|
|
انقلاب پيروزي در ارتش حياتي نقش
اسلامي شكوهمند انقلاب پيروزي فجرو دهه سالروز فرخنده مناسبت به و مردم انقلابي مبارزات هواييدر نيروي ويژه به ارتشيان و ارتش حياتي نقش:اشاره قشر اين مبارزات و فداكاريها شرح.است روشن برهمگان شكوهمند ، اسلامي انقلاب پيروزي و فجر فرخنده دهه جشنهاي سالگرد با همزمان.دارد بيشتري مجال به نياز ملت ، از فداكار جمهوري ارتش زميني نيروي عمومي روابط همكاري با كه كوتاهي گزارش اسلامي ، انقلاب پيروزي انقلابي نيروهاي از بخشي و گرانقدر شهداي خاطره پاسداشت در آمده ، فراهم ايران اسلامي .ميگذرد نظرتان از انقلاب ، پرشور روزهاي در ارتش ، -سال 42 -انقلاب حركت شكلگيري ابتداي از قدسسرهالشريف ، خميني امام حضرت انقلاب ، رهبر گوشزد نگريسته ، احترام ديده به ارتشيان و ارتش به خود اعلاميههاي و سخنان در همواره فرمان به گوش و وابسته كه ارتشي و بوده ملت به متكي و مستقل بايستي ارتش كه ميفرمودند كه جا هر امام سخنرانيهاي و پيامها در.ندارد اعتباري و ارزش كوچكترين باشد ، اجنبي با همواره گويي كه است گونهاي به امام لحن ميرسد ، مسلح نيروهاي اصولا و ارتش به نوبت .گشودهاند آنان نصيحت به زبان نيز هماكنون و هستند رابطه در ارتشيان نجيب افراد محترم ، درجهداران ايران ، معظم ارتش صاحبمنصبان كه ميدانيم ما.." ميدانم من ;هستند فداكار ايران سرافرازي براي و همراه مقصد اين در ما با ارتش بر كه فشارهايي از من نيستند ، وحشيگريها و جنايات اين به راضي وجدان با درجهداران ميدهم ، برادري دست آنها به ايران و اسلام نجات براي من متاسفم ، و مطلع ميشود وارد آنها زير ايران نميشوند راضي و است مضطرب اسراييل برابر در تسليم از آنها قلب ميدانم من ."شود پايمال يهود چكمه و ارتش به خطاب كه است اسلامي نهضت آستانه در امامفقيدمان پيام از فرازي اين :ميشود اشاره آنها به كه اهميتاست حائز نكته چند پيام اين درفرمودهاند ارتشيان دربرمي را همگان بلكه نيست ، ارتش در خاصي قشر و گروه به خطاب (ره) امام پيام -1 .غيره و درجهداران تا مسلمان افسران امراءو از ;گيرد است ، "ارتش نجيب افراد محترم ، درجهداران" مورد در تنها پيام در شده قايل تفكيك -2 كه ;هستند ملي و ديني تعصب داراي و دارند اسلام و دين به عشق گرو در دل كه آنها يعني اسراييل و آمريكا گوش به حلقه نوكر و فروش وطن كه ديگر دسته آن با حسابشان خود به خود به ملت ، اسلامو به خيانت جرم به انقلاب ، روزهاي آغازين در كه همانها ;جداست بودند .شدند سپرده عدالت دست قليل عده همان توسط صرفا شده انجام وحشيگريهاي و جنايات كه ميدانند (ره) امام -3 نيز ايام همان در گويي.مبراست اقدامات اين از ارتش اصلي بدنه و اسكلت و گرفته انجام .بودهاند واقف محدوديتها به و آشنا ارتش درون مسائل با (ره) امام و مطلع ميشود وارد آنها بر كه فشارهايي از من" كه ميكنند اشاره (ره) امام -4 .است سوم بند انتهايي قسمت تاييد عبارت اين ;"متاسفم با آن راه در را ارتش كه "مقصدي" همان يعني اسلامي ، نهضت پيروزي براي (ره) امام -5 رسما.ميدانند ضروري امري را ارتش همكاري و ارتش وجود ميكند ، قلمداد همراه مردم و ياري بدون يعني "ميدهم برادري دست آنها به ايران اسلامو نجات براي من" ميفرمايند .نميدانند محقق پيروزي به رسيدن در را نهضت امر ارتش ، حضور مناسبت اين به اسلامي ، نهضت نخستين سالهاي در امام پيام از مهم بسيار فراز اين در ايشان شركت و نظاميان حضور به نسبت اندازه چه تا (ره) امام كه گردد روشن تا شد آورده محدوديتها ، تمامي عليرغم ايران ، دلير ارتش سرانجام.داشتهاند تاكيد اسلامي مقدس نهضت به دلها ، در ايمان تجلي عاليترين دادن نشان با ميشد ، كه كنترلهايي و تضييقات فشارها ، بماند؟ بيتفاوت يا و ساكت امام پيامهاي مقابل در ميتوانست ارتش مگر. پيوست خلق صفوف و (سال 57 فطر عيد) تهران عظيم راهپيمايي در كه سپاسگزارم ايران محترم ارتش از من" به پهلوي دودمان ساله پنجاه ستمكاري از كه خويش وطنخواه مردم روي به شهرستانها ، ساير است فرمانروايان هميشگي كار كه بزرگي جنايت به را خود دست و نگشودند آتش آمدهاند ، جان .نكردند آلوده استقلال يا سقوط دوراهي سر بر و پرتگاه لب در وطنمان و كشور كه حساس موقع اين در من وطن و اسلام به وفادار دريايي و هوايي زميني ، نيروهاي سوي به را خود دست شده ، واقع .ميكنم استمداد آنان از ذلت و اسارت يوغ از آمدن بيرون و استقلال براي و ميكنم دراز و ذلت خيزيد ، پا به ميكنيد ، فداكاري خود كشور و وطن براي كه !غيور سربازان اي را خود برومند برادران و فرزندان و كنيد استوار عزيز ملت با را خود پيوند است ، بس اسارت ".نكشيد خون و خاك به چپاولگر خاندان يك نفس هواي براي ارتش ميبرد ، بسر خود اوج در انقلاب كه روزهايي در عظيم ، كوران اين در ،(ره) امام به امروز عبارات اين و عناوين اين شايد !ميكند سپاسگزاري و كرده خطاب "محترم ارتش" را .مينمود شگفتآور بسيار روزها ، آن در راستي به ولي نيايد ، عجيب ذهن در روزها آن اندازه كه گرديد باعث دادن قرار خطاب مورد را ارتش مهربانانه گونه اين و عبارات پيامها ، اين انقلاب به ارتش پيوستن نحوه.بپيوندد اسلامي عظيم انقلاب به خود روش و سبك با نيز ارتش متعهد ، و مومن نويسندهاي تواناي دست روزي شايد.است بيرون مقاله اين حوصله از آن مسير و پيامها ، دنبال به حال ، هر به.لازم و ضروريست امري كه رساند انجام به را مهم اين روز درگرفت جاي انقلاب و ملت آغوش در سربلندي و افتخار با ارتش...و استفتاءها سخنان ، :ميخوانيم انقلاب شمار ...آفريدند حماسه درجهدار سه لويزان پادگان در عاشورا ، روز ...زدند راهپيمايي و اعتصاب به دست هوايي پايگاههاي در همافران ...ميكنند فرار سربازخانه از سربازان امام ، فرمان دنبال به ...رفتند امامخميني ديدار به هوايي نيروهاي افراد بهمن ، روز 19 بطن از ارتش پيكره كه دريافت تلخي به شاهنشاهي رژيم و بود پيوسته انقلاب به ارتش و اسلام از دفاع براي كه مومن انسانهاي بيشمار درياي از لاينفك جزيي و مردم تودههاي ايران ، از شاه فرار روز تا شاهنشاهي ، نظام زمانياس از.خاستهاند پا به قرآن فرهنگ !نيست بيش اندكي زمان از مهمتر نفت صنعت كاركنان پيوستن انقلاب ، كوران در كه است اهميت حائز نكته اين ذكر به ارتش پيوستن قياس ، همين به و اولي طريق بهاست بوده دولتي موسسه يك كاركنان پيوستن چه است ، بوده اهميتتر با و خطرتر پر مهمتر ، مراكز ساير از مراتب به انقلابيون ، صفوف .خارجي كشورهاي اذهان در چه و مردم اذهان در هوايي ، نيروي پرسنل توسط (ره) امام حضور در ماه بهمن نوزدهم روز شكوه با رژه مراسم اين كه بودند باور اين بر همگان كه داشت خارج در انعكاسي چنان نظامي ، فرم لباس با هم آن !است مملكت و ارتش بر شاهنشاهي نظام تسلط پايان مثابه به حركت سلاطين استبداد سال پايان 2500 و ستمشاهي سفاك رژيم قطعي سقوط روز بهمن ، روز 22 اگر در شاهنشاهي ارزشهاي سقوط روزهاي بايد بهمن ، دوم بيست تا نوزدهم روز از شده ، نامگذاري بگذريم ، كه اين از.شود ناميده اسلامي انقلاب به ارتش كامل پيوستگي روزهاي و ارتش درون شروع انقلاب ، و اسلام به ارتش ارادت اثبات براي انقلاب ، پيروزي از بعد تازه ارتش وظيفه و جوسازي افترا ، تهمت ، از آكنده فضايي در پيروزي ، روزهاي نخستين از درست.بود شده و ايثار تلاش ، به دست داخلي ، سركوبضدانقلاب براي ارتشيها ارتش ، انحلال شايعات به نياز انقلاب ، اول ماهه چند در ارتش فداكاريهاي ثبت و انعكاس براي.زدند فداكاري قد مبارزه اين در كه ارتش دليرمردان همه اسامي ذكر به بتوان تا است ، مستقل نوشتاري .پرداخت نمودند ، آبياري را انقلاب نهال خود ، پاك خون نثار با و برافراشتند خاطرهها ميان از پايگاههاي از يكي تعميرات آشيانه داخل در سال 1357 ماه دي روزهاي از روز يك نزديك من به دوستان از يكي كه بودم هليكوپترها از يكي روي بر كار مشغول اصفهان هوانيروز مردم با و راهپيمايي شهر در بچهها از عدهاي با تا باش آماده ظهر از بعد گفت ، و شد مثل فعاليتهايي و اعتراضها هم قبل روزهاي در كه چرا نكردم تعجب كنيم ، همبستگي اعلام .بوديم درآورده اجرا به پايگاه در را غذا اعتصاب يكي يكي يكديگر به دادن علامت و دوستان اشاره با ظهر از بعد سه يا دو ساعت حدود ما جمع.كرديم اجتماع آنجا در و شديم پايگاه فرعي در نزديكي در اتومبيلها پاركينگ راهي نظامي لباس با بودند گرفته تصميم كه بود ارادهاي با و اندك جمع بود ، نفر سي تقريبا در كه سواري اتومبيل چهار با بدهند ، شعار طاغوت رژيم وعليه افتاده راه اصفهان شهر در راهپيمايي آنجا از تا برسانيم شهر مركز در مناسبي محل به را خود خواستيم داشتيم اختيار كه انتظامات به شويم خارج پايگاه در از تا شديم اتومبيلها سوار كنيم ، همگي شروع را به نداريد ، خروج اجازه شما و نيافته پايان هنوز خدمت گفتند و ندادند خروج اجازه رسيديم و شد خواهيم متوسل زور به صورت اين غير در ميشويم خارج بدهيد اجازه اگر گفتيم ، آنها خارج زودتر چه هر:گفت و كرد باز را درب انتظامات پرسنل از يكي لحظاتي از بعد بالاخره .افتاديم راه اصفهان شهر در و شده خارج پايگاه از بلافاصله هم ما و شويد ميريختند ما سر روي گل و گز و شيريني كه ميديدم را مردم ميدان سبزه نزديكيهاي در .بود برپا عجيبي حال و شور و ميكردند ذبح قرباني و به مردم سرعت با و خودجوش اينچنين تداركي چه با و چطور كه بود اين تامل قابل نكته نرسيده ساعت يك به مدتراهپيمايي هنوز و بودند كرده پيدا حضور صحنه در و آمده خيابانها نبود اطلاع با قبل از ما راهپيمايي از هيچكس ميكردند ، قرباني گاو و گوسفند مردم كه بود و خودگذشتگي از و ايثار شجاعت ، از بغير.كند قبول را آن هدايت و برنامهريزي تا .نميخورد چشم به ديگري چيز روز آن در فداكاري .رسيديم اصفهان (جهان نقش)امام ميدان به خيابان چند از گذشتن از بعد و ديگر قسمتهاي از ارتش زميني نيروي هواپيمايي نظامي پرسنل از ديگر عدهاي آنجا در هم به آنجا در و كرده راهپيمايي شهر مختلف نقاط از اصفهان هوانيروز ديگر پايگاههاي .بود تاريك ديگر هوا شديم سيد مسجد وارد كه زماني شديم سيد مسجد عازم آنجا از و پيوستيم از زمان آن در كه فقيه ولي نماينده و جمعه امام طاهري آيتالله حضرت سيد ، مسجد در از و نمودند ايراد طاغوت رژيم پرشوريعليه سخنراني.بودند اصفهان مبارز روحانيون اصفهان مردم از و نمودند تشكر و تقدير آفريدند را حماسه اين كه خود ارتشي برادران از بعد.دهند قرار حمايت مورد را آنها و نموده قدرداني خود ارتشي برادران از تا خواستند .يافت خاتمه مراسم و شدند پراكنده مردم كمكم سخنراني |
|