ذهن همانندساز ويروسهاي
بيومورفها آفرينش
علم حاشيه
6_ گلوگاه
ذهن همانندساز ويروسهاي
3_ نظريهها و زندگي ;داوكينز ريچارد
شريج مايكل
فيضاللهي كاوه:ترجمه
تكامل است جاندار پوست همانندساززير داردرمز اهميت طبيعت دندان چنگو در آنچه
همانندسازهاست داستان واقع در
تا رفت فراتر مم و ژن رفتارشناسي از داوكينز فكري ماجراجويي.نبود كافي هم اين حتي
حيرتآوري طرز به نيز ايده اين.ببخشد تكاملي ديناميك ماهيت به افراطيتر بسيار بينشي
اطلاعات فرآيند بهعنوان حيات از تازهاي درك براي نيرومندي فكري چارچوب اما بود ساده
آنها دوي هر:ميدهد پاسخ داوكينز چيست؟ ممها و ژنها مشترك نقطه.ميكند فراهم
توليدمثل مشخص اما گوناگون رمزي سيستمهاي طريق از آنها.هستند (replicator) همانندساز
شوند ، تكثير بتوانند كه ميآورند وجود به تغيير طوري اطرافشان دنياي در آنها ;ميكنند
كه است آن داوكينز ديدگاه اصل مهمترين.آلي يا ديجيتالي شكل در ويروسها مانند درست
.است "همانندساز" بلكه مم نه ژن نه فرد ، نه تكامل واحد
انتخاب ديناميك دارند ، اعتقاد جزمي اصل يك بهعنوان كه دارويني تكاملدانان نظر از
عقيده اين ديگر ، چيز هيچ مطلقا نه و ميدهد اهميت جاندار فرد شايستگي به تنها طبيعي
در واقعا آنچه ميگويد داوكينز ديگر سوي از اما.ميآيد شمار به ارتداد يك داوكينز
واقع در تكاملاست جاندار پوست زير همانندساز رمز دارد اهميت "طبيعت دندان و چنگ"
.ميدهد تكامل را همانندساز مفهوم اين تهاجمي حالتي با داوكينز.همانندسازهاست داستان
تكامل بحث يا لانههايشان تكامل گرفتن جدي بدون پرندگان تكامل بحث كه ميكند اشاره او
آنها از هريك وجود.است مضحك اول وهله در ميسازند كه سدهايي تكامل به توجه بدون آبي سگ
به كه است سد و آبي سگ تركيب لانه ، و پرنده تركيب اين.است ضروري ديگري بقاي براي
دستورات طبق جاندار يك بدن تنها نهميبخشد رقابتي اثري ميسازند ، را آنها كه جانوراني
چنين نيز ميبرد كار به يا ميسازد جاندار آن كه مصنوعاتي بلكه ميگيرد ، شكل ژنهايش
اين بر و ميكند استفاده ديگري تخم ساخت براي لانه و جوجه از تخم نگاه ، اين در.ميكنند
.است تخم تكاملي بسط نيز لانه اساس
كه ژنها آن ظاهري بيان و شده ناميده آن ژنوتيپ تخم ، در موجود ژنهاي زيستشناسي ، در
فنوتيپ" را مصنوع و جاندار پيوند اين داوكينز.ميشود ناميده فنوتيپ باشد ، جوجه همان
كه داوكينز.رسيد چاپ به سال 1982 در كه اوست كتاب دومين عنوان كه ناميد "يافته بسط
"يافته بسط فنوتيپ" مفهوم اين از بود ، همانندساز ايده مرزهاي دادن بسط مشغول هنوز
گروه جاندار ، خانواده تا بيندازد مصنوع و فرد فراسوي به نگاهي تا كرد استفاده
از بخشي اينهاگيرد بر در نيز را ميكند ايجاد كه محيطي و ابزارها اجتماعياش ،
گفت ميتوان بنابراين.هستند همانندساز رمز يافته بسط فنوتيپ يا ژنها فيزيكي بازخواني
را مرئي دنياي از بزرگي بخش واقعي ، كاملا مفهومي در ژنها ، در موجود نامرئي رمز كه
.ميكنند دستكاري خودخواهانهشان امتيازهاي كسب براي
بيشتر را خود فنوتيپ _ تكنولوژيهايمان پيچيده و عظيم مجموعه با _ انسانها ما البته
پيچيده مجموعه يا آبي سگ سد پرنده ، لانه مانند درست.دادهايم بسط ديگر كنوني هرگونه از
شايستگي از مكمل جزء يك اكنون نيز تكنولوژي ،(آردوارك) زميني خوك زيرزميني تونلهاي
انسان تكامل از كردن صحبت و بودن دانشمند امروزه داوكينز ، كارهاي پرتو در.ماست تكاملي
و حقيقيترين در اكنون انسان تكاملبيمعناست ديگر تكنولوژيك تكامل به توجه بدون
ايده.است خورده گره تكنولوژيك تكامل با تفكيكناپذيري بهطور خود مفهوم بنياديترين
با همراه واقع در بشر نوع كه است آن بگيريم ، نظر در را آن طبيعي نتيجه چنانچه داوكينز ،
هزاره تا برآيند ، جديد واقعيت اين عهده از نتوانند كه ژنهايي ;مييابد تكامل مصنوعاتش
.ماند نخواهند باقي سوم
چه _ مصنوعي حيات و _ حيات سر بر باشد همانندساز ما تكاملي مشاهده واحد كه هنگامي
از شبكههايي و همانندسازها بستر در آن تكامل و حيات دادن قرار با داوكينز ميآيد؟
بنيادي مكانيك درباره خود پيشفرضهاي در كه ساخته وادار را زيستشناسي كل همانندسازها ،
ميخواهند ، ما ژنهاي كه است چيزي همان صرفا تكنولوژي آيا.كند تجديدنظر زنده موجودات
ساختهايم كه (technosphere) فنسپهري آيا ماست؟ ممهاي و ژنها فرهنگي زدوبند نتيجه يا
بسط ريزپردازندهها و عصبي گاز اينكه است؟ انسان DNA كنترل تحت ميكنيم زندگي آن در و
زيربناي مثل درست _ پرسشها اين داوكينز ، اعتقاد به دارد؟ معنايي چه خودخواهند ژنهاي
اكنون تكاملدانان كه هستند پرسشهايي نوع آن _ اعصاب فيزيولوژي و جنينشناسي ژنتيكي
.بپردازند آنها به بايد
اگر است منصفانه كه است ضروري چنان حيات از تازهاي تعريف به رسيدن براي داوكينز كار
منشا درباره" (م _ داروين كتاب عنوان از پيروي به) را كتابهايش از يكي نام او
در تاكنون داروين زمان از شكل شديدترين به كه باشد داشته انتظار و بگذارد "همانندسازها
قائل طبيعي انتخاب اصول براي كه احترامي خاطر به داوكينز اما.آورد پديد انقلابي علم
كه ميشود معلوم هماكنون اما.كند قبول را داروين از تقليد نوع اين خطر نيست حاضر است ،
.ميكند همانندسازي انسان ذهن در سرعت به كه است نيرومند فوقالعاده مم يك فكر طرز اين
در مصنوعي حيات كنفرانس نخستين در سخنراني براي داوكينز از سال 1987 در كه هنگامي
"تكاملپذيري تكامل" درباره مقالهاي او آمد ، عمل به دعوت نيومكزيكو در واقع لوسآلاموس
فرآيند در ميتواند كه است صفتي تكاملپذيري كه بود شده مطرح مقاله اين در.كرد ارائه
طريق از محيط ، به ژنتيكي پاسخ دادن توانايي.(است شده و) شود انتخاب نيز تكامل
.است داشته عظيمي تاثير فرد يك تكاملي شايستگي روي جنسيت ، نظير مثلا مكانيسمهايي
رويكرد.ميآيد حساب به پايه متون از يكي مصنوعي حيات پژوهشگران ميان در داوكينز مقاله
تا گرفته رفتارشناسي از گوناگون رشتههايي بر تسلط و او رشتهاي ميان و چندرشتهاي
همكاران بلكه عمومياش كتابهاي طرفداران تنها نه كه است ساخته كسي او از نرمافزار ،
او متوجه شدت به (R.Penrose) پنروز راجر و مينسكي ماروين گولد ، جي استفن نظير او علمي
.هستند
اين) ميكنند كار او با كه دارد دانشجو كمي تعداد خودش دارد سال اكنون 54 كه داوكينز
در آكسفورد دانشگاه تمام استاد اكنون ساله داوكينز 62 و است پيش سال به 8 متعلق مقاله
منشانه بزرگ او (.م _ ميكنند مراجعه او به بسياري دانشجويان و است تكاملي زيستشناسي
طور به او).شود تلفيقي تكامل در آكسفورد اول استاد كه نميدهد اهميتي ميكند اعتراف
را كرسياي چنين و كند حمايت فكري ماجراجوييهاي از كه است نيكوكاري آدم راه به چشم جدي
مصنوعي حيات در خلاقيت و نوآوري به بخشيدن انگيزه براي داوكينز (.دهد قرار اختيارش در
حدود در) پيش دهه يك.كند تعيين پولي جايزه نيمهجدي طور به هرازگاهي كه است علاقهمند
پول از آمريكا دلار كرد 1000 اعلام شد ، منتشر او بيومورف برنامه كه هنگامي (م _ 1985
تصويري اينكند پيدا را آخر شام مقدس جام دقيق تصوير بتواند كه داد خواهد كسي به خودش
نفر يك سال يك از كمتر در داوكينز شگفتي عين در.بود رسيده آن به پژوهشهايش حين كه بود
ايميل يك در را جديدش ايده داوكينز.شد جايزه مدعي نرمافزاري حقههاي از استفاده با
آن در كه گرفت خواهد تعلق مانيتوري جذاب دنياي يك به من جايزه":كرد تشريح شكل اين به
.باشند داشته بعدي سه ترجيحا و ديداري ريختشناسي كامپيوتر ، نمايش صفحه روي حياتي اشكال
به (است پيشبيني قابل كه) هوا نظير بيجان عوامل به يافتن سازش بر علاوه بايد آنها
".كنند پيدا سازش نيز تكامل حال در حياتي اشكال ساير
ميرسد نظر به اما است ، خلاقانه چندرسانهاي تكامل به داوكينز مخاطرهآميز سفر آنكه با
نوشت خود زندگينامه در ويلسون ، ادوارد.پيشرفته رياضيات:است گمشده آن در حياتي عنصري
ويلسون.ميكند توصيف را فكري همكاريهاي اديسه عمر يك است ، شده منتشر تازگي به كه خويش
از تعدادي با اينرو از.است ناكافي تاسفباري طور به او رياضي مهارتهاي كه دريافت
از دقيق مدلهاي ساخت در تا آورد وجود به نزديكي ارتباط رياضيدانان و زيستي آماردانان
براي كه ندارد تمايلي اما است پشيمان كمي داوكينز عوض ، دردهند ياريش جمعيت زيستشناسي
در است ممكن كه دقيق الگوريتمهاي شكل به تكامل مورد در انقلابياش ايدههاي فرمولبندي
در خويش كنوني مهارتهاي از كند ، جلب را برجسته رياضيدانان توجه عملي ، جامعه
هيچ اما است داشته همكاراني نيز او.رود فراتر فوقالعاده ادبيات و آماتور برنامهنويسي
و خشك ظاهري آنها به عددي محاسبات از او آثار ساختن انباشته با عملا تاكنون آنها از يك
ايميل يك در داوكينز واقع در.رياضيات نه استعارههاست مرد داوكينزاست نداده رسمي
او.ميرود طفره پرخاشگرانه همانندسازها نوين رياضيات درباره كردن بحث از قاطعيت با
گفتوگو مرتب كه بوديد شما اين و شماست زبان بلكه نيستند ، من زبان معادلات":مينويسد
فقط.نيست حيات به نگرش براي مهمي شيوه اين كه نميگويم من.ميكشانديد معادلات به را
".دهم پاسخ آن به مربوط پرسشهاي به نميتوانم من و نيست اين من شيوه كه ميگويم
در سرعت به كه مصنوعي حيات حوزه فكري رهبر همچنان آنكه براي داوكينز كه نيست اين منظور
غيرخطي ديناميك نوين رياضيات يا سلولي خودكار ماشينهاي متخصص بايد بماند است تكامل حال
نمايشهاي به بيشتر روز به روز شيمي و فيزيك مانند رشتههايي كه طور همان درست اما.شود
جهش مشابهي ابعاد در نيز مصنوعي حيات ناگزير كه ميرسد نظر به شدهاند ، وابسته رياضي
در او كه رنگي حلزونهاي و دوستداشتني رنگي بيومورفهاي دليل همين به شايد.يافت خواهد
كه گلخانههايي و باغوحشها با مقايسه در اكنون است داده پرورش خود مكينتاش كامپيوتر
ميشود ايجاد (T.Ray) ري وتام (K.Sims) سيمز كارل نظير مصنوعي حيات پرورشدهندگان توسط
.ميرسند نظر به كهنه كمي _ دارند بينظير دركي محاسباتي فشرده الگوريتمهاي از كه _
ديجيتال و بعدي سه موجوداتي ميتواند ارتباطي ماشين يك از استفاده با سيمز كه درحالي
نوع آن شبيه بيشتر داوكينز مجازي حلزون ميدرخشد ، مانند حيات ديناميسم با كه دهد پرورش
ماجراجوي يك بهعنوان داوكينز از آينده در.ميشوند پيدا موزه در كه است حلزونهايي
با مقايسه قابل مثلا كه كرده ايجاد را مصنوعي حيات الگوريتمهاي از مجموعهاي كه فكري
بود خواهد شايستهاي پيشكش اما.شد نخواهد برده نام است نيوتن انتگرال و ديفرانسيل حساب
ممهايش كه باشند داشته خود بر را مردي نام شدند ، ايجاد كه هنگامي الگوريتمها آن اگر
.ساخت امكانپذير را اكتشاف اين
2think.org
بيومورفها آفرينش
باشد تصادفي كامل چشمخود به پيدايشخود كه ندارد ضرورتي هيچ انباشتي انتخاب با
ويليام توسط سال 1802 در كه دارد ريشه "طبيعي الهيات" معروف كتاب در داوكينز تحليلهاي
پالي
:كرد تصوير شكل اين به ميتوان را پالي استدلال.است شده نوشته (W.Paley1743 ،_ 1805)
شياي را آن بيترديد.ميخورد سنگي به پايتان كندوكاو ، حين.رفتهايد ماه به كنيد تصور
ناشناخته اما هندسي قطعا شياي بعد كمي.است بوده موجود پيش از كه دانست خواهيد طبيعي
به را آن بيدرنگ.دارد ظريف و پيچيده مكانيسمي از نشان بيترديد شي اين.مييابيد
.است كرده گم را آن كه داد خواهيد نسبت باهوشي موجود
نامعقول همانقدر است طبيعي پديدهاي زمين روي حيات كه اعتقاد اين پالي ، استدلال طبق
آن به ماه در كه پيچيدهاي مكانيسم يا يافتهايد ، راه سر كه ساعتي كنيد فكر كه است
و حيات پيچيدگي.است آمده پديد هوشمند موجود يك دخالت بدون و خود به خود برخوردهايد ،
شكل اين در حيات پيچيدگي ديگر عبارت به.است آفريننده يك وجود بر شاهدي انسان ويژه به
پيچيدگي كه داد نشان "انواع اصل" كتاب در داروين سال 1859 ، در.ميگيرد سرچشمه هوشي از
به مخالف استنباط اين درك در چشم معروف مثال.شود تبيين متفاوتي شكل به ميتواند حيات
:كرد خواهد كمك ما
توصيف يك به كه صورتي در حتي آن كاركرد.است پيچيده بسيار نوري سيستم يك انسان چشم
_ عنبيه.است آن مختلف پيچيده اجزا ميان كاملي سازمانمندي نيازمند شويم ، محدود ساده
(الطرفين محدب) عدسي.ميكند تنظيم را دريافتي نور ميزان _ دوربين در ديافراگم معادل
سلول ميليون حدود 125 در _ است فيلم همان كه _ شبكيه.ميكند تنظيم را كانوني فاصله
اثر در(كنيد مقايسه ديجيتال دوربين تفكيك قدرت با را عدد اين) دارد نور به حساس
سپس و شده پرداخت مقدماتي طور به شده ، دريافت كاملي تصوير اندامها اين درست عملكرد
.ميشود ارسال مغز به نهايي تفسير براي اطلاعات
يكي حتي نقص.برساند اتمام به را كارش بتواند كه ميكند كار صورتي در تنها سيستمي چنين
به تصوير عدم تا گرفته تشخيص غيرقابل تصويري از ميكند ، اختلال دچار را ديد اجزا اين از
اين كه آنجا از.است دشوار تكاملي ديدگاه يك براساس چشم ظهور تبيين شرايط اين در.كل
تكامل كه آنجا از و باشد سالم آن اجزا تمام و كامل كه ميكند كار صورتي در تنها سيستم
نيز كلان جهشهاي از انواعي كه شده معلوم اكنون) ميرود پيش خرد جهشهاي طريق از همواره
چگونه (ميآورد پديد انقلابي تكامل ، تفسير در شود ثابت موضوع اين اگراست امكانپذير
شروع مطلق نابينايي از تكاملي ، امتياز افزايش با كه كرد تصور را كاملي زنجيره ميتوان
دارند ، اعتقاد ديگر نظريههاي به كه كساني نظر از ميشود؟ منتهي امروزي چشم به و كرده
.است غيرممكن چشم اجزاي از يك هر همزمان تكامل تصور:ندارد وجود اصلا زنجيرهاي چنين
اين ميكند ، بررسي نظريهاش دشواريهاي به مربوط فصل در را چشم مثال كه داروين نظر از
.ندهند را آن بازسازي اجازه سنگوارهها آرشيو اگر حتي باشد داشته وجود بايد زنجيره
دارد وجود زنجيره اين تنها نه است ، جنگيده تكامل جبهه در همواره كه داوكينز نظر از
است بيمصرف ناقص چشم كه ايده اين نخست داوكينز.است بازسازي قابل آن اصلي مراحل بلكه
.ميكند رد را
تصور را جانداري نخستين ".است چشم نداشتن اصلا از بهتر چشم يك از درصد 5 او نظر از
ميتوانند تنها و هستند ناقص واقعا اجزا اين.گرفت شكل آن در نور به حساس اجزا كه كنيد
شكارچي چنگ از باري چند را خود صاحب كه آنقدر حال اين بادهند تشخيص را نور تغييرات
.شود عمل وارد ميتواند طبيعي انتخاب حالا ;دارند كارايي دهند ، فراري
جانداران ميان در بتوان بايد شود ، محسوب تكاملي امتيازي ميتواند چشم يك درصد اگر 5
از بسياري كه ميدهد نشان داوكينز.باشد داشته ناقصي چشم كه يافت را موجودي امروزي
آنيافته در مدرن چشم اجزاي از بعضي تنها كه دارند چشمهايي (بيمهرگان عمدتا) جانوران
نرمتنان از بعضي.دارند "نور به حساس لكه" يك تنها سلوليها تك از بعضي.ميشود
كه ميدهد امكان آنها به و شده متمركز ناحيه يك در كه دارند نوري به حساس سلولهاي
جز نرمتن اين:است مشهور اش"خالي چشمهاي" خاطر به هم ناتيلوس.دهند تشخيص را نور مسير
آب كه است حفرهاي شبيه ناتيلوس چشمهاي.داراست را مدرن چشم اجزاي تمام تقريبا عدسي ،
.ميگردد آن در
وجود مدرن چشم تا بيچشمي از خرد جهشهاي از كاملي زنجيره داوكينز نظر از بنابراين
كه است ممكن همواره ديگر عبارت به.دانست پيوسته كاركرد يك ميتوان را زنجيره اين.دارد
.برساند ديگر نقطه به نقطه يك از را اندامي _ كوچكتر و كوچكتر _ جهشها از مجموعهاي
او كه مطلوب خرد جهشهاي از پيوستهاي زنجيرهاست متقاعدكننده بسيار داوكينز تحليل
پذيرفتني واقعا نظر به جانوران ، فراصوت رادار يا بال چشم ، با ارتباط در ميكند ، معرفي
.ميرسد
توسط كه شده داده اختصاص بيومورفهايي برنامه به "نابينا ساعتساز" كتاب سوم فصل
داوكينز.شود داده نشان انباشتي انتخاب و خرد جهشهاي قدرت تا آمدهاند پديده داوكينز
ايجاد جديدي اتصال تكرار هر در.ميكند آغاز معمولي بازگشتي الگوريتمي يك از را كار
جديدي تكرار به بار هر و ميشود آغاز تنه يك از كار.است درختي اشكال توليد هدف.ميشود
الگوريتم اين كه داد نشان سرعت به بيومورفها كاربرد.باشد فرعي شاخه يك شبيه كه ميرسد
بسياري ميتواند بلكه نيست ، (..و صنوبر سيب ، ) مختلف درختهاي تحقق به محدود وجه هيچ به
حشره بيومورفهاي كشف از داوكينزكند توليد نيز را غيرزيستي يا زيستي ديگر ، اشكال از
.شد هيجانزده و شگفتزده بسيار غيره و شمعدان خفاش ، هواپيما ، ترتيب به آن از پس و مانند
با كاربر.ميكند بازي را طبيعي انتخاب نقش كاربر چشم.است ساده بسيار بيومورف كاربرد
كه ميكند انتخاب را بيومورفي مرحله هر در منظم طور به و ميكند آغاز فرضي شكل يك
نسل چند از پساست بيشتر نظر مورد شكل به _ است جزيي بسيار نخست مراحل در كه _ شباهتش
كه ميدهد امكان شما به "بيومورف ناظر" برنامه بنابراين ، .شد خواهد نزديك هدف به نتيجه
سازگار نظر مورد شكل با همه از بهتر كه بيابيد را ژنومي تا كنيد عبور ژنتيكي فضاي از
بازي از او هدف.ميگرفت بر در را تركيب ميليارد حدود 500 در داوكينز ژنتيكي فضاي.است
.است مطلوب ژنوم سريع كشف فرصت دادن نشان انباشتي انتخاب
كارت يك رقمي چهار رمز ميخواهيد كنيد تصور.است ساده نيز انباشتي انتخاب مفهوم درك
اول دفعه همان در درست عدد كردن پيدا شانس كنيد ، شروع صفر از اگر.كنيد پيدا را اعتباري
حالا.ترتيب همين به و بود خواهد در 9999 يك احتمال اين دوم دفعه در.است در 10000 يك
اطلاع شما به متفاوتي صداي با دستگاه باشد ، درست رقم چهار از يكي كه بار هر كنيد تصور
پس حداكثر و كرد وارد عدد بايد بار حداكثر 10 رقم هر كردن پيدا براي صورت اين در.دهد
.كرد خواهيد پيدا را رمز كه باشيد مطمئن ميتوانيد بار از 40
.ميكند پيدا كاهش توجهي قابل ميزان به كرد خواهيد عبور آن از كه فضايي دوم ، حالت در
به بيومورف نزديكترين تكرار هر در.است منوال همين به وضع نيز انباشتي انتخاب مورد در
چشم به نور به حساس زيستي اجزا نخستين از مشابهي مسير.شد خواهد انتخاب نظر ، مورد شكل
مدرن چشم به همه از آنكه يعني) ساختار كارآمدترين جديد ، نسل هر در.است شده منجر مدرن
خودي به خود پيدايش كه ندارد ضرورتي هيچ صورت اين در.شد خواهد انتخاب (است نزديكتر
را آن اجزا تكتك تدريج به بلكه نيستيم كامل رمز دنبال به ما.باشد تصادفي كامل چشم
.ميكنيم انتخاب
www.rennard.org
علم حاشيه
مرگبار سقوط *
سانحه يك در برميگشت زمين به روزه شانزده ماموريت يك از كه حالي در كلمبيا فضاپيماي
شده ذكر انفجار اين براي بسياري دلايل.شدند كشته آن سرنشين هفت تمام و شد منهدم دلخراش
در شده تعبيه حرارتي عايقهاي در شده ايجاد فني نقص آن علت محتملترين شايد اما است
اما بودند شده آسيب دچار عايقها اين نيز اين از پيش.باشد هواپيما بال تحتاني قسمتهاي
انجام ژانويه تاريخ 16 در كه پروازي در اما كردند ، تعويض را ديده آسيب عايقهاي مهندسين
.ماند دور ناسا مهندسين چشمان از صدمات اين كه ديد آسيب عايقها اين مجددا بود شده
چپ بال سطح دماي افزايش و عايقها اين نقص انفجار اصلي دليل كه ميزنند حدس بسياري
.هستند مسئله اين اصلي علت يافتن سرگرم هم هنوز ناسا دانشمندان.باشد فضاپيما
يوز بازگشت *
موسسه آن به را (يوزپلنگ) چيتا جفت يك تا است خواسته ايران از هندي تحقيقاتي موسسه يك
را جانوري بتوانند تا بگذارد آنان اختيار در را جانور اين بدن از سلولهايي يا دهد ، قرض
تحقيقاتي مركز.كنند كلونسازي است ، شده منقرض پيش قرن نيم هندوستان در نسلش كه
كه ايران جمهور رئيس خاتمي آقاي به است واقع حيدرآباد در كه مولكولي و سلولي بيولوژي
موسسه اين رئيس سينگ لالجيكرد ارائه را پيشنهاد اين است كرده مسافرت هند به اخيرا
روش به آنها تكثير امكان ديگر كه چرا داديم ارائه را پيشنهاد اين ما ميگويد تحقيقاتي
پلنگ به زيادي شباهت و بوده گربهسانان خانواده از يوزپلنگها.ندارد وجود معمولي
سرعت به كوتاهي مدت طي ميتوانند كه چرا ميشوند ، محسوب خشكي حيوان سريعترين و دارند
دليل به هند بر انگلستان سلطه سالهاي در حيوان اين.يابند دست ساعت بر كيلومتر 100
فرآيند دردارد وجود ايران از بخشهايي در هم هنوز اما شد ، نابود بيرويه شكار
از ديگر سلول يك هسته آن جاي به و شده برداشته ماده جانور تخم سلولهاي هسته كلونينگ
.ميشود جايگزين شود ، كلونينگ است قرار كه حيواني
بيقرار پاهاي عارضه *
عارضه تشديد و آهن كمبود بروز به منجر منظم طور به خون اهداي تحقيقات ، جديدترين براساس
و نامطلوب احساس يك فرد بيقرار ، پاهاي عارضه درميشود بيماران در بيقرار پاهاي
و رفتن راه با فقط كه ميكند تجربه پايين به زانو ناحيه از خصوصا پاها در را آزاردهنده
تحقيق اين نتايج معتقدند پژوهشگران.ميرود ميان از پاها داشتن نگاه حركت حال در يا
از قبل ميبايست عارضه اين به مبتلا افراد اما دارد باز خون اهداي از را مردم نبايد
جمعيت درصد كه 10 بيقرار پاهاي عارضهكنند كنترل را خود بدن آهن ميزان خون ، اهداي
اين محققان ، گفته به.است موروثي خانوادهها در معمولا هستند مبتلا آن به آمريكا
ميزان كاهش اثر در ميكنند اهدا خون سال در بار منظم 4 طور به كه مبتلا افراد در بيماري
عارضه اين بروز عامل تنها خون اهداي كه ساختند خاطرنشان محققانميشود تشديد بدن آهن
كه ميكنند توصيه پژوهشگران اين.ميكند ايفا آن تشديد در مهمي نقش اما نيست بيماران در
مبتلا افراد در.كنند پرسش عارضه به ابتلا خصوص در مراجعهكنندگان از خون اهداي مراكز
در.شود آزمايش است بدن آهن سطح مشخصه كه آنان خون فريتين ميزان ميبايست عارضه اين به
سطح به آهن بازگرداندن منظور به آهن مكملهاي از ميبايست آن ميزان بودن پايين صورت
.شود استفاده طبيعي
دريا مد و جزر *
كه را كوچكي مغناطيسي ميدانهاي بار نخستين براي شدهاند موفق واشنگتن دانشگاه محققان
اين.كنند اندازهگيري ميآيند وجود به اقيانوس مد و جزر از ناشي امواج حركت اثر در
.ميكند هموار زمين روي بر هوا و آب تغييرات نحوه دقيقتر شناسايي براي را راه موفقيت
دارد جاي سياره اين هسته در كه است مذابي مواد چرخش از ناشي عمدتا زمين مغناطيسي ميدان
اقيانوسها امواج جابهجايي به مربوط آن هزارم شش يك حدود ميدان ، اين از كوچكي سهم اما
و سديم يونهاي صورت به اقيانوسها و درياها آب در موجود نمك.است مد و جزر هنگام به
و دريا آب رفتن پايين و بالا هنگام.ميشود ظاهر منفي و مثبت الكتريكي بارهاي با كلر
سمت به مثبت يونهاي و ميشوند رانده سمت يك به منفي يونهاي زمين ، اطراف در اقيانوسها
هستند جابهجايي حال در كه امواجي در موجود منفي و مثبت بار ميزان حال اين در.ديگر
و الكتريكي جريان حركت حال در بارهاي اين ميشود موجب تفاوت همين و ميكند تغيير اندكي
.ميآيد وجود به مغناطيسي ميدانهاي آنها حركت از و آورده وجود به الكتريكي ميدان
عمق و سطح در امواج حركت از ناشي مغناطيسي ميدانهاي اندازهگيري با معتقدند دانشمندان
نيز و هوايي و آب تغييرات ايجاد در را آنها تاثير ميزان بود خواهند قادر اقيانوسها
.كنند مشخص تغييرات اينگونه از آنها تاثيرپذيري ميزان
6_ گلوگاه
تاريكي لبه
ويلسون ادوارد
رنجبر طاهره:ترجمه
.كند توجيه را محافظهكارانه خوشبيني كه هست آنقدر هنوز ، سيستم اين در موجود ركود
دست در را تولد كنترل ضدآبستني شده حساب و يافتني دست شيوههاي به توجه با زنان
تنظيم سرويسهاي به را يارانههايي سال 1996 ، تا جهان كشور حدود 130 در.گرفتهاند
خط با همراهي منظور به توسعه حال در كشورهاي از نيمي از بيش.دادند اختصاص خانواده
كه متحده ايالات.كردند اتخاذ را رسمي جمعيتي سياستهاي نظاميشان ، و اقتصادي مشيهاي
شگفتآوري استثناي بين اين در ميشود برخورد تابو منزله به دست اين از مسايلي با آن در
.است
سرنوشت و نميكشد طول خيلي توسعه حال در كشورهاي توسط جمعيت كنترل از ناشي دلخوشي
جهاناند جمعيت رشد مسئول اكنون آنها.بود خواهد آنها دستان در نهايتا جهان محيطزيست
.ميروند پيش بالاتر مصرف سرانه به دستيابي سوي به بيوقفه و
حال در كشورهاي مردم اكنون هم.است عميق و جانبه چند آنان مثلي توليد نيروي پيامد
.ميروند شدن جوانتر سوي روبه همچنان و صنعتياند كشورهاي مردم از جوانتر بسيار توسعه
از دريايي توسعه حال در كشورهاي شهرهاي ساير و كراچي مانائوس ، لاگوس ، خيابانهاي
ميگذارد ، جاهايي چنين به قدم شمالي آمريكاي يا اروپا از كه ناظري براي.بچههاست
درصد در 68 كم دست.شدهاند گشوده درهايش كه است غولآسا مدرسهاي يادآور جمعيت ازدحام
كشوري.ميدهند تشكيل سال پانزده زير افراد را جمعيت درصد از 40 بيش كشورها ، اين از
در ميكند شروع آنها با و شده تشكيل سال و سن كم نوجوانان و بچهها از عمدتا كه فقير
وفور.آمد خواهد در پا از مردمش براي آموزشي و بهداشتي خدمات حداقل حتي تهيه روند
دارد پي در را اقتصادي فوايد از پارهاي گرچه كشورها اين در ارزان و غيرماهر كارگران
فراهم خوراك نيز جنگ و قومي درگيريهاي همچون نابسامانيهايي براي تاسف كمال با اما
كميابتر حاصلخيز زمينهاي و آب و روند پيش انفجار مرز تا جمعيتها چه چنان.ميآورد
گسترش خطر و درمانده مهاجران افزايش شكل به را آن پيامدهاي نيز صنعتي كشورهاي شود ،
رئيسجمهور علمي مشاور با كه هنگامي پيش سالها.كرد خواهند لمس بينالمللي تروريسم
خارجي سياست:ميكنم درك را آن حالا كه داد پندي من به ميكردم بحث طبيعي محيط درباره
.شماست پشتيبان
خود در ميتواند را ما از نفر چند گيرد قرار فشار تحت گنجايشاش حداكثر تا زمين اگر
پاسخ موجود شرايط به بسته اما داد پرسش اين به تقريبي پاسخي ميتوان گرچه.دارد نگاه
به منابع چگونه كند ، حمايت ما از زمين ميرود انتظار كي تا كه اين:مييابد تغيير مذكور
چيست؟ انسانها اكثريت انتظار مورد زندگي كيفيت و ميشود توزيع يكسان طور
استفاده تحمل ظرفيت شاخص عنوان به آن از عموما اقتصاددانان كه را غذا مثال عنوان به
مردم اكثريت نياز مورد كالري كه غله جهاني توليد حاضر حال در.بگيريد نظر در ميكنند ،
نظري لحاظ از غله مقدار اين.است سال در تن ميليارد حدود 2 در ميكند ، تامين را جهان
از عمدتا كه اندونزي و مالزي ساكنان از نفر ميليارد نياز 10 مورد خوراك تامين براي
است ، غربي استانداردهاي از كمتر بسيار آنها گوشت مصرف ميزان و ميكنند تغذيه غلات
.ميسازد برطرف را آمريكايي ميليارد نياز 5/2 تنها غله مقدار همين اماميكند كفايت
من به رسيدن از غير.ميكنند طيور و دام از نگهداري صرف را غلاتشان اعضم بخش آنها زيرا
رژيم با صنعتي كشورهاي مردم آنكه نخست.دارد وجود توقف براي ديگر راه دو تنها نيست ،
حاصلخيز زمينهاي زراعي محصولات كه اين يا و بپيوندند غذايي زنجيره به گياهخواري غذايي
كه گلوگاهي.ثابتاند سپهر زيست حدودهاي و حد.يابد افزايش درصد از 50 بيش جهان سرتاسر
فرو خود سرخوشانه هذيان در همچنان كه كساني تمامي.است واقعي نيز آنيم از عبور حال در
ما گونه از حمايت براي زمين ظرفيت نخواهد چه و بخواهد چه انسان كه بدانند بايد رفتهاند
سبز گياهان توسط شده توليد موادآلي از درصد حاضر 40 حال در ما.ميشود نزديك مرز لبه به
.دادهايم اختصاص خود به را
طيور و دام پرورش صرف زراعي محصولات و باشند مواق گياهخواري غذايي رژيم با همه چه چنان
را نفر ميليارد نياز 10 مورد خوراك حاصلخيز ، زمين هكتار ميليارد وجود 4/1 وقت آن نشود ،
چه فتوسنتز فرآيند توسط افتاده دام به انرژي تمامي از بتواند انسان اگر.ميكند تامين
وقت آن كند ، استفاده غذا عنوان به وات ، تريليون حدود 40 در چيزي آب ، در چه و خشكي در
به زمين آنكه از پيش مدتها اما.داشت خواهد را نفر ميليارد تحمل 16 تاب ما سياره
احتمالا البته.شد خواهد تبديل موجودات براي جهنمي مكاني به شود نزديك نهايياش مرزهاي
.هست هم گريزي دريچههاي
انرژي از ميتوان.شوند تمام كه جايي تا كرد تبديل غذا به را نفتي ذخاير بتوان شايد
انرژي به نياز بدون ميتوان ترتيب بدين.كرد استفاده نور توليد براي هستهاي جوشي هم
انسان شايد.دستيافت خوراك از بيشتري مقادير به حتي و پرداخت گياهان پرورش به خورشيدي
را خورشيد انرژي همه و مينامند ثانوي تمدن را آن اخترزيستشناسان كه برسد جايي به روزي
اما.شود ساكن شمسي منظومه سيارات همه در و گيرد خدمت به زمين روي حياتش ادامه براي
حماقت به همچنان اعتبارشان به كه نيستند علمي يافتههاي تازهترين اينها بيترديد
.دهيم ادامه مثليمان توليد
Scientific American,Feb.2002
|