بختان تيره روزگار
كوهنشين فيلم به نگاهي
ميچل الويس
صدراشكوري پويان:ترجمه
هستند جملاتي اينها ".است شده مرتكب خيانت شما از يكي.شدهاند گذاشته پا زير قوانين"
ناميراي قهرمان ضد (پين پروس) كل ژاكوب.ميشود گفته (پل آدريان) ليود مك دانكن به كه
قسمت سومين كه اين تا نميشود فاش تكاندهنده ، رخداد ايناست زده وحشيگري به دست فيلم
او شد مجبور ليود ، مك طايفه از (كريستوفولمبرت) ليود كانرمك و شود ساخته كوهنشين فيلم
.كند نابود را
دست به پيش قرنها كه) را پدرش انتقام تا كند شكنجه ابد براي را ديود مك دارد قصد كل
كانر مادر كنيم نگاه ماجرا به عادلانه بخواهيم اگر البته) بگيرد ،(شد كشته ليود كانرمك
.(شد كشته كل دست به هم
داستانياش سير آنقدر اما ميانجامد ، طول به دقيقه پنج و نود تنها بازي پايان چه اگر
نام ، همين به بكت ساموئل نوشتههاي از يكي با را آن است ممكن كه است خم و پرپيچ و فشرده
فروتنانه آنها.درمينوردند را زمين اسطورهاي ناميرايان كوهنشين ، در.بگيريد اشتباه
و روح ميشود ، كشته مبارزه در آنها از يكي كه بار هر.ميدانند افسانهها منشاء را خود
.شود جدا بدن از سر كه است اين شدن كشته شرط البته.ميشود منتقل پيروز فرد به او قدرت
جادوگر كنسرتهاي به بيشباهت كه ميشود داده ترتيب نوراني نمايشي قدرت انتقال هنگام به
.نيست از شهر
.آغازشد كوهنشين فيلم ساختن با شش ، و هشتاد و نهصد و هزار سال در اسطوره اين خلق
بهترينهاي از يكي به تبديل را آن كه بود فيلم قوي ساختار در مجموعه اين نخست اثر برتري
.كرد خود دهه
دستمزد كنيد ، فكر است ممكن كه ميكشد تصوير به را طولاني مكانهاي تغيير آنقدر دوربين
ظاهر فيلم بعدي قسمت دو هر در لمبرت.كردهاند حساب شمار كيلومتر براساس را فيلمبرداران
به شايد.بردند ميان از بود كرده كسب اول فيلم كه را اعتباري تمام قسمت دو اين كه شد
او.است بوده لمبرت استاد نقش در كانري شون حضور از ناشي اول فيلم اعتبار كه دليل اين
نامتناسب ، لهجهاي).داشت اسكاتلندي لهجهاي كه است اينجا جالب و بود اسپانيايي اصلا
(.ميدهد تشكيل را كوهنشين از بزرگي قسمت
لهجه كشور ، كل مقايسه در كه باشد اين ناميرا عنوان به كانر انتخاب دليل ميرسد نظر به
.دارد تشابه اسكاتلندي لهجهاي با او
دقايقي طي او.دارد وجود او شكوه با و دوستانه حضور به مختصري اشاره تنها دوم قسمت در
فكر كه است صدا و سر پر آنقدر تكه اين اما ميدهد نشان تماشاگران به را خودش كوتاه
.است چكش نقدكردن مشغول او ميكنيد
جالب اصلا داشتن ، جاودانه زندگي.است درد از پر و غمگين فزايندهاي طور به اخير قسمت
بكهاي فلاش از فيلم تكميل براي تهيهكنندگاناست بازي پايان داستان اصلي خط اين.نيست
به كه) آن تلويزيوني تقليد و كوهنشين اول فيلم با كه كساني تا كردهاند استفاده متعددي
در مشكلي ندارند ، آشنايي (باشد كرده منتقل كانادا به را ناميرايان تمام ميرسد نظر
زندگي قرنها كه آنهايي تمام اندازه به كانر.باشند نداشته فيلم با ارتباط برقراري
.است برده سر به انزوا و تنهايي در سال ده او.ميرسد نظر به تيرهبخت و خسته كردهاند ،
اتفاق هرگز واقع در كوهنشين فيلم بعدي قسمتهاي كه ميدهد معني طور اين سر اين افشاي
(ندارد ساختگياش گذشته با يافتن انطباق براي چنداني اصرار حتي بازي پايان) نيافتادهاند
نبايد كلميكند ترك را حفاظتشده منطقه كل ، عليه مبارزه و دانكن به پيوستن براي او
نفر يك نهايت در كه است اين بر آنها اعتقاد) باشد باقيمانده ناميراي تنها و آخرين
قهرمان دانكن كه ميپردازد ، مختلف مسايل شرح به آنقدر فيلم (بماند باقي ميتواند
ظاهر برابرمان خورد ، و زد پر سكانسي در دقيقه ده مدت به مييابد فرصت تلويزيوني مجموعه
در اغلب ميدهند ، تشكيل را آن بخش بهترين اتفاقا كه فيلم حادثهاي قسمتهاي.شود
شبيه فيلم كه است شده باعث موضوع اين.ميپيوندند وقوع به متروك ساختمانهاي و انبارها
.برسد نظر به Einsturzende Neubauten نمايشهاي به
آن ، هيجانانگيز زني شمشير صحنههاي و ب گروه از فيلم يك در بيهدف خشونتي تماشاي
.است سرگرمكننده
عميقتر باورهاي ندادن ارائه و تن به تن نبردهاي دادن نشان در اصرار دليل به كوهنشين
كه اين درباره توضيحي هيچ مثلا).ميرود پيش خود خاص شيوه به قهرمانانش ، حيات مورد در
.ندارد وجود آموختهاند را ژاپني شمشيرزني فنون چگونه كانر و دانكن فيلم ، بريتانيايي دو
.(ندارد فايدهاي ديگر كردن مطرح كه ديگر سوال چندين و
آخر دست
بازي پايان:كوهنشين فيلم به نگاهي
اليوت مايكل
اينكه.باشد برانگيز سوال ميتواند فجر فيلم جشنواره در حضورشان كه هستند فيلمها بعضي
در پرديشن سوي به اي جاده مثل بهتري فيلمهاي چرا و ميشوند انتخاب فيلمهايي چنين چرا
نگاهي زير نقد.نيافتيم برايش پاسخي هنوز كه است سوالاتي آن از يكي ندارند حضور جشنواره
بازيگري از را اصلياش اعتبار و شده ساخته ساله دو اين در كه فيلمهايي از يكي به است
.است گرفته كانري شان
فيلمهاي سري براي پاياني خط فيلم ، عنوان در را بازي پايان واژه كاربرد ميتوان آيا
مجموعه اين از ديگر قسمتي ساختن لازمه نباشد ، هماينطور اگر كرد؟ قلمداد كوهنشين
.است داستان پاافتاده پيش و ساده ماجراهاي مداوم تكرار از پرهيز
از فيلم داستان:ندارند اطلاع مجموعه اين اصلي ماجراي از كه خوانندگان از عده آن براي
نميتوانند افراد اين.دارد اشاره آدمهايش از عدهاي ناميرايي به كه ميشود ناشي باوري
تمام آنها.شود جدا بدن از سرشان اينكه مگر ،(بمانند باقي مرگ حالت در لااقل يا) بميرند
ديگري سرشان ، دادن دست از از ، پيش بتوانند تا ميكنند يكديگر يافتن صرف را جاودانگيشان
.بزنند گردن را
بر و ميشود منتقل غالب شخص به شده كشته شخص از حيات نيروي كه است اين در كار اين مزيت
.ميشود بيشتر نيز او قدرت باشد ، بيشتر ناميرا يك قربانيان تعداد چه هر اساس ، اين
از بازي پايانمجموعه اين با آشنايي براي بود پيشزمينهاي تنها شد گفته آنچه البته
كريستوفر.ميكند معرفي بيننده به را قهرمان دو واحد آن در فيلم.نميشود آغاز اينجا
دانكن نقش در پل آدريان و ميكند بازي را اول فيلم سه شخصيت ليود ، مك كانر نقش لمبرت ،
با ميكوشند دو اين.ميكند همراهي را او كوهنشين ، تلويزيوني مجموعه قهرمان ليود ، مك
بازيگر) پين پروس.كنند مبارزه خود همتايان دنياي در بزرگ تهديدي با يكديگر ، همكاري
قرن اواسط از كه ميگذارد نمايش به را انتقامجويي كل ، نقش به (هفت و پنجاه مسافر فيلم
ساير با ليود كانرمك مخصوصا تنها ، و قدرتمند شمشيرزنان برداشتن ميان از براي شانزدهم ،
.دادهاند تشكيل را گروهي و شده همپيمان ناميرايان
.ميرسد نظر به افسرده كمي متمادي ، قرنهاي طي علاقهاش مورد افراد مرگ دليل به كانر
بيمار ناميرايان براي پناهگاهي كه مسلح راهبان از دستهاي ميان شدن پنهان با او
و كل وقتي.ميدارد نگاه دور همتايانش ابدي مبارزات با مواجهه از را خود ساختهاند ،
ميكند تلاش و نميكند باور را برادر مرگ دانكن ميكنند ، حمله شده حفاظت منطقه به گروهش
.بيابد را او كه
به است ناميرايان دسته از خود كه نيز ليود مك دانكن سابق همسر (Barbuscia ليزا) فيس
داگلاس فيلم اولين اين.شود روبهرو نيز او با بايد دانكن و ميپيوندد كل نيروهاي
در خصوص به بازيها ، .است بوده دشوار او براي مختلف مسائل اداره قطعا و است آرنيوكوسكي
.بخنديد آن به ميتوانيد كه ميآيد نظر به درخشان قدر آن تبهكارش دسته و دارو و كل مورد
برقراري در او داستان.است شده نوشته Joel Soisson داستان و فيلمنامه براساس فيلم
تشكيل رزمي ورزشهاي و شمشيرزني سكانسهاي از تنها ميرسد نظر به و نيست موفق ارتباط
نظر به ميخورد ، چشم به فيلم كنار و گوشه در مذهبي نمادهاي و مظاهر كه اين با.باشد شده
.باشد مطرح فيلم اين در خاصي معنوي ارزش هيچگونه نميرسد
و شد خواهد اهدا او به مرگ از پس ابدي حيات باشد ، داشته ايمان مسيح به كه كس آن
.دهد ادامه خود زندگي به بدن ، بر سر حفظ براي تلاش يا اسلحه حمل به نياز بدون ميتواند
و درد مرگ ، باشيم او كنار در هميشه براي تا است شده اهدا ما به پروردگار جانب از ابديت
:ميشوند سپرده فراموشي دست به و تبديل خاطرات به سرعت به نابودي
نه ;اندوهي نه و بود خواهد مرگي نه پس وزان زدود خواهد ايشان چشمان از اشك خداوند
چهار ، و بيست) وحي.است گذشته ديگر پيشين حيات كه چرا.دردي نه و بود خواهد گريهاي
(چهار
.كنيم نرم پنجه و دست خودمان روزمره زندگي با الهي ، وعده اين تحقق هنگام تا بايد ما
با را انديشههايمان بايد بلكه.كنيم حفظ بدنهايمان بر را سرهايمان كه نيست اين منظور
ميان را حقيقت و كنيم زندگي استانداردهايش تمام با را زندگي.كنيم منطبق الهي فرامين
.كنيم قسمت دارند ، شنوا گوش كه آنهايي همه
گذشته بدون آيندهاي
ويل گلن مارتين
اشراقي فرناز:ترجمه
در ديگر نام تنها شايد) است فنلاندي كارگردان معروفترين قوي ظن به كه "كوريسماكي اكي"
بدبينانه كمدي يك با ميرفت ، انتظار كه چنان هم بار اين.(باشد "هارلين رني" او كنار
.است بازگشته ديگر
طوري پارك ، در وحشيانه درگيري يك دنبال به شده معرفي "ام" عنوان با كه فيلم اصلي شخصيت
به معجزهآسايي طرز به "ام" اما ميكنند فرض "مرده" را او بيمارستان در كه ميشود مجروح
چهرهاي با او.نميآورد ياد به گذشته از چيز هيچ كه تفاوت اين با ميگردد ، باز زندگي
كانتينر يك در كه فقيري خانواده جمع در و كرده مرخص بيمارستان از را خود شده باندپيچي
تصميم تهي گذشتهاي با "ام".ميشود پذيرفته ميكنند ، زندگي يافته شكل تغيير كشتيراني
از است توداري و باشكوه اثر "گذشته بدون مرد".بسازد خودش براي جديدي آينده ميگيرد
را مملكتش ريخته هم به اقتصادي وضعيت با تقابل در دلگرمكننده ، داستاني كه كوريسماكي
را كار همين "Drifting Cleuds" در سال 1996 در هم اين از بيش كه چنان.ميكند روايت
كه موجزي ديالوگهاي و حركات از نمايشي اغلب و ايستا صحنههايبود داده انجام
مبهم و گنگ پاسخهاي انعكاس مسخرهاي شكل به ميكنند ، ثبت را "ام" هميشگي بداقباليهاي
نهايتا وقتي بدشانسيهايش ، از يك هر با برخورد در او بيحالت اراده و تصميم.هستند او
نظر به مسخره فزايندهاي شكل به.ميكند برخورد آن با انداختن بالا شانه و سيگار يك با
متفاوتي چندان واكنش" "ام" ميشوند ، حل نوعي به سرانجام مشكلات وقتي كه چنانميآيد
او.است كلام بدون شكيبابي مظهر ناهنگامش ، فراموشي مثل "پلتولا ماركو"".نميدهد ارائه
هنرپيشه به را او ميتوانست كه جايي تا) درميآيند عمل به سختي به كه زيادي افكار با
نه و است "باستر" منظور البته) "كيتون" از سايههايي (كند تبديل صامت فيلمهاي موفق
در را شده استفاده مصرف يكبار چاي كه صحنهاي در ويژه به دارد ، خود در را "مايكل"
بار يك "گذشته بدون مرد" با كوريسماكي.مياندازد است ، داده سفارش كه مجاني آبجوش ليوان
.است داده ارائه را خود اروپايي بينظير سينماي از برجستهاي نمونه ديگر
هنر حاشيه
تعطيلي هم باز*
نشان خودي و بزنند ديگري كارهاي به دست ميكنند سعي سينما بازيگران گاهي چرا اينكه
معتقدند بعضي.كرد پيدا را جوابش نميتوان ساده خيلي كه است چيزهايي آن از يكي بدهند
هم ديگر بعضي و كنند پا و دست خودشان براي هم ديگري شغل شهرتشان كمك به ميخواهند آنها
كارهاي در لابد هستند موفق چيزها اين و بازي كار در كردهاند فكر چون آنها ميگويند
چون است حرف دو همين حدفاصل چيزي هم واقعيت.ميرسند موفقيت به جورهايي يك هم ديگر
آخرين.ميخورند شكست گاهي و ميكنند سرمايهگذاري حسابي شهرتشان روي مشهور آدمهاي
"هاليوود پلنت" قضيه ميشود مربوط بازيگران با تماشاگران برخورد نوع اين به كه داستاني
زودي اين به دستكم و خوردهاند شكست سوم بار براي كه زنجيرهاي رستورانهاي و است
و "ويليس بروس" ،"شوارتزنگر آرنولد" كه است قرار اين از قضيهافتاد نخواهد راه دوباره
اين.نشد اما شود موفق دوباره رستورانهايشان تا كردند تلاش كلي "دميمور" سابقش همسر
شعبه پنج و نود كشور ، يك و سي در بعد سال دو و شدند راهاندازي سال 1996 رستورانها
ورشكسته و كرده ضرر دلار ميليون دويست كه كرد اعلام "هاليوود پلنت" شركت سال همانداشت
اما افتاد راه به رستوران مجموعه اين نقشه و برنامه هزار با دوباره سال 2000.است
و دارد برنامههايي كه گفته "شوارتزنگر" البته.است شده ورشكست دوباره تازگيها
سوددهي به و كرد باز مجددا را رستورانها ميتوان كمكشان به كه كرده پيدا راههايي
!ندارند كار اين به تمايلي چندان ديگر سهامدار دو كه اينجاست مشكل اما رساند
بالا كيفيت با سرقت*
فرط از ميرسد نظر به كه دزدهايي ميان حتي ميشوند ، پيدا همهجا غريب و عجيب آدمهاي
است دستشان كار حساب دزدها بعضي كه كنيم قبول بايد.ميبرند سر را آدم حوصله بودن عادي
از همه دهان كه ببرند جلو را خلافشان كارهاي جوري چه و كنند كار چه بايد ميدانند و
تقاضا فقط و نميدهند لو هم را منبعشان وقت هيچ البته دزدها جور اينبماند باز حيرت
از يكي پيش مدتي.است بوده اشتباه كارشان كه ميكنند اعتراف و شوند بخشوده كه ميكنند
دزدهاي همين از يكي آن طي كه بود غريبي محاكمههاي از يكي شاهد انگلستان دادگاههاي
شش و پنجاه مرد يك كه است قرار اين از داستان.شد محكوم زندان سال پنج به غريب و عجيب
طول در كه كرده اعتراف داشته عهده به را ويديويي سرقت باند يك رياست كه انگليسي ساله
جيب به پول كلي و كند بازار روانه را تقلبي ويديوهاي كه بوده اين كارش گذشته سال بيست
داشتهاند كيفيت حسابي ميكرده پخش آنجا و اينجا "واتز آلن" كه تقلبي نوارهاي اين.بزند
ويديويي نوار پخش فروشگاههاي هم همين برايميآمدهاند حساب به خوبي خيلي نسخههاي و
سر ميخواست كه انگلستان پليس پيش سال يك.ميدادهاند اجاره و خريده را آنها از تعدادي
كه كرد توقيف را غيرقانوني فيلم هزار هفتاد و كرد حمله "واتز" مركز به بياورد در كار از
كه ويديويي نوارهاي فروش.ديد را "گلادياتور" و "حلقهها ارباب" ميشد لابهلايشان
نسخههاي اين چون بود شده راكد حسابي نوارها اين خاطر به ميكنند بازار روانه كمپانيها
خوش روي نوارها اين به همه و بود رسمي نوارهاي از پايينتر خيلي قيمتشان بالا كيفيت با
!ميدادند نشان
بالفطره قاتل*
فكر عظيم پروژههاي به كه است كارگردانهايي همه آرزوي حماسي و تاريخي فيلمهاي ساختن
فكر هيچوقت آدم كه ميشوند پيدا هم كارگردانهايي گاهي ميان اين در اما ميكنند ،
همه از بيفتد كه پاپيش اما باشند ، داشته را فيلمها اينجور ساخت سوداي نميكند
كه است اين واقعيت.باشد جلودارشان نميتواند هم كسي و ميزنند جلو ديگر كارگردانهاي
نرم پنجه و دست آن با كارگردانها اكثر كه است وسوسههايي آن از يكي عظيم پروژههاي
.نه يا ميشوند موفق ببينند تا ميكنند
كسي اما ميزد حرف عظيم پروژههاي درباره بود وقتي چند كه هم كارگردانهايي اين از يكي
چند كه آمريكايي كارگردانهاي بهترين از يكي بود ، "استون اليور" نميگرفت جدي را حرفش
"بالفطره قاتلين" و "استريت وال" و ،"نيكسون" ،"كي.اف.جي" مثل حسابي و درست فيلم
ميگويند كه جور اين.سينماست تاريخ جنگي فيلمهاي بهترين از يكي هم اش"جوخه" و ساخته
در را بازياش كه "فارل كالين" و ميبرد دوربين جلوي بعد مدتي را "كبير اسكندر" فيلم
كجا است قرار فيلم كه اين.كرد خواهد بازي را اسكندر نقش بوديم ديده "اقليت گزارش"
كه رسيده خبر اما ندارد خبر آن از كسي هنوز كه است موضوعهايي آن از يكي شود فيلمبرداري
"مولنروژ" كه هم "لورمن باز" حال عين در.است دلار ميليون از 150 بيش فيلم توليد هزينه
براي "ديكاپريو لئوناردو" بازي با را "كبير اسكندر" است قرار دارد ، كارنامهاش در را
و ميشود ساخته زودتر "استون" فيلم ميرسد نظر به كه جور اين اما بسازد ، "وركس دريم"
تا غريب و عجيب رقابت اين.كرد خواهد شروع را فيلمش "لورمن" آن پخش با همزمان احتمالا
.بود آمريكا در سينمايي مجالس نقل مدتها
ريسمان و آسمان
شد متحول چگونه گدار لوك ژان
نورتون گلن
اشكوري صدر پويان:ترجمه
موزه كه آن از پس.بود عظيم تحولي منزله به گدار سينماي دوستداران براي نود دهه اواخر
لوك ژان گدار آثار مرور مراسم در و دو و نود و نهصد و هزار سال در نيويورك معاصر هنرهاي
جز به البته شد مواجه وقفه با آثاري چنين انتشار ساخت ، منتشر را تصوير + پسر:گدار
در هم آنها از يكي حتي كه (انگليسي زبان به) او آثار بررسي درباره جلدي شش مجموعهاي
اين.نميخورد چشم به آثار اين در هم تازهاي چيز اغلب البته.نشد منتشر هشتاد دهههاي
مظاهر و آرمانخواهان قصارگوييهاي گدار ، نبوغآميز نوآوري به هميشگي رويكرد همان هم جا
كه ميشوم متوجه ندرت به توضيح ، همه اين وجود با.ميخورد چشم به او كار مختلف دورههاي
و او فيلمهاي تماشاي بيمانند تجربه ميان بگويد؟ (ميخواهد يا) ميخواسته چه گدار
.است بسيار فاصله منتقدين نظريه خواندن
باقي او آثار از ابتدايي دركي حد در تنها دادهايم ، انجام كه كارهايي تمام وجود با
كتاب در فرخي هارون.بناميم بزرگ فيلمسازي را او متفقالقول ميتوانيم فقط و ماندهايم
كه بگوييم بتوانيم واقعا تا بكشد طول سال پنجاه شايد:ميگويد چنين گدار از گفتن سخن
.باشد صادق گدار آثار تمام مورد در گفته اين شايد چيست؟ نو موج مثل پيچيدهاي فيلم
گدار.ميرود پيش بايد ، كه همانطور و جديت با او آثار تحليل و جمعآوري كار البته
در تلويزيوني برنامههاي و ويدئو فيلم ، پنج و هفتاد بر بالغ او) است پركار بسيار
يك نظر مطابق) دستههايي به را او فيلمهاي ناچارند منتقدان و (.دارد خود كارنامه
و گروه يك در Band a part و آلفاويل مثلا بنابراين.كنند تقسيم (سينما معمولي بيننده
به پرداختن حتي است ممكن.ميگيرند قرار ديگر گروه در ديگر جاهايي و اينجا و شماره 2
يك حد تا را او گدار آثار به رويكردي چنين اما.باشد خارج منتقد توان از تقسيمبندي اين
ديگر ، بياني به.ميآورد پايين است ، قصار سخنان بيان تنها كارش كه مقرراتي و خشك فيلمساز
ماب ، معلم و نصيحتكننده مقالهنويسي حالت شود ، معرفي هنرمند يك شكل به كه آن از بيش
نپذيريم؟ را او آثار سازمانيافته حال عين در و عميق جنبههاي همزمان ظهور چرا.درميآيد
و سياسي گرايش دو هر آغاز نقطههاي بهعنوان را كوچولو سرباز و افتاده نفس از چرا
دو هر چرا نظرنگيريم؟ در ميدهند ، تشكيل را او حرفهاي شناسههاي كه گدار زيباييشناختي
خلال از تاريخ كردن نقل متفاوت روشهاي را صفر نو سال آلمان و سينما (هاي) تاريخ فيلم
نمونههايي شكل به را بگير بالا را راستت گارد و لير شاه فيلم دو هر چرا ندانيم؟ تصاوير
منتقد براي چه او آثار تقديس نبينيم؟ هشتاد دهه اواخر در گدار طنز روحيه و طبعي شوخ از
مطالعه براي را آثار اين از يك كدام آيندگان كه ميدهد نشان نباشد ، چه باشد ، درك قابل
گزيد؟ برخواهند
اول دوره آثار اصلاح يا و تاييد خصوص در گدار آثار محققين ميان در محوري گرايش يك
در طبعي نازك و آگاهي سزاي به نقش توضيح.دارد وجود (پنجاه دهه اواخر) او فيلمسازي
نهصد و هزار سال در آن مجدد پخش از پس تحقير اصلاح يا (استريت) افتاده نفس از شدن ساخته
پييرو روي گذاشتن انگشت يا (فرخي و سيلورمن) اسكورسيزي مارتين مسئوليت به هفت و نود و
.است گرايشات اين در شده مطرح مسائل از (ويلز) سينما تاريخ عطف نقطه بهعنوان خله
را گدار اصيل سينماي در نظر تجديد لزوم و ميگذارد فراتر هم اين از را پا حتي ديكسون
زن:ميسازد مطرح است ، (من خود جمله از) گدار سينماي محققين اكثر احترام مورد كه
چيني زن.ميشوند داده تنزل "گدار حرفه بر جذاب پانويسي" حد در Band a part و شوهردار
فيلمي يك علاوه به يك و ميشود تعريف "فرماليستي شعرهاي كسالتآور تمرين" بهعنوان
هم روبهراهه چيز همه حتي.ميگيرد نام "ناموفق تجاري نظر از و مابانه معلم ملالآور ، "
گردن به تقصيرها همه عمدتا) ميشود تلقي پايين سطح اثري است برشت سبك سينماي اوج نقطه
(.است شده انداخته فوندا جين
خطاي بزرگترين.داد دست من به ناخوشايندي حالت ديكسون ، ناشيانه خطاهاي با مواجهه در
هفته آخر هم باز دو ، و هشتاد و نهصد و هزار در پاسيون فيلمبرداري وجود با كه است اين او
آن بر علاوه.ميداند كوتارد ، رائول سالهاش ، چندين فيلمبردار با گدار همكاري آخرين را
كرسي بر را حرفش نامربوط ، قولهاي نقل با ميكوشد مسئوليتي احساس گونه هيچ بدون ديكسون
قرار استفاده مورد را پستمدرن گستره آدمهاي از ليستي باشد لازم كه جا هر او.بنشاند
اين به او موفقيت.ميگيرد بهره مباحثهاش مختلف نكات اثبات براي آنها از و ميدهد
قول و نقل از استفاده - باشد معروف و بزرگ اندازه چه تا نظر مورد فرد كه دارد بستگي
چيزي آن تمام ممكن ، محل بهترين در دريدا ژاك و هابرماس يورگن مثل منتقد ، نظريهپردازان
روشي گدار درباره اظهارنظر اما.دارد نياز فيلم يك تحسين يا و نكوهش براي او كه است
.ميكند طلب را مطمئنتر و مشخصتر
ده حدودا تمام ميكند پيشنهاد كه دارد وجود گدار سينماي محققين ميان نيز ديگري گرايش
به را (دو و هفتاد و نهصد و هزار تا هشت و شصت و نهصد و هزار) ورتوف ژيگا گروه فيلم
.بگيريم نظر در متوالي مجموعه يك صورت
جنبههاي بررسي و نقد مينمايد ، رخ وضوح به دوره اين در گدار سياسي گرايش كه آنجا از
و يافته ارجحيت فيلم خود بررسي و نقد بر همواره دوره اين در او مائوئيستي - ماركسيستي
سياسي بررسي و نقد اين سايه در گدار فيلمهاي استقلال و فرديت دوره اين در بنابراين
خود ميكند ، جلب نكته اين به را ما توجه شخصا گدار كه هنگامي حتي.ميگيرد قرار عقيدتي
خودش قول به نميتواند گدار كه نكته اين اثبات براي ديكسون.نيستند دستبردار منتقدين
او مورد در "معني تمام به مرور" عبارت از ،"باشد نخوانده را ماركس كتابهاي هرگز"
و هنر عميق كردن تركيب جهت در گروه تلاشهاي كه گفت بايد تاسف كمال با.ميكند استفاده
.ميشود رد انتقادي ديدگاه از و است بوده بيثمر سياست
استريت ، نظر طبق.باشند مذكور دورنماي تغيير خواهان كه هستند ديگري افراد هم هنوز
.است جدا ماركسيست حزب خط از او كه ميكند ثابت گدار ، انتقادي - سياسي تركيبي رويكرد
گدار كه بپذيريم بايد دستكم ميكنم فكر كنيم ، نگاه قضيه به جنبه اين از بخواهيم اگر
هيچگونه گرفتن نظر در بدون ديگر يكبار يك كه شود لازم حتي شايد.ندارد قبول را ماركس
.ببينيم را ورتوف ژيگا مجموعهاي فيلمهاي گروه ، سياسي خطاهاي به نسبت پيشزمينهاي
به جمعي سينمايي فعاليت يك نتيجه بهعنوان تنها و شده مطرح مسائل از فارغ كه وقتي
توسط بعدها كه بود خواهيم شاهد را نواقصي ميكنيم ، نگاه فيلم اين به گدار ، سرپرستي
و فرخي كمتري مقدار به و ديكسون كه باوري - شدند مرتفع هفتاد دهه ويدئويي امكانات
ممكن.داد خواهد خبر اخير اثر از مستقيما آنها عوض ، در.ميكنند حمايت آن از سيلورمن
اين دادن نسبت از پيش باشد بهتر شايد اما باشند ، سادهلوحانه حدودي تا آثار اين است
اثري و مستقل فيلمي بهعنوان تنها هشت ، و شصت سال مه ماه بيثمر فعاليتهاي به آثار
.بنشينيم تماشا به سينمايي
معيارهاي بر را ضدانقلابي آرمانهاي هم هنوز دوره اين منتقدان كه آنجا از
مختلف جنبههاي از گروه اين فيلمهاي از يك هر ميدانند ، مقدم گروه آثار زيباييشناختي
حد تا كتابشان در را مائوئيستي دانش گرايش فرخي و سيلورمن نمونه ، براي.است بررسي قابل
.دادهاند تنزل ناآگاهانه تمايلي
تماشا دورهاش سياسي پيامدهاي از جداي بايد را ورتوف ژيگا فيلمهاي كه نكته اين بيان
دليل البته كه ديدهام را مجموعه اين از فيلم تنها 4 من).است نادرست زيادي حد تا كرد ،
از ميدانم ، كه آنجا تا آثار از بعضي.(است نبوده آثار اين يافتن در پيگيريام عدم آن
شده مخفي سينما خلاق مجموعهداران دست در تنها آنها بقيه ويدئويي نسخه و رفتهاند ميان
ويدئويي بازسازي زمينه همين در.ميشود معامله باارزش كالايي مثل مخفيانه طور به و است
فرخي سيلورمن ، كه است آورده فراهم را فرصت اين (چهار و نود و نهصد و هزار) شماره 2 اخير
تهيه آن درباره مطلبي جداگانه يك هر و دهند قرار ارزيابي مورد را فيلم دوباره استريت و
انقلاب همين پيدايش گدار سينماي به منتقدين دوباره رويكرد اصلي دليل واقع در.كنند
از صحبتي كمتر چهار و نود و نهصد و هزار سال از قبل تا مثال ، بهعنوان.است ويدئويي
است حالي در اين و ميآمد ميان به ديگر جاهايي و اينجا يا چطوره حالت Commet نظير آثاري
.كردهاند جا ويلز مجموعه آثار در را خود پييروخله اخير دي وي دي و ويدئو كه
تعدادي.است فيلمها اين از بعضي ماندن مهجور گدار ، آثار به منتقدين علاقه ديگر دليل
يافت كردهاند ، تهيه را آن از غيرمجاز كپي يك كه خوششانسي عده آن براي جز آنها از
با.هستند ناياب كه شدهاند ساخته نود و هشتاد دهههاي در هم مهمي كوتاه آثار.نميشود
آنها اما هستند ، موجود "ميكس اينتر آرتس الكترونيك نويورك در" آثار اين از بعضي كه اين
.شدهاند نخنما ديگر هم
.برسد نظر به جبري آثار بودن دسترس در ميزان براساس ارزشگذاري ، جامعيت بررسي شايد
نو موج.باشيد شاهد بيرحمانه چرخهاي در را ارزشگذاري كيفيت كاهش ميتوانيد هم هنوز
ميدانيم ، گدار آثار ميان در محوري اثري را آن (من خود شامل) منتقدين از بسياري كه را
به نياز واقع در.است نبوده طور اين هميشه فيلم ، اين به منتقدين نگاهبگيريد نظر در
براي منتقدين مسابقه سايه در همواره منتقدين ، بيتوجهي از نو موج مثل اثري دادن نجات
منتقدين نظر اهميت استريت.است گرفته قرار نود دهه اوايل و هشتاد دهه آثار ارزشگذاري
كنبي وينسنت وحشيانه نقد نمونه براي و ميدهد توضيح فيلم يك شكست يا و مقبوليت در را
نتيجه كه ميكند يادآوري شد فيلم اين اعتبار شدن خدشهدار باعث كه را (تايمز نيويورك)
.است مشكل بسيار آن از ويدئويي نسخهاي كردن پيدا حالا و بود فيلم اكران عدم آن
.نميزند فيلم اعتبار به آسيبي آن بودن كمياب كه است عميقي اثر قدر آن نو موج خوشبختانه
.است فهمتر قابل حدي تا امروز ، بازنگريهاي در نو ، موج به نسبت اوليه منفي واكنشهاي
سيستم براي اين و داد قرار خاصي ژانر در و كرد طبقهبندي آساني به نميتوان را فيلم اين
نوعي نماينده سيلورمن ، و فرخي نظر به فيلم اين.بود حياتي مسئلهاي زمان آن ارزشگذاري
نظر ازاست شده پيچيده لاكاني گرايشات لواي در كه است رعيتي - ارباب هگلي دوگانگي
استريت.است بيهودگي و بند و زد دنياي برابر در گدار اخلاقي جبههگيري نو موج ديكسون ،
پدربزرگ و بزرگ مادر آغوش در گدار كودكي دوران آرامش در ريشه فيلم اين كه دارد عقيده
توافق فيلم اين بودن ارزشمند درخصوص چه اگر.است گذشته خاطرات يادآوري و دارد مادرياش
براي.هستند باقي خود قوت به هنوز مذكور بحثهاي اما دارد ، وجود منتقدين ميان همگاني
كه دارد عقيده او.ميداند ناآگاهانه كاملا را فيلم از ديكسون برداشت استريت نمونه ،
و معاني اين كميت به اثر ، جوانب و معاني دادن قرار نظر مد جاي به خود نقد در ديكسون
بودن ، تند عين در كلمات اين.است كرده توصيف اندازه از بيش را آن و كرده توجه جوايز
است شده باعث موجنو طبقهبندي و واحد تفسيري ارائه در منتقدين ناتواني.هستند منصفانه
.باشد گدار سينماي آثار جذابترين از يكي فيلم اين كه
بسيار حال عين در و لذتبخش امري هضم قابل و كوچكتر اجزاي به گدار سينماي پيكره تقسيم
مطالب.داشت خواهد پي در نقد شيوههاي سلامت درباره را عظيم چالشي كار اين.است دشوار
خاص ديدگاه از يك هر كه اين با.است روشنگرانه موارد از خيلي در شده ، بررسي كتاب چهار
بررسي لزوم شد ذكر كه همانطور آنها نهايي ارزيابي تشابه اما ميكند ، نگاه موضوع به خود
در را موفقيت.است روشن تكليف.ميشود يادآور را گدار سينماي اصوليتر و موشكافانهتر
آثارش و گدار از ما درك.داد قرار ملاك را تلاش ميزان بايد بلكه جست ، نبايد نهايي تحليل
.بود خواهد بهبود به رو همواره
ميتازند قديم سبك به وايكينگها
دوفين گاري
صوفي ياسمن:ترجمه
موردش در زيادي شايعات و انجاميده طول به خيلي كه خندهدار فيلمي در تيرنان مك جان
اوريجينال اگرچه است ، پرداخت خوش جنگجو سيزدهمين وايكينگ ماجراي است ، بوده سرزبانها
درباره مدافتاده از فيلمهاي دست آن از اساسا.است اكشن فيلم خوراك مايههاي در و نيست
سيزدهمين.ميافتد كپكزده آدمهاي اين ناآزمودهگير غيرنظامي آدمي كه است نظاميهايي
با فيلم.است Beowulf واقعگرايانه بازگويي كه كريچتون مايكل مردهخواران رمان از جنگجو
بازي با) فهذان احمدبن بهاسم واقعي شخصيت يك با مناسبي تاريخي مرموز نيمه حالت
غيرمتمدن مناطق در سفارت به كه دهم قرن عرب شاعر ميشود آغاز (باندراس آنتونيو پراشتياق
راههاي شناخت براي سرگرداني سياحت منطقه اين به او تبعيد.است شده مامور اروپا شمال
كوليچ ولاديمير) ويف بولي اسم به موبلندي مرد رهبري به محلي افراد كه اين تا است محلي
دريافت كمك تقاضاي مرموز خطري با مقابله براي ديگري فرمانرواي از (سنگوار چشمان با
ميگويد او به ساحره يك چون و ميكند كارزار آماده را جنگجو يازده بلافاصله او.ميكند
.مياندازد راه خود دنبال به را احمد باشد ، اروپا شمال مردان از نبايد سيزدهم جنگجوي كه
اعراب به نسبت هاليوودي اكشن فيلمهاي در ظالمانه طور به مكررا كه برخوردي به توجه با
شود گفته بايد البته).است بخشيده فيلم اين به تازهاي و تر حالت احمد ماجراهاي ميشود ،
وجود كند ، بازي را اول نقش بتواند كه عربي مرد هنرپيشه هيچ كه دارد تاسف جاي بسيار كه
اين اكثر از بتوانيم تا برگرديم عقب به سال هزار بايد كه ميرسد نظر به و نداشته
از سينما سنتي طور به كه آنچه برخلاف (بورزيم اجتناب معاصر باسمهاي شخصيتسازيهاي
اين به متمدنانه ديدگاهي با است قيافه خوش و باسواد كه احمد ميدهد دست به شريف بدويت
اروپا در پايين سطح و بيسواد خشن ، انسانهاي كه مينگرد اروپا شمال پريده رنگ مردمان
.بودهاند
هنوز كه ميشود شگفتزده ميرسد ، اروپا شمال در آنها خطر معرض در دهكده به احمد وقتي
يك) خود دشمن با گروه اين وقتي اما كند ، زندگي ابتدايي شرايط چنين در ميتواند انسان
موضوع يك به گروه اين ميشود متوجه ميجنگد شمشير با (نوسنگي دوران آدمخواران از گروه
مردمان اين كه) هلالي شمشير از استفاده در او توانايي.است آدمكشي آن و است وارد بسيار
تبعيد و بپذيرند خود به را او مردان اين كه ميشود باعث (ميخوانند دخترانه چاقوي را آن
بازي قهرمان از احمد.ميآيد در وسطي قرون در دانشجو مبادله صورت به سرزمين اين به او
يعني باهوش مردمان دانش ويف بولي به و ميآموزد چيزي رزم فنون و سرد هواي و آب در
.ميدهد آموزش را يكتاپرستي و نوشتن و خواندن
و طبيعي فوق نيروهاي آميختن هم در _ مختلف موضوعات از است ملغمهاي جنگجو سيزده داستان
خوش سكانسهاي با كه دارد وجود آن در زيادي نشده پرداخت نكات اما _ فرمانروايان تحريكات
به) شده آورده در آب از موثر بسيار مرگ و قهرماني صحنههاي و شده پوشانيده جنگ پرداخت
آب از موثر دارد ، دوست را آرتور شاه و تولكين افسانههاي كه كسي يا من نظر از حال هر
به _ است آن بودن نابهنگام فيلم مشكل و سرمايه بزرگترين كه اين" نهايتا و (است درآمده
نكته اين به فيلم اين حتي اگرچه است هيجانانگيز رفتن مردانه و حماسي واحد اين سراغ
كه گونه همان."شدهاند خستهكننده حادثهاي فيلمهاي پايه چه تا كه باشد داشته اشارت
نخواهي را آن هرگز پس اين از است ، قديمي شيوه اين":ميگويد احمد به شمالي مردان از يكي
حيات يا كند ستايش را خود ژانر دارد قصد كه نميداند جنگجو سيزدهمين فيلم چه اگر و "ديد
.است درست مرد اين حرف كه است اين جالب ببخشد دوباره
جنگجو يا شاعر
ابرت راجر
گرانفر بابك:ترجمه
;دارد را است شده خارج كنترل از توليد چرخه در كه فيلمي نشانههاي تمام "جنگجو سيزدهمين"
.است پرده روي شده خرج پولهاي كثرت نمايش حال در فقط دلار صدميليون از بيش بودجهاي با
چيزي خونريزي و زدوخورد بيپايان صحنههاي از ميشد داستان ، بسط راه در انديشه كمي با
كه اين جاي بهميرود سقوط ورطه به ويژهاش جلوههاي با فيلمآورد بيرون ارزشتر با
ويژه جلوههاي با گردد ، اضافه لازم ويژه جلوههاي بعد و شود شروع خوب داستاني با فيلم
آنتونيو.مينمايد صرف اكشني به تبديل را فيلم ضعيف داستاني با سپس و ميگردد شروع
نقش به كه بوده "زورو نقاب" مانند ديگري خيرهكننده موفقيت دنبال به شايد ، باندراس ،
پيامدهاي و برميگرداند رو او از بخت ملكه به عشق ابراز دنبال به شاعري.درميآيد احمد
شريف عمر) كارآزمودهاش ملازم نصيحت طبق احمد.ميدهد قرار تهديد مورد را او آن ، وخيم
به سفير عنوان به تا ميگيرد تصميم عاقلانه (است كرده ايفا را درخشاني بسيار نقش كه
.مييابد غرابت و شگفتي از پر مكاني را آن كه جايي كند ، سفر شمال در وايكينگها سرزمين
درك را ايشان او كه ميكنند فكر و ميكنند توهين آشكارا او به سرخوشي از شماليها
پاسخهايش با و ميآموزد زبان احمد كه ميشود داده نشان اينگونه مونتاژ در ولي ;نميكند
تدفين مراسم در شعري سرودن براي را او زودي به.ميانگيزد بر را شگفتي سوالهايشان به
انتقاد تاريخ در شعرسرايي اولين از بامزهاي طرز به ناخودآگاه ، كه ميخوانند ، فرا
خورده خطر دارند ، تملك خرسها ارواح بر دارند اعتقاد كه دشمنان اسرارآميز قبيله.ميكند
البته) ميگردند باز تاريخ اعماق از كه هنگامي و ميكند گوشزد وايكينگها براي را شدن
.كند مبارزه شياطين اين با بايد كه است جنگجو سيزدهمين اين (كردم استنباط من كه طور اين
كه ميگيرد ياد سرعت به ولي.جنگجو نه است شاعر او.باشد سيزدهمين نميخواهد احمد البته
.كند استفاده درستي به شمشير از چگونه
روبهرو از گدار
قاسمي سهيلا:ترجمه
پدرش.شد متولد پاريس در دسامبر 1930 سوم روز فرانسه ، سينماي نابغه گدار لوك - ژان
در را ابتدايياش تحصيلات.بود ثروتمند بانكدارهاي از يكي دختر مادرش و متبحر پزشكي
بين جوانياش دوران تمام.رفت پاريس در بوفون دبيرستان به سپس و كرد آغاز سوئيس نيون
آنها تناقض و والدينش ميان طبقاتي تفاوت در همچنان و بود آمد و رفت در فرانسه و سوئيس
حساب به متوسط شهرنشين يك پدرش و بود ثروتمند بورژواهاي جزو مادرش).ميزد پا و دست
(.ميآمد
موسسه دورههاي در و پرداخت مطالعه به سينما و قومشناسي ادبيات ، نقاشي ، زمينه در
محله) لاتن كارتيه سينمايي كلوپ عضو اكثراكرد شركت هم سوربن دانشگاه فيلمشناسي
.شد آشنا تروفو فرانسوا و رومر اريك ريوت ، ژاك با كه بود آنجا در و بود (فرانسه دانشجويي
ريوت ژاك توسط كه كرد "دوسينما لاگازت" در نوشتن مقاله به شروع سال 1950 ، از
همكاري با كه والكروز - دونيول ژاك با مادرش واسطه به سال 1952 در.بود شده پايهگذاري
نام با بار نخستين براي و شد آشنا بود ، كرده راهاندازي را "دوسينما كايه" بازن آندره
.(ژانويه 1952 هشتم ، شماره) نوشت مجله اين براي مقالهاي لوكا هان مستعار
بعد ، و ندهد انجام را وظيفه نظام خدمت تا بازگشت سوئيس به سال 1952 در گدار لوك - ژان
به.برود جامائيكا ، جنوبي ، آمريكاي به و كند ترك هم را سوئيس شد ناچار دليل همين به
كه بود آنجا در.شد كار به مشغول سوئيس زبان فرانسه تلويزيون در سوئيس ، به بازگشت هنگام
را مدتي هم آن از پسگذراند زندان در را كوتاهي مدت دليل همين به و دزديد پول مقداري
.گرفت قرار درمان تحت پدرش مستقيم نظر زير و كرد سپري رواني آسايشگاه در
عمليات" يعني كوتاهش فيلم نخست رانندگي ، سانحه يك در مادرش مرگ از پس سال 1954 ، در
زمان 24 آن در.بود ديكسانس سد ساخت دقيقهاي ، بيست فيلم اين موضوع.ساخت را "بتونريزي
به دست سپس.آورد ارمغان به برايش خوبي سود مالي ، نظر از فيلمش نخستين و داشت سن سال
در گدار كه موپاسان اثر از برگرفته) نشانه:زد خصوصي موضوعاتي با كوتاه فيلم چهار ساخت
كه است زني به مربوط فيلم داستان (1955 ، عشوهاي زن ،(كرد كارگرداني را آن سوئيس
و گرفته اشتباه تازهوارد يك با را او شوهر اينكه مورد در و مينويسد دوستش به نامهاي
به مربوط ماجرا (1957 ، "است پاتريك پسرها همه اسم" ،(ميدهد توضيح پرداخته ، او اغواي به
گدار توسط مشترك بهطور فيلم اين) آب داستان و (ميگذارند پشتسر دوست دو كه است حوادثي
و تدوين به گدار و بود كرده فيلمبرداري سال 1958 سيلهاي از تروفو.شد ساخته تروفو و
برونبنگر پير نام به كنندهاي تهيه با كارگردان اين آشنايي (پرداخت فيلمها اين توضيح
:ساخت هنرپيشه دوستانش از او فيلمها اين دركرد كوتاه فيلمهاي اين تهيه به زيادي كمك
(1958) "دارد تعلق ما به پاريس" در ريوت ژاك و (1953) "محبوباش و شارلوت" در رومر اريك
.پرداختند نقش ايفاي به
بانوي آنا ، .كرد ازدواج آناكارنينا با "افتاده نفس از" فيلمبرداري از پس سال 1960 ، در
اختصاصياي فيلمسازي خانه هم با آنها سال 1964 ، در.بود بعدي فيلمهاي در او الهامبخش
پييرو" فيلمبرداري از پس كوتاهي مدت.گذاشتند "فيلم آنوشكا" را آن نام و.كردند تاسيس
فيلم در بار آخرين براي آناكارنينا سال 1966 ، .شدند جدا هم از دو اين سال 1965 ، در "خله
معناي كه دردناكي نگاه آنا ، پايانش در كه بود افسانهاي ،"پيشدستي" فيلم.شد ظاهر گدار
مورياك ، فرانسوا نوه ويازمسكي ، آن بازي با سال 67 ، .انداخت دوربين به داشت وداع تلخ
.كردند ازدواج هم با پاريس در سال همان نفر دو اين ساخت را "چيني زن" فيلم
.بسازد را "ويتنام از دور" گروهي ، كاري در تا كرد سفر ويتنام شمال به گدار سال 1967 ،
را "طربانگيز دانش" و كرده همكاري تلويزيون با بار نخستين براي سال 1968 ، در
اين فيلم دهندگان ، سفارش نهايت در و نرفت آنتن روي فيلم اين اما كرد ، فيلمبرداري
سينماتك مدير لانگلوا ، آنري عزل با خود مخالفت اينكه از پس.كردند رد را كارگردان
ماركو آرمان و بيار ناتالي مارتن ، ژرار گورن ، پير - ژان همراهي با كرد ، ابراز را فرانسه
به.داد تشكيل را ژيگاورتوف گروه لنين ، قرص پروپا طرفدار و ماركسيست مبارزين از يكي
.پرداخت مهم اجتماعي مسائل و سياسي سينماي به سال چندين گروه اين مه 68 ، ماه حوادث دنبال
.انجاميد طول به سال 1972 تا گدار زندگي سياسي سالهاي
دونيرو ، روبر و كيتون ديان همراهي به او.بود حقيقي سينماي به او بازگشت زمان سال 1979 ،
نجاتي" با سينما به او واقعي بازگشتنرسيد سرانجام به هرگز كه كرد آغاز را پروژهاي
ماري -آن توسط مشترك بهطور ميليمتري فيلم 35 اين سناريويشد آغاز "زندگي براي ممكن
شخصيتي با فيلمي به "هوس" فيلمبرداري از پس.بود شده نوشته كاريه كلود - ژان و مييويل
چند از پس بود ، شده انتخاب نقش اين ايفاي براي كه آجاني ايزابل.پرداخت كارمن نام به
.گرفت را جايش دتمرز ماروشكا و كرد رها را كار روز
فيلمي گدار ،"ماري ميفرستم درود شما به" مشكل فيلمبرداري پايان از پس سال 1984 ، در
بي ناتالي هاليدي ، جاني خوب بازي با فيلم اينداشت نام "كارآگاه" كه پذيرفت را سفارشي
مشهورترين از يكي به تبديل آن از پس و كرد پيدا حضور هم كن جشنواره در براسور كلود و
موج" مثل متعددي كوتاه فيلمهاي و كرد آغاز را ويدئويي كار چند آن از پسشد گدار آثار
براي سال 1998 در كارها ، اين همه كنار در.ساخت را "بگير بالا را راستات گارد" و "نو
(هاي)تاريخ" سينمايي ، حماسه بزرگترين زدن رقم منظور به و فيلم در سنديت مفهوم بيان
ميان از او و داشت تعلق سال 1988 به فيلم نخست پرده دو.برد پرده روي را "سينما
سال 98 مراسم در گدار كه شد موجب فيلم اين.بود كشيده بيرون را آنها متعددش آرشيوهاي
سينما سالن از او غيبت سال پنج از پس "عشق ستايش در".شود افتخاري سزار دريافت به مفتخر
.ميشد محسوب كن جشنواره و سينما به مجدد بازگشتي منزله به
|