سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۳۹۶۸ - Apr 25, 2006
اعضاي بزرگترين باند سرقت
از بانك هاي اصفهان دستگير شدند
013446.jpg
گروه حوادث-پارسا فرزين:با دستگيري ۵ عضو بزرگترين باند سرقت از بانك ، راز سرقت هاي مسلحانه از بانك هاي اصفهان فاش شد.
شهريور سال ،۸۴ سرقت مسلحانه از يكي از بانك هاي اصفهان به ماموران عمليات ويژه آگاهي اصفهان گزارش شد ، با گزارش اين سرقت، كارآگاهان پليس اصفهان تحقيقات گسترده اي را براي دستگيري اعضاي باند كه طبق گفته هاي شاهدان ۳ نفر بودند شروع كردند.
به گزارش همشهري كارآگاهان پليس در نخستين مرحله با اعلام شماره چك هاي مسافرتي سرقت شده، از مسئولان بانك ها خواستند در صورتي كه سارقان قصد نقد كردن چك ها را داشتند موضوع را به پليس اطلاع دهند.
در حالي كه تحقيقات در اين باره ادامه داشت ، سرقت هاي مسلحانه از بانك هاي ديگر اصفهان نيز گزارش شد. از آنجايي كه شگرد سارقان در تمامي سرقت ها يكسان بود ، اين فرضيه مطرح شد كه احتمالا سرقت ها به صورت زنجيره اي از سوي اعضاي يك باند سارقان حرفه اي صورت گرفته است.
نخستين سرنخ
كارآگاهان پليس اصفهان در نخستين تحقيقات پليسي خود متوجه شدند سارقان چند برگ از چك هاي مسافرتي را در بازار طلا و موبايل اصفهان و با گواهينامه زني به نام نوشين خرج كرده اند. به اين ترتيب بازپرس دادسراي اصفهان دستور احضار نوشين را صادر كرد و وي تحت بازجويي هاي فني و پليسي قرار گرفت.
در بازجويي هاي صورت گرفته از اين زن مشخص شد كه وي نيز مورد سرقت اعضاي باند قرار گرفته و سارقان خودروي پژو ۲۰۶ وي را به سرقت برده اند.
اين زن در بازجويي ها به كارآگاهان پليس گفت: چند روز قبل هنگام بازگشت از محل كارم هنگامي كه از خودروام پياده شدم تا در پاركينگ را باز كنم ، ترك نشين يك موتور سيكلت كه پسر جواني بود پشت فرمان خودروام نشسته و جوان همدستش كه صورت خود را با ماسك پوشانده بود در حاليكه با اسلحه مرا را تهديد مي كرد و از من مي خواست تا ساكت باشم، اقدام به سرقت خودروام كردند و از آنجايي كه گواهينامه ام نيز در داخل خودرو بود، احتمالاً از سوي اعضاي باند سرقت مسلحانه مورد سوء استفاده قرار گرفته و آنها بوسيله آن چك ها را نقد كرده اند.
با توجه به آنكه كارآگاهان پليس احتمال مي دادند سارقان بار ديگر به براي نقد كردن چك هاي مسافرتي به بازار طلا و موبايل اصفهان برگشته و اقدام به خرج كردن چك هاي مسافرتي بنمايند ، كارآگاهان پليس بازار را تحت كنترل نامحسوس پليسي قرار دادند.
با گذشت ۷ ماه از نخستين شكايت ، سه روز قبل هنگامي كه يكي از اعضاي باند سرقت مسلحانه به نام محمد با مراجعه به يك مغازه موبايل فروشي در ميدان احمد آباد اصفهان قصد خرج كردن يكي از چك هاي سرقتي را داشت كارآگاهان متوجه موضوع شده و در يك حركت ضربتي وي را قبل از خروج از مغازه دستگير كردند.
با دستگيري اين مرد وي با اعتراف به سرقت از بانك هاي صادرات شيخ بهايي و آل خجند اصفهان ، سرنخ هاي مهمي درباره اين باند در اختيار كارآگاهان پليس قرار داد و يكي از اعضاي اصلي باند به نام اميد را معرفي كرد.
با اين اعترافات، كارآگاهان پليس، منزل اميد را شناسايي كردند و در بازجويي از منزل وي، كارآگاهان پليس۲ قبضه سلاح كلاشينكف و ۲ كلت كمري را به همراه ۲۰۰ ميليون تومان چك هاي مسافرتي كه از بانك هاي سپه، ملي و صادرات به سرقت رفته بود كشف كردند.
در بازجويي هاي تخصصي از اميد وي با اعتراف به سرقت خودرو پژو ۲۰۶ زن جوان، به سرقت مسلحانه از بانك هاي سپه ، كاوه ، صادرات چمران، آل خجند، شيخ بهايي ، ملي مدرس و سپه رباط با همدستي محمد و برادرش به نام فرهاد اعتراف كرد . با كنترل نامحسوس منزل فرهاد كارآگاهان ساعاتي بعد با دستگيري وي، خودروي پژو مسروقه كه سارقان در تمامي سرقت هاي خود از آن استفاده مي كرده اند نيز كشف و ضبط كردند.
دستگيري زن ومردي كه چك خرج مي كردند
دربازجويي از اعضاي باند سرقت هاي مسلحانه بانك ها، آنها اعتراف كردند يك زن و مرد به نام هاي بهرام و پروين را كه در زمينه خرج كردن چك هاي مسروقه مهارت داشتند استخدام كرده اند تا چك ها را برايشان نقد كنند و آنها نيز با جعل مدارك شناسايي چك ها را خرج مي كرده اند، به اين ترتيب اين زن و مرد نيز دستگير و تحت بازجويي هاي پليسي قرار گرفتند.
قاضي حجت اسدي، بازپرس شعبه دوم دادسراي عمومي و انقلاب اصفهان كه بررسي پرونده بزرگترين باند سرقت از بانكهاي اصفهان به وي سپرده شده است، روز گذشته در گفت وگو با خبرنگار همشهري با بيان اينكه در سرقت هاي اعضاي باند بالغ بر دو ميليارد و سيصد ميليون ريال به سرقت رفته است از رسيدگي سريع و فوري به اين پرونده خبر داد و گفت : كيفرخواست متهمان به اتهام حمل و استفاده از اسلحه گرم و مشاركت در سرقت هاي مسلحانه و گروهي از بانك ها ،به عنوان محارب و مفسد في الارض به زودي براي صدور راي به دادگاه ارسال خواهد شد.

در پاكدشت رخ داد
كودك خردسال پس از ۵سال به خانواده اش بازگشت
گروه حوادث:كودك ۵ساله پاكدشتي كه داراي دو شناسنامه با هويت زهرا و سارا بود با حكم دادگاه به خانواده واقعي خود تحويل داده شد.
در آخرين روزهاي بهمن سال،۸۳ زن و مرد ميانسالي با مراجعه به دادگاه پاكدشت اعلام كردند دخترشان به نام سارا را پس از تولد به يكي از اقوامشان تحويل داده اند تا سرپرستي او را برعهده بگيرند، اما حالا پس از گذشت چند سال دلشان براي او تنگ شده و احساس مي كنند بدون او نمي توانند زندگي كنند و مي خواهند او را پس بگيرند.
با شكايت اين زن و شوهر، خانواده اي كه دختر خردسال در اختيار آنها بود نيز به دادگاه فرا خوانده شدند و تحقيقات در اين زمينه آغاز شد. با دعوت از هر دو خانواده مشخص شد كه هر يك از آنها يك شناسنامه براي دختر دارند كه در يكي از آنها نام وي سارا و در ديگري زهرا ثبت شده است كه نشان مي داد خانواده اي كه سرپرستي كودك را بر عهده گرفته اند، پس از نامگذاري او شناسنامه اي با هويت جديد براي او گرفته اند. با توجه به شهادت شاهدان و نيز بررسي هاي صورت گرفته، سرانجام دادگاه پاكدشت حكم استرداد او به خانواده حقيقي را صادر كرد و به اين ترتيب كودك به خانواده حقيقي اش تحويل داده شد.
منصور عظيمي- سرپرست اجراي احكام پاكدشت- روز گذشته با بيان اينكه تكليف اين طفل با داشتن دو شناسنامه و با صدور حكم دادگاه مبني بر استرداد به خانواده حقيقي اش مشخص شده است، گفت: اين كودك متاسفانه در حالت ترس و اضطراب شديد ناشي از ترك خانواده قبلي و پذيرش خانواده جديد قرار دارد و كاري كه خانواده او سال ها پيش انجام داده اند باعث بروز مشكلات عاطفي و روحي و رواني بسياري براي اين كودك شده است. او در ادامه اظهار داشت: اين كودك در حقيقت، هويت واقعي خود را از دست داده و با حضور جمع بسياري از اقوام خانواده دوم اين طفل مقابل دادگستري، احتمال بروز درگيري و وخيم ترشدن اوضاع روحي اين كودك وجود داشت.
وي با بيان اينكه تصميم گيري نادرست خانواده ، باعث سلب آسايش و آرامش كودك شده است، گفت: اين گونه تصميم ها باعث افزايش حجم پرونده ها در محاكم قضايي شده است.

آزمايشات پزشكي قانوني
ادعاي هنرپيشه مشهور سينما را رد كرد
گروه حوادث: به رغم انكار يك هنرپيشه مشهور سينما، آزمايشات DNA پزشكي قانوني نشان داد كه كودك ۹ ساله اي كه وي ادعا مي كند به وي تعلق ندارد، فرزند اوست.
به گزارش همشهري، زن جوان نگران از اتفاق هاي پيش آمده در زندگي اش پشت در دادگاه ايستاده و انتظار مي كشيد. ۱۰ سال پيش را به خاطر آورد؛ زماني كه عاشقانه ازدواج كردند. در آن موقع ۱۷ سال بيشتر نداشت. روزهاي خوش خيلي زود تمام شد. ديگر شوهرش با اين كه مي دانست دارد پدر مي شود، توجهي به وي نمي كرد. ۲ ماه بود كه از تولد دخترشان مي گذشت كه براي اولين بار به دادگاه رفت. آن موقع ديگر هنرپيشه مشهور با يك هنرپيشه ديگر ازدواج كرده بود. زن جوان روزهاي تلخ را به ياد مي آورد.
همسرش به دادگاه آمد و حاضر نبود براي فرزندش شناسنامه بگيرد. او مدعي بود نوزاد دختر متعلق به وي نيست ولي زن جوان علي رغم ادعاي همسرش شكايت كرد. پرونده براي بررسي به پزشكي قانوني رفت. كارشناسان آزمايشات خود را روي كودك آغاز كردند تا اين كه پس از ۹ مرحله آزمايش DNA مشخص شد كه فرزند متعلق به اين هنرپيشه معروف است.
زن در افكار خود بود كه صدايي آشنا از او خواست تا وارد اتاق شود. در جلسه علني دادگاه، همسر اين هنرپيشه از دادگاه خواست تا مهريه و نفقه اش را كه در اين مدت همسرش به او پرداخت نكرده است، از او بگيرند. در حالي كه هنرپيشه جوان و معروف سينما او را طلاق هم نداده بود.
قاضي دادگاه عمومي شميرانات پس از شنيدن صحبت هاي زن جوان دستور داد تا اموال اين هنرپيشه شناسايي گردد و از طريق آن مهريه و نفقه پرداخت شود.

قاتل به محل جنايت بازگشت
گروه حوادث: مردي كه مرتكب قتل پدر خود و سوزاندن برادرش به قصد پايان يك درگيري خانوادگي شده بود بعد از بازگشت به محل جنايت دستگير شد.
به گزارش همشهري ظهر روز دوشنبه آتش سوزي مرگباري به پليس آگاهي تهران بزرگ گزارش شد و بازپرس ولي الله حسيني رسيد. اكيپ هاي امدادي، پليسي و قضايي در صحنه واقعه حضور يافتند.
وقتي شعله هاي آتش خاموش شد مأموران آتش نشاني با جسد بابا _م ۷۹ ساله كه بر روي فرش خانه افتاده بود مواجه شدند. پسر ۵۴ ساله وي به نام اكبر نيز در گوشه ديگر از خانه در اثر شدت سوختگي بي جان افتاده بود.
اكبر به سرعت به بيمارستان انتقال يافت. در تحقيقات اوليه معلوم شد مقتول ،پدر يكي از فوتباليست هاي مطرح كشور بوده است كه سال هاي قبل در تيم ملي كشور بازي مي كرد. در ادامه بررسي ها عامل اين آتش سوزي مرگبار پسر ديگر مقتول به نام امير ۵۰ ساله شناسايي شد كه از زمان جنايت فراري بود .همسايگان در بازجويي ها بيان داشتند كه امير بعد از درگيري خانوادگي خانه قديمي را با بنزين آتش زد و فرار كرد.
پزشك كشيك پزشكي قانوني حاضر در صحنه علت مرگ بابا- م ۷۹ ساله را وارد آمدن ضربات يك جسم سخت به سرش و سپس سوختگي ناشي از آتش سوزي عنوان كرد. جستجوي پليس جنايي براي يافتن مخفيگاه امير آنها را به چند مكان كه امكان تردد عامل جنايت به آنجا بود، رساند. مراكز شناسايي شده تحت مراقبت قرار گرفت تا اينكه عصر روز يكشنبه امير بعد از گذشت ۴۸ ساعت از وقوع اين حادثه دردناك به محل جنايت بازگشت. همسايه ها به محض ديدن وي پليس را در جريان قرار دادند و در فاصله اي اندك پليس محل را مورد محاصره قرار داد و متهم به قتل دستگير شد.
امير در جريان بازجويي ها به قتل پدرش و آتش سوزي كه منجر به سوختن خانه برادر بزرگتر وي شده بود اعتراف كرد. او در خصوص انگيزه ارتكاب اين حادثه گفت: «با پدر و برادرم دچار اختلاف مالي شده بودم. روز حادثه با آنها درگير شدم، يك لحظه كنترل خود را از دست داده و به پدرم حمله كردم او را كشته و سپس در همان حالت عصبانيت خانه را به بنزين آغشته كرده و سپس  آتش زدم.امير به قصد برداشتن شناسنامه هاي خود و دخترش به محل جنايت بازگشته بود كه دستگير شد.

پسر كارخانه دار براي قتل پدرش، قاتل اجير كرد
گروه حوادث: قاتل اجير شده يك مرد كارخانه دار با تحقيقات كارآگاهان اداره يكم آگاهي تهران بزرگ شناسايي و فرد اجيركننده نيز بازداشت شد.
به گزارش همشهري، ساعت ۶ بامداد يكي از روزهاي زمستان سال ۸۴ مرد ميانسالي كه صاحب يك كارخانه قالبسازي بود، به قصد خارج كردن خودرويش از پاركينگ و عزيمت به محل كارش در حال گشودن در ورودي خانه بود كه ناگهان از پشت سر فردي ناشناس گلوله اي به سوي كمرش شليك كرد. مرد كارخانه دار كه امير نام داشت در حالي كه به شدت زخمي شده بود به هر زحمتي كه بود صورتش را برگرداند تا ضارب را ببيند ولي مرد مسلح كه نقاب بر چهره داشت، فرصتي به او نداده و گلوله ديگري به سمت او شليك كرد و سپس با تصور اينكه نقشه اش به پايان مناسب رسيده و مرد كارخانه دار جان باخته است، به سرعت از محل متواري شد.
خانواده امير كه صداي فرياد كمك خواهي او را شنيده بودند، مرد كارخانه دار را كه در نبرد بين مرگ و زندگي بود به بيمارستان انتقال دادند و پزشكان مرد مجروح را تحت عمل جراحي قرار داده و وي با خوش شانسي زنده ماند.
با گزارش موضوع به پليس، تيم ويژه اي از كارآگاهان دايره يكم آگاهي تهران بزرگ مسئول بررسي اين پرونده شدند. بعد از بهبود نسبي، كارخانه دار به اداره آگاهي مراجعه كرد تا اقدام به چهره نگاري از ضارب بنمايد.ولي به دليل اينكه متهم فراري در زمان ارتكاب جرم نقاب به چهره داشت، مشخصات چهره وي بدست نيامد و تصويري كه امير از اندام و ظاهر او به پليس ارائه داد، در شناسايي وي چندان مفيد نبود.
به اين ترتيب كارآگاهان اداره يكم آگاهي با اندك سرنخ هايي كه در دست داشتند به تحقيقات خود براي يافتن هويت متهم فراري ادامه دادند. در اقدام بعدي، پليس تماس هاي گرفته شده از سوي خانواده امير را در طول چند روز قبل از حادثه و پس از آن مورد بررسي قرار داد و توانست سرنخ هاي مهمي را در اين باره پيدا كند،  تحقيقات نشان مي داد كه احتمالاً پسر مرد كارخانه دار در ماجراي سوءقصد به وي دست داشته است.
پسر جوان امير به نام مسعود به اداره يكم آگاهي انتقال يافت. وي در تحقيقات اوليه منكر هرگونه اطلاعي از چگونگي وقوع اين حادثه تلخ براي پدرش شد ولي پليس در مراحل بعدي بررسي خود متوجه شد مسعود مدتي بود اختلاف شديدي با پدرش داشت. چرا كه وي حاضر به قبول ازدواج مسعود با دختر مورد علاقه اش نبود و همين امر موجب شده بود وي كينه  پدرش را به دل بگيرد و اختلاف حسابي كه بين آنها وجود داشت نيز به ناراحتي و دلگيري پسر از پدرش افزوده بود. كشف اين موضوعات موجب شد تحقيقات از مسعود به طور جدي تر ادامه يابد تا اينكه پسر جوان وقتي خود را مقابل ادله و شواهد ماموران پليس ديد و در شرايطي كه چاره اي جز بيان حقيقت نداشت، لب به اعتراف گشود و به افسر پرونده گفت: «يك هفته قبل از وقوع اين حادثه نقشه قتل پدرم را كشيدم، براي اجراي آن از يكي از دوستانم به نام محمد كمك گرفتم، او نيز قبول كرد در مقابل گرفتن ۱۵ ميليون تومان پدرم را بكشد. براي او يك قبضه اسلحه تهيه كردم و برنامه ريزي هاي لازم را براي اجراي نقشه قتل با يكديگر هماهنگ كرديم. روز حادثه طبق نقشه قبلي محمد در گوشه اي از خيابان به انتظار پدرم ايستاد و بعد از خروج پدرم از خانه او را هدف گلوله قرار داد.»
با بيان اين اعترافات از سوي مسعود،  عمليات دستگيري محمد انجام گرفت. اين متهم نيز بعد از بازداشت به سوءقصد به مرد كارخانه دار اعتراف كرد و گفت: «بعد از اجراي ناكام نقشه قتل، مسعود از ۱۵ ميليون توماني كه قرار گذاشته بوديم تنها ۳۰۰ هزار تومان به من داد.»
تحقيقات بيشتر روي پرونده اين جنايت ناكام در دادسراي امور جنايي تهران ادامه دارد.

پليس متهم به قتل را به كلانتري  كشاند
گروه حوادث: عامل جنايت شهر ري با روش خاص پليس، خود را تسليم مراجع انتظامي كرد.
به گزارش همشهري، روز گذشته محمد تورنگ رئيس مركز اطلاع رساني فاتب خبر از دستگيري يك قاتل با روش روانشناسانه از سوي پليس داد.
وي افزود: وقوع جنايت روز هفدهم فروردين ماه در حوزه استحفاظي كلانتري ۱۳۱ شهرري رخ داده بود. علت ارتكاب اين قتل درگيري بين چند جوان آن محل بود كه در نهايت منجر به قتل عليرضا شد. پليس در همان مراحل اوليه بررسي، دو نفر از همدستان عامل اصلي اين جنايت به نام ابراهيم و پرويز را دستگير كرد.
سپس يك گروه پليس در محل زندگي محمد كه از آنجا متواري شده بود، حضور يافته و بعد از برقراري چند مرحله گفت وگوي تلفني و مشاوره با متهم به قتل، موفق شدند متهم را به كلانتري ۱۳۱ كشانده و محمد خود را به پليس تسليم كرد.
علت اين جنايت درگيري لفظي بين قاتل و مقتول عنوان شده است.

محاكمه جنجالي پرستار انگليسي
فرشته نجات قاتل بيماران بود
013449.jpg
كرايم لايبرري: پرستار جوان انگليسي براي آنكه به دوستانش ثابت كند كه بسيار در زمينه پزشكي ماهر است ، بيماران خود را با تزريق داروهاي مرگبار به حالت اغما مي برد.
به دنبال مرگ دو بيمار به نام هاي آنتوني باتمن ۶۶ ساله و جان ديويد اونلي ۷۷ ساله كه هر دو در ماه ژانويه ۲۰۰۴ و به فاصله اندكي از يكديگر با علايم مشابهي رخ داد، پزشكان بيمارستان (هورتون) در آكسفورد شاير با علايم ناشناخته اي در بيماران مسن خود مواجه شدند.
بررسي هاي آنها نشان مي داد كه اين دو بيمار در حالي كه از جهت تنفسي و قلبي مشكلي نداشته اند، يكباره دچار مشكلات حاد تنفسي و قلبي شده اند و قبل از آنكه پزشكان بتوانند برايشان كاري انجام دهند جان باخته اند.
بررسي هاي پزشكان اين بيمارستان بيانگر آن بود كه طي سال گذشته نيز دهها مورد مشابه گزارش شده بود اما از آنجايي كه منجر به مرگ بيماران نشده بود پيگيري نگرديد.
از آنجايي كه احتمال داده مي شد افشاي مرگ هاي مشكوك، بيماران را دچار هراس كند، مسئولان بيمارستان به طور مخفيانه به بررسي پرونده هاي مشابه پرداختند و پرونده هاي ۲۰ بيمار را كه علايم مشابهي نشان داده بودند را بررسي كردند.
بررسي هاي آنها نشان مي داد كه احتمالا يكي از پزشكان و يا پرستاران بيمارستان در پشت پرده اين ماجرا قرار دارند به همين دليل پرونده ها با دقت بيشتري بررسي شد و مشخص گرديد كه در تمام موارد يكي از پرستاران بيمارستان حضور داشته و كارهاي احياي قلبي و تنفسي اورژانسي را انجام داده است و حتي چند بار به دليل عملكرد خوبش مورد تقدير قرار گرفته است .
با گزارش موضوع به پليس پرستار مظنون به طور مخفيانه تحت كنترل كارآگاهان پليس قرار گرفت و سرانجام در ۹ فوريه ۲۰۰۴هنگامي كه وي قصد تزريق يك آمپول به بيماري را داشت دستگير شد و با بررسي آمپول مشخص شد كه محتوي يك نوع ماده شل كننده عضلات بوده است كه با تزريق آن بيمار دچار مشكل تنفسي و قلبي مي شده و نياز به احياي قلبي داشته است. به اين ترتيب وي به قتل ۲ نفر و صدمه رساندن به ۱۸ بيمار ديگركه در فاصله ماه دسامبر ۲۰۰۳ تا ۵ فوريه ۲۰۰۴ رخ داده متهم شد.
من نمي خواستم بميرند
هفته گذشته پرستار جوان در مقابل قضات دادگاه عالي آكسفورد كراون قرار گرفت تا از خود دفاع كند .
در اين جلسه دادستان در كيفرخواست خود گفت : بنجامين گين يك جوان جنجالي و هيجان طلب است كه براي رسيدن به هيجان و ارضاي خودخواهي هاي خود به بيماران داروهايي كه براي آنها خطرناك بوده و باعث مشكلات قلبي و تنفسي مي شده است تزريق مي كرده و بعد خودش به سرعت آنها را احياي قلبي مي كرده است و وانمود مي كرده كه پرستاري بسيار فعال و با تجربه است. او به شدت از اينكه ديگران او را به خاطر اين كارش مورد تقدير قرار دهند لذت مي برد و به آن معتاد شده بود و هر بار مقدار بيشتري از دارو را تزريق مي كرده است تا اينكه سرانجام در ماه فوريه به حدي دوز بالاي اين داروها را تزريق كرده است كه دو بيمار جان باختند.
در اين جلسه نماينده دادستان از دوستان پرستار جنايتكار خواست تا درباره او توضيح دهند كه يكي از آنها گفت بنجامين هميشه درباره موفقيتش در نجات بيماران لاف مي زد و معتقد بود كه كارهاي خارق العاده اي مي تواند انجام دهد كه متخصصان هم از انجام آن عاجز هستند او خودش را فرشته نجات بيماران مي دانست .
در اين جلسه هنگامي كه قاضي دادگاه از بنجامين خواست تا به دفاع از خود بپردازد، وي گفت : من به هيچ وجه در اين قضيه مقصر نيستم، اين از بدشانسي من بود كه تمامي قتل ها در شيفت كاري من اتفاق افتاد، اما قاضي دادگاه خطاب به او گفت: آقاي گين شما به بيمارانتان به چشم يك حيوان آزمايشگاهي نگاه مي كرديد كه وي پاسخ داد اما من نمي خواستم آنها بميرند تنها مي خواستم مهارتم را امتحان كنم.
پسر آنتوني باتمن ۶۶ ساله نخستين قرباني پرستار خودخواه نيز در اين جلسه دادگاه گفت: از اينكه پدرم به دست يك پرستار كه بايد او را نجات مي داد كشته شده است، بسيار متاسفم ، من نمي توانم باور كنم كه يك پرستار چنين كاري كرده باشد، من فقط دوست دارم در چشمهاي او نگاه كنم و از او بپرسم كه چرا اين كار را كرده است؟
قضات دادگاه به زودي راي خود را درباره اين پرونده صادر خواهند كرد.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
خارجي
سياسي
داخلي
شهرستان ها
شهري
انقلاب
راهنما
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |  
|  داخلي   |   شهرستان ها   |   شهري   |   انقلاب   |   راهنما   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |