، شوق درباره
واقعي مولفههاي از دقيقش نسبتا شناخت و نفس سلامت و است ايشان خود درباره بيشتر
و لحن آن به و ميبرد فراتر ژورناليستي نگاه يك از را گزارش كه نگاه از عمقي و فرهنگي
.ميدهد Investigative نگاه
هرات تا پابرهنه *
مجيدي مجيد:كارگردان
اردوگاههاي ويرانههاي و خرابهها در فيلمساز تاسف از پر لحن و وسواسي جستوجوي حاصل
تواضع با را همه فيلمساز كه است خام طرحهاي و قصه خط از 10 بيش هرات تا افغانستان مرزي
دوره طليعه در افغاني ، كودكان وضعيت از را تصويرياش گزارش تا ميگيرد ناديده بسيار
ضرباهنگي و شتاب و دارد شوربختي از لحني نيز بچهها اين شوربختي گزارش.كند عرضه جديد
همان و "خدا رنگ" ،"آسمان بچههاي" پرسوز اندكي و محبتآميز نگاه و لحن همان و يكدست
دوربيني.را (نشانهشناسي و) نشانهها همان و مولفهها همان با را ، زيباييشناسانه نگاه
تكيه و است فيلمساز نگاه ويژگي كه ژورناليستي نگاه يك سطح در حتما است ، نافذ و عميق كه
عكسهاي از مجموعهاي به فيلم.ميرود فراتر گزارشي نگاه اين از كه جزئياتي بر
شخصي استعارههاي و نمادها از تركيبي به و ميشود بدل افغانستان از واقعگرايانه
.او محبتآميز نگاه پس در فيلمساز
خارجي_ سينما *
گدار لوك ژان:كارگردان _ عشق ستايش در
به بازگشت و سال از 40 پس سينما در حضورش نمايشيترين در و شكلش گداريترين در گدار
تكاپوي در كارگردان يك سينما ، حيطه در كار] (مثلا) "تحقير" پسزمينه بر...گذشته
شكل دو در تغيير جديد ، زيباييشناسي نگاه يك بلكه وسيله يك بهعنوان نه ديجيتال دوربين
استيليزاسيون و (واقعيت) سفيد و سياه شكل دو به:واقعيت تصوير و واقعيت ارائه در اجرايي
در "نو سينماي" يك به رسيدن جادوي در اما و (واقعيت تصوير) رنگ كاربرد در اغراق و
از پرهيز و مدرن روايتگويي ،(پيشزمينه بهعنوان) نقاشي سينما ، از جديد آميزهاي
گزارش ، از نرمال آميزهاي بر مبتني سينمايي نيز و روايتگري متعارف مبناي از دنبالهروي
در چه:خودش (گذشته شده متعارف حالا) سينماي و كاربردي و خانگي فيلمهاي "واقعگرايي"
دوره] دوم (شده خبري يا شده سياسي) دوره چه و (بورژوا سينماي خودش قول به) اول دوره
ساخت" از بعد) اول دوره دوم نيمه حرفهاي همان از پر حال عين در.[آن از بعد و گورن
ضديونيفورم و ضدسياست و ضدآمريكا و (...و "ميدانم او از كه چيزي سه دو" و "آمريكا
همان و موسيقي و متن از خارج گفتار و Naration از استفاده همان و جهان فرهنگي شدن
و ناهمخواني و "بريتانيايي آواهاي" در و بود "پييروخله" در بهترينش كه) شالودهشكنيها
بالاتر و هاjump cut و خشن تقطيعهاي و پرشها همان و صوتي نوار و تصوير بين تضاد حتي
نشان بر اصرار و خود به تظاهر حتي و خود نمايش و فرم نمايش و خودانگيختگي اينها ، همه از
بهطور دو اين نمايش ارائه طريق از دو اين از تازه تركيبي در كوشش و محتوا و فرم دادن
(تاكنون "است راه به رو چيز همه" از بعد از) شدن گم سال به 25 نزديك از پس گدار ، .جداگانه
.است بازگشته مسير ادامه به دوباره
تئاترها*
سوئيس از زونر تاركوس تئاتر گروه_ هاملت ها
زونر ماركوس:كارگردان
21_ فجر تئاتر جشنواره
در (..و جشنواره بولتن و منتقدان از بسياري گفته به) جشنواره ي(؟) اجرا مهمترين
يك فقط نه همه ، محبوب و (كردند تماشا را دقيقهاي اجراي 120 اين شب سه كه) مردم نگاه
علاقهمندان عمومي سليقه بر كابارهاي شوهاي و پردهها ميان تسلط بيشتر كه كامل شكست
اوليه فكر از تركيبي در كامل مينيماليسم يك.ميكند ثابت را (ايران در دستكم) تئاتر
لحظه در قالب دو نزديكي و بودن همريشه به توجه با] شكسپير تراژدي از satire يك اجراي
تغيير تمهيدات از استفاده با ،"فيزيكي تئاتر" قالب در [ارسطويياش منطق در تئاتر پيدايي
فكر اين با] "دلآرته كمديا" از الهام يا گرتهبرداري تئاتر ، براي سينما از يافته شكل
نه واقع در [برسد "شايد" اينجا به مسيرش در يا ميشود چه شود مدرن اگر دلآرته كمديا كه
و است نوسان در كمدي و هزل و هجو ميان بلكه درميماند مدرن satire يك ايجاد در فقط
از دقيقه مجموع 15 در جز] خنداندن ، از عاجز طولاني ، بسيار كابارهاي شوي يك به سرانجام
از استفاده و سطحينگري نهايت با و لحظهاي و اپيزوديك هم آن و دقيقهاي اجراي 120 يك
.ميرسد هملت
طولاني كابارهاي شوي يك:هاملت ها
زونر آقاي گفته) ندارد شخصيتپردازي داوفليا هملت پرسوناژ در جز "هملت" كه] اوليه فكر
فرم اين تبديل دستمايه [است درست كه هستند ، تيپ بقيه و (مطبوعاتيشان گفتوگوي در
("است آدم آدم" در) برشت حتي و موليير با جنگيدن تا ميشود "مدرن وودويل" يك به تئاتري
.مدرناند satire استادان كه
كتاب *
تئاتر دفترهاي
نشرنيلا انتشارات از
امجد حميد نظر زير _ نيلا دفترهاي مجموعه از
رجبي بهرنگ كوشش به _ بهمن 1381 _ يك شماره
زمينه در تخصصي گاهنامه يك انتشار براي اميدواري و تلاش آخرين بيشك نه و اولين نه
"كشكول" يك به نشدن تبديل براي تلاش در حتما و پروسواس بسيار و عبوس خشك ، جدي ، تئاتر ،
فكر يك تداوم و [نيست گزيري و گريز آن از و دارد را خاصيت اين كمي اولين ، هميشه كه]
در شده فكر "برنامهريزي" يك _ كمابيش _ هم اينجا كه است ، شده برنامهريزي و اولين
براي جدي پيشنهادي از جدا اولين ، اين در حال ، هر در.است رديابي قابل مقالات لابهلاي
اجراي در ياسمينارضا "هنر" بر ملكي حسن آقاي از نقدي در) تئاتر نقد مقوله به درست نگاه
منصور" درخشان مقاله به (ميرسد متن خود نقد به اجرا نقد از كه رشيدي داود آقاي
دو از نامه دو به انتها در و مولوي در طنزآلود نگاه جستوجوي درباره ميرسيم "ابراهيمي
نگاه اين حفظ و نشدن خسته و تداوم به اميدواري طبعا...و بالعكس و يكديگر به دوست
فصلنامه" يعني رجبي آقاي و امجد آقاي قبلي تجربه از بيش چيزي آن در كه عبوس و خشك جدي ،
را كتاب انتهاي سوزناك و تلخ نامه دو كه است شرطي به اينها همه.ميخورد چشم به "صحنه
.نگيريم جدي خيلي
خوابگرد هزاران و خواب يك
غلامي احمد
وفاداري سينماي اگر.ميكند خيانت ادبيات به چيز هر از بيشتر و است خيانتپيشه سينما
.را ادبيات هم و ميبرد بين از را خود هم كند ، خيانت ادبيات به نخواهد كه شود پيدا
نميتواند سينما نظرم به اصلا.دارد وجود هم استثنا خيانتپيشگي بازي اين در گاه البته
.است زمان سينما ، در خيانتها همه مادر.است بيهوده يا و سخت انتظاري چنين باشد ، وفادار
.ذهني ادبيات در و است عيني سينما در زمان
در سينما در كه زماني هر.نه ادبيات در اما.ميبيند سينما در را زمان عينيت مخاطب ،
دادن نشان براي يعني هستيم ، واقعي زمان اسير.بدهيم آن به عيني جلوه بايد ميگيريم نظر
خود و نيست واقعي زمان اصلي جنس چون.كنيم عيني شدت به را زمان ناگزيريم قاجار دوره
تا را خود زيباشناختي كاركرد سينما در زمان است ، توهم يك يا و قرارداد يك فقط زمان
عينيت زمان به ناگزيريد ميسازيد دوم جهاني جنگ درباره فيلمي وقتي.ميدهد دست از حدودي
شكست ، هم در يا كرد پيش و پس را زمان سينما در نميشود كه نيست اين منظور البته.ببخشيد
اما دارد زمان برابر در التزامهايي هم ادبيات.است آن توصيف و زمان خود منظور بيشتر
درهاي مثل ادبيات در ذهني زمانهاي.نيست گير پا و دست سينما اندازه به التزامها اين
زماني هويت نمونهها ، و عناصر كوچكترين با و شوند بسته و باز سرعت به ميتوانند كشويي
سينما.نيست شناسايي عنصر هيچ به احتياج اصلا گاه و بدهند دست از يا و بازيابند را خود
.است يكي اينها دوي هر كه است جالب است ، داشتن توهم ادبيات و داشتن
داشتن مثل عيني تصوير يك فرانسه سال 1846 در سينما در پهن نماي يك در پاييز تصوير يعني
ميتواند ادبيات در فرانسه پاييز 1846 اما داريد ، ايمان بودنش به كه است جيب در پولي
مطرح سوال يك الان ميدانم.ميافتد فرو كنتي تالار شيشه پشت از كه باشد برگ يك فقط
هم اينطور ميتواند.ميسازد را مشخص زمان يك عناصر مجموعه هم ادبيات در اينكه ميشود
و لامكان منظورمكند فرار معين زماني از ميتواند.هست هم بيزمان ادبيات نباشد ،
ادبيات حتي كه است اين منظور.باشد لازمان و لامكان ميتواند هم سينما چوننيست لازمان
شما اگر حتي سينما در اما.است استوار توهم بر چون ندهد ، نشان را زمانش ميتواند
و است بودن عيني سينما ، تصوير ويژگي چون ميشويد ، ناگزير بدهيد نشان را زمان نخواهيد
كه بگذريم بديهي نكته اين از حالا.ميكشد يدك لاجرم خودش با را زمان آن ، بودن عيني
زمان چند به واحد آن در ميشود پاراگراف يك در بالاست ، بسيار ادبيات در زمان مانور قدرت
زمان كه خواب مثل درستباشد داشته مشخصي تاريخ زمانها اين اينكه بدون برگشت ، و رفت
با سينما يعنيكرد دگرگون را ادبيات پرداخت ، در سينما كنيم اشتباه نبايد البته.ندارد
ادبيات و شكست را كلاسيك يا واقعگرا طولاني داستانهاي كمر پرداخت ، در خود ايجاز
نبايد زمان مسئله با سينما در پرداخت در ايجاز اين.بردارد دست درازهگويي از شد ناگزير
هزاران و ميبيند نويسندهاي كه خوابي است خواب مثل ادبيات ، ذهني زمان.شود اشتباه
به برگرديم حالا.ميشود متفاوت سينما از اينگونه و واميدارد ديدن خواب به را خوابگرد
بلايي چه باشد وفادار ذهني روايتهاي به يا و زمان اين به بخواهد سينما اگر.خيانت بحث
باشد وفادار ادبيات به ميتواند دشواري به سينما كه پذيرفتهاند همه امروزه ميآيد؟ سرش
هر در يعنيباشد وفادار ادبي كار مفهوم و حس به بايد سينما كه است اين است مهم آنچه و
.شود خدشهدار و ببيند آسيب كار مفهوم و حس نبايد لاجرم ، تغييري
زودي به كه هستيم دستهجمعي خواب يك ديدن حال در سينما يا ادبيات وسيله به چه ما همه
.پريد خواهيم آن از
عروس از پس سالهاي
پريد قفس از ديوانه و پنجم واكنش بازيگر كريمي نيكي
.ريخت هم به را ايران سينماي هنري تجاري معادلات هفتاد ، دهه ابتداي در "عروس" اكران
ناشايست و مذموم را ستارهپروري و ستارهسازي زمان ، آن تا كه كشور سينمايي نظام
براي "عروس" فيلم اكران با و داد ستارهسالاري به تن سياست ، گردش يك پس در ميدانست ،
پرده روي _ بود انقلاب از بعد كه چيزي آن از متفاوت _ زن يك كلوزآپ چهره بار ، اولين
سينماي مثل ايران ، سينماي دهه 1370 بازيگران كه است اين است مشخص آنچه.شد نمايان سينما
خاص شرايط دليل به دهه 1360 ، در اگركردهاند حركت وفرهنگ تجارت تيغ لبه روي دهه ، اين
چهرهاي ارائه به شديدي تمايل سياستگذاري دستگاههاي جامعه ، در جنگ از متاثر فرهنگي
اتمام پس در شرايط اين تغيير با دهه 1370 ، در داشتند ، نجيب و خوب هموطن يك از كليشهاي
"عروس".ميشد احساس شدت به شخصيت تنوع و تكثر به نياز آن ، اجتماعي سياسي تحولات و جنگ
بيهويت سينماي به غلتيدن در از نتوانست آن مرد بازيگر اگرچه كه كرد رو را بازيگري زوج
را دهه يك سينماي تنها نه كه بود جرياني آغازگر نوعي به آن زن بازيگر ولي يابد رهايي
كه بود نيازي به پاسخ شود ، تلقي جرقه يك آن وقوع آنكه از بيش بلكه داد ، قرار تاثير تحت
كمكم و نرمتر سختگيرانه ، ملاكهاي با دهه 1370.بود مانده بيپاسخ دهه يك از بيش
وادي به پا و رفت فراتر بيقاعدگي و سادهانگاري مرزهاي از كه رسيد جايي به و شد واژگون
زنان از ايران سينماي كوتاهي ، بسيار مدت در ترتيب اين به.نهاد سطحينگري و بياصالتي
.بودند شبيه هم به همه كه شد پر بازيگري
به گونه اين بود آغازگرش ناخواسته يا خواسته او كه موجي ميكرد فكر شايد كريمي نيكي
كه ميكردند نگاه بازيگري بهعنوان تنها او به روزها آن خيليها.بازگردد و بخورد صخره
كريمي اما شد ، خواهد گذاشته كنار زود خيلي و ميكند بازي فيلم چند در چهرهاش دليل به
پرفرازونشيبش ، كارنامه در.بود كرده جزم را خود عزم تصور ، اين خلاف اثبات براي انگار
پرونده.ميشود ديده نيز ، شكستخورده و بد فيلمهاي ولي ميشود ديده خوبي فيلمهاي گرچه
مثل تجاري فيلمهاي تا "سوخته نسل" و "سارا" مانند برجستهاي فيلمهاي ميان او بازيگري
به پيشنهادات سيل كه بود طبيعي "عروس" از بعد.است نوسان در "حوا سرخ سيب" و "رواني"
سينمايي آدم يك او كه بود معتقد چون كرد رد را آنها از خيلي كريمي و شود سرازير او سمت
او براي را سارا فيلمنامه مهرجويي اينكه تا.كند ايفا را خاصي نقش كه داشت علاقه و نيست
او بازيهاي بهترين از يكي به تبديل و پذيرفت را نقش اين خواندن ، از پس كريمي و فرستاد
به مينمود ترحمبرانگيز ذرهبيني عينك پشت كه معصومش چشمهاي و چهرهاش ملايم خطوطشد
آن از مهرجويي كاربردي مناسب ، اينسرتهاي كه او ، زنانه بسيار و ظريف دستهاي همراه
.كرد مطرح كلاسيك شخصيت يك حد تا را سارا او ، بم و لرزان صداي و بود نتوانستن رنج تداعي
سكانس كريمي و داد مثبت پاسخ نيز "پري" براي مهرجويي درخواست به او كه بود اين از بعد
فيلم دو در اواست كرده بازي حالا تا كه ميداند سكانسي بهترين را فيلم اين رستوران
حضور است نمايان آثارش در همواره زن حقوق از دفاع دغدغه كه كارگرداني ميلاني ، تهمينه
داد ، نشان را خود حرفه پرورده و پخته وجه "پنهان نيمه" و "دوزن" در گرچه كريمييافت
كه گرفت قرار بياعتنايي مورد فجر جشنواره داوران طرف از قبل سالهاي معمول مطابق ولي
بوده فجر جشنواره در دوزن و رواني پري ، سارا ، عروس ، فيلمهاي براي جايزه كانديداي بارها
بار چندين كه بود حالي در اين ، .نشد جايزه اين كسب به موفق هيچگاه كه اينجاست جالب ولي
و (عروس) نانت قاره سه و سنسباستين مانند مختلف جشنوارههاي از فيلمها همين خاطر به
اولين قبل ، سال او ، .كرد دريافت را زن بازيگر بهترين جايزه (دوزن) ايتاليا مينا تائور
اين.ساخت را "نداشتن يا و داشتن" مستند فيلم و گذاشت سر پشت نيز را خود فيلمسازي تجربه
نيز ترجمه در همچنين كريمي است ، نشدن يا شدن بچهدار درباره و دارد اجتماعي تم فيلم
آوازهايي" نام با براندو مارلون خاطرات كرده ، ترجمه او كه كتابي بهترين كه دارد دستي
فيلم خاطر به همچنين او.ميشد چاپ "فيلم" مجله در مدتي كه است "آموخت من به مادرم كه
دست به را زن بازيگر بهترين جايزه قاهره فيلم جشنواره پنجمين و بيست در "پنهان نيمه"
يافته حضور "پنجم واكنش" فيلم در ميلاني ، با خود سوم همكاري در امسال جشنواره در آورد ،
ديوانه" فيلم در فيلم ، اين بر علاوه او.باشد او غيرفمينيستي ادعاهاي بر بزرگي طعنه تا
مانند بزرگي بازيگران كه دارد حضور معتمدي احمدرضا پرسروصداي ساخته "پريد قفس از
با او چالش ديد بايد.هستند او همبازي نصيريان علي و پرستويي پرويز انتظامي ، عزتالله
.انجاميد خواهد كجا به ايران سينماي اسمي بازيگران
سينما حاشيه
نميايستند باز قطارها وقتي *
كه افرادي تعداد كه طوري به بود اندك بسيار مطبوعات سالن در زيستن فيلم از استقبال
كه فيلم اين.ببينند را فيلم نميخواستند كه بود افرادي تعداد از بيش كردند ترك را سالن
كه بود ايستايي عين در زمان گذر اصلياش ، تم ميرسيد جمله يك به آن ، از ديالوگي كمتر
رد تماشاگر چشم جلوي از بارها و بارها كه نقليه وسايل انواع با داشت سعي كارگردان
براي و بوده..و موتورسيكلت اسكيت ، قطار ، شامل وسايل اين.دهد نشان را آن ميشوند ،
دست ركورد يك به خود كه شده استفاده قطار حركت صداي و تصوير از بار از 15 بيش نمونه
.است شده تبديل نيافتني
وليعصر ميدان تا حافظ تربت از *
صحنههاي از بار اولين براي وحيدزاده ابراهيم سيروس ساخته "فيلم عشق" فيلم در
.شد مطبوعات سينماي تماشاگران بهت باعث كه بود شده استفاده كمدي گرايش با سوررئاليستي
بود غيرمتعارف ديالوگهايي شنيدن برانگيخت صحنهها اين از بيش را آنها تعجب كه چيزي اما
.ميشود محسوب جشنواره روز چند اين شگفتانگيز اتفاقات و صحنهها از كه
شكست را جشنواره يخ پنجم واكنش *
ازدحام كه شد باعث جديد عصر سينما در ميلاني تهمينه ساخته پنجم واكنش فيلم نمايش اولين
حاضر مردم از نيمي از بيش گزارش ، اين اساس بر.بگيرد شكل جديد عصر سينما قابل در مردم
بودند ، شده حاضر سينما مقابل در پنجم واكنش تماشاي براي كه جديد عصر سينما مقابل در
جديد 1 عصر سينما فوقالعاده سانس در فيلم اين.شدند فيلم اين فوقالعاده نمايش خواستار
.شد روبرو تماشاگران استقبال با هم نمايش اين كه درآمد نمايش به دوم بار براي
زارعي عصبانيت و فيلم عشق*
عوامل و كارگردان حضور با "فيلم عشق" فيلم مطبوعاتي جلسه فجر ، جشنواره از روز سومين در
سوالات بودن كم از زارعي مريلا كه بود آنجا جلسه اين جالب نكته شد ، برگزار فيلم
!متاسفم مطبوعاتيها همه براي گفت و برآشفت خبرنگاران
كارگردان حضور نغمهبدون *
فيلم كارگردان طالبي حضور بدون "نغمه" فيلم مطبوعاتي جلسه جشنواره ، روز دومين در
شده اصلاح طالبي ميكنم فكر":گفت جالبي جمله فيلم تهيهكننده جلسه اين در.شد برگزار
"!است
پسنديدهاند را باد فرش شيرازيها *
مسابقه بخش اول روز فيلمهاي ارزيابي نتايج شيراز ، در ايسنا هنري خبرنگار گزارش به
تبريزي كمال ساخته باد فرش سينمايي فيلم كه است اين از حاكي شيراز فجر فيلم جشنواره
.است گرفته قرار شيرازي تماشاگران توجه مورد
در آماري جامعه عنوان به كه نفر ميان 147 از جشنواره ، برنامهريزي كميته اعلام به بنا
درصد خوب ، 4/39 بسيار را باد فرش فيلم درصد بودند ، 52 گرفته قرار نظرخواهي مورد و نظر
از درصد از 90 بيش ترتيب بدين.كردند ارزيابي ضعيف درصد و 2 متوسط درصد خوب ، 1/6 را آن
كارنامه روز سينمايي فيلم و پسنديدهاند را باد فرش فيلم نظرسنجي اين طبق تماشاگران
و 5/9 متوسط درصد و 33 خوب راي درصد خوب ، 23 بسيار راي درصد با 33 كيميايي مسعود ساخته
.است شده روبهرو نفر آماري 21 ميانجامعه از ضعيف درصد
تماشاگران منتخب "كلمباين براي بولينگ و 19- ك "*
و "فورد هريسون" بازي و "بيگلو كاترين" كارگرداني به "مرگ دام 19 ،- ك" سينمايي فيلم
دوره يكمين و بيست از را تماشاگران خوب آراي بيشترين توانسته تاكنون "نسين ليام"
ايسنا ، گزارش به.آورد دست به بينالملل مسابقه بخش در فجر فيلم بينالمللي جشنواره
در كه ميپردازد 19- ك بانام شوروي جماهير اتحاد زيردريايي نخستين به فيلم اين داستان
.ميشود واگذار "وستريكف الكسي" يكم ناخدا به فرماندهياش سرد ، جنگ اوج در و سال 1961
تنها و كردهاند توصيف خوب اثري را آن ديدهاند را فيلم اين كه تماشاگراني درصد هشتاد
مستند فيلم بهترين "كلمباين براي بولينگ".دانستهاند متوسط اثري را فيلم اين درصد 19
فيلمهاي دوم رتبه تماشاگران ، خوب آراي درصد با 73 نيز "مور مايكل" ساخته و سينما تاريخ
اكي" ساخته "گذشته بدون مرد" اما.است كرده خود آن از را جشنواره بينالملل بخش
بينالملل بخش خوب فيلمهاي از نيز فرانسه و آلمان فنلاند ، مشترك محصول و "كورسيماكي
ساخته "خرگوش مانع حصار".دانستهاند خوب را آن تماشاگران ، درصد از 65 بيش كه است بوده
خوب آراي درصد شصت كسب با دارد قرار آمريكا سينماهاي پرده بر اكنون هم كه فيليپنويس
.ميپردازد استراليا كشور بوميهاي اخراج به فيلم اين.است نشسته چهارم جاي در تماشاگران
فيليپنويس.ميگيرند عهده به را استراليا سياسي كنترل سفيدپوست مهاجرين كه زماني در
عيان و آشكار خطر چون فيلمهايي اين از پيش هاليوود ، سينماي استرالياييالاصل كارگردان
.است ساخته را (فورد هريسون بازي با دو هر) ميهنپرستانه بازيهاي و
طبيعتم و نور شيفته
زمستاني قطعه كارگردان مهرانفر فرهاد با
كمانگري بابك
از وقتي اما ميرسيد ، نظر به موفقتر ميسازيد را خودتان منطقه بومي فيلمهاي كه شما*
چرا؟ ميشود كمتر موفقيت اين هورام ، چريكه فيلم مثال براي ميرويد فراتر منطقه اين
يك بر متكي را نظرتان اگر اما.است تامل جاي و محترم من براي شماست فرد نظر اين اگر
سه.دارد يادآوريهايي جاي ميدانيد ، قومگرا و بومي سينماي از تحليلي و فرهنگي نظرسنجي
و كرد فرهيختگان از بيشماري حضور با كه سنندج اورامانشناسي كنگره در پيش سال
فيلم سينمايي ، توليدات بر مرور بخش در گرديد ، برگزار غيرايراني و ايراني كردشناسان
اختتام شب.بود گردهمايي آن كارشناسان و مردم منتخب و برگزيده اثر "هورام چريكه"
نشسته تا شد كردي هزار از 2 بيش پذيراي صندلي ، ظرفيت 800 با سنندج نمايش سالن بزرگترين
نمايش از پس.بيابند را اثر اين با خود شورانگيز رابطه برانگيخته ، و متعجب ايستاده ، و
ميبرد بالا مرا دست حاضرين شديد احساسات ابراز ميان در صادقي قطبالدين دكتر كه هنگامي
هنري و فرهنگي شخصيتهاي والاترين و مردم با من پيوند عامل هورام چريكه كه دريافتم
هيچوجه به برخي آنكه تعجب جاي و ميشود عميقتر روز هر كه پيوندياست گرديده كردستان
مليترين را هورام چريكه عزيزان اين.شماليام هموطني و نيستم كرد من كه ندارند باور
ارزشهاي به كه فيلمي تنها و شده ساخته كردها براي ايران كشور در كه ميدانند فيلمي
اثبات كردستان در فيلم موفق اكران.است شده قائل احترام مردم اين حماسي و معنوي فرهنگي ،
مردمي عامه خداجوي ، درويشان و كرد انديشمندان بر علاوه هورام چريكه مخاطبين كه كرد
روي اين از.ميشتافتند فيلم ديدن به بار چندمين براي روستاها دورترين از كه بودند
.ميدانم آن موفقترين و خود اثر بوميترين را هورام چريكه
تحويل شرايطي چه در را انجمن اين.هستيد گيلان جوان سينماي انجمن مسئول زماني چه از*
كرديد؟ اجرا آنجا در برنامههايي چه و گرفتيد
قديم هنرجويان اتكاي به دارم عهده بر را مسئوليتش كه سالي ده طي رشت جوان سينماي انجمن
اين كيف و كم از شهرستان در سينما هنر به علاقهمندان تا آورده فراهم موجباتي جديد ، و
كه است كوششها اين از يكي رشت فيلم كانون فعاليتهاي تداوم.نمانند بهتدور هنري عرصه
مقوله بررسي همچون همايشهايي معين فواصلي در جهان برگزيده آثار نمايش و معرفي بر علاوه
هنر فلسفه ماهانه جلسات برگزاري نيز حاضر حال در و كرده برگزار را هنر هفت در پستمدرن
.دارد پيشرو بنام اساتيدي حضور با را
مغتنم فرصتي پيوسته نيز رشت جوان سينماي انجمن سالانه عكس و فيلم هفتههاي برگزاري
تقوايي ، ناصر اصلاني ، محمدرضا همچون مطرحي چهرههاي با شهرستان در سينما شيفتگان تا بوده
گفتوگو به رودررو..و پوراحمد كيومرث عياري ، كيانوش مخملباف ، محسن كيارستمي ، عباس
معاونت سمت در انوار فخرالدين چون شخصي سابقا كه را بهايي آن متاسفانه امابنشينند
وجود امروزه بود قائل شهرستاني جوانان ميان در پرنفوذ اما كوچك نهاد اين به سينمايي
جوان استعدادهاي تكيهگاه و ملجا تنها كه بدانند بايد كشور سينماي مسئولين.ندارد
.نكنيم فراموششان پس.هستند جوان سينماي دفاتر شهرستاني ،
بود؟ چگونه زمستاني قطعه توليد نحوه*
با آشنايي و گيلان كوهستاني ارتفاعات در تابستاني كوتاه گردش يك محصول زمستاني قطعه
محرابي آقاي كه بود حرمتي اثر اين توليد امكان.بود فرزندانش و نازبانو نام به شيرزني
از همه.بود قائل غيربازاري و فرهنگي سينماي امر به آموزشي تكنولوژي دفتر مدير
كارتپستالي نگاه اين شما اما ميكنند ، استفاده شيك لوكيشن يك بهعنوان شمال لوكيشنهاي
كمي طبيعت با من ارتباط.است گونه اين نيز زمستاني قطعه در نداريد شمال طبيعت به را
ديگر همچون نيز زمستاني قطعه در.دارم اعتقاد عميقا آن نشانههاي به و است عميقتر
.است آدمها با موزون هماهنگي در طبيعت آثارم ،
كردهايد؟ استفاده زمستاني قطعه در آماتور بازيگران از همچنان آيا*
را آنان جاي نميتواند كسي.هستند زندگي حقيقي نقشآفرينان آنها.نيستند آماتور آنها
.كنيم باور را آنها ما اينكه است مهم آنچه.بگيرد
نظر اين به راجع نظرات ميرسد ، بلندتان فيلمهاي از بهتر نظر به شما مستند فيلمهاي*
چيست؟
روندكارم نگران بايد صورت اين غير در چون.باشد خودتان نظر فقط اين همچنان اميدوارم
دارم گفتن براي حرف يك تنها ديگران چون نيز منشوم يادآور را چيزي است بهتر البته.شوم
انسانها ديگر با ارتباطمان و پيوند تا است بيان و گفتوگو نحوه كردن نو كوششمان تنها و
.نشود گسسته
از حمايتي چگونگي و چيست پزشك آمدن از بعد سينما كلي سياستهاي به راجع نظرتان*
.كنيد بيان را كوتاه فيلمهاي
.دارم آن سينمايي نوع خصوصا سياست با ارتباطي كمتر ميكنم زندگي شهرستان در كه آنجا از
آينده و ملي سينماي استراتژيك زيرساخت بهعنوان كوتاه آثار توليد از حمايت مورد در اما
در جوان سينماي دفاتر و فيلم كانونهاي همچون مردمي نهادهاي تقويت به معتقد همچنان
مستمر پخش و خريد در صداوسيما مديريت رويكرد و چرخش به اميدوار طرفي از و هستيم شهرستان
.نشده توليد آثار پيوسته و
فيلمبرداري به راجع نظرتان:ميدهد تشكيل را شما فيلمهاي از مهمي بخش فيلمبرداري*
چيست؟ فيلمهايتان
همت ، تنها گرفته ، انجام فني امكانات حداقل با پيوسته كوتاهم و سينمايي آثار فيلمبرداري
بوده عهدهدار را آثارم غالب فيلمبرداري مسئوليت كه معصومي نادر چون جواناني عشق و شعور
.است آورده فراهم را موجود موجبات طبيعت و نور به من شيفتگي همراه به
صادقانه روايت يك رقص
غبار در رقص كارگردان فرهادي اصغر با گفتوگو
صرافيزاده حامد
قصه
غبار در رقص
همان شبيه
كه است قصههايي
بود يكي با
نبود يكي
ميشود شروع
اصفهان استان جوان سينماي با نوجواني در را فيلمسازي كار متولد 1351 ، فرهادي ، اصغر
از تلويزيوني مجموعههاي براي فيلمنامه نگارش و راديو براي نمايشنامهنويسي.كرد آغاز
فعاليتهاي با قياس در همواره "جواني روزگار" و "مهربان ماه" ،((9قسمت "پزشكان" جمله
"شهر يك داستان" جمله از تلويزيوني مجموعه چند ساخت و نگارش بودند ، دوم اولويت در تئاتري
تلويزيوني ، مجموعههاي ساخت موازات به.شود متمركز فيلمسازي عرصه در دوباره تا شد باعث
،(حاتميكيا ابراهيم با مشترك نگارش) "پست ارتفاع" جمله از سينمايي فيلمنامه چند نگارش
براي بيشتر تلاش زمينه (بذرافشان عليرضا فاضلي ، محمدرضا با مشترك نگارش) "غبار در رقص"
اوست سينمايي ساخته اولين فيلمنامهها همان از يكي اكنون و كرد ايجاد را سينما در حضور
"شهر يك داستان" مجموعه دو طي كه است نگاهي همان ادامه "غبار در رقص"."غبار در رقص"
.درگيرند آن با مردم عامه كه اجتماعي مسائل به واقعگرا نگاهي.كرد تجربه را آن
***
شروع امسال بالاخره كه شد چطورداشتيد ميليمتري فيلم 35 دغدغه كه بود وقتي چند*
كرديد؟
و سينما بين خيلي داشتم دوستشان و بود جدي برايم كه بودم تلويزيوني كارهاي درگير وقتي
را قصهها آن اينكه از "شهر يك داستان" مجموعه طول در مثلا نميگذاشتم فرقي تلويزيون
متحمل كار آن براي كه سختيهايي همه عليرغم) بودم راضي بيشتر ميكنم كار تلويزيون در
آن براي مخاطب تعداد ميديدند ، مردم از وسيعي طيف بايد را قصهها آن حال هر به(شدم
دليل به تلويزيون كه داشتم طرحي وقتي ولي ميدادم ترجيح را تلويزيون پس.بود مهم كار
دو هر حال هر به ميآمد ، سراغم به سينما وسوسه كند كار را آن نميتوانست خودش شرايط
باعث همين و ميطلبيد را سينمايي قالبي "غبار در رقص" فيلمنامه.ميدانم جدي را مقوله
اجرا مرحله به كار اين تا نكشيد طول زيادي زمان خوشبختانه كنم ، تلاش آن ساخت براي تا شد
چند و يكسال مونتاژيم مرحله در كه اكنون تا كرديم نگارش به شروع كه موقعي از.درآيد
.برد زمان ماه
كرديد؟ فيلمنامه نوشتن صرف وقت چقدر*
فكر داد ، فاضلي محمدرضا آقاي را فيلمنامه اين ايده بگويم بهتر يا را كار اين طرح
نيز ورسيون آخرين نگارش از بعد اما بوديم ، آن نگارش مشغول نيم و ماه الي 4 ميكنم 4
فيلمنامه روي باز كردم تلاش فيلمبرداري آخر روز تا.شد كار فيلمنامه روي پراكنده بهطور
نيامده ، فيلمنامه در اصلا آن از پيش كه ميرسد ذهن به چيزي صحنه سر گاهي كنم ، كار
.كنم لحاظ فيلمنامه در آخر لحظه تا ميكند كمك فيلم صادقانه روايت به آنچه هر كوشيدم
كنيد؟ صحبت هوايش و حال و قصه مورد در مقدار يك ميشود*
طبقه از دختري و آذريزبان پسري بين است صميمانه و پاك عشق يك داستان واقع در قصه
ندارد خوشبينانهاي پايان فيلم.نميرسد سرانجام به محيط شرايط دليل به كه جامعه فرودست
شخصيت ويژگيهاي دليل به نيست ، تلخ و سياه اساسا فيلم بر حاكم هواي و حال و فضا اما
محيط خشن فضاي تلطيف باعث اطراف آدمهاي با او ارتباط نوع سادگياش ، و زبان آذري پسر
.ميشود
هستيم؟ روبهرو تلخي فضاي با*
كه شدت آن با نه ، است ، "شهر يك داستان" مجموعه قصههاي بعضي دليل به شما تصور اين شايد
مجموعه در تلخي ميزان آن اساسا.نيستيم روبهرو اينجا بود تلخ چيز همه مجموعه آن در
فكر.تلويزيون در مجموعهسازي جريان به بود من واكنش از ناشي بيشتر "شهر يك داستان"
تلخ فضاي با بايد نشوم همرديف خوشبينانه و خنثي مجموعههاي ديگر با اينكه براي ميكردم
اين البته نبود تلخي شدت اين به نيازي فيلم اين در و اينجا اماكنم ايجاد شوك قصه هر
يك وقايع بطن در اما دارد تلخ چندان نه ظاهري است ، شيريني فيلم فيلم كه نيست معني بدان
.دارد وجود محنت و درد جور
هست؟ هم كار اين در دارد ، وجود آثارتان بيشتر در كه طنزي نگاه آن هميشه مثل پس*
بر هم لبخندي گاهي و شيرينند ظاهر در كه دارم دوست را فيلمهايي بيشتر خودم نميدانم ،
.دارند را رنجها و دردها حكايت ماجراها و روابط عمق در اما ميآورند لب
نيست؟ اينطور.دارد اساسي نقش هم كارتان اين در اجتماعي دغدغه دوباره ميكنم فكر*
به نابرابري و فساد فقر ، چون موضوعاتي به پرداختن و اجتماعي نگاه كنار در اما بله ،
اصلا بپردازم ، كردهام تلاش نيز درونشان و شخصيتشان مختلف ابعاد آدمها ، فردي روابط
كار در بخش اين قطعا.است آدم تا دو رابطه درباره درصد پنجاه از بيش شايد فيلم از بخشي
.است دارا نيز را آدمها درونكاوي و فردي نگاه اجتماعي نگاه آن
كرديد؟ انتخاب بعدا اينكه يا داشتيد مدنظر نوشتن موقع را بازيگران*
بعد بايد.ببينم را كسي شخصيتها ، جاي به نوشتن موقع نميتوانم من.كردم انتخاب بعدا
از كه كساني همه به پيرمرد شخصيت براي.بكنم را كار اين متن از شدن دور كمي و نوشتن از
صحبت و ديدم نزديك از نيز را نفر چند.كردم فكر بودند نزديك نقش به چهره و سال و سن نظر
بازيگر به ابتدا فيلم جوان شخصيت براي.شد انتخاب قريبيان آقاي انتها در و كرديم
مجبور باشد نزديك نقش به كه نكردم پيدا را كسي حرفهايها ميان در اما كردم فكر حرفهاي
.كنم فكر غيرحرفهاي بازيگر به شدم
كرديد؟ شروع نابازيگر يك با را اولتان كار هم شما پس*
بازيگر از بهتر نابازيگر كه ندارم اعتقادي من.حرفهاي بازيگر يك و نابازيگر يك
كه داشتم بازيگري به نياز شخصيت اين براي من.دارد نقش ويژگي به بستگي است حرفهاي
در و كردم آذربايجان به سفري.باشد داشته شهرستاني روحيه.باشد غش و بيغل و ساده ذاتا
و خوب استعدادهاي خيلي.گرفتم فيلم ميكردند تئاتر كار كه جواناني از مختلف شهرهاي
كشيدند زحمت كه همهشان از جا همين نميخوردند نقش اين به دلايلي به ولي بودند هم قابلي
فروشي تاناكورا مغازه يك از را اصليام بازيگر نهايتا و ميكنم تشكر آمدند تست براي و
دوستداشتني آدم اساسا قريبيان داشت وجود مسئله دو قريبيان آقاي به راجع.كردم پيدا
كنم انتخاب را كسي نميخواست دلم.دوستداشتنيتر ميشناسياش نزديك از كه وقتي و است
از متفاوت ظاهري با قريبيان آقاي ميكردم فكر اينكه دوم مسئله.باشم نداشته دوستش كه
او نيست خالي بازيگر اين نگاه.است نزديكتر فيلم شخصيت به ديدهايم وي از تاكنون آنچه
ميكرديم فكر آدمي به بايد ما و ميزند حرف كم خيلي ما قصه پيرمرد دارد ، عمقي نگاهش پشت
براي واقعا درآورد ، خوب را سكوت بازي اين قريبيان آقاي نظرم به.نباشد خالي سكوتش كه
دو بود اول انتخابهاي جزو كه هم كوثري باران خانم.داشت دوست را نقشش.كرد كار نقشش
در كه بود چهرههايي دست آن از چهرهاش دوم فرودست ، دختر يك معصوميت يكي داشت ويژگي
.ميكرد ميكشد دوش به را زندگيشان بار كه دختر يك تداعي لحظاتي
كرديد؟ انتخاب فيلمبرداري براي را كريمي آقاي كه شد چه*
.شد فكر كريمي آقاي به بعد و نشد كه باشد كار اين فيلمبردار ديگري كس بود قرار ابتدا از
و داديم ايشان به را فيلمنامه وقتيبود كرده فيلمبرداري را "بد بچههاي" فيلم او
انگيزه كار براي كه هستم روبهرو فيلمبرداري با آمد نظرم به داد كه نظراتي خواندند
بود كافي فاكتور همين و ميكرد نگاه فراواني علاقه با كار اين به اودارد بالايي بسيار
.كشيد فراواني زحمت انصافا و گذاشت خواهد انرژي فيلمبردار اين باشد راحت خيالم من تا
فضاي يك ايجاد بر علاوه واقعا نيز كار صدابردار زاهدي آقاي همينطور هم عوامل بقيه
سپاسگزاري گروه اين همكاران همه از جا همين نكرد مضايقه كوششي هيچ از صميمانه جو و آرام
.ميكنم
كرديد؟ انتخاب مبنايي چه بر را شاهسواري آقاي *
آدم مونتور و است مهمي مرحله خيلي مونتاژ اساسا.بودم ديده را كارهايش بعضي
كه فيلمي از ميتواند خودراي و يكدنده مونتور يكفيلم يك سرنوشت در است تعيينكنندهاي
مهمترين شاهسواري آقاي اما.بد شايد خوب شايد دربياورد ديگري فيلم ساختهاي تو
نظر ميكند صحبت صحنه هر براي است بحث و گفتوگو اهل شدت به كه است اين ويژگياش
از نميگذارد ، فيلم در را پلاني هيچ هم بيدليل نميكند حذف را چيزي بيدليل.ميگيرد
.راضيام بسيار انتخاب اين
ميآيد؟ كجا از اجتماعي مسائل براي دغدغهتان*
موجود شرايط ميگفت او زد خوبي حرف دانشگاهمان اساتيد از يكي روزي.خودمان جامعه از
برداشت در كه دارد را خوبي اين هنر اهل براي ولي است سخت مردم اغلب براي اگرچه ما جامعه
خنثي و كرد زندگي جامعه اين در ميشود چطور نميدانماست حاصلخيز بسيار سوژه و ايده
.دارد آدمها روحيه به بستگي شايد.بود
بهعنوان ولي داشتيد تلويزيون در زيادي تجربههاي كه است درست حال هر به فرهادي آقاي*
گرفت؟ قرار اختيارتان در امكانات چقدر كرده ، شروع را اولش فيلم كه فيلمساز يك
.كمتر نه بيشتر نه ميكنند كار را اولشان فيلم كه كساني تمام اندازه به ميكنم فكر
نشد؟ كمك ارگاني يا شخص هيچ طرف از يعني*
فارابي از فيلمها اغلب كه وامي همان نه ، ميسازم را اولم فيلم كه دليل اين به كمك
كار تهيهكنندهاي با را اولم كار كه داشتم را شانس اين من.گرفت هم فيلم اين ميگيرند
رسيدن سرانجام به در زيادي كمك و داشت اعتقاد كار به او.باشد شعور صاحب و فهيم كه كنم
.كرد فيلم
.كجاست آثارتان در "غبار در رقص" فيلم جايگاه*
قسمتهاي بعضي در كه نگاهي همان ادامه نشدهام ، ديگري آدم كه من.كارهاست همان ادامه
و بوده بيشتر شود پرداخته ظريفتر مسايل به اينكه فرصت اينجا در حال.بود شهر يك داستان
را الباقياش است مثبت من حس ديد را فيلم بايد.كنم استفاده فرصت اين از كردهام سعي
.بگويند منتقدان و مخاطبان بايد
بود؟ چطور سينما در اول تجربه*
اين نگاه خيلي.بد چيز همه نه عالي چيز همه نه.باشد بايد ميكردم فكر كه همانطوري
فكر همه.داشتند را نگاه اين كمتر هم گروه نداشتم ، ميسازم را فيلمم اولين كه گونه
.است قصه يك درست روايت هدفش مهمترين كه بسازيم فيلمي است قرار ميكرديم
كنيد؟ كار ديگري فيلم باشيد حاضر آينده سال براي ميكنيد فكر الان*
.شده نوشته هم طرحش شدهام ، حاضر
داشته ارتباط دنيا روز سينماي با ميكنيد سعي ميبينيد؟ زياد فيلم شما فرهادي ، آقاي*
باشيد؟
مشغول كه وقتهايي و ميبينم فيلم چند هفتهاي وقتها بعضي است؟ چقدر زياد از منظورتان
ميكنم ، پيگيري كاملا را خودمان سينماي نميماند ، برايم ديدن فيلم فرصت اصلا كارم
زمان هنوز البته باشم ، ارتباط در آن با ميكنم سعي جستهگريخته هم دنيا روز سينماي
.نكردهام پيدا شده تعيين قبل از برنامه با ديدن فيلم براي منظمي
كشيد؟ طول مدتي چه "غبار در رقص" فيلمبرداري*
.فيلمبرداري جلسه دو و چهل حدود
رفته؟ پيش راحت خيلي كارتان اينكه مثل پس*
حصارك سرمسازي كارخانه ما اصلي لوكيشنهاي از يكي بود قرار داشت ، هم را خودش سختيهاي
روحيه از ناشي كه معضل همين و فيلمبرداري مرحله جز كردند همكاري مراحل همه در باشد
.شديم فضاها بعضي بازسازي به مجبور و كرد مشكل دچار را ما بود مسئولين از بعضي محتاطانه
.ميكند القا ما به هم تلخي و سرما يك هست كه هرچه "غبار" نام فرهادي ، آقاي*
دارد خود در را تلخي و سرما آن هم تركيب اينفيلم اسم شد "غبار در رقص" دليل همين به
.را عشق و شيريني هم
ميكنيد؟ فيلمي چه ديدن به دعوت را تماشاگر شما *
.همين ميشود شروع نبود يكي بود ، يكي با كه قصههايي همان شبيه قصهاي
كارگردان يك نگاه يك
غبار
فرهادي اصغر:كارگردان
تقيپور ايرج:تهيهكننده
محمدرضافاضلي بذرافشان ، علي فرهادي ، اصغر:فيلمنامه
كريمي حسن:فيلمبرداري مدير
دهقاني بهرام:تدوين
ميركياني مهرداد:چهرهپردازي طراح
زاهدي حسن:صدابردار
نيكرفتار علي:عكس
حدپورسراج جلال شريفي ، فرهاد كوثري ، باران خداپرست ، يوسف قريبيان ، فرامرز:بازيگران
:دربارهفيلم
مشكل از پر مسيري در ازدواج وام اقساط پرداخت براي كه است جواني پسر داستان فيلم اين
.ميافتد
:كارگردان درباره
شهر 1 يك داستان تلويزيوني مجموعه اين از پيش كه است فرهادي اصغر بلند فيلم اولين غبار
.بود نوشته را پست ارتفاع اوليه فيلمنامه همچنين و كرده كارگرداني را و 2
نيمخطي موضوع با فيلمي
سبحاني رضا ساخته زيستن به نگاهي
آشوري عليرضا
ديدهايم ايران سينماي در را نمونهاش قبلا بارها و بارها كه دارد موضوعي زيستن فيلم
مبناي بر دقيقا زيستن.است ثالث شهيد سهراب ساخته بيجان طبيعت هم آن معروفترين كه
جليلي آثار در بار چندين آن يافته تغيير كه الگويي.ميكند حركت مذكور الگوي همان
.است شده استفاده
راهآهن ريل كنار كه عكاس پيرمرد.ميشود شروع خطي نيم موضوعي با زيستن حال هر به
آرام و سنگين و كند برميخيزد ، خواب از قطار وحشتناك صداي با صبح به صبح ميكند زندگي
آنجا عصر تا و ميرود پارك به و برميدارد را كهنهاش و قديمي دوربين ميپوشد ، لباس
ملاحظه را دوروبرش جالب چندان نه و پراكنده اتفاقات حال عين در و ميگيرد عكس و ميماند
و ميشود تكرار متناوب بهطور بار حدود 8 چيزي فيلم آخر به تا اول از ماجرا اين.ميكند
كه است اين فيلم اصلي مشكل:نميكند تغيير حوادث راوي روي موقعيت و فضا تغيير يك جز
يك براي فقط فيلم داستان شايدندارد را دقيقهاي سينمايي 85 فيلم يك كشش فيلم موضوع
كارگردان تناسب ، عدم اين به توجه با حال هر به.باشد مناسب دقيقهاي 30_ كوتاه 35 فيلم
و ماجراها افزودن بدون كردن طولاني اين وليكند طولاني را فيلم زمان تا است ناچار
تماشاگر ;ميكند ايجاد فيلم براي بزرگي معضل كه مسئلهاي.ميگيرد صورت فرعي شخصيتهاي
عملا فيلم.ميشود كلافه واقعا فيلم كشدار و پراكنده و بيربط حوادث مكرر تكرار از
كه هستند كند و ايستا آنقدر ميزانسنها و دارد كمحجمي بسيار موسيقي ندارد ، ديالوگ
روزمرگي و زندگي حس انتقال براي كارگردان ظاهرا.ميكند بدل دشوار كاري به را تحملشان
فقط دارند سريع حركتي فيلم در كه عناصري تنها.است برگزيده را كشدار و كند ريتم اين
فيلم كندي صرفا وحشتناك كندي آن و حركات اين تقابل ولي اسكيتسوار ، دختركي و است قطار
فيلم توجه جالب نكات از يكي.نميكند فيلم پيشبرد به كمكي و ميكشد رخ به بيشتر را
جاي قوت ، نكته اين ولي.هستند پرحجم بسيار صداها.است زمينه صداهاي از دقيق استفاده
.نمييابد فيلم در مناسبي
رويا مزار بر
وحيدزاده ابراهيم ساخته فيلم عشق
ذهن به سريع خيلي گرچهميشود آغاز جالب و جذاب افتتاحيه تيتراژ همان از فيلم عشق
صحنه هيچ با فيلم اواسط تا عملا ولي ببيند كمدي فيلمي است قرار كه ميشود القا تماشاگر
ميزان بر لحظه به لحظه و ميشود شروع تلخ موضوعي با فيلم.نميشويم روبهرو خندهداري
ميكند معرفي ما به فيلم در وحيدزاده ابراهيم كه شخصيتهايي.ميشود افزوده آن تلخي
پيشبرد در هستند نامآشنايي افراد و قشرها سمبل كه تيپها اين.هستند تيپ صددرصد همگي
.ميآيند شمار به موثري كمك فيلم تماشاگر ارتباط برقراري و داستان
ميشود آغاز وحيدزاده شوخيهاي ميشود فيلمسازي به مربوط مقولات وارد فيلم كه زماني از
مشهور ، آدمهاي با پياپي شوخيهاي.ميگيرند خود به هجوآلود حالتي شوخيها اين كمكم و
در قبلا كه آنچه مشابه.ميگيرد خود به سوررئاليستي حالتي كمكم..و بازيگران
حتي و فانتزي جالب حوادث همين بر اتكا با فيلم.بوديم ديده سينما آكتور ناصرالدينشاه
.ميكند ايجاد را جالب و خندهدار واقعا لحظات ذهن از دور
تلخي بسيار طنز تيمارستان ، عصبيكننده نسبتا فضاي و كارگردان زندگي از واقعيتهايي اما
رفتن لو كارگردان ، عشقي شكست.مييابد افزايش تلخي اين شد اشاره كه همانطور و ميآفريند
.ميدهند قرار خود تحتالشعاع هم را اثر در موجود طنز تدريج به حتي...و فيلمنامه
عشق تلخي اوج ميشود ، ختم سوررئاليستي پاياني به كه فيلم انتهايي آشفته و شلوغ صحنههاي
.ميروند شمار به فيلم
به ميدهد قرار خود تاثير تحت كماوبيش را اثر ابتدايي تاثير فيلم طنز تدريجي كاهش همين
و شروع.است شده بلاتكليفي نوعي دچار كارگردان ميرسد نظر به فيلم انتهاي در كه طوري
فيلمساز كه انگارميشود ناخوشايند سكتهاي دچار خاتمه در فيلم روان و جالب ادامه
داستان5 ، 6 اين اگر شايدكند ختم را فيلم چيزي چه با است قرار نهايت در نميدانسته
بود قرار البته كه اتفاقي.بود بهتر و بيشتر مراتب به آن تاثير ميشد ساخته قبلتر سال
. نيفتاد و بيفتد بزرگ آرزوي فيلم در قبل سالها
.ميبرد خود نقد تيغ زير هم را ايران امروز سينماي وحيدزاده ابراهيم ايكاش
كل از آمده ستوه به جزء
ميرفتاح سيدعلي
نجات از نسخهاي ميدهند ، كرايه اوريجينال DVD تهران در كه كساني از ميدهم ترجيح من
خلوت و تنهايي در دالبي 1/5 صداي و مطلوب پخش كيفيت با را آن و كنم كرايه رايان سرباز
قرار شكنجه و آزار مورد فجر فيلم جشنواره در را جسمم و روح وجه هيچ به و كنم تماشا خودم
ملي ، خودروي از ميدهم ترجيح اما ميورزم ، عشق اجدادم و آبا به و كشورم به من.ندهم
.بپرهيزم ملي تلويزيون و ملي سينماي
ترجيح من باشد تفاخر به بنا روزگار اين در اگر اما:است افتخارآفريني سرزمين من سرزمين
من نكنم ، افتخار طالبي ابوالقاسم آخر دست و كيارستميها مخملبافها ، به كه ميدهم
ملي سينماي جاي به و شوم كرهاي اسباببازيهاي سوار پيكان جاي به ميدهم ترجيح همچنين
تافته هم "من" اين دارم قبول منكنم تماشا اسپايدرمن و كينگ اسكورپيون خودم خلوت در
را بيمايه چنين ادبياتي و سينما و صنعت كه كليتي همين از است جزيي.نيست بافته جدا
نه و ديدن براي فيلمي نه خواندن ، براي كتابي نه زدن ورق براي نشريهاي نه.است ساخته
.باشد تقدير قابل انصاف روي از كه چيزي يا و كسي
عجيب و غريب ;فجر فيلم
راستين شادمهر
نديده شگفتانگيزي فيلم امسال جشنواره در اينكه از تلويزيوني برنامه يك در قبادي بهمن
مقام در و است فجر جشنواره داوري هيات اعضاي از يكي او.ميكرد گلهمندي اظهار است
عجب بگويم و كنم تلفن دوستانم به شب كه نديدهام فيلمي هنوز متاسفانه:كرد اظهار قضاوت
در شايد بود اميدوار پايان در البته و _ مضمون به نقل _ شدهام شگفتزده و فيلمي
.كند ملاحظه را "پديدهاي" چنين باقيمانده فيلمهاي
كشف دنبال به كارشناسان و منتقدان از بسياري بلكه نيست ، قبادي نظر و حرف تنها نكته اين
جشنوارههاي انتخابكنندگان خصوصا و هستند فيلم جشنوارههاي در پديده يك معرفي و شگفتي
نيز آنها داخلي مشابههاي به معلوم كاملا دلايل به كه دارند اكتشاف روحيه بيشتر خارجي
داراي نظامي.ميگيرد شكل مشخص و معلوم نظامي در شگفتي ديگر منظر از.است كرده سرايت
.ميشود حاصل يكسان و يكدست توليداتي معين زماني در كه كوتاهمدت و بلندمدت برنامههاي
شگفتي به اميد چشم محصولات بودن يكسو و يكنواختي از فرار براي مخاطب كه است نظام آن در
...اما.دارد پديده و
نه برنامهاي ، نه.است شگفتي خود ميشود ، ساخته فيلمي اگر ايران سينماي نظام در اما
پيدا مشخصي مسئول هيچ.دارد وجود نامعلوم هدف اين به رسيدن براي روشي نه مشخصي ، هدف
و دليل خود كارهاي براي كه نيست سينماگري.باشد سينما اصحاب راهنماييكننده كه نميشود
واقعا هنوز تماشاگران حتي.باشد داشته تعيينشدهاي پيش از هنري يا توليدي منطق
امروز ، هنري بازيگر از.ببينند را خود علاقه مورد فيلم معلوماتي چه به توسل با نميدانند
فيلمحادثهاي يك امروز ديروزي ، روشنفكر كارگردان و ميرود پرده روي كمدي فيلم يك فردا
اتفاقي رايجترين و عاديترين شدن سورپريز اصطلاحا و شدن زده شگفت نوعي به.ميسازد
هيچ قبادي قول به كه فجر جشنواره همين در.ميدهد روي ايران سينماي در روز هر كه است
افتتاحيه از قبل روز.دارد وجود غريبي و تعجبآور چيزهاي چه ببينيد نيست آن در شگفتي
تغيير جشنواره سياست و اهداف جشنواره برگزاري از قبل ماه دو.ميشود عوض جشنواره دبير
جشنواره به ميشوند ديده جشنواره در كه بود شده تبليغ سال يك كه فيلمهايي.ميكند
و طور چه كجا ، كي ، نميدانيم كه ميبينيم را فيلمهايي نام برنامه جدول در و نرسيدند
بهتري لغت _ چيدهمان.فارسي بازيرنويس خارجي 2003 فيلمهاي.شدهاند ساخته چرا اصلا
در تخصصي سمينار.گلاسه كاغذ روي شده چاپ جدول.داوري و انتخاب هيات اعضاي _ نيافتم
.محل يك در همه فيلم بازار و مستند فيلم صدا ، مورد
عرصه وارد و بودند كرده رشد سينما بدنه اصطلاحا و جريان از قبادي اگر كه ديگر نكات و
جشنواره خصوصا است شگفتي خود عيني تجسم ما سينماي درمييافتند بودند شده ايران سينماي
.فجرش
|