نكنيم قرباني را فارسي زبان
ممنوع باد در دويدن
46-آمريكايي قضاوت
زندگي حاشيه
جهاني دهكده
خبر يك بازتاب
نكنيم قرباني را فارسي زبان
1 منشيزاده مجتبي دكتر با گو و گفت
طولاني قاسم
اخير سالهاي طي كه است كساني جمله از بهشتي شهيد دانشگاه استاد منشيزاده مجتبي دكتر
او.است برداشته بلندي گامهاي غيرفارسيزبانان به فارسي زبان آموزش كردن علمي براي
آموزش رشته شد موفق سرانجام -فارسي ادبيات استادان سوي از - فراوان مخالفتهاي عليرغم
مدتي منشيزاده دكتر.كند داير بهشتي شهيد دانشگاه در را زبانان غيرفارسي به فارسي زبان
با نيز هماكنون وي.است داشته اشتغال فارسي زبان تدريس به اروپايي كشورهاي در نيز
ماحصل ميخوانيد آنچه.دارد همكاري فارسي زبان آموزش زمينه در فعال سازمانهاي و نهادها
با بهشتي شهيد دانشگاه در منشيزاده دكتر كار دفتر در ماه دي اوايل در كه است گفتوگويي
.است خارجيها به فارسي زبان آموزش اهميت مورد در ما سوال اوليناست شده انجام ايشان
***
اين در را نظرتان داريد ، فراوان تجربيات زمينه اين در كه كارشناس يك بهعنوان شما*
بفرماييد؟ مورد
خود به اساسا كه كنيم آغاز گونه اين بايد را بحثمان كه ميكنم فكر من:منشيزاده
هر زبان كه كنيم بررسي ديدگاه اين از را زبان و باشيم داشته ديگري نگاه زبان پديده
فرهنگ از است نمايي تمام آينه زبانشناسان قول به يا و وسيله يا ابزار جامعهاينوعي
و غني فرهنگ از ديرباز از ما كه ميبينيم برگرديم ، ايراني فرهنگ به اگر و جامعه همان
گذشته به اگر.است پراكنده جهان سراسر در فرهنگي گستره اين و بودهايم برخوردار پرباري
جماهير اتحاد جزء كه كشورهايي ، به سوتا آن از و چين به سوتا اين از ما فرهنگ برگرديم
و است بوده پراكنده اروپايي حتيكشورهاي عربي كشورهاي تا طرف آن از و بودند شوروي
همواره فارسي زبان بهعنوان پديدهاي بنابراين.كنيم بررسي را آن ديرباز از بايد اساسا
براي آن اهميت و است بوده مطرح گذاشتهايم ، پشتسر امروز به تا كه دورههايي ، تمام در
ميتوان فارسي زبان آموزش بالاي اهميت و بهتر درك براي.بود شده شناخته نيز غيرايرانيان
مركزي اروپاي و شرقي غربي ، اروپاي از اعم اروپايي كشورهاي تمام در ايرانشناسي مراكز به
در نمونه بهعنوان حتي.برميگردد پيش سال صد چند به بعضا آنها قدمت كه كرد ، اشاره
دور گذشتههاي از ايراني تحقيقات و زبان اين گستره و فارسي زبان بررسي غربي اروپاي
.دارد دامنه هم امروز به تا و داشته دامنه
از پيش ادبيات روي.كردهاند كار فارسي زبان لهجههاي روي اروپاييها مثال بهعنوان
ناتوان زمينه اين در را خودمان ما كه است تاسف باعث بسيار.است شده كار بسيار هم اسلام
و است گرفته انجام گذشته در اروپاييان توسط سترگي و اهميت با كارهاي زيرا.ميبينيم
.باشيم داشته دسترسي راحتي به علمي و آموزشي مراكز در تحقيقات آن به ميتوانيم ما امروز
و فارسي زبان آموزش.نيست جديدي چيز ايراني مطالعات يا فارسي زبان آموزش بنابراين
زبان از شاخهاي در را خود امروز و داشته جريان تاريخ طول در همواره ايراني مطالعات
اصطلاح بخواهيم اگر و جامعه فرهنگ جامعه ، افكار از تبلوري زبان.است كرده متبلور
را ما قومي و ملي انسجام يعني.ميدهد تشكيل را ما ملي قوام نوعي بريم ، كار به دقيقتري
در.ميگردد ناشي جا همين از زبان نام به موضوعي اهميت پس.ميكند تضمين فارسي زبان
گيلاني ، ترك ، لرد ، كرد ، از اعم فرهنگها خرده تنوع همه اين با ايران ما بزرگ كشور
است فارسي زبان اين ديگر زباني گويشهاي و ديگر فرهنگهاي خرده از بسياري و مازندراني
ما بنابراين و ميآورد پديد را ملي قوام نوعي و ميكند جمع محور يك حول را همه كه
يكديگر افكار و آرا تبادل به و ببينيم مشترك صورت به هم با را قوميتها اين ميتوانيم
.بپردازيم هم
نژاد شاهرخي محمدرضا: عكس
اصولا.كنيم صحبت فارسي زبان آموزش اهميت مورد در تخصصيتر گونهاي به بدهيد اجازه *
ميكنيد؟ ارزيابي چگونه را زبانان غيرفارسي به فارسي زبان آموزش كنوني واقعيت
روشهاي و نوين شيوههاي از زبانها همه آموزش براي امروزه مستحضريد كه همانطور
مستثني قاعده اين از نبايد هم فارسي زبان كه است طبيعي و ميشود استفاده زبانشناختي
كه است داير زبان آموزش بهعنوان مركزي اروپايي كشورهاي از يك هر در سخن ديگر به.باشد
و آموزشي امكانات - ويژه امكانات از و هستند فعاليت مشغول آنجا در متبحر و متخصص افراد
بازآموزي بار يك سال يك يا ماه شش هر مشخص طور به افراد اين.برخوردارند - كمكآموزشي
روشهاي و كتابها تدوين و تاليف كار به و ميشود مطرح جا آن در جديد روشهاي.ميشوند
علمي پشتوانه نظر از و است برخوردار خاصي رونق از مراكز اين حال هر به.ميپردازند نوين
نام به مركزي ما جامعه در فرضا اگر بنابراين است دانشگاهها تابع همواره هم آموزشي و
و كادر از بايد يقينا است ، هم نياز كه شود ، مطرح ملي قالب در فارسي زبان آموزش مركز
از يكي در مركزي ، چنين كه بهتر چه و - باشد برخوردار دانشگاهها آموزشي - علمي پشتوانه
كار.بپردازد خود كار به بهتر بتواند تا شود ، برقرار ايران مركز در بزرگ دانشگاههاي
بزرگتر تعبير به يا و فارسي زبان كه است كشورهايي همه با ارتباط واقع در مركزي چنين
پي در را مفصلي كار حوزهها اين از يك هر.دارد جريان آنها در ايرانشناختي بررسيهاي
اينترنت كرد ، استفاده بايد كامپيوتر از دارد ، لازم كارشناس ميخواهد ، تخصص داشت ، خواهد
پذيرش ميخواهد ، دانشجو اعزام ميخواهد ، آمد و رفت ميخواهد ، بينالملل روابط.است لازم
.است رونق كم امروز كه ديگر مسائل بسيار و اساتيد تبادل و استاد اعزام ميخواهد ، دانشجو
زبان آموزش زمينه در كه است تجربياتي به توجه با ميكنم ، عرض كه را مطالبي اين بنده
، زبان امر به خودمان كه است تاسف بس جاي ما براي.داشتهام اروپايي كشورهاي در فارسي
فرا پي در كمتر و ميدهيم اهميت كمتر لااقل نو شيوههاي با زبان آموزش و زبان مسئله
توجه مورد است ، شايسته كه چندان مسئله اين حال هر بههستيم آموزش نوين شيوههاي گرفتن
.است نگرفته قرار
در ارشاد وزارت در مركزي حتي و دهخدا موسسه همچون مراكزي كه شنيدهايم ما البته *
.دارد وجود فارسي زبان آموزش زمينه
.شدند فارسي زبان گسترش متولي متعددي مراكز اسلامي انقلاب پيروزي از پس ايران در.بله
بود؟ چگونه وضعيت انقلاب از قبل *
امروزچندين امااست داشته وجود نام اين تحت بخشي تهران دانشگاه در انقلاب از قبل
مراكز اين از يكي.ميدانند فارسي زبان ترويج و گسترش متولي را خود دولتي ، موسسه و مركز
اين در بخشهايي نيز امروز كه بود ، خارجه امور وزارت ديگري.است فناوري و علوم وزارت
سازمان در ارشاد وزارت از بخشي است ارشاد وزارت ديگري.ميپردازند امر اين به وزارتخانه
گمان به ولي برميدارند ، گام زمينه اين در مراكز اين همه و است متمركز اسلامي ارتباطات
خواهد دست به بيشتري موفقيت كنند ، عمل يكپارچه و منسجم صورت به مراكز اين همه اگر من
است دولتي كار ميشود انجام اكنون كه كاري اينكه آن و كنم عرض نكتهاي ميخواهم من.آمد
.است تاسفبار اين نشدهو فعال عرصه اين در است شايسته كه آنچنان خصوصي بخش هنوز و
در نداشتهاند ، رشته اين در تدريس يا خارج به اعزام در توفيقي خود كه افراد برخي
از خارج به تدريس براي را خود خوب استادان ما دارد ، ضرورتي چه گفتهاند ، خود مصاحبههاي
باره اين در من.ميكنيم خالي افراد اين وجود از را خود دانشگاههاي و كرده اعزام كشور
اعزام عالي سطح در ادبيات تدريس براي تنها بايد فارسي ادبيات استادان اولا بگويم ، بايد
ازكشورهاي برخي البته.كنند واگذار زبان آموزش كارشناسان به را زبان آموزش و شوند
و ميكنند استفاده ادبيات تدريس براي تنها فارسي ادبيات و زبان استادان از اروپايي
زبان علمي آموزش اهميت به آنها كه چرا.ميسپارند متخصص افراد دست به را زبان آموزش
.هستند واقف
دارند ويژگيهايي چه ميشوند اعزام علوم وزارت سوي از هماكنون كه استاداني ببخشيد ، *
برخوردارند؟ تخصصي چه از و
فارسي ادبيات و زبان محترم اساتيد از شدهاند ، اعزام امروز به تا كه استاداني اغلب
.بودهاند زبانشناس نيز آنها از معدودي و بودهاند
دارند؟ تخصص فارسي آموزش زمينه در آنها آيا *
شده ، انجام بررسيهاي براساس.دارند تخصص زبان آموزش زمينه در آنها كه گفت نميتوان
داشته توجه بايد البته.بودهاند موفقتر زبان آموزش در ادبيات استادان از زبانشناسان
و ميدهند نشان خود از بيشتري علاقه ايران معاصر ادبيات به خارجي زبانآموزان كه باشيم
.ندارند چنداني آگاهي و اطلاعات زمينه اين در ما استادان متاسفانه
(كهن يا) معاصر ادبيات آموزش فارسي زبان آموزش از هدف كه است اين شما منظور آيا *
است؟ فارسي
است ابزاري زبان.شد قائل تمايز فارسي ادبيات و زبان آموزش ميان بايد كه معتقدم هم من
گسترش فارسي ادبيات تا داد گسترش را ابزار بايد اول.ميكند استفاده آن از ادبيات كه
در فارسي ادبيات به علاقهمندان تا دهيم بسط را فارسي زبان ابتدا بايد ما بنابراين يابد
.كنند استفاده فارسي ادبيات غني گنجينه از بتوانند جهان سراسر
ممنوع باد در دويدن
اسلاميه سعيده
مييابد پايان هميشه زندگي
نيست شدن واقع ستم مورد به نيازي
باشد من زندگي شرط بندگي اگر
ندارم نيازي بردگي در زندگي اين به
ببارد طلا از باراني ميشود
گفت خواهم آسمان به من و
نيست باران اين به نيازي
شدن بزرگ داستان "من ممنوعه چهره"ميشود آغاز افغاني شعر اين با *"من ممنوعه چهره"
از كه داستاني.است طالبان حكومت اصلي مقر كابل در لطيفه نام به افغان ساله دختر 16 يك
را شهر اين بر آنان حكومت سال پنج و كرده حكايت كابل به طالبان ورود لحظه لحظه
.روايتميكند
شركت خبرنگاري كلاسهاي در و داشته شدن روزنامهنگار آرزوي سر در كه است دختري لطيفه
و بوده خبرنگار نيز لطيفه بزرگ خواهر.است زنان پزشك مادرش و تاجر پدرش.است ميكرده
كشور اين به است قرار نيز اوميكند زندگي آمريكا در كه است شوهرش انتظار در حالا
خانواده زنان.است خوانده اقتصاد برادرش و هواپيماست مهماندار او دوم خواهر.كند مهاجرت
و مسجد فراز بر را طالبان سفيد پرچمهاي و برميخيزند خواب از كه صبح روز يك در لطيفه
مشغول خود مشاغل به ديروز تا كه زناني.ميشوند خانهنشين ناگاه به ميبينند مدرسه
اجتماعي فعاليت هيچگونه و باشند خانه در طالبان قوانين طبق كه ميشوند مجبور بودند
.ويزيتكند را بيمارانش خود خانه در ندارد حق است پزشك كه لطيفه مادر حتي باشند نداشته
از طالبان حكومت و افغانستان اجتماعي سياسي ، وقايع.است تكنگاري "من ممنوعه چهره"
.ميشود روايت لطيفه چشم دريچه
.ميشود تنظيم برادرم و پدر خروج و ورود ضرباهنگ با خانه در زندگي":ميكند حكايت لطيفه
دراز را اوقاتم بيشتر من.هستند پوچي از پايانناپذيري تاريك تونلهاي مانند روزها..
دوچرخه نه و دويدني نه ديگر.ميگذرانم سقف به كردن نگاه يا مطالعه به تختخواب در كشيده
نويدبخش فيلمهاي ديدن در زيادهروي با.روزنامهاي نه و انگليسي كلاسهاي نه سواري
...ميشود نرمتر رفتهرفته مغزم همانند بدنم ميآورد برايم [برادر] داوود كه هندي
قدم آپارتمان در خود سلول در زندانياي مانند گاهي.است خالي نقشهاي و طرح هر از مغزم
آشپزخانه به كه راهرويي در بعد.مينشينم فرش يا نيمكت يا كاناپه روي ميروم.ميزنم
به.ميكشم دراز مينشينم ، .برميگردم اتاقم به دوباره و ميروم راه ميشود منتهي
اين با خانه اثاث و مبلمان به هيچگاه...ميپردازم بيشتر جزئيات با فرش طرح مشاهده
"...بودم نكرده توجه دقت
آن و ميشود تكرار مدام ذهنش فكردر يك كه روزهايي.ميگويد را يكنواختش روزهاي لطيفه
كتاب.بپوسد نميخواهد.بميرد نميخواهد اوكنند نابود را زنان ميخواهند طالبان اينكه
شيوه به او.نميشود خارج خانه ازميخواند حفظ از را همه ديگر كه آنجا تا ميخواند
كند سر بر برقع بايد بيرون برود بخواهد اگر كه ميانديشد.ميكند مبارزه طالبان با خود
آنچه به نباشد مجبور تا نميشود ، خارج خانه از او.است طالبان خواسته همان اين درست و
هر اوميكند مبارزه ديگري شيوه به نيز لطيفه دوست فريده.كند عمل ميخواهند طالبان
معتقد اوميكند مرور و عبور شهر خيابانهاي در برادرش با.ميشود خارج خانه از روز
آنها با كار اين با او و كنند محو اجتماعي صحنه از را ميخواهندزنان طالبان كه است
آن و دارند اعتقاد چيز يك به دو هر اما ميكند فرق هم با دو اين مبارزه شيوه.ميجنگد
.داد تغيير را وضعيت بايد اينكه
اتفاق افغانستان در تمام اينها كه هرچند.تاريخ نه است ، داستان نه "من ممنوعه چهره"
اتفاقات تمام كه هرچند.كرد محسوب تاريخي داستان يك حتي را آن نميتوان اما افتاده
از بخواهيم كه هرچقد روايتهايي چنين در.باشد شده بيان واقعيت برپايه لطيفه زندگي
تمام با اما.ميشود دخيل است حوادث اين بطن در كه ما احساس اما بگوييم سخن واقعيت
يك بستر در آدم يك وضعيت است ، زن يك حكايت لطيفه داستان.است مهم بسيار نكته يك اينها
.شود داده بها بايد كه است چيزي آن اين.تاريخ
سر پشت را روزنامهنگاري دانشكده امتحان مراحل.شود روزنامهنگار يك ميخواهد لطيفه
موقعيت و وضعيت كتاب فصلهاي بيشتر در.نميكند خاطرهنويسي داستانش در او.است گذاشته
آمدن لطيفه.دارد عادي آدم يك از متفاوت نگاهي اوميكند گزارش را آدمها اجتماعي
ميدان _ آريانا ميدان در برادرش و خان نجيبالله زدن دار با را ورود اين باور و طالبان
روايت را طالبان سخت احكام اجراي و كابل اشغال.ميزند گره هم با _ كابل شهر اصلي
گذشته زندگي و روزها از ميشود تثبيت تقريبا كابل در طالبان وضعيت كه آنگاه و ميكند
بر كه رنگارنگي رئيسجمهورهاي از داخلي ، نبردهاي از روسها ، و افغانها جنگ از.ميگويد
.ميگويد كردهاند حكومت افغانها
است طالبان ستم تحت زنان از نمونهاي كه لطيفه بيقراري ميرود ، جلوتر هرچه داستان
خمودگي آن از و كند جدي حركتي لطيفه ميشود باعث كه است تنگنا همين شايد.ميشود بيشتر
او طالبان حكومت سوم سال از.شود خارج نشسته زندگياش بر آرام آرام كه افسردگياي و
در پسر و دختر آن در كه كند برپا محله بچههاي براي زيرزميني مدرسهاي كه ميگيرد تصميم
.بخوانند...و رياضي و زبان و تاريخ هم كنار
است ، واقعي افسرده اكنون كه مادر.ميكند متحول نيز را خانه زنان بقيه زندگي حركت ، اين
را خطر اين و ميگشايد ندارند ، معالجه حق كه برگشتهاي بخت زنان روي به را خانهاش در
.بيفتد زندان به و دهد لو را او كسي شايد كه ميخرد جان به
را ماندهاند وطن در كه افغانيهايي و زنان زندگي كه است آن "من ممنوعه چهره" مهم نكته
است ، كرده ممنوع مردان براي را خيابان در دويدن حتي طالبان.ميكند بيان نزديك از
كرده ، ممنوع زنان براي را سفيد لباس پوشيدن كرده ، ممنوع را سوتزن كتري از استفاده
اين در اما است كرده ممنوع افغانها براي را طبيعي حق دهها و مردان براي ريش اصلاح
حتي ميچرخد دست به دست فيلم هنرپيشههاي عكسهاي.ميشود كابل وارد تايتانيك ميان
حتي زندگي يعني اين.ميرسد برقع زير دختران دستان به ديكاپريو لئوناردو بزرگ پوسترهاي
.ادامهدارد سخت شرايط در
كابل به مسعود شاه رهبري به افغان مجاهدان نبردهاي از خبرهايي و ميرود پيش زمان هرچه
از بعضي در حتي و شده بيشتر شهر در آنان تعدادميشود گسترده افغان زنان فعاليت ميرسد
غيردولتي سازمانهاي از.ميكند تغيير همه زندگي.ميزنند نيز اعتراض به دست شهر نقاط
خارجه امور وزير آنكه از بعد و ميشود آورده مادرش و لطيفه براي پيامهايي كشور از خارج
و شده افغان زنان سفيران ديگر ، زن يك و مادر همراه به او برميگردد ، اروپا از طالبان
كشورشان زنان به كه ظلمي از نزديك از را جهان مردم تا كنند سفر فرانسه به ميشود قرار
.كنند آگاه ميشود
از خواهرش و برادر و كرده خراب را خانهشان طالبان ميرسد خبر كه است فرانسه در او
تا و ميافتد مه ماه روز آخرين در اتفاقات اين اماكردهاند فرار پاكستان به افغانستان
.است نمانده ماهي چند طالبان حكومت پايان
نازكي پوسته چون تنها تمدنها ، و اوست حيوانيت از ناشي بشر در خشونت:ميگويد فرويد
بشري جنگهاي و منازعات تلنگر كوچكترين به پوسته اين.پوشاندهاند را حيوانيت اين
.مينمايد رخ بشر حيوانيت و توحش دوباره و ميشكند
:پيوست
.است برگردانده فارسي به را آن حريري.ح فريبا و است لطيفه نوشته من ممنوعه چهره*
46-آمريكايي قضاوت
اتهام در كردن تجديدنظر
[اختيار يا] اقتدار دادگاهي ، چنين در قاضي لور ، دادگاه در اتهامي پرونده تشكيل وجود با
دادگاه در قاضي يك تريال ، دادگاه يك به پرونده انتقال از قبل.ندارد را محاكمه برگزاري
چنين تحت دستگيري تاييد براي قانوني دلايل آيا كه ميكند تعيين و بازنگري را شكايت لور ،
ادعا واقعيات كه دريابد قاضي اگر دارد؟ وجود ميشود ، نگهداري توقيف در متهم كه شرايطي
در متهم حضور اولين براي را تاريخي قاضي سپس ميكند ، ايجاد كار اين براي موجهي دليل شده
.مينمايد تعيين دادگاه
دادگاه در حضور اولين
دادگاه به لور دادگاه قاضي يافتن حضور از پيش و خارج زندان از متهم حضور ، اولين براي
توضيح او به و ميكند مطلع شكايتنامه در مطرح اتهامات از را متهم قاضي ، .ميشود آورده
فقير بسيار وكيل تهيه براي) باشد معسر متهم اگر و است مشخصي حقوق داراي وي كه ميدهد
صادر [وثيقه] ضمانت حكم و ميدهد او به را دولت خرج به وكيل انتخاب پيشنهاد (باشد
.ميكند
[وثيقه] ضمانت
بهعنوان متهمي كه است دارايي يا ملك از ديگري نوع يا نقد پول شامل ضمانت سنتي ، بهطور
كه است تضميني ديگري ، دارايي يا نقد پول.شود آزاد حبس از تا ميگذارد دادگاه در وديعه
.ميكند ضبط را وديعه دولت ، كند ، عمل ضمانت برخلاف متهم اگر.شود حاضر محاكمه در متهم
شوند آزاد بتوانند خودشان ضمانتنامه يا التزام وجود با جرم به متهمين كه صورتي در
اشخاص ، اينكه به نيازي دادگاه غالبا (يابد حضور دادگاه در كه بدهد قول خودش متهم يعني)
تمام درصد يا 20 تقريبا 10.ندارد بگذارند وديعه به را ملكي و دارايي يا نقد پول
خطرناك بسيار را آنها آزادي قاضي ، زيرا نميشوند آزاد محاكمه از قبل جنايت ، به متهمين
.فقرا عليه است تبعيضي ضمانت ، .بدهند ضمانت نميتوانند آنها كه دليل بدين يا مييابد
قبل محدوديت باعث امر همين ميكند ، تعيين را بالايي بسيار نقدي ضمانت قاضي ، يك كه وقتي
مالي توانايي يا زيرا ميشود دارند كمتري خطر كه متهمين از بسياري براي محاكمه از
ديگر مشكل.كند تضمين را وجهالضمان كه ندارند را كسي يا بدهند را وجهالضمان كه ندارند
.است "قاضي صلاحديد اختيار در يا دلبخواهي" مجموعا وجهالضمان ، تعيين كه است اين
سوءپيشينه" ،"جرم جديت":از عبارتند ميشوند گرفته نظر در ضمانت قرار صدور در كه عواملي
".است داده تشكيل حكومت كه پروندهاي استحكام" و "متهم جزايي
احتياطي بازداشت
براي ضمانت رد اجازه قضات به كه كردهاند تصويب را احتياطي بازداشت قوانين ايالت ، 30
.ميدهد را هستند دادگاه در حضور عدم يا خشونت سوءپيشينههاي داراي كه مظنونيني
فدرال قضات به عمومي ، امنيت از اطمينان خاطر به (1984) "ضمانت اصلاح قانون" همينطور ،
حمله قانون اين به منتقدين.دارند نگه را متهمين ضمانت ، اخذ بدون كه ميدهد را قدرت اين
مندرج آمريكا اساسي قانون در كه است شهروندان حقوق نقض قوانين اين ميگويند و ميكنند
يك آنكه از پيش كردنشان ، زنداني طريق از را شهروندان مييابند اجازه قضات آن زيرا است ،
يقين] كاذب يقين به است مربوط مشكل ، يككنند تنبيه بشناسند ، مجرم را آنها دادگاه
آزاد محاكمه از پيش متهم ، اگر اينكه بر مبني قضات اشتباه پيشگوييهاي.قضات [غيرقانوني
براي ضمانت رد به توسل با جرم ، از جلوگيري براي تلاش مشكل.شد خواهد جرم مرتكب شود
توانايي كه ميكنند فرض قضات آن كه است اين هستند خطرناك ميشود تصور كه مظنونيني
پيشگوييها كه است اين حقيقتدارند را آينده در متهم مجرمانه فعاليتهاي پيشبيني
.است بودن درست احتمال از بيش بودنش غلط احتمال خشن ، مجرمانه رفتار درباره
عالي منصفه هيات تجديدنظر
اين به ميكند ، جرم به متهم را وي دولت و ميكند دستگير را كسي پليس كه خاطر بدين فقط
تصميم "شهروندان از هياتي" يا قاضي يك.شود حاضر دادگاه در بايد متهم كه نيست معني
نيمي و فدرال دولت خير؟ يا دارد وجود كافي ادله محاكمه ، برگزاري براي آيا كه ميگيرند
وجود به را "عالي منصفه هيات" به معروف تركيبي شهروندان ، از هياتي با ايالتها از
(مرد يا زن) متهم اينكه به باور براي موجه دليل آيا كه ميگيرند تصميم كه ميآورند
از بزرگتر اغلب عالي ، منصفههاي هيات است؟ گرديده شده ، داده نسبت او به كه جرمي مرتكب
عالي منصفه هيات از اكثريتي اگرميشود عضو تا 23 شامل 12 و است محاكم منصفههاي هيات
را كيفرخواست عالي منصفه هيات دارد ، وجود جنايي اتهام تاييد براي موجه دليل كه دريابد
.ميپذيرد
آينده در منصفه هيات برافتادن
بين از عالي منصفه هيات دور ، يا نزديك آينده در شود گفته كه است بيخطري شرطبندي
برخلاف.هستند دادرسي تشريفات رعايت مدل آنتيتز (عالي منصفه هيات) آنها زيرا رفت خواهد
مسموعات و شايعه مدرك.است پنهاني و خصوصي بهطور منصفه ، هيات در دادرسي جريان محاكم ،
جايز جزايي دادگاه در شايعه يا مسموعات كه حالي در است جايز (نيست اول دست كه مدركي)
شدن روبهرو" حق نه و دارد حضور حق نه متهم عالي ، منصفه هيات در دادرسي جريان درنيست
"است بيگناه فرد دادگاه ، در جرم اثبات زمان تا" كه مفهوم اين.دارد را "شهود از پرسش و
فقط (است دادرسي كار جريان از بخشي كه) موقت قرار صدور جريان درندارد كاربردي
متهم كه كند اثبات نبايد مرحله اين در كه ميدهد ارائه متهم غياب در را مدرك دادستان
سپري بهعنوان كارگيري به براي عالي منصفه هيات تاريخي ، لحاظ از.است شده جرمي مرتكب
بيش تعصب" واسطه به يا كه است شده ايجاد بياساس اتهامات برابر در شهروندان از حمايت در
اعتراض منتقدين حال هر به.است شده ساخته دادستانها سياسي انگيزههاي يا "حد از
شده بسياري تعقيبي سوءرفتارهاي براي ابزاري جلوگيري ، جاي به عالي منصفه هيات كه ميكنند
فراهم افراد دادن قرار تعقيب تحت براي را بهتري شرايط عالي ، منصفه هيات شكلي قواعد.است
برداشت فقط عالي منصفه هيات زيرا نميرود كار به آن در استثنائات قانون و ميآورد
مظنون اينكه براي است موجهي دليل احتمالا كه ميگيرد نظر در مدرك ، از را تعقيبكننده
مهر متهمين اتهامات كه نظريه اين با عالي ، منصفه هيات.است شده انتسابي جرم مرتكب
.ميكند تعقيب درصد ميزان 9/99 با را آنان خوردهاند ، را دادستان
زندگي حاشيه
زنان براي نت كافي *
گزارش به.شد افتتاح محيطي زيست غيردولتي سازمان سه توسط زنان مخصوص كافينت اولين
اينترنت از كامل آزادي با و حجاب بدون فضا اين در ميتوانند زنان ايران ، زنان سايت
زنان تشكلهاي و است نفر حدود 30 كافينت ظرفيت كل.بزنند گپ هم با و كنند استفاده
قهوه و چاي پول فقط.كنند استفاده خود جلسات براي اينجا از پول پرداخت بدون ميتوانند
حاميان تعاوني مدير مقدم خديجه.ميشود دريافت آنها از ميدهند سفارش كه غذايي يا
كسي ولي دارد وجود شهر اين در آقايان مختص بيليارد سالن همه اين:ميگويد سبز نگاه
ما هدف اما ميكنند اعتراض همه ميشود ايجاد زنانه مكاني كه اين محض به.نميكند اعتراض
در كافينت اين.كنند تفريح سالم فضاي يك در راحتي و آرامش با خانمها كه است اين فقط
.است شده واقع داده نام تغيير بانو فرهنگسراي به حالا كه سرو فرهنگسراي
ايران در مارس 8*
(مارس 8) زن جهاني روز مراسم برگزاري براي ايران در زنان مختلف سازمانهاي و گروهها
زنان موضوع با عكس نمايشگاه يك دارد قصد زنان فرهنگي مركز ميشود گفته.ميشوند آماده
مقدمات كردن فراهم حال در نيز ايران جامعهشناسي انجمن زنان كميته.كند برپا مدرسه در
تريبون يك است قرار نيز زن روزنامهنگاران انجمن.است ادبيات و زن موضوع با همايشي
كه كند برگزار مسئول مديران و ارشاد وزارت مطبوعاتي معاونت مسئولان حضور با آزاد
در همچنين.كنند بيان را خود مشكلات و مسايل بتوانند آن در شركت با زن روزنامهنگاران
.شود برگزار مارس با 8 ارتباط در مراسمي است قرار نيز اصفهان و كرج تبريز ، شهرهاي
مرفه خانوادههاي جدي دردسر *
دختران درصد است 80 كرده اعلام ناجا اجتماعي معاون جانشين.بيشتر برفش بيش ، بامش كه هر
زشتي شدن كمرنگ حسيني ، حجتالاسلام.هستند مرفه خانوادههاي به متعلق بالا سن فراري
دختران فرار علل اصليترين از را مرفه خانوادههاي بين در مخالف جنس با نامشروع ارتباط
به.نميداند بيتاثير چندان را ماهواره و اينترنت همچون جمعي ارتباط وسايل و ميداند
نيز تخلفات انجام و هنجارشكني به آنها ترغيب و ناباب دوستان مسئول مقام اين گفته
منزل از را آنها فرار انگيزه نتيجه در و قرارداده خطر معرض در را فرزندان ميتواند
و برانگيز فساد مهمانيهاي برگزاري به والدين كه خانوادههايي وي اعتقاد به.كند فراهم
فرزندانشان براي بيشتر را فرار زمينه و بوده پذيرتر آسيب ميكنند اقدام پارتي
.فراهمميكنند
جهاني دهكده
ميتازد آمريكا در جنگ از بعد نسل
خالقي فاطمه
نفر ميليون تا 78 بين 76 را جنگ از بعد نسل به متعلق آمريكاييهاي شمار كارشناسان ،
.آمدهاند دنيا به تا 1964 بين 1946 كه هستند سالههايي تا 54 اينها 36.ميزنند تخمين
از نفر ميليون آنها 35 شمار همچنين.است برابر آنها ميان در زنان و مردان تعداد تقريبا
در.است بيشتر آمدهاند ، دنيا به تا 1979 بين 1968 كه كساني يعني "X نسل" آمريكاييهاي
هيسپانيك ، ميليون شش و سياهپوست ميليون نه سفيدپوست ، ميليون نسل 61 اين افراد ميان
.شد شروع سال 1946 در آمريكا در زادوولد افزايش پديده.ميشود مشاهده سرخپوست و آسيايي
سالها و رسيد ميليون سه از بيش به سال يك در نوزادان شمار بار اولين براي سال اين در
(ميليون /4) خود اوج به سال 1957 در اينكه تا ماند باقي ميليون چهار رقم حولوحوش در
چهار زير به نوزادان شمار سال اين در بالاخره و شد متوقف روند اين سال 1965 در.رسيد
لوتركينگ مارتين و كندي برادران قتل كه است نسلي دوم ، جنگ از بعد نسل.كرد افت ميليون
سربازي دوره در حضور با را ويتنام جنگ مصايب آنها از نفر ميليون يك حدود است ، ديده را
شده بزرگ استوك وود و بيتلها آهنگهاي با كه است نسلي اينكه بالاخره و كردهاند تجربه
هستند آمريكايي مصرفكنندگان اصليترين و مسن قشر مهمترين حاضر حال در نسل اين.است
حال عين در و رفاهطلبترين نسل اين.ميدهد تشكيل را آمريكا جمعيت درصد كه 30
جنگ از بعد نسل اعضاي درصد ميدهد870 تشكيل را آمريكا جمعيت قشر تحصيلكردهترين
اين اعضاي.دارند دانشگاهي مدرك آنان درصد و 25 گذاشتهاند سر پشت را متوسطه تحصيلات
حدود آنها بين طلاق آمار و كردهاند ازدواج كمتر ميرسند سالگي پنجاه به زودي به كه نسل
.است درصد 50
.است بوده آمريكا جامعه در عمدهاي اجتماعي فرهنگي ، جريانهاي سببساز جنگ از بعد نسل
از رشتهاي ما والدين:مينويسد"ازجنگ بعد نسل تاريخ" عنوان تحت تحقيقي در اسميد هوارد
جنگ از بعد نسل كه است اين واقعيت.آوردند وجود به را فرهنگي ضدانقلابهاي و انقلابها
پسانداز و پول به پررونقي اقتصادي محيط در آنها.ميآورد دست به بخواهد كه را آنچه هر
.دارند باشند ، داشته ميل كه را آنچه هر خريد قدرت تقريبا و يافتهاند دست توجهي قابل
را انتظارشان نميتواند بازار يا نيست مهيا برايشان دليلي به شرايط كه وقتي حتي
به ميتوان مثال بهعنوان.ميكنند عوض خواستهشان مطابق را شرايط آنها كند ، برآورده
به نتوانستند آمريكا در اتومبيل سازندگان هفتاد دهه در.كرد اشاره اتومبيل مورد
ميدان آمريكايي اتومبيلهاي دليل همين به گويند ، پاسخ جنگ از بعد نسل مرفهان انتظارات
براي كه شدند متوجه آمريكايي سازندگان پس آن از.گفتند ترك ژاپني اتومبيلهاي نفع به را
در اتومبيل خريد درصد كه 16 را مرفه نسل اين سليقه و ذوق بايد قافله از نماندن عقب
يك اتومبيل توليد شركتهاي تمام تقريبا حاضر حال در.بشناسند ميكند ، تامين را آمريكا
جنگ از بعد نسل سلايق و خواستهها روي بر مرتب طور به كه دارند كاليفرنيا طراحي مركز
.ميكنند مطالعه
خبر يك بازتاب
نبود برخوردي
فرهنگيان تجمع به مربوط كه شد منتشر ماه بهمن تاريخ 15 در خبري زندگي ، حاشيه ستون در
دفتر به نمابري پرورش و آموزش وزارت عمومي روابط كل مدير خبر اين چاپ از پس.بود
اين سوي از محترم معلمان با برخورد گونه هر كه دادند توضيح و كرده ارسال روزنامه
.ميكنند تكذيب را نوشته آن در حاشيهاي مطالب ساير و وزارتخانه
|