نميكند دوا را دردي جزئيات ،
معتمدي احمدرضا با گفتوگو
زاده صرافي حامد
معطريان رضا:عكس
كنار در طبيعي طور به ميزانسن و دكوپاژ طراحي ، كار اصولا
است آهنين فيلمنامه همان خوب فيلمنامه ميشود انجام فيلمنامه
شود روشن اول همان از بايد شي يك حتي چيز دو جاي
ميكنند فراهم را تركيبي چنين منطقي زمينههاي و مييابند عمق موقعيت در شخصيتها
تعقيب را جديد فيلمهاي توليد خبرهاي كه كساني و سينما جدي تماشاگران بيشتر تقريبا
مطبوعات در "پريد قفس از ديوانهاي" فيلم بازيگران و عوامل ساخت ، خبر ديدن با ميكنند
.ببينند سينما پرده روي را كار نتيجه تا بودند مشتاق
از كوتاهي صحبتهاي محلي جشنواره افتتاحيه مراسم در پرستويي پرويز كه هنگامي پارسال
كرد ، ياد فراموشنشدني تجربهاي عنوان با نصيريان علي و انتظامي عزتالله كنار در بازي
خيليها مذاق به _ هبوط _ معتمدي احمدرضا فيلم اولين.شد بيشتر فيلم ديدن براي اشتياق
اينكه با _ زيبا و زشت _ دومش فيلم.شد آن عليه بر زيادي جبههگيريهاي و نيامد خوش
فجر فيلم جوايز رشتههاي از بسياري كانديداي و ربود سينما خانه جشن از را متعددي جوايز
نشد ديده سينما پرده روي تقريبا و شد واقع فيلمها اكران و پخش مناسبات قرباني بود
و عوامل اين احتمالا.(شد پخش سيما چهارم و اول شبكه از بعد سال دو از فيلم البته)
او تا شدند باعث - كرد واگذار ديگر زماني به را آنها بازگويي معتمدي كه - ديگري چيزهاي
برگردان براي گويا كه فيلمنامهاي) بنويسد را فيلمش سومين فيلمنامه فراواني جديت با
فراواني وسواس با و (است كرده روبهرو مشكل با را خيليها شدن زيرنويس جهت انگليسياش
نگفت ما به فيلمش هواي و حال از زيادي چيز گفتوگو اين در معتمديكند كارگرداني را آن
فيلمش نمايش از پس ميخواست بلكه ببرد بالا را آن تعليق نميخواست خودش گفته به البته
تهمينه و رسيد پايان به "فيلم عروج" در او با گفتوگوي كه هنگامي.بنشينيم گفتوگو به
پيوست ما به بود شده بلند خستگي رفع براي را لحظهاي چند فيلمش تدوين ميز از كه ميلاني
نسل مطبوعات از نارضايتي اعلام و فمينيستي جدلهاي و بحث و گفتوگو دقيقه چند از پس و
در اخلاق و كانتي اخلاق درباره كمي معتمدي احمدرضا بعد و دانست "بياخلاقي نسل" مرا
ميتوانيد ديگر ميكنم فكر و پرداخت بحث به او با...و اخلاق فلسفي وجوه و معاصر دوران
آن در كه فيلمي واقعا آيا خودمانيم حال.انجاميد كجا به بحث اين سرانجام كنيد پيشبيني
نيكي و پرستويي پرويز نصيريان ، علي انتظامي ، عزتالله - ايران سينماي سوپراستار چهار
به تحريك را شما دارد ، فراواني فلسفي دغدغههاي هم كارگردانش و ميكنند بازي - كريمي
نميكند؟ ديدنش
***
از ديوانهاي" شما سوم كار تا "زيبا و زشت" يعني شما دوم كار بين مدتي طولاني وقفه*
ميكرديد؟ كار چه سال اين 4 در و است؟ بوده چه وقفه اين علت دارد وجود "پريد قفس
الي 4 فيلمم 3 هر 3 ساختن براي من.است طبيعي من كارهاي در وقفهها اينگونه اصولا
"زيبا و زشت" درگير تا 76 سال 72 از بودم ، هبوط درگير سال چندپرداختم فيلمنامه به سال
وقفه كه سالي چند اين صورت هر در."پريد قفس از ديوانهاي" درگير هم تا 80 سال 77 از و
.است بوده فيلمنامه مقدمات دليل به افتاد
ميكرديد؟ كار فيلمنامه روي بر تمام سال سه شما پس*
اصلا هبوط فيلم درباره ولي كرديم ، صحبت "زيبا و زشت" فيلمنامه درباره زياد حال به تا
گرچه بماند ، آينده نسلهاي براي ميكنم فكر و افتاد اتفاقي چه كه نكرد سوال ما از كسي
فرصت ولي آمدند ارشد كارشناسي و كارشناسي رسالههاي براي هنر دانشكدههاي از مرتبه چند
را بدبينيها حتي و بود ، غرب امروز فلسفه ترجمان هبوط.كنم صحبت هبوط به راجع كه نداشتم
پستمدرنيسم همچنين و اگزيستانسيال جديد فلسفههاي ميدانيد شما گرفتم ، غرب فلسفه از من
به مثبتتري نگاه "زيبا و زشت" ولي.ميكنند نگاه امروز عالم به بدبينانهاي نگاه با
خودمان وجودي اصالت بحثهاي با را غربي اگزيستانسياليسم بحثهاي فيلم اين در.دارد قضيه
به نسبت من وسواس ولي ميگذرد خودمان معاصر اجتماعي دنياي در اخير فيلم.آميختهايم
.كنيم كار فضاسازي و ديالوگ قصه ، فيلمنامه ، روي بر كامل سال سه كه شد باعث فيلمنامه
شما قبلي فيلم دو به نسبت كه واكنشهايي كرديد؟ انتخاب را معاصر فضاي كه شد طور چه*
آورديد؟ رو معاصر فضاي به كه سومتان فيلم روي بر.گذاشت تاثير چقدر گرفت صورت
از يكي فقط كه ميدهم ترجيح فيلم شدن پخش از قبل تا من ولي دارد وجود متفاوت دليل دو
كه ميآيد پيش بيشتري فرصت وقت آن ديديد ، را فيلم شما اينكه از بعد بگويم را دلايل اين
شدن مطرح ما ، سينماي واقعا كه است اين دلايل از يكي.كنيم صحبت فيلم محتواي به راجع
را جوائز بيشترين سينما خانه جشن در "زيبا و زشت" فيلم مثلا برنميتابد را مسائل بعضي
فيلم اگر كه است طبيعي.شد تماشاگرها پنجم انتخاب و گرفت سال آن فيلمهاي به نسبت
.بشود دهم فيلم حداقل نشود سال آن پنجم پرفروش
بيات فيلم و است گذشته فيلم عمر از سال يك كه بعد سال اسفند ماه در شما به وقتي ولي
يك هم آن شدهاند ، اشباع هم سينما اهل و است جشنواره از بعد كه فضايي در و است شده
چنين كه نتيجه اين به ميرسيد؟ نتيجهاي چه به شما ميدهند ، فرصت هفته فقط 2 و سينما
...و شرايط زمان ، اينكه تا برويد دنبالش كه ندارد موضوعيت فضاهايي چنين با سينمايي
مقابله جهتش اين با بتوانم كه كردم مراجعه موضوعي به طبيعي ، طور به بنابراين.شود فراهم
سينما از فيلم اينكه از بعد چون بود ، هم وسيعي مخاطب و داشت را خودش مخاطب فيلم آن.كنم
"زيبا و زشت" گستردهاي طيف كه شدم متوجه و داشتم متعددي تلفنهاي من شد ، پخش تلويزيون 4
چنين ما مردم ميكنم فكر استو شده ديده فيلم هم كوچك قطعه در حتي و ديدهاند را
.دارند دوست را فيلمهايي
كرديد؟ پيدا مشكل هم تهيهكننده كردن پيدا براي سال سه اين در آيا*
بودند معتقد و بودند ديده فن اهل تقريبا را "زيبا و زشت" فيلم چوننداشتم مشكلي خير
و شدم دعوت حوزه به زم آقاي جانب از اتفاقا.كنيم برقرار ارتباط مخاطب با ميتوانيم كه
مسئوليت پيشنهاد البته دهم انجام آنجا را بعديام كار من كه داشتند تمايل خيلي ايشان
كه شدم فيلمنامه نوشتن مشغول و كردم عذرخواهي من كه داشتند هم را سينما دانشكده
بوديم ، نكرده پرداخت و شديم متحمل كه زيادي مخارج و قراردادها بستن از بعد متاسفانه
هزينه توانستيم ، داشتيم كه فرهنگي سوابق با نوعي به ما و داد انصراف حوزه بعدي مديريت
كارگاه در و نداشتيم مشكلي تهيهكننده جهت از خيلي ولي.كنيم فراهم را فيلم
من بازنويسيهاي البته.داديم انجام فيلمنامه روي بر اصلاحاتي مختصر فيلمنامهنويسي
باري چندين مثلا.بود فيلم سيما در و فارابي و ارشاد در فيلمنامه تصويب از بعد هميشه
.بود ارشاد در آن تصويب از پس همه كردم بازنويسي را "زيبا و زشت" كه
كرديد؟ بازنويسي بار چند را "پريد قفس از ديوانهاي"*
ميزان ولينشد بازنويسي بيشتر مرتبه پنج الي چهار حدودا "پريد قفس از ديوانهاي"
با من ارتباط.بود بيشتر خيلي قبلي فيلم از شد فيلمنامه اين به راجع كه مشورتهايي
آقاي اختيار در اول فيلمنامه ابتدا همان از يعني.بود اول نسخه از اصلي بازيگران مجموعه
طيف ، اين با نوبت هر درداشت قرار كريمي خانم و پرستويي آقاي نصيريان ، آقاي انتظامي ،
نمايشي ادبيات اهل كه هنرمنداني اضافه به سينما كارشناسان و منتقدين مجموعه همچنين
.كرديم استفاده بيشتري مشورتهاي از بنابراين.بوديم ارتباط در بودند
است؟ چگونه فيلم فضاي و قصه*
است فيلمهايي سبك آن از.ندارد توضيحي هيچگونه به احتياج كه ساختهام فيلمي نظرم به
خواهيد شماتت را من شما خود بعدا و بود خواهد واضحات توضيح منزله به بدهم توضيحي هر كه
.كرد
به نسبت شما نظر.است فيلم نام بيايد پيش خيليها براي است ممكن ميكنم فكر كه سوالي*
داريد؟ خوبي حس آيا چيست؟ نام اين
من فيلم نام كه ميكنم فكر من دارد وجود بسياري آفتهاي تاخير ، در.ندارم خوبي حس خير
اين اسم ،"يلدا" نام به دارد خانمي قهرمان ما ، فيلمنامه.است شده آفات تاخير دچار هم
است سال شب بلندترين كه يلدا شب معناي به نه يلدا شب.بوده "يلدا شب" قبلا هم فيلمنامه
.ميشود كشيده شب به روز از كه زندگي از برشي در است قصه قهرمان يلداي منظورمان بلكه
شديم مواجه ساخت پروانه گرفتن با شد ، مطرح پوراحمد آقاي يلداي شب فيلم چون متاسفانه ولي
مطبوعات اينكه دليل به بخواهيد را راستش.ميكرديم مشخص را فيلم اسم روزه يك ميبايست و
البته نيست مناسبي نام كه ميدانم ولي كرديم عادت ديگر هم ما گفتند ، و نوشتند مرتبا
پرواز" عنوانش شماست موردنظر كه فيلم آن چون است اوريجينال اسم كه بگويم را موضوع اين
.است شده شناخته "پريد قفس از ديوانهاي" ايران در ولي ;است "فاخته آشيانه فراز بر
مناسبي اسمهاي كه شديم روبهرو فيلمنامه زيادي تعداد با ما اخير سال اين 32 در*
كه ميكنيد فكر حال هر به.بودند خارجي مشهور خيلي فيلمهاي وامدار اكثرا و نداشتند
خير؟ يا بكند تغيير اكران زمان براي حداقل شما فيلم اسم
كه ميدهند نظر هستند فيلمنامه اهل كه كساني منتها ميشود ، پيشنهاد اسم فيلمنامه ، براي
پيدا اسم حتي است مشكلي فيلمنامه فيلمنامه ، خير؟ يا هست فيلمنامه اين با متناسب اسم آيا
دست از را فيلمنامه اوريجينال اسم ما منتها است ، مشكل فيلمنامهها اينگونه براي كردن
اسم بخواهد خودش كه است مشكل و ميكند عادت اسم يك به هم نويسنده ذهن معمولا و داديم
.كند انتخاب
پلانها گويا ميدهيد ، خرج به زيادي وسواس فيلمهايتان ساختن براي كه داشتيم خبرها در*
داشتند؟ برداشت چندين
كارهايم در من منتها بوده عادي برداشتهاي نگاتيومان ، مصرف به توجه با برداشتهايمان
با سال حداقل 2 چه اگر.است موقعيتها و شخصيتها فيلم فيلم ، اين.دارم وسواس زيادي
در من منتهاميكرديم تمرين هم با هم بسيار و داشتيم ارتباط بازيگرانمان شخصيتهاي
فيلم اين بازيگريهاي مجموعه بازيگري بالاي دانش البته كردم ، سختگيري خيلي كار اين مورد
در كه تئاتري درخشان و طولاني باسابقه اساتيد همه از واقعا من.كرد كمك ما به بسيار
خوبي به را فيلم شخصيتهاي كه كردند كمك ما به كه ميكنم تشكر ميكردند كار ما مجموعه
مورد در حتي من بلكه نبود اول نقش بازيگران مورد در فقط من سختگيري البته.بسازيم
حتي يعني.دادم خرج به بسياري وسواس (سعيدي و اوسيوند) آقاي مثل هم دوم نقش بازيگران
مقيد را خودم واقعا من و بود شده فكر هم فيلم در مكمل و فرعي مثلا شخصيت يك درباره
بازيگران بقيه دوم و اول نقش بازيگر جز 6 به البته.شود اعمال فكرها آن كه ميدانستم
تمرين ما صورت هر در.نداشتم را آنها با تمرين فرصت من كه بودند محترم هنرمندان از فيلم
.ساختيم هم را فيلممان خب ، ولي فشردگي و سختي با كرديم ،
ميكرديد؟ هم دكوپاژ كار فيلمنامه نوشتن علاوهبر سال سه اين در شما عملا*
.ميشود انجام فيلمنامه كنار در طبيعي طور به ميزانسن و دكوپاژ طراحي ، كار اصولا بله ،
روشن اول همان از شيبايد يك حتي چيز دو جاي.است آهنين فيلمنامه همان خوب ، فيلمنامه
.شود
كاملا يعني داشتيد ، ذهن در را بازيگران بوديد ، فيلمنامه نوشتن مشغول كه زماني*
مينويسيد؟ را فيلمنامه كساني چه براي كه ميدانستيد
و شده فكر كاملا شخصيتها اولم فيلم در مثلا است بوده اينگونه فيلمهايم همه بله ،
پورصميمي ، آقاي باز هم بعدي كار سجاديه ، خانم الماسي ، آقاي ارجمند ، آقاي بودند ، شده حساب
اين ميخواهند كه كساني بضاعت چون.است بوده شكل بدين همه...و همت اصغر فتحي ، مهدي
.كنيم كار ميخواهيم سطحي چه در واقعا بدانيم بايد ما.است مهم كنند حمل را بار
فيلم اين در ايران سينماي سوپراستارهاي از نفر كه 4 كردهايد كارگرداني را فيلمي شما*
ستاره اين 4 با كار ضمن در آيا داشتيد؟ حسي چه خودتان داشتند برعهده را اصلي نقشهاي
ميكرديد؟ حس شانههايتان روي را كار سختي
بازيگري ، شما فقط نه البته هستند بازيگري شم و تجربه از دنيايي بازيگران اين از كدام هر
بسياري و بودند تئاتر برجسته كارگردان يك انقلاب ، از قبل انتظامي آقاي بگيريد ، نظر در
خودشان نصيريان آقاي ;كردهاند كار كارگردان بهعنوان را دنيا بزرگ نمايشي متنهاي از
عالم برخوردارند ، تئاتر حوزه در بالايي دانش از پرستويي آقاي.هستند برجسته نويسندگان از
كارگردانهاي با فيلم تجربه 1817 اضافه به داشتند بازيهايشان در كريمي خانم كه خاصي
در تجربه از كولهباري كه سعيدي رضا آقاي مثل بازيگراني حتي و مهرجويي آقاي مثل بزرگ
تركيب و بازيگري شيوه تفاوتهاي مجموعه ، اين با كار سنگيني از ديگر بخشي.دارند تئاتر
.بود واحد مجموعه يك در آنها
كنند؟ بازي كه كردند قبول خواندند را فيلمنامه كه ابتدا همان از بازيگران آيا*
ما.كنند برقرار ارتباط نقششان با توانستند و پذيرفتند خواندند ، كه را اول نسخه بله ،
.داديم ادامه را كار هم
كرديد؟ انتخاب فيلمبردار بهعنوان را آلادپوش آقاي كه شد طور چه*
در آرا اتفاق به هم ايشان كار و داشتم ايشان با را "زيبا و زشت" فيلم قبلي تجربه من
راي ايشان به آرا اتفاق به ميدادند نظر فن اهل كه آنجا يعني گرفت جايزه سينما خانه جشن
دانش آلادپوش آقاي.گرفتند ايران سينماي از كه بود جايزهاي بالاترين اين شايد دادند ،
.نيست بيگانه تصوير زيباييشناسي با و دارد را خود كار لازم
باز؟ يا است بسته مكانهاي در بيشتر قصه ، لوكيشنهاي و فيلمبرداري فضاي*
فيلم ، اين در ولي.كردهايم فيلمبرداري هم باز فضاي در ولي است بسته فضاي در بيشتر
.دوربين و ميزانسن تا بود رنگ و نور روي كارمان عمده تاكيد
كرديد؟ انتخاب را خرقهپوش آقاي كه شد طور چه*
كار اين با متناسب ذهن او كه ميكردم احساس و بودم ديده را خرقهپوش آقاي كارهاي قبلا
به هم باز و است روان بسيار داريم كه دقيقهاي نسخه 120 حتي حاضر ، حال در يعني دارند را
همين نميكند ، ايجاد مشكلي هيچ اصلا و.كنيم كم را دقيقه اين 120 است ممكن ديگر دلايلي
روتوش كه ميكنيم سعي جشنواره تا ما ولي ميبينيد را فيلم همه موسيقي و افكت بدون الان
را ريتم خرقهپوش آقاي.برسانيم دقيقه به 115 را فيلم زمان است ممكن و كنيم نهايي
.آشناست فيلمنامه و نمايشي ادبيات با آن از مهمتر و ميشناسد
كشيد؟ طول چقدر فيلمبرداري*
.جلسه 70
ماه؟ چند يعني*
بوديم معطل روز اوائل ، 15 يعني.كرديم شروع دير روز منتها 15 داشتيم ، كار ماه سه ما ،
فقط 70 ما ماه ، از 3 يعني داشتيم ، عيد تعطيلي هم روز شش پنج ، تهيهكننده تعويض دليل به
.داشتيم فيلمبرداري جلسه
شد؟ تمام خودش خاص زمانبندي در فيلم آيا*
.بوديم آفتاب و ابر معطل هم جلسه بود ، 5 جلسه ما 65 زمانبنديهاي بله ،
كشيد؟ طول چقدر فيلم تدوين*
.ماه تقريبا 3
است؟ چگونه فيلم روايي ساختار*
.كنم موكول بعد به را سوال اين به جواب كه ميدهم ترجيح فيلمنامه ، به برميگرديم چون
مييابند عمق موقعيت در شخصيتها.باشد موقعيت يك بر منطبق شخصيتي هر كه كردم سعي منتها
.ميكنند فراهم را تركيبي چنين منطقي زمينههاي و
دارد؟ وجود فيلم در شما فلسفي دغدغههاي از چقدر*
انديشهاي همه تو برادر اي"
."ريشهاي و استخوان خود مابقي
بگوييم ، حرف با ميتوانيم ما حالا دارند ، حضور طبيعي طور به ما فلسفي دغدغههاي تقريبا
همراهش هميشه فلسفهاش و فكر كسي هر حال هر به بگوييم ، ساختن فيلم با يا بگوييم شعر با
.نيست هم تفكيك قابل و است
يكي شده ، بيان اصلي المان صورت به نكته كنيم20 صحبت امسال جشنواره سياستهاي درباره*
بفرماييد؟ قضيه اين درباره را نظرتان است فني جوايز شدن كم نكات اين از
به چوننكردم اظهارنظر سينما ، خانه يا ارشاد در دوستان سياستهاي درباره وقت هيچ من
اين به پرداختن و شده فراموش سياستگذاريها مجموعه در كلي اصل يك كه ميرسد نظرم
كليات مورد در كه بود فراهم لازم آمادگي روزي يك اگر نميكندو دوا را دردي جزئيات
كه دارد وجود حرفهايي كنيم ، صحبت سينما در خودمان ملي و شرقي معرفت و فرهنگ شده فراموش
.ندارم را آن حوصله فعلا
فيلمهايي به بيشتر كه باشد اينگونه جشنواره سياست شده بنا امسال اينكه دوم ، نكته*
بر كه هم تيتري و باشد داشته عام مخاطب به رو فرهنگي ارتقاي علاوهبر كه شود داده بها
در "پريد قفس از ديوانهاي" فيلم آيا شما نظر به.است "عمل و تجربه عرصه" گذاشتهاند آن
ميگنجد؟ عرصه اين
كامل مصداق "پريد قفس از ديوانهاي" فيلم ميكنم فكر باشد درست ادعا اين واقعا اگر
ميكند تقديم را بخش اين جايزه كه برجستهاي هنرمند دست الان همين از.باشد عنوان همين
.ميفشارم گرمي به
نوع چه ديدن به را تماشاگر شما خود.باشد جشنواره در است قرار شما فيلم اكران اولين*
ميكنيد؟ دعوت فيلمي
.تكاندهنده حال عين در و جذاب فيلم يك
كه بشود فراهم شما براي موقعيتي دوباره شايد فيلم اين اكران از بعد ميكنيد فكر *
به دوباره كه داريد تمايلي آيا كنيد؟ تجربه بخواهيد را زيبا و زشت يا هبوط مثل فضاهايي
برگرديد؟ فضاها آن
كسي هر.داشت را خودش جاي ما سينماي فرهنگي سياستگذاريهاي در ژانري هر اگر طبيعتا ،
فيلم موج اينجا مثلا.نيست اينگونه متاسفانه اما.ميكرد مراجعه خودش آبشخور به
و ميگيرد ميآيد ، فلان موج ميگيرد ، ميآيد ، جشنواره موج ميگيرد ، و ميآيد فيلمفارسي
ايتاليا ، در مثلا ديگر كشورهاي در ولي.باشند داشته كاري امنيت عده يك كه نيست اينگونه
از كه هستند هم عدهاي هميشه و ميدهد انجام را خودش كار و است شده شناخته فليني آقاي
موسسات.نرود فروش فيلماش چه و برود فروش فيلماش چه ميكنند ، حمايت ايشان سينماي
حمايت تفكرش از و هنرمند اين از بنابراين هستند بانكها هستند ، موزهها هستند ، دولتي
.نميافتد اتفاقي چنين معمولا اينجا اما ميشود
استخوانهايمان مرتبه چند ما ميشوي ، نابود كني شنا موج جريان با نخواهي اگر ايران در
.كنيم فيلمسازي بايد چگونه كه بگيريم ياد تا است شده شكسته دنده چرخ لاي
و داريد "پريد قفس از ديوانهاي" درباره ديگري توضيح خودتان اگر آخر ، سوال بهعنوان *
.بفرماييد كنيد اضافه ميخواهيد اگر را بيشتري و كليتر مطلب
.نباشم ايراني تماشاگر شرمنده فيلم نمايش اين از پس اميدوارم
كارگردان يك نگاه يك
پريد قفس از ديوانهاي
معتمدي احمدرضا:كارگردان
معتمدي احمدرضا:فيلمنامه نويسنده
آلادپوش محمد:فيلمبرداري مدير
پوش خرقه مصطفي:تدوين
انتظامي مجيد:موسيقي
ميركياني مهرداد:گريم طراح
رامينفر ايرج:لباس و صحنه طراح
تختكشيان محمدرضا:تهيهكننده
اسيوند ، عليرضا كريمي ، نيكي پرستويي ، پرويز نصيريان ، علي انتظامي ، الله عزت:بازيگران
تاج آرش و سعيدي رضا
:فيلم درباره
دانشجويي دوران در كه ميكند همسرش از طلاق به وادار را او يلدا ناتني عموي مستوفي
اين به دوستانش از يكي پاي كردن باز مستوفي نقشه بعدي مرحلهداشتهاند عاشقانه ماجرايي
.ماجراست
تماشا خود يا تماشاگر
غلامي احمد
دوست را زدن حرف خيلي كه خودمان مثل.ميزند حرف زياد.است پرچانه ما سينماي و ادبيات
آن قبلا كه ميكنيم تكرار را چيزهايي حرفهايمان در گاه حتي و ميكنيم حرافي و داريم
اين آن دلايل از يكي شايد.است حرافي سنت بر متكي هم كوتاه نوشته همينگفتهايم را
عوامانه اصطلاح اين.نشود دريافت و درك خوب ميگوييم كه را چيزي نگرانيم همه كه باشد
.نباشد بيتاثير حرافي اين در نقالي ، سنت شايد "...شدي شيرفهم":دارد سنت همين در ريشه
يا ميزديم حلقه معركهگير دور يا پردهخوان روبهروي مينشستيم وقتي نميرود ، يادمان
پايان به داستان و درآورد سر معركهگير قوطي از كه ماري يا بوديم انتقام لحظه منتظر
براي آنها.نميكردند رو را دستشان زوديها اين به معركهگير هم و پردهخوان همبرسد
پول تا ميدادند كش را داستان تنگتر ، را حلقه و كنند جذب را بيشتري مخاطبان اينكه
از بيتاثير ما ادبيات و سينما كه قهوهخانهها در نقالها همينطور.درآورند بيشتري
.نيست نقالي سنت اين
ميكنيم ، تكرار را حرفهايمان:الف بود ، نكته دو تاكنون سطور اين راقم حرافي در پس
حرافي با اينكهكنيم جمع را بيشتري مخاطبان دليل هر به:ب.نشود فهم خوب نگرانيم ، چون
اضافه موضوعها اين به ميتوان نيز نداريمرا گفتن براي حرفي گاه يا و ميكنيم "حال"
.كرد
ميشود كنيم كوتاه را آنها بخواهيم واقعا اگر كه هستند سينمايي و ادبي آثار از خيلي
بهتر بلكه نميبيند ، آسيب اثر آن ساختار تنها نه دورريزي اين در.كرد قيچي را آنها نصف
را كار اين هرگز اما.بزنم مثال را آثار اين از نمونهاي بايد حتما اينجا.ميشود نيز
به باز جمله اين با.هستم پنهانكاري و سكوت شرقي سنت بر معتقد هم من چون.كرد نخواهم
ميكند ، جلوه بيشتر سينما و ادبيات حرافي در آنچه اماكردم اشاره حرافي دلايل از برخي
كسي تا ميكنيم ريسمان و آسمان و حرافي آنقدر ;نداريم گفتن براي حرفي ما كه است اين
است اين چيز هر از مهمتر نيست ، مهمي چيز اصلا ضعف اين اما.نداريم چنته در چيزي نفهمد
همه اين و ماجرا همه اين انقلاب جنگ ، :ميگوييد الان ميدانم.نداريم ماجرايي ما كه
از ماجراها اين از هيچكدام اما.است درست كاملا.برمان و دور غريب و عجيب آدمهاي
حتي.تماشاگريم ما همه.هستيم ماجراها اين تماشاگر ما انگار.نميكند عبور ما درون
تحليل قدرت.تماشاگرند هم باز هستند و بودهاند ماجراها اين دل در خود كه كساني انگار
.است ما من ، .ندارد وجود "من".بكنيم را كار اين نداريم اجازه ويا نداريم را ماجرا از
براي حرفي وقتي هستيم ، پرچانگي شيفته وقتي است ، نقالي سنت بر متكي سينما و ادبيات وقتي
و ما بين فاحشي اختلاف تماشاگريم ، همه و نميكنيم دروني را ماجراها وقتي نداريم ، گفتن
سينماي در تصوير حجم كه شنيدهايد بارها را حرف اينميافتد دنيا سينماي و ادبيات
در يعني.نميبيند را تصوير دو حداقل برگرداند را سرش تماشاگر اگر يعني.بالاست دنيا
.ميشود تبديل تصوير به و خرد ماجرا و شخصيتپردازي توصيف ، ديالوگ ، دنيا حرفهاي سينماي
از كه دارد اهميت اين است ، دنيا سينماي و ما بين فاحشي اختلاف كه نيست مهم اين هم باز
و ادبيات.نميكنيم استفاده خوبي به هم خودمان ضعفهاي يا و نداريم كه چيزهايي همين
كه منحصربهفرد و بومي ضعفهاي.ببرند سود شده دروني ضعفهاي همين از ميتوانند سينما
خود.نيستيم تماشاگر ديگر ما اينجا.آگاهند آن به و درگيرند آن با همگان تقريبا
بررسي ادبيات و سينما در را ديالوگها وضعيت اوصاف اين با بخواهيم اگر حالا.تماشاييم
فيلم و داستان در اساسي نقش ديالوگ.خورد برخواهيم چيزهايي چه به ميكنيد فكر كنيم ،
يقينا هست كه هرچه.نباشد سينما در است مهم ادبيات در ديالوگ نقش كه آنقدر شايددارد
خيلي ما سينماي و داستان ديالوگهاي كه بريم پي ميتوانيم هم عميق نهچندان بررسي يك با
ديگر فرصتي در را سينما و ادبيات در آن كاركرد و ديالوگنيستند ما حرافي سنت از دور
.كرد خواهيم بررسي
واكنش سومين
ميلاني تهمينه اثر پنجم واكنش به نگاهي
نجفي نسيم
نشده شكوفا استعدادهاي با زني از و بود فروخورده فريادي كه "زن دو" در شده ارائه تئوري
واكنش" در اكنون و شد منتهي او عقيده ابراز به پنهان نيمه در ميكرد ، حكايت شده تسليم و
از غير به فرشته واكنش زيرا پنجم نوع از هم آن واكنش ، .ميرسد عمل به "پنجم
از فرار نه آينده ، به تعويق نه تسليم ، و دادن تن نه.اوست همكار و دوست عكسالعملهاي 4
بدون قصهسرايي يك "پنجم واكنش"...و ماشين و پول با فرديت و هويت معاوضه نه و ازدواج
كه صرف قصهسرايي يك.است ساختارگرايي گيرودار در چهرهها كردن درگير و خاص تصويرسازي
و عروس ميان گربه و موش بازي يك.ميبرند جلو به را آن ديالوگها و لوكيشنها تعدد
تهمينه فيلم اصلي عناصر واقع در.كند جدا مادر از را بچهها ميخواهد كه پدرشوهري
عامل و دارد قرار عنصر دو اين تحتالشعاع چيز همه.هستند روبهرويش مرد و زن ميلاني ،
بررسي ميلاني تهمينه ديدگاه از كه است چيزي همان ديگري به يكي از شرايط بر سلطه تبادل
در.شده تصوير ممكن نوع بدترين و خشنترين در ذهنيتي با همواره او آثار در مرد.ميشود
اظهار خوب را خود نقش مرعوبكننده و تكرو وجود هاشمپور جمشيد نيز زنانه فيلم اين
چه او قصه زن ميان اين حال.بخشش غيرقابل و ظالم است ، ميلاني مدنظر كه طور همان ;ميكند
آنقدر قصه ميزند عمل به دست و ميبيند را ظلمها آن صفدر حاج از فرشته وقتي ميكند؟
روبهرو بددل و بدچشم مردي با خالي بياباني در را او كه ميرسد جايي به تا ميرود پيش
خود نجات براي صفدر حاج نام از كه ميرود پيش جايي تا او خطرناك موقعيت و ميكند
دهد نشان ميخواهد ميلاني آيا منفي؟ يا مثبت است؟ نوع چه از موقعيت اين.ميكند استفاده
اين اينكه يا و اسم؟ يك حد در حتي دارد ، نياز زندگي در مردي سايه به زن يك حال هر به كه
مرد به متكي رو خودمون آنقدر":ميگردد باز فيلم ابتداي ديالوگ به دراماتيك موقعيت
".ميارن سرمون بلايي هر خواست دلشون وقت هر كه ميكنيم
خروار نمونه مشتي نميتواند مسلما شد ، پرداخته فيلم در صفدر حاج از كه شخصيتي طرفي از
در است نفر يك صفدر حاج.دارد مدعا اين بر نقضكننده مواردي خود كارگردان زيرا باشد
كه چنان.ميشود ديده خودش در تنها او لجوج و مردسالار شخصيت و او ديدگاه.خود جبهه
كه ديگري مردان.ميدهد نشان پدرش مخالف نيز را مجيد صفدر ، حاج پسر ميلاني ، ميبينيم
طمع به نيز صفدر حاج نوچههاي حتي.طور همين نيز ميگيرند قرار فرشته فرار مسير رهگذر
مرد كلي موجوديت اين پس.عقيده يك اثبات براي نه ميكنند همكاري او با مژدگاني و پول
مردي حضور مقابل در مثال طور به كه چراميگيرد قرار زن روبهروي قصه اين در كه نيست
همه را اينهادارد حضور نيز (پيمانه همسر) سياوش همچون مردي (ترانه همسر) حسين همانند
را خود فمينيستي ديدگاه نادانسته يا دانسته ميلاني كه برسيم اينجا به تا ميگيريم شاهد
را "شرايط" زيادي حد تا "پنجم واكنش" در او.است آورده زير به وضوح به مطلق طبقه از
مردي اگر حال.ميكنند و كردهاند كمك زن هويت نابودي به همواره كه شرايطيميكند دخيل
باطنيات و ذات به بسته ميكند سوءاستفاده خود شرعي و اجتماعي بيدليل سلطه و قدرت آن از
گاه اغراق برميآيد ، فيلم دراماتيك زواياي و ديالوگها مجموع از كه چكيده اين.اوست
كه زماني همچون.ميكند پديدار بيشتر بحراني شرايط برخي آفريدن در را كارگردان بيمنطق
ديالوگ خصوص به.ميدهد قرار دومش پسر با ازدواج را خانه در فرشته ماندن شرط صفدر حاج
ميلاني ".ميكنم پيشكشت رو جوونم پسر كه دارم سرت به منت":ميگويد كه شرط اين بعدي
در تنها اما كند تصوير شدن خرد و تحقير نهايت در را زن مرد ، جهت از چگونه ميداند خوب
.بس و ديالوگ
زيرا است معكوس نتيجه كه گفت بايد بردارد در را بيشتر ترحم ايجاد هدف اغراق اين اگر
به دست آن با همواره جامعه و نيست تازهاي سخن و حرف ميشود تصوير ميلاني آثار در آنچه
جامعهاي در زن شرايط درك براي ارعابانگيز و تهديدكننده جملات به مخاطب.است گريبان
ماجرا از دقيقتري گوشههاي و جزئيات به و ميداند را چيز همه او.ندارد نياز مردسالار
.دارد نياز
و بسيار ديالوگهاي از تماشاگر در همذاتپنداري حس ايجاد براي "ميلاني تهمينه"
دو كه ميشود تصور اينرو از.ميبرد بهره فيزيكي غالب فضاي كلا و برونگرا بازيهاي
آثار كردند بيان "تفكر" يك حد در زن جهت از را مسئله اين دو هر كه پنهان نيمه حتي و زن
فكر بجنگيم تا جنگ به بازي با و ميشد جاري ذهن در چيزي آنها در كه چرابودند موفقتري
جملات آنقدر "پنجم واكنش" در.نميشد قرباني و نشده گم ميان اين هدف مورد ذهنيت و
در كه قصهاي و است زياد مردها جانب از تهديدآميز جملات و زنها سوي از عبرتآموز
درگير كاملا را تماشاگر كه شده طرح گريزي و تعقيب قالب چنان در است كلي ايده برگيرنده
دست به نه است فرشته شدن پيروز جزيي هدف نگران تماشاگر.بس و ميكند گريز و تعقيب همان
همان به آگاهانه مخاطب واقع در.كلي هدفي بهعنوان زن يك رفته دست از حقوق از حقي آمدن
در اينگونه ماجرا اصل و "!بوديم؟ چند چند راستي":گفت صفدر حاج كه ميشود رسانده جا
.نمينهد قبل از فراتر قدمي زن ، هويت به ميلاني تهمينه واكنش سومين و ميگيرد قرار حاشيه
ميرود و ميگذارد تنها
راستين شادمهر
ديگران از زودتر تو اما است فجرصف جشنواره در هم آن بروي سينما به ميخواهي دوستي با
ويژهنامههاي در را بازيگرانش نام.كردهاي توجه آن سوژه و كارگردان نام به.آمدهاي
كه نيست بيضايياست كافي بيايي زودتر ساعت يك كردهاي حساب و خواندهاي مجلات فجر فيلم
فيلمش ديدن فرصت كه نيست كيارستمي كند ، شگفتزدهمان كه نيست مخملباف شود ، سانسور فيلمش
.است سينما بدنه كارگردانان همين از بلكه شود ، سانسور فيلمش كه نيست حاتميكيا نباشد ،
كاوه آقاي مرتب منظم سينماي هم سينما.ميشود اكران فيلم قطعا و دارد خصوصي تهيهكننده
.است كافي اينها همه براي زودتر ساعت يك.است
تو قرار به مانده خيلي هنوز اما بيايد دوستت تا ميكني چشم چشم و ايستادهاي در جلوي
پيشفروش بليت كه دانشجوياني دارند ، كارت كه دستاندركاراني ميبيني ، عوض در.او با
وارد صلوات و سلام با گرفتهاند مخصوص بليت فيلم ، تهيهكننده از كه دوستاني و دارند
.ميچسباند گيشه ميلههاي به را تو سري پشت افراد هجوم.ميشود باز گيشه.ميشوند سينما
اوايل.كردهاي عادت...و التماسها دروغها ، دادنها ، هل اين به كه است دوره بيست
صف بودن نامنظم اين به بعد.كردي كتككاري هم باري چند حتي ميزدي دادميشدي عصباني
.خنديدي نشنيدنها را حرفت و نشدنها ديده اين به تكراري ، حقكشيهاي اين به گيشه جلوي
آماده را پولهاهستي جيبت داخل كيف مواظف فقط ميكني نگاه بيتفاوت ديگر حالا اما
.است شده تمام بليت چشمانت جلوي كه بودهاي شاهد بارها.نرود دست از فرصت كه كردهاي
موفق كه ميفهماني خود سريهاي پشت به غرور سر از نگاهي با.ميشوي موفق بار اين اما
تلاش تو رضايت براي همه كه خوشحالي.ميرسد مغرورانه هم دوستت كه جاست همين و شدهاي
دستاندركاران كارتهاي و آشنابازيها پيشفروش ، بليتهاي جشنواره ، كارت بگذار.ميكنند
كريمياش نيكي و بيضايي از همه و همه ميداني كه باك چه باشد ، ديگران نصيب مهمانان و
راضي و سرگرم تو كه نخوابيدند روز و شب.هستند تو خدمت در اميد جمال و عسگرپور تا گرفته
سينمايي به دوستت با كه تويي.تو مال راحتي و لذت و آنها سهم افتخار و شهرت و نام.شوي
بزني حرف و كني بحث ميخواهي كه فيلم ديدن از بعد ميدانم اما.آمدهاي فجر جشنواره در
تنها شب تنهايي در را تو طالقاني و وليعصر تقاطع سر فلزي پلي روي دوستت.دوستت با
.ميرود و ميگذارد
باز راي و دنيا فيلم دو به نگاهي
آذر غفوري بابك
صريح و روشن پاسخي ;دنيا
كليشه و تهراني هديه چون ستارهاي از تجاري البته و هوشمندانه استفادهاي "دنيا"
قبلي موفق مولفههاي تمام جمعآوري با است قرار كه اثري.است عاشق وليد داده پس امتحان
.ميخورد ايران سينماي درد به هم بسيار حاضر شرايط در اتفاقا كه كند خود آن از را گيشه
در همچنان تهراني.است نكرده تخطي خود نظر مورد اصول از قدمي "دنيا" ديدگاه اين با
روبهرويش رفتن راه هنگام دستهايش و ميگيرد نيمرخ موقعاش به.است كار دوربين مقابل
دنيا زيباييهاي خاطر به خدا از و ميكند خمار چشم همچنان نيز نيا شريفي.شدهاند گره
امتيازي صورت هر به و است كرده لحاظ خوب خيلي فيلمش در را اينها معيري.ميكند تشكر
فيلم مهماني.است گرفته كمك نيز ديگر كليشه چند از راه اين در او.ميشود محسوب او براي
و ميشود برگزار هم "دنيا" در دختر مهمانان علاوه به گودرزي سروش شاخصش عضو با "پارتي"
موارد اين تمام.ميرسد جوانش فرزند و شوهر به همچنان محبوب روزها اين گوهرخيرانديش
تغيير در نيازي معيري منوچهر.ميماند باقي سوال چند فقط نميشود محسوب فيلم براي عيبي
با بازي با است كرده سعي او آيا است؟ نكرده احساس شده بازناگفته داستان اين روايت در
اين به ميخواهد همچنان تهراني هديه كه اين آيا و نمايد؟ ارائه خوشساختتر اثري فرم
روشن پاسخهاي "دنيا" من نظر به باشد؟ راضي فعلي وضعيت به و دهد ادامه شده نما نخ كليشه
.باخبريم آن از همه كه پاسخهاييميدهد پرسشها اين به صريحي و
دهه 80 خياباني سينماي ;باز راي
سينماي به ديني اداي آشكارا كه فيلم اين.است "باز راي" چهارم روز تا جشنواره اتفاق
.ميكند پيچيدهاش چندان نه داستان درگير را خود بيننده خوبي به ;است دهه 50 خياباني
فيلمسازي نوع از نشانههايي فيلمش نخستين در كه ميدهد را فيلمسازي ظهور نويد فيلم
قانون از استفاده با جنوبي جوان يك.ميدهد اميد را گله فريدون و نادري امير چون كساني
سفر سرآغاز اين و كند سپري زندان از خارج در را هفتهاي آخر كه مييابد فرصت باز راي
كه سفري.ميكند آغاز شدنش زنداني عامل كردن پيدا براي آنكل دوستش با كه است دايرهواري
آهنگها از انبوهي و ميگذرد كشور شمال و تهران شاپهاي بيليارد ، كافي سالنهاي از
فيلم در (ديبرگ كريس و انيگما تا فرهاد و فروغي فريدون از) خارجي و ايراني ترانههاي و
به البته كه) فيلم بودن سفيد و سياه.ميدهد پيوند يكديگر به را فضاها اين نخي مانند
.است فيلم درخشان امتيازهاي از (رفته دست از پتانسيلش از بدمقداري فيملبرداري دليل
فعلي بيهويت جامعه خردهنشينان از حقيقي تصوير نخستين باز راي حاشيهنشين آدمهاي
و تنهايي چقدر هر.بودند درنيامده تصوير به شكل اين به فيلمي در حال به تا كه هستند
با) نوربخش قهرمانان بود باورپذير و دلنشين "كندو" ابي و "تنگنا" خوشدست علي بيكسي
.باشند آنها بعد سال بيست ازاهاي به ما ميرسد نظر به (مشيري مجيد و احمدي مهدي خوب بازي
مهمترين اش"باز راي" و نوربخش مهدي بگذريم ، جنوبي دختر ملاقات و شمال فصل از اگر
.هستند فجر يكم و بيست جشنواره كشفهاي
نما سايت 30 از نقل به
موميايي 4
پرستويي پرويز بازيهاي به نگاهي
كمانگري بابك
بازي را آن نقشهاي همه تا بماند باقي ايران سينماي براي بازيگر يك فقط باشد قرار اگر
طول در كه ميدهد نشان او بازيگري كارنامه به نگاهي.بود خواهد پرستويي نفر يك آن كند
از متفاوتي و عميق شخصيتهاي چنان توانست رسيد خود هنري فعاليت اوج به كه كوتاهي مدت
در را خود اقتدار او.شود واقع كارگرداني هر توجه و درخواست مورد كه دهد نشان خود
به شبيه نقش دو حتي اواست آورده دست به خود كارهاي گوناگوني از چيز هر از بيش بازيگري
گوشهاي عرضه براي مجالي و است فرد به منحصر و جدا نمونهاي او كار هر است ، نداشته هم
موج" و "شيشهاي آژانس" ،"است من با ليلي" در را رزمنده نقش اگر.او تواناييهاي از
گونهاي به يك هر در دارد اينها سه هر در كه مشتركي كلي حس وجود با ميكند ، بازي "مرده
و "عوضي مرد" در.ميآورد در نمايش به را رزمنده يك از متفاوت شكلي و ميشود ظاهر
به شخصيتپردازي و فيلمنامه مشكلات از فارغ را كدام هر ولي دارد كمدي نقش "موميايي 3"
را او كارنامه شيشهاي آژانس خصوص به و "آتش و آب" و "رواني".ميكند اجرا خاص گونهاي
اين لحظه هر او.است گونه همين بدهند او به هم ديگري نقش اگر.است كشيده جدي چالش به
اين جنگي و كمدي سينماي با كه طور همان كند نقش ايفاي متفاوت قالبي در كه دارد را قدرت
.كرد را كار
نتيجه در چيز هر از بيش شايد ميكند پيدا حل راه طور اين خود نقش هر براي اگر پرستويي
نقش يا _.ميشود حل خود نقش هر در.ميكند برقرار خود نقش با كه باشد تعاملي و ارتباط
_ دارند اذعان نكته اين بر همبازيهايش همه _ سخت تمرينات با بعد ميكند حل خود در را
ديگري عمل ولي دهد انجام بازيگري هر است ممكن را كار اينميآورد در اصطلاح به را نقش
نمونهاي عنوان به شما و ما كه ميفهمد چنان را خود نقش كه است اين ميدهد انجام او كه
چيزهايي همان درست است من با ليلي در او رزمنده تيپ مثلاميفهميم را آن جامعه كل از
يا كشيدهايم را نديدنش حسرت مدتها و داريم را انتظارش كه ميكند پياده ما براي را
را بودنش توقع و ديدهايم ما كه است پريشان و عصبي اندازه همان به شيشهاي آژانس قهرمان
ذاتي زيركي با و ميگيرد خود تيپ ساختن براي را جامعهاش انتظار مورد خصوصيات او.داريم
خاص رفتاري تيكهاي و جملهها عادات ، كه شخصيتي ميكند ، خلق جديد شخصيت يك خود فردي و
.است پذيرش قابل و فرد به منحصر كه آنجا از ميشود جاودانه كه شخصيتي.دارد را شخص آن
در بازي و تلويزيوني حضور چند است ، نداشته درخشش براي زيادي مجال شصت دهه تمام در او
تئاتر در كار مدتها از بعد.است بوده او فعاليتهاي عمده شكار و عاشقان ديار فيلمهاي
نظر زير ارجمند داريوش با.بيايد سينما به هم او كه بود رسيده وقتش هفتاد دهه ابتداي در
لطيفههاي با.ميآفريند را جاهل يك نقش و ميكند شروع را "برفي آدم" ميرباقري داود
ميشود مجالي "برفي آدم".ميرسد كارنامهاش در جديد موقعيتي به خودش خاص حركتي و كلامي
اين نيز ارجمند براي كه گونه همان _ ميشود نمايان او هنر پنهان زواياي تا پرستويي براي
حضور و ميآفريند آن در كه تناقضهايي تمام با او جاهل نقش و _ ميآيد پيش موقعيت
پلهاي ميگذارد ، نمايش معرض به را بازيگرياش جديد فيزيك ناگهان آن در كه بامزهاش
.كند سياه را همه و خودش كه پرستويي پرويز براي ميشود
او.دارد طنز بازي يك ارائه در شگفتانگيزي قابليتهاي كه كرده ثابت پرستويي ديگر
(را جديد نوعي) دوباره خود و بريزد دور را شده تعيين پيش از چارچوبهاي تمام ميتواند
عقدههاي و حسرت سالها از پس كه است چيزي است من با ليلي در او شخصيتبياورد وجود به
.بود شده همگاني درد شنيدنش و گفتنش به ميل كه آرزويي.است آورده بر سر اجتماع شده سركوب
جذاب و ظريف منش با و داد پرورش يكجا هم با را بقا به ميل و دورويي و دلهره و ترس او
.بود شده حاتميكيا فيلمهاي ثابت پايه ديگر شيشهاي آژانس از بعد پرستويي.داد بروز خود
محيط با را تناقض.دارد منزوي و ديوانهوار شخصيتي ما جنگ قهرمان "قرمز روبان" در
ميكند سعي و مانده گذشته زمان در است ، داشته نگه خودش در را مشكلاتش و نكرده حل بيرونش
از كه سختي و خشك رفتار و واكنش عدم با پرستويي را موضوع اين و كند فراموش را چيز همه
و ميكند بازسازي ميدهد نشان كه آدابي از دور به و بيگانه رفتارهاي و ميدهد بروز خود
پياده ديگر آدمهاي به نشدن نزديك و ماندن دور طريق از اطرافش محيط با را فاصلهاش
انساني.ميرسد ظهور به كه است مرده موج در پرستويي درونگرايانه بازي اوج اما.ميكند
است ، نكرده درك را خود زماني دوره دو بين فاصله هنوز كه اجتماع جديد تغييرات از بازمانده
دنياي تا ميكوشد و است مانده باقي خود مرده و رفته دست از ارزشهاي سوداي در هنوز
و پرانرژي بازيهاي بر علاوه كه ميدهد نشان نقش اين با او.كند بازسازي خود براي ذهني
در پرستويي.دارد خوبي به نيز را زيرپوستي و سرد بازي سبك از بهرهگيري قدرت فعال ،
از مجموعهاي با معتمدي احمدرضا ساخته پريد قفس از ديوانهاي فيلم در امسال ، جشنواره
جديدي چالش با تا است همبازي نيكيكريمي و نصيريان انتظامي ، جمله از نامآور بازيگران
.شود روبهرو
رنگ بدون سينما
ايران سينماي در صحنه طراحي
موسيقي كه همانقدر
است مهم
هم طراحي
دارد اهميت
...و لباس گريم ديالوگ ،
بازيگرتاثيرميگذارند دربازي
فخيمزداه مهدي ساخته عشق ولايت سريال لباس طراحي
نقديپري ليلا
و شخصيتپردازي.كرد فراموش فيلم در نميتوان را لباس و صحنه طراحي مهم جايگاه
آن در اتفاق يك كه مكاني طراحي آن از بعد و فيلمنامه در شده نوشته شخصيت به هويتبخشي
فيلم اصلي هدف راستاي در كارگردان ذهنيات و ايده به كه است طراح عهده به ميگيرد شكل
و فيلم محتواي از بيننده برداشت در ميتواند غلط يا درست طراحي يك.ميبخشد عينيت
و اشخاص هويت از روانشناسانه تحليل يك با بتواند بايد طراحباشد تاثيرگذار شخصيتها
پيشبرد به آن بر حاكم رنگ و محيط معماري از آگاهي با و ميكند زندگي آن در كه فضايي
به و خاص و متفاوت سينماي آمدن وجود به با اخير سالهاي در متاسفانه.كند كمك فيلم درست
طي را نزولي سير و داده دست از را خود اصلي جايگاه لباس و صحنه طراحي كمكم آن از پيروي
جشنواره يكمين و بيست ميهمان و مسابقه بخش به شده وارد فيلمهاي آمار براساس.ميكند
به بنا كارگردان خود اصلا يا و شده طراحي جوان طراحان توسط يا فيلمها اكثر فجر فيلم
وجه هيچ به يا دارند فيلم يك فقط يك هر تقريبا پيشكسوت طراحاناست كرده طراحي ضرورت
.شدهاند معرفي طراح بهعنوان _ پيشكسوت معناي به نه _ غيرحرفهاي افرادي گاهي.ندارند
اتفاقات اين با بالعكس يا و كند فيلمبرداري صدابردار يك كه است اين مثل درست اتفاق اين
به فيلمساز و طراح هنرمندان از چند تني با راستا اين در كه ميشود مطرح سوالات سري يك
.نشستهايم گفتوگو
آگاهم صحنه طراحي ظرايف از:ميلاني تهمينه*
جوان طراح يك كه مقدم كيوان حضور از _ پنجم واكنش _ فيلمش آخرين طراحي براي كه ميلاني
كمبود بنابراين.است متخصص جمع يك فعاليت حاصل فيلم يك:ميگويد است ، كرده استفاده است
همانند صحنه طراحي من براي.داشت خواهد فيلم در منفي تاثير تخصصها اين از هريك
شروع از پيش كه آنجا از و دارد بالايي بسيار اهميت گريم و صدابرداري فيلمبرداري ،
آگاه تخصصي رشته اين تاثيرات و ظرايف با بودهام ، صحنه طراح فيلم چند در كارگرداني ،
ميشود ، مطرح سليقهاي عميق بحثهاي حرفهاي صحنه طراح يك با كه ميآيد پيش گاهي.هستم
و نظريات ، پذيرش براي بيشتري انعطاف آنها.ندارد وجود شكلي چنين جوان طراح يك با اما
است ، ضروري بسيار امري من براي كه صحنهها تكتك در حضور براي بيشتري انرژي و حوصله
در رامينفر ايرج آقاي دستيار ايشان بگويم ، بايد مقدم كيوان با همكاري مورد در.دارند
آقاي از نظرخواهي و داشتم فيلم آن در مقدم آقاي از كه شناختي با.بودند پنهان نيمه فيلم
هم گروه و ايشان با همكاري از.كردم دعوت پنجم واكنش در همكاري براي را ايشان رامينفر
.هستم راضي و خوشحال
نداشتيم كافي بودجه:نوربخش مهدي*
DV صورت به كه _ باز راي _ فيلم با امسال سابق ، توليد مدير و تهيهكننده نوربخش مهدي
را فيلمش طراحي كار خودش او.است كرده اعلام سينما در را حضورش اولين شده ، تصويربرداري
همانقدر.دارند اهميت هم راستاي در فيلم در چيز همه من نظر به:است معتقد و داده انجام
بازيگر بازي در...و لباس گريم ، ديالوگ ، دارد اهميت هم طراحي است ، مهم موسيقي كه
مثل.باشم داشته موردشان در كافي شناخت كه ميكنم كار افرادي با من.ميگذارند تاثير
آدم يك.است نزديك هم به سليقههايمان و كرده كار قبلا هم با كه كساني يا و دوستان
طراحي را فيلمم خودم دليل اين به من.كند تحميل من به را نظرش بخواهد است ممكن حرفهاي
خياباني فيلم يك اينكه ضمن نداشتيم ، كافي بودجه ما و بود ارزان كار يك ما فيلم كه كردم
من سليقه به كه بيابم را كسي نميتوانستم من همينطور.باشد داشته زيادي اكيپ نبايد
من بود لازم اگر.كرديم كار واقعي مكانهاي در را فيلم اكثر ما واقع در.باشد نزديك
.كرديم استفاده هم فروتنيان شاهرخ مشاوره از ما البته ميكردم ، طراحي خودم
كنم كار ميتوانم بهتر خودم:شهبازي پرويز*
طراحي را فيلمش خودش شده ، جشنواره مسابقه بخش وارد كه "عميق نفس" فيلم سازنده شهبازي ،
صحيح او كار به من ايرادات تمام كه است معتقد و ميدهد طنز به را ما پاسخ او.است كرده
از خودم كه كردم احساس شده ، برداشت واقعيت از من فيلم كه دليل اين به:ميگويد.است
بدهم مهلت او به بايد باشم ، داشته صحنهاي طراح باشد قرار اگر.برميآيم طراحياش عهده
كه رسيدم نتيجه اين به آن درباره صحبت طي و آمد خوشش آن از اگر و بخواند را فيلمنامه تا
بهتر خودم ميكنم فكر كارهايم ، در ولي ميكنم ، كار او با ميشناسد ، خوب را فيلم فضاي
.موافقم فيلم در لباس و صحنه طراح وجود با كه هرچند.كنم كار ميتوانم
ديگر وقتي شايد فيلم دكور طراحي
است هزينهزا صحنه طراح:اثباتي امير*
_ فيلم طراح او.نميبينم اسمي جشنواره مسابقه بخش فيلمهاي در اثباتي امير از امسال
گونه اين را نظرش ايران سينماي صحنه طراح اين.است درويش محمدرضا كارگرداني به _ دوئل
طراحان از ما.كردم مقايسه هم با را فجر جشنواره فيلمهاي قبلي دوره سه من:ميكند مطرح
نظر بهداشتيم درصد گذشته 40 سال و درصد حدود 50 چيزي اول سال فيلمهاي در انجمن عضو
يا و نشده كار نگاتيو با كه فيلمهايي تعداد حاشيه در.باشند شده هم كمتر امسال ميرسد
داشت دولت نظارت تحت سينما انقلاب ، از بعد.است شده بيشتر نيز حرفهاياند حدود از خارج
در اينكه تا.بود كرده پيدا رواج هم صحنه طراحي و صدابرداري و ميرسيد استانداردهايي به
شكل و شد خارج گلخانهاي شكل از سينما و كرد كمتر را خود نظارت دولت كه 75_ سالهاي 76
تهيهكنندگان اينكه يعني.داشت هم ديگر پيامد يك اتفاق اين ولي.داد ادامه را خود طبيعي
كه است صحنه طراح حضور هم هزينهساز موارد از يكي.بياورند پايين را هزينهها كردند سعي
سهم ميتواند خوب طراح يك ميكنم فكر من آنان نظر برعكس چون.نيست درست اصلا البته
صحنه طراح هزينه آوردن پايين براي آنها ولي.باشد داشته هزينهها آوردن پايين در مهمي
مثل غيرطراح افرادي يا كمتجربه يا بيتجربه افرادي و حذف را باسابقه و حرفهاي
شايد.كند پيدا نزول فيلمها سطح كه شد باعث آنها كار اين.گرفتند كار به را فيلمبردار
.ببرند پي حرفهاي طراح با كردن كار اهميت به حرفهاي فيلمسازان كه شد باعث مسئله همين
روي طراحي از نوعي به فيلمسازي و توليد به ساده نگاهي با كه بودند هم فيلمسازاني البته
بيننده ميآيد وجود به تفكيك اين وقتي ولي.است متناسب سليقه و نگاه اين با كه آوردند
.ميفهمد را كار بدي و خوبي و شده كار فيلم يك روي چقدر كه ميفهمد مدتي از بعد تدريج به
.است شده بحرانيتر مسئله اين امسال
است راه در تازهاي حرفه:فروتنيان شاهرخ*
حقيقي ماني _ آبادان _ فيلم در كار مشغول اينكه دليل به و غيررسمي بهطور فروتنيان
كه است معتقد و داشته عهده به را نوربخش مهدي _ باز راي _ فيلم طراحي مشاورت است ، بوده
تهيهكننده فشارهاي درگير بسازند ، را اولشان فيلم ميخواهند كه جواني كارگردانان چون
برعهده هم را طراحي خودشان ميكنند سعي ميشوند ، كار مالي فشار آوردن پايين بر مبني
شود مجبور كارگردان و بيفتد اتفاق اين است ممكن هم حرفهايتر فيلمهاي در.بگيرند
فيلمهايش در حاتمي علي مثل كسي اينكه.دهد انجام خودش را غيرتوليدي و توليدي كارهاي
كه چيزي هر.داشت طراحي زمينه در وسيعي اطلاعات خودش كه است دليل اين به ميگذارد ، بدعت
مسائل روي از را نظراتش نقطه تمام او.ميآمد فرهنگي پشتوانه يك روي از ميگفت ، او
آگاهي هيچ بدون و نميشناسد را رنگ طراح ، يك كه ميبينيم امروزميكرد استخراج مستند
محدود بودجه با تهيهكننده يك.ندارند هم به ربطي هيچ كه ميگذارد هم كنار را رنگهايي
بودجهاش فيلمي اگر كه كردهام پيشنهاد بار چند من.بياورد سركارش خوب طراح نميتواند
كه خلاق دانشجوي سري يك از هنري مشاور عنوان تحت جديد حرفه يك از بتواند بايد است كم
طراح دوستان از خيلي ميكنم فكر من.كند استفاده صحنه مدير بهعنوان ندارند عملي تجربه
.بدهند هم مشاوره كارگردانها به حاضرند
بدهم شغل تغيير ميخواستم:كزازي بهزاد*
فيلم اين و _ پدر _ فيلمش آخرين بين.كرد طراحي را باران فيلم گذشته سال كزازي
امسال امابدهم شغل تغيير ميخواستم كه ميگويد خودش.بود شده ايجاد طولاني فاصلهاي
تمام خودش قول به كه راعي مجتبي كارگرداني به صنوبر.دارد كارياش كارنامه در فيلم دو
رضا بلند فيلم دومين _ است روشن چراغي اينجا _ فيلم و است دكور آسمان جز به فيلم صحنه
.ميركريمي
با من اتفاقا.نكردم حس را مسئلهاي چنين من:ميگويد و است مخالف ما بحث با كزازي
اصرار خود جديد فيلم براي ولي نميكردند استفاده طراح حضور از قبلا كه شدم مواجه كساني
بودند رسيده نتيجه اين به كه دليل اين به شايد.باشند داشته صحنه طراح كه داشتند
مسائل روي را خودش نميتواند و باشد كارگردانياش متوجه حواسش دانگ شش بايد كارگردان
ميگيرد تصميم كه است كارگردان تجربه خاطر به اين ميكنم فكر من البته.كند متمركز ديگر
شكلي شايد.باشد فيلم خدمت در درست شكل به تخصصش كه بگذارد كسي برعهده را كار از بخشي
از مجزا را طراحي ما همكاران برخي كه است اين آمده وجود به كارگردانها ساير براي كه
ايجاد باعث خودبهخود اين كه هستند فيلم در خودشان امضاي فكر به فقط و ميبينند فيلم
دلشان هم كارگردانها باشد ، فيلم خدمت در طراحي اگر.ميشود طراح و كارگردان بين درگيري
و بالته را دكورها كل صنوبر فيلم در ما.بردارند خودشان دوش از را باري ميخواهد
.نميشود ديده اصلا ولي ساختهايم...و يونوليت
است بازتر جوانان فعاليت براي عرصه:سينايي سميرا*
پدرش ساخته _ نور و سايه ميان - و - گيزلا _ فيلم كرده كار سينايي كه فيلمهايي آخرين
كارنامه روز _ دارد حضور مسابقه بخش و جشنواره در او از كه فيلمي.است بوده سينايي خسرو
.است كرامتي مسعود ساخته _
اينكه بر علاوه چون.است موثر و مهم خيلي فيلم در طراح حضور من نظر به:ميگويد او
از را تصوير طراحي مسئوليت از بخشي ميتواند ميكند همكاري كارگرداني با همفكر بهعنوان
جوانترها فعاليت براي عرصه كه است خوشحالي باعث ميكنم فكر من.بردارد فيلمبردار دوش
ذهنيت با همراه طراحي كه است مهم خيلي من براي.ميشود اعتماد آنها به و شده باز هم
دليل اين به و شويم حمايت تهيهكننده طريق از بتوانيم بايد ولي.نباشد كارگردان
اين دچار كمتر كه است اين شدن پيشكسوت مزاياي از.بايستد ما سر پشت بايد هم كارگردان
ما به كه طور همانپرداختهاند را گزافي بهاي قبلا هم آنها البته.ميشويم تنگنا
در.است بوده همينطور گذشته در هم آنها براي لابد ميشود داده امكانات و اعتماد كمتر
از بعضي كه گفت بايد ميدهند انجام را طراحي خودشان كارگردانها برخي اينكه مورد
من وليشود حذف بايد طراحي ميكنند فكر بودشان مستند و گزارشگونه نوع دليل به فيلمها
نياز كار با متناسب فضاي مورد در قضاوت و فضا ديدن و ساختن براي چشم جفت يك به معتقدم
ميتواند حضورش با صحنه طراح.نيستند آگاه مسئله اين اهميت به شايد جوانترها.داريم
.ببيند بيشتري تيزبيني با و ريزتر را مسائل
آنجليكا كشتي فيلم در ارجمند داريوش لباس حالطراحي در اثباتي امير
نيست مهم چندان برايشان:مجد حسين*
مستقل فيلم دو گذشته سال او.است _ دوئل _ فيلم در اثباتي امير دستيار حاضر حال در مجد
توجه شايان دستياري زمينه در او تجربيات.ندارد فيلمي هيچ امسال ولي بود كرده طراحي را
اگر حرفهاي طراحان كه ميداند اين طراحي حرفه در را مسائل اين دليل وي.است
همه بالاست ، دستمزدشان چون اينكه ضمن.نميكنند قبول باشند نداشته دوست را فيلمنامهاي
كه نيست مهم هم چندان برايشان البته و ندارند را هزينه اين پرداخت مالي توانايي فيلمها
تصوير تا كند ، كمك بازيگرها چيدن درست و ميزانسن طراحي در حداقل كارگردان ، فكر به طراح
هم خودشان عهده از كه است ، مهم وسايل چيدن فقط كه ميكنند فكر آنها.شود ارائه زيباتري
شخصيتپردازي به صحنه در حاضر وسيله يك يا رنگ يك است ممكن كه مسئله اين به و برميآيد
فيلم يك در ميبينيم گاهي ، دليل اين به.نميكنند فكر كند ، كمك بازيگر بازي يا و
.ميكند خودنمايي صحنه در منطقي و دليل هيچ بدون رنگ يك يا و است يكي رنگها كنتراست
استفاده فيلم براي بازيگر شخصي كمد از يا هزينه آوردن پايين براي تهيهكننده كه چرا
سينماي مشكلات از يكي.ميپوشاند بازيگر تن بر بودن شيك صرف به را چيزي يك يا و ميكند
باشد داشته تصوير زيباييشناسي در ميتواند مهمي جايگاه چه اينكه و طراحي كه است اين ما
نيفتاده جا كند استفاده آنها از بازياش طي كه كند آماده چيزهايي بازيگر براي بتواند و
ميتوان درست طراحي يك با كه دارند بيهودهاي حركات فيلم يك آدمهاي وقتها بعضي.است
را وسيلهاي شخصي علاقه دليل به فقط دكوپاژ ، در كارگردان گاهي.كرد حذف را حركات اين
.كند توجيه را او كه است اين طراح وظيفه و ندارد خاصي معني هيچ كه ميكند اضافه
ميبرد خودش با هم را ميكندهمهعواملش سقوط سينما وقتي:رامينفر ايرج*
آماده بود ، كرده طراحي را آن رامينفر كه _ فيلم عشق _ فيلم سال چند از بعد بالاخره
قفس از ديوانهاي _ او ديگر فيلم و فيلم اين ميتوان مسابقه بخش در امسال.شد نمايش
بايد مسئله اين به ميگويد او.ديد را - معتمدي احمدرضا كارگرداني به _ پريد
آتليه يك در بتواني كه نيست نقاشي مثل است ، گروهي كار يك سينماكرد نگاه واقعبينانه
كه وقتي.دارد ساخت براي آدم عدهاي مشاركت به نياز پس.كني كار خودت دل براي خصوصي
كند پيشرفت حرفه اين كه بود لازم كرد ، پيدا انقلاب از پس سينماي در را خود جايگاه طراحي
كه _ هنري سينماي از ما كه چرا.موافقم شما با هم من و نكرده معتقديد شما البته كه
وقت هيچ ما.شدهايم دور _ باشد ميتواند هم شده ساخته خوب تجاري سينماي يك البته
.دارند مشترك سرنوشتي دو هر چون.كنيم تحليل سينما از جدا را صحنه طراحي نميتوانيم
سينماي طرف به ما وقتي.ميبرد خود با نيز را عواملش همه ميكند ، سقوط دارد سينما وقتي
پول ميگيرد ، پول طراحشود طراح ميگيرد تصميم كارگردان ميرويم برگردان پول و ارزان
يك كه است اين سينما محدوده در حرف غيرحرفهايترين من نظر به.ميگيرد هم خوبي
معني آن شكل اين به.كنم طراحي ميتوانم را فيلمم كسي هر از بهتر من بگويد كارگردان
در خوب حركت آنقدر هم شايد.ميشود لوث كمكم دارد وجود فيلم در طراح يك براي كه واقعي
هر بهاست داده قرار فيلمسازان و تهيهكنندگان دست در بهانهاي كه نشده انجام سينما
و كنند كم هزينهها از ميخواهند هستند ، هم كارگردان خودشان اغلب كه تهيهكنندگان حال
آنها بگذارد ، تهيهكننده دست روي خرج وسايل كوچك جابهجايي يك با طراح يك است ممكن چون
كوچكي فيلمهاي نتيجه در.دهند انجام را كار همين ميتوانند هم خودشان كه ميكنند فكر
همان در ندارند احتياجي خارقالعاده فضاي به و دارند كوچكي داستان و ايده و فكر كه
اين البته.ميمانند باقي خودشان _ ايده و بيفكر _ مهجور و محدود و كوچك فضاي محدوده
كه هرچند.نميكند پيدا مصداق كيارستمي سينماي مثل جديد و متفاوت سينماي با رابطه در
سينماي يك بهعنوان را كيارستمي سينماي من ولي نيستند من سليقه با مطابق فيلمها اين
.ميخواهد را خودش خاص امكانات هم سينما نوع اين.دارم دوست واقعي مولف
هستم مستقل فيلمساز يك من
پنجم واكنش كارگردان ميلاني ، تهمينه با گفتوگو
مولايي ميثم
گفتوگو او با "پنجم واكنش" درباره تا گرفتيم تماس ميلاني تهمينه با قبل ماه يك حدود
كاري فشرده شرايط آن در نداشت دوست و بود كرده شروع را فيلمش مونتاژ ميلاني اما.كنيم
و بود "پنجم واكنش" فني مراحل درگير پيش از بيش او بعد هفته دو اما.كند گفتوگو
فرصت ميلاني شايد تا كرديم صبر حال هر به.كنيم گفتوگو كتبي صورت به داد پيشنهاد
فني مراحل درگير چنان هم بهمن ابتدايي روزهاي تا او اما كند ، پيد را حضوري گفتوگوي
ندهد آنها به كلي و كوتاه جوابهاي كه شرط اين به را سوالاتمان شديم ناچار و بود فيلمش
نشانه ميتواند اما برسد ، نظر به كلي و كوتاه ميلاني جوابهاي شايد.كنيم فكس برايش
نود دقيقه به و دارند عجله جشنواره به رسيدن براي همه هم هنوز كه باشد اين براي خوبي
.ميكنند فكر
***
خودتان ميرسد نظر بهاست زنان مشكلات درباره قبليتان فيلم دو مثل هم "پنجم واكنش"*
است؟ همينطور.بسازيد فيلم زمينه اين در فقط كردهايد ، موظف را
در يااست زنان مورد در پنجم واكنش تا طلاق بچههاي از من فيلمهاي همه كنيد دقت اگر
.است من علاقه مورد محور اين هرحال به.است زن نامشان كه است انسانهايي مورد در واقع
در ولي بسازم را آن نباشد ، مربوط زنان مسائل به مشخصا كه بيابم زيباتري قصه اگر شايد
.ندارد وجود من براي قصهاي چنين حاضر حال
كه داشتهايد زنان مشكلات از غير مسائلي درباره فيلمنامهاي يا فكر سال چند اين در*
چرا؟ بسازيدش؟ نتوانستهايد يا نخواستهايد
اما.است دختر و پدر يك ارتباط كه دلبند اسم به دارم فيلمنامهاي البته.نداشتم نه
.ندارم را ساختنش قصد هنوز
مثبت لزوما شايد كه را ايراني زنان از ديگري وجوه هستيد علاقهمند بوديد گفته قبلا*
داده؟ روي "پنجم واكنش" در اتفاق ايندهيد نشان فيلمهايتان در نباشد ، هم
.ميشود صحبت هم آنها مورد در فيلم در ولي خير
اساس بر كاملا يا واقعي رويدادهاي و ماجراها براساس گرفت؟ شكل چطور "پنجم واكنش" *
گرفت؟ شكل تخيل
بقيه ولي رستوران به مربوط صحنههاي يعني است افتاده اتفاق واقعا فيلمنامه شروع
.است من پيرامون حقايق از برگرفته داستان
مورد چندان داغش حواشي وجود با كه) "پنهان نيمه" از بيشتر "پنجم واكنش" ميكنيد فكر*
شود؟ واقع استقبال مورد "زن دو" يا (نگرفت قرار استقبال
پنهان نيمه اگر.گيرد قرار استقبال مورد ميكنم فكر و است زن دو شبيه بيشتر پنجم واكنش
ميشد ، موفق بود دوزن اندازه به سينماهايش تعداد و مييافت تلويزيون در تبليغ اجازه هم
اجازه طولاني مدتي براي تهران در نمايش هفته سه از بعد نيمهپنهان فيلم كه نكنيد فراموش
.است سال 81 CD و ويدئو پرفروشترين حاضر حال در ولي.نداشت نمايش
به "پنجم واكنش" توليد براي مشكلاتي آمد ، پيش "پنهان نيمه" براي كه قضايي ماجراهاي *
نياورد؟ وجود
.شود منتفي كاملا اميدوارم كه بود سوءتفاهم يك پنهان نيمه براي آمده پيش قضايي مسائل
نكرديد؟ ريسك شما*
شدن تبديل به علاقهاي هيچ و بسازم فيلم و بمانم ميخواهم من.نميكنم ريسك هيچوقت من
مستقل هنرمند يك منندارد همخواني من خون گروه با سياست اصولا.ندارم سياسي آدم يك به
.است كشورش مردم عاشق كه اجتماعي منتقد يك سياسي ، گروههاي همه از مستقل هستم ،
،(زارعي يا كريمي خانم مثل) هستند سينمايي (ستاره) چهره كه بازيگراني از بيشتر چرا*
ميكنيد؟ استفاده
در اگر ولي.دارم علاقه حرفهاي سينماي به كه است اين حرفهاي بازيگران از استفاده علت
كار اين قبلا اينكه كما ميكنم ، استفاده نابازيگر از نيابم را موردنظر بازيگر مواردي
.كردهام را
چنين.شد انجام مطبوعاتي و خبري بسته نسبتا فضاي يك در "پنجم واكنش" فيلمبرداري*
كند؟ كمك فيلمبرداري رفتن پيش بهتر به ميتواند ميزان چه تا شرايطي
عجيبي سينماي ما سينماي هرحال به ولي.داشت وجود مسئله اين براي خاصي دليل نميكنم فكر
جشنواره از زودتر خيلي فيلم هنرپيشههاي نفره عكس 5 چرا كه هستم پشيمان هم هنوز.است
نفر يك از را اصليشان هنرپيشههاي تعداد عكس ، چاپ از بعد فيلم دو حداقل كه چراشد چاپ
فكر...و شد تكرار فيلمهايشان در فيلم ساده گريمهاي يا و.كردند تبديل نفر به 5
خلاصه يا موضوع حتي و شود تبليغ بازار وارد نمايش هنگام فيلم است بهتر ايران در ميكنم
.نشود چاپ جايي هم قصه
شد؟ خواهد پرفروشي فيلم "پنجم واكنش"*
.ديد خواهند را فيلم ايراني ، خانمهاي ويژه به.باشد داشته زيادي مخاطب ميكنم فكر
دارد؟ اهميت برايتان چقدر فجر فيلم جشنواره در شركت*
در تا است فرصتي و ميكنم ملاقات را خودم سينمايي خانواده من كه است مكاني فجر جشنواره
.كنيم داوري و نقد گذاشته نمايش به را خود فيلمهاي خانوادگي نمايش اين
رشتهاي؟ چه در بشود؟ هم جايزه برنده فيلمتان ميكنيد فكر*
بگويم ميتوانم فقط.ندارم حرف اين براي جوابي بنابراين نديدهام را فيلمها بقيه من
.كردهاند عمل حرفهاي داشتند همكاري فيلم اين در كه افرادي همه
دارد؟ تفاوتي قبل دورههاي جشنواره با امسال جشنواره نظرتان به*
فيلم ميكس درگير جشنواره شروع از قبل چهارشب تا چون نداشتهام تمركز مسئله اين روي
.بودم
.است دولتي فيلمسازان و فيلمها با دولتي جشنواره يك امسال جشنواره عدهاي نظر به*
هستيد؟ موافق اين با ساختهايد ، خودتان سرمايه با و خصوصي بخش در را فيلمتان كه شما
و هستم مستقل صددرصد فيلمساز يك كه بگويم ميتوانم فقط.ندارم نظري بقيه مورد در
.است نيكبين مهندس همسرم هم فيلم تهيهكننده
سينما حاشيه
كدر فيلم يك*
.درآمد نمايش به فجر فيلم جشنواره مسابقه بخش در سفيد سياه فيلم يك مدتها از پس بالاخره
سقوط دقيقه ، از 5 پس و دارند خوبي شروع سالها اين فيلمهاي معمول طبق كه "باز راي"
سياه بر علاوه كه دهد نشان فيلمبرداري رنگ نوع در را هنري داشت قصد ميدهند انجام آزاد
به كدورت كردن اضافه ميشود گفته.بود حاكم آن فضاي بر نيز كدري نوعي بودن ، سفيد و
از بعضي توسط اكنون كه است هنري فيلمهاي ساخت براي جديدي شيوه سفيد ، و سياه فيلمهاي
از آزادي از پس فيلم اصلي شخصيت كه است آن فيلم كليدي نكتهميشود دنبال كارگردانان
جايي چون برود زندان به كه ميگيرد تصميم ناگهان خود ضارب يافتن براي جستوجو و زندان
همه فيلم دختر نقش بازيگران فيلم اين در اينكه ديگر نكته و ندارد وجود بيرون در او براي
سوي از شده اعلام ارقام و آمار به بزرگي طعنه كه بودند شده دچار ايدز مهلك بيماري به
.است بيستم قرن بيماري اين درباره مسئولين
انتظامي نقش در شريفينيا*
شكسته آن يخ تا درآمد نمايش به جشنواره روز چهارمين در كننده سرگرم فيلم يك بالاخره
انقلاب از پس سينماي كلاسيك تابوهاي از بسياري كه معيري منوچهر ساخته "دنيا" فيلم.شود
و ميشود جوان زن يك عاشق كه ميكند روايت را ميانسال مرد يك داستان است شكسته را
كه است آن در آبي روسري تم پررنگ حضور فيلم اين در جالب نكته.ميدهد رخ جديدي اتفاقات
را خود عشق انتظامي عزتالله مثابه به تا واميدارد را شريفينيا خيالي ، صحنه يك در حتي
.كند ابراز - دنيا - نوبر به
توليد خط از عبور مشيري ، مجيد*
كسي چهره ميتوانيد باشيد داشته تصويري محصولات از استفاده به تمايل گاه هر روزها اين
ركوردهايي از.است شارلاتان و شيك حال عين در و منفي نقشهاي همه ثابت پاي كه ببينيد را
حال عين در و مطبوعات سينماي در متوالي فيلم دو در حضور است شكسته زمينه اين در او كه
اين از كيانيان رضا فقط جشنواره ، در ميرسد نظر به.است تلويزيون در متوالي سريال دو
.ميكند تعقيب را او حيث
نميرسد جشنواره به كن نگاه آسمان به گاهي *
كه ميشود شنيده "كن نگاه آسمان به گاهي" فيلم سازندگان سوي از رسمي اعلام بدون
كمال ساخته آخرين از بخشهايي گويا.ديد نخواهد را فيلم اين روي يكم و بيست جشنواره
امر اين كه ميشده نمايش آماده شده ، طراحي كه تروكاژهايي از استفاده با ميبايست تبريزي
كامپيوتري و انيميشن تكنيك با بايد كه صحنهها اين طراحي ميشود گفته.است نگشته ميسر
كارگردان رضايت جلب براي را لازم كيفيت عمل در ولي دارد نتيجه تست در ميشده اجرا
.افتادهاند كشور از خارج در صحنهها اين اجراي فكر به فيلم سازندگان و است نداشته
تهيهكننده فرمانآراي *
و كرد دريافت "آب روي خانهاي" براي را فيلم بهترين جايزه گذشته سال كه فرمانآرا بهمن
مقام در فيلم يك با امسال است خود فيلم عمومي نمايش دنبال به كه است يكسال به نزديك
جشنواره بزرگداشتهاي بخش در كه "تاتارها صحراي" فيلم.است حاضر جشنواره در تهيهكننده
صنايع گسترش شركت در فرمانآرا فعاليت زمان در و انقلاب از پيش ميشود داده نمايش امسال
بم ارگ در و ايران در "تاتارها صحراي" فيلم از بخشهايي.است شده ساخته ايران فيلم
.ميشود داده نمايش جشنواره در فيلم اين DVD نسخه است گفتني.است شده فيلمبرداري
|