دوشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۵۹ - Aug 14, 2006
گفت وگو با كاظم معصومي، كارگردان طبل بزرگ زيرپاي چپ
صداي سينما در صداي جنگ
الهام اناري
عكس: گلناز بهشتي
011184.jpg
011190.jpg
011193.jpg
011259.jpg
طبل بزرگ، زير پاي چپ فيلمي در ژانر جنگ و به اعتقاد بسياري، يكي از فيلم هاي قابل اعتناي اين گونه سينمايي و از طرفي بهترين ساخته كارگردانش است. كاظم معصومي كه سال ها پيش با دزد و نويسنده وارد وادي كارگرداني شده بود، بعد از راز كوكب ديگر هيچ فيلم قابل تأملي به كارنامه خود اضافه نكرد، اما او اين بار با طبل بزرگ، زير پاي چپ دست پر بازگشته است.گفت وگوي ما را با اين كارگردان مي خوانيد:
***
هنگام نگارش فيلمنامه طبل بزرگ، زير پاي چپ تا چه اندازه از فضاهاي جنگي الهام گرفتيد؟
من در چهار سال پاياني جنگ ايران و عراق به عنوان عكاس حضور داشتم. اينكه بگويم دقيقاً كدام پلان ها با الهام از جنگ ساخته شده، كار ساده اي نيست چون اين فيلم، داستاني است نه مستند، اما من مجموعه برداشت هايم را در سرتاسر فيلم پخش كرده ام. در عمليات هاي جنگي لحظاتي پيش مي آمد كه اگر حتي كاري به اسم فلسفه نداشتي، ناخودآگاه ديد و حس فلسفي پيدا مي كردي؛ حالا مهم نبود كه چقدر در اين زمينه سواد داشتي يا كتاب خوانده بودي. مهم اين بود كه در آن لباس نظامي، عنوان انسان را داشتي كه خداوند قوه ادراك و تعقل را داده بود. همچنان كه مي دانيد، درام، ريشه در فلسفه دارد. اصلا خلقت انسان دراماتيك است و براي همين با نام فيلسوف بزرگي چون ارسطو عجين شده است.
براي من يك جنازه عراقي قبل از اينكه دشمن باشد، حكم يك انسان را داشت. به ما آموخته اند كه انسان جانشين خداوند روي زمين و خليفه الله است. حالا چه شده و چه بر سر مقام و كرامت انسان و عزت نفس او آمده كه اين طور زير آفتاب باد مي كند و مي تركد؟ تصورش چه تاثيري بر روح و روان و احساس انسان مي گذارد؟ مي توان از وجه نظامي، سياسي يا فلسفي به مقوله جنگ پرداخت اما در هنر و درام واقعاً كدام وجه، فيلمساز را متعهد مي كند؟
*فضاي فيلم اخيرتان بسيار محدود است. براي پرهيز از تكرار ميزانسن و دكوپاژ چه تمهيداتي به كار گرفتيد؟
- فضاي محدود، شرايط را سخت اما لذت بخش مي كند. فيلم نبايد ساختار پيچيده اي پيدا مي كرد و تكنيك نبايد توي چشم مي زد. شيوه بياني كار، سادگي را مي طلبيد با لحني بي تكلف. بنابراين مضمون و بار محتوايي فيلم، طي سكانس ها، صحنه ها و پلان ها شكل مي گرفت و بايد انگيزه و چگونگي هر كدام از اينها محاسبه مي شد و برحسب مناسبات علي و معلولي عمل مي كرديم. موقعيت دوربين، زاويه، اندازه كادر و ميزانسن و فضاسازي هر كدام از پلان ها اهميت خاص خود را داشت و اگر تكرار مي شد از بار زيبايي شناسي و تاثير دراماتيك آن كاسته مي شد. حالا ممكن است يك زاويه به طور متناوب توسط تدوينگر خرد شود تا تداوم حس بازي بازيگر و صحنه، بهتر حفظ شود و در فضاي حاكم ، پرش و دگرگوني به وجود نيايد، اما وقتي از آن زاويه عبور مي كرديم هرگز به آن موقعيت قبلي برنمي گشتيم.
اينها علاوه بر ايجاد جذابيت در كل فيلم، ارزش زوايا و پلان ها را مؤثر مي كرد.
* در كارنامه شما ساخت فيلم هايي همچون بادام هاي تلخ و آوازه خوان به چشم مي خورد؛ فيلم هايي كه به لحاظ كيفي در سطح پاييني قرار مي گيرند. تماشاي فيلم خوب طبل بزرگ... اين سؤال را به ذهن مي آورد كه چه شرايطي باعث شده چنان فيلم هايي بسازيد؟
- اينها برمي گردد به شرايط فيلمسازي حاكم بر جامعه. البته قصد توجيه ندارم چون فيلمساز وقتي در وادي هنر مي افتد، حق توجيه كردن ندارد. اينكه سياست هاي حاكم بر فيلمسازي در زماني اجازه كار روي موضوعات و فيلمنامه هاي مورد علاقه را نمي داد و... . به هر حال فيلمساز بايد بر حسب شرايط، راهي پيدا كند و اين مسير، توأم با آزمون و خطا مي شود. تقريباً همه فيلمسازان خوب دنيا هم آثاري متوسط يا زير متوسط در كارنامه دارند. سازنده شاهكار كازابلانكا مايكل كورتيز بيش از 120 فيلم ساخته  است اما شما چند تا از كارهايش را مي توانيد نام ببريد؟ آنقدرها هم كارهاي ضعيف و معمولي بي فايده نيست چون تجارب و اندوخته هايي كه نصيب فيلمساز مي كند بالاخره در يك اثر خوب نمود پيدا كرده و جبران مافات مي شود؛ به شرطي كه فيلمساز بتواند خودش را در مقاطع مختلف نقد كند. گاهي فيلمساز از شرايط، سرخورده و دچار بحران مي شود.
نبايد سخت گرفت. بايد درك متقابل وجود داشته باشد. فيلمسازي تجربه پرهزينه اي است و در صورت اشتباه، تبعات سنگين فرهنگي و اقتصادي به بار مي آورد. من به منتقدين نسل جديد خيلي اميدوار و معتقدم. اگر اينها در زمان دزد و نويسنده و راز كوكب حضور داشتند، هرگز مسير من و بسياري از هم نسل هاي من تغيير نمي كرد. آن موقع تنها بوديم و پشتوانه اي نداشتيم.
* تصويري كه شما در اين فيلم از جنگ ارائه مي دهيد، در سينماي ما كاملاً تازگي دارد ولي نمونه هاي خارجي آن بسيار است؛ نظير فيلم سرزمين هيچ كس كه با همين نوع نگاه ساخته شده است. در طبل بزرگ... تا چه اندازه به نمونه هاي موفق سينماي جنگي اروپا نظر داشتيد و چقدر به تجربه هاي شخصي خود متكي بوديد؟
- سرزمين هيچ كس را چند ماه قبل از تلويزيون ديدم. به  رغم محتوايش، ساختارش را نپسنديدم. دوبله ضعيفش هم بي تاثير نبود. اما خط قرمز باريكش را بسيار محكم و زيبايي شناسانه و در ژانر جنگ ديدم. در مورد فيلمسازاني كه تاثير آموزشي داشتند، مي توانم از كيارستمي در خانه دوست كجاست و به ويژه طعم گيلاس ياد كنم، همين طور از شاهكار بزرگي به نام دونده اثر امير نادري كه سينماي ايران قدرش را ندانست. از خارجي ها مجموعه آثار نئورئاليسم ايتاليا و فرانچسكو روزي و اين اواخر، فيلم سينما پاراديزو . از قديمي ها، از كارول ريد در شاهكار مرد سوم   و كوروساوا در دودسكادن كه قطعاً اثر معروفش نيست. از اتوپره مينچر در باني ليك گمشده . شايد باور نكنيد از همه بيشتر لاريسا شپيتكو در عروج كه در اوج بلوغ فيلمسازي، جانش را در يك حادثه رانندگي از دست داد. اما واقعيت اين است كه فيلمساز وقتي فيلم مي سازد بايد خودش باشد؛ متكي به تجربه هاي زندگي اش. اين صداقت، پايه و زيربناي هنر است. اگر تحت تاثير كسي باشد فيلمش تصنعي مي شود. من هر گاه از خودم دور شده ام، كارم آن طور كه مي خواستم نشده است. ممكن است از نظر تجاري جواب بدهد اما قطعاً ماندگار نخواهد بود. هنر فيلمسازي تقليد يا چيزهايي شبيه آن را برنمي تابد. در طبل بزرگ... خودم بودم. شايد به خاطر همين، ردپاي سينماي معمول و كليشه اي را در آن نمي بينيد.
* در طبل بزرگ... تا چه اندازه به نمادها توجه داشتيد؟ آيا مي خواستيد با استفاده از نمادها مطلب خاصي را به مخاطب منتقل كنيد يا او را از اين جهت آزاد گذاشتيد؟
- نمادها و نشانه ها امكاني است براي سمت وسودادن به ذهنيت مخاطب. به هر حال تماشاگر به طور آزادانه بر اساس تجارت و سطح سليقه و انديشه خودش برداشت مي كند. در اين ميان براي رفع انحراف احتمالي و هرگونه ابهام در مقابل ايهام موجود و زبان نمايشي فيلم، از اين تمهيدات كه كاركرد موثري دارد استفاده شد. به طور مثال وقتي فرمانده، حوضچه آب را سرسبز و زيبا مي بيند ديگر نمي توانيم پاي نهيليزم را وسط بكشيم، يا وقتي تيمم مي كند و با پوتين نماز مي خواند، تعميم مسئله انتحار به فيلم و شخصيت او نچسب مي شود و برداشت را نازل و سطحي مي كند. همين طور زماني كه بي سيم در انتهاي كار به صدا درمي آيد، ارزش دفاع مقدس در جنگ، براي مهران اثبات مي شود و فيلم از سطحي نگري و برداشت هاي مغرضانه مصون مي ماند. به طور كلي، فيلم ضمن تاكيد بر اصالت دفاع و ارزش هاي اعتقادي و ملي آن، صلح، دوستي و زندگي بين ملت ها را به جاي جنگ پيشنهاد مي دهد.
* شما در انتخاب بازيگر بسيار هوشمندانه عمل كرديد و هر يك را به درستي سر جاي خود قرار داديد. بازي هاي قوي و يك دست اين فيلم را تا چه حد مربوط به هدايت كارگردان و تا چه اندازه مربوط به توانايي بازيگران مي دانيد؟
- اين تقسيم بندي ها در سينما چندان اهميتي ندارد. وقتي كارگردان به سراغ بازيگران فهيم، مقتدر، باهوش و متدين مي رود، در واقع كارگرداني مي كند. اگر غير از اين بود، در آن شرايط سخت و طاقت فرساي فيلمبرداري، مشكلاتي به وجود مي آمد. يكي از وظايف كارگردان اين است كه بازيگري را انتخاب كند كه سواد آكادميك يا شعور بازيگري داشته باشد، نقش و فيلمنامه را بفهمد، مسائل زيبايي شناسي در رابطه با هنر بازيگري را لحاظ كند و امكانات فيزيكي و فكري داشته باشد. در كار، ما نمي توانيم معجزه كنيم. در انتخاب بايد امكانات و توانايي ها برآورد شود و رقم بخورد. در مقابل مخاطب آگاه، مي دانستم كه جاي عقب نشيني و هيچ گونه تخفيفي نيست. در مواقعي به ناچار بي رحمانه عمل مي كردم. زير آفتاب شديد كه با رفلكتورها جهنمي مي شد تنها با اتكاء به وجه ايثار و فداكاري شخصيت بازيگر و دانش او مي توانستيم به آن يك دستي و خلاقيت برسيم.
* چرا فيلم در شرايط نامناسبي اكران شد؟
- به مسئله خوبي اشاره كرديد. اگر بخواهيم فيلمي ديده نشود ديگر نياز نيست آن را توقيف كنيم و عواقب مخربي براي سينما به بار بياوريم. كافي است اين نوع فيلم ها را به ميدان نابرابر اكران آزاد بفرستيم تا ببينيم چطور تكه پاره و قرباني مي شوند. مسأله، اين نوع فيلم هاي فرهنگي نيست؛ مسأله، قرباني شدن مخاطباني است كه جريانات و سياست هاي عام و صرفاً تجاري را نمي پسندند.
* و به عنوان آخرين سؤال، تا كي قرار است فيلم هايي درباره جنگ ايران و عراق ساخته شود؟ به نظر شما اين نوع فيلم ها تاريخ مصرف ندارند؟
- تا زماني كه تكنولوژي نظامي، بسياري از بودجه ملت ها را به خود اختصاص داده است و مردم دنيا در معرض تهديد جنگ و خشونت زندگي مي كنند سينما نمي تواند ساكت بنشيند و از رسالت و تعهد فرهنگي خود عدول كند.

ويژگي هاي بازيگري در سينما و تلويزيون
بازي نقش ها
سارا برومند
011175.jpg
011181.jpg
011196.jpg
011256.jpg
011262.jpg
011199.jpg
سينما و تلويزيون دو رسانه متفاوت، با ويژگي ها و كاركردهاي خاص هستند. اگر چه نقاط مشتركي بين اين دو رسانه ديده مي شود، اما تفاوت ها آن قدر هست كه به چشم بيايد و باعث تمايز اين دو مديوم شود. بعضي بازيگران سينما، از حضور در مجموعه ها و فيلم هاي تلويزيوني پرهيز مي كنند به اين دليل كه محصولات تلويزيوني را شتاب زده مي دانند و معتقدند اين آثار كيفيت هنري لازم را ندارند. اين حساسيت ها باعث شده بعضي بازيگران كه كارشان را از تلويزيون شروع كرده اند و از طريق مجموعه هاي پرمخاطب به شهرت رسيده اند، پس از آن كه طعم بازي مقابل دوربين سينما را چشيدند پيشنهاد حضور در پروژه هاي تلويزيوني را رد كنند و ترجيح دهند تا مي توانند و قدرت انتخاب دارند، بازيگر سينما باقي بمانند.
واژه بازيگر تلويزيوني، گاهي بار منفي دارد و به بازيگراني گفته مي شود كه نمي توانند در يك فيلم سينمايي حضور موثري داشته باشند. به اين معنا كه نامشان مردم را براي ديدن يك فيلم ترغيب كند. با اين همه، در سال هاي اخير بعضي توليدات عظيم و با ارزش تلويزيون فضايي فراهم كرده اند تا بهترين بازيگران سينما، بازي در مجموعه هاي تلويزيوني را تجربه كنند. حاصل كار نشان داده با وجود تفاوت هاي ذاتي بين سينما و تلويزيون، بازيگري در اين دو مديوم تفاوت هاي زيادي با هم ندارد. همان طور كه ديده ايم ستاره هاي مستعدي مثل محمدرضا فروتن، هانيه توسلي، اكبر عبدي، حميد جبلي و... كارشان را در تلويزيون شروع كرده اند و زماني كه فرصت حضور در سينما را پيدا كرده اند، درخشيده اند. با اين همه هنوز هم بسياري از بازيگران و منتقدان بازي در مجموعه هاي تلويزيوني را براي ستاره هاي مستعد سينما چندان صحيح نمي دانند. آنها گمان مي كنند بازي مداوم در اين مجموعه ها توانايي هاي يك بازيگر را كاهش مي دهد. البته بازيگراني كه هم در تلويزيون و هم در سينما فعاليت مي كنند، اين نظريه را قبول ندارند و تفاوتي بين شيوه هاي بازيگري در سينما و تلويزيون نمي بينند.
***
فاطمه گودرزي: تفاوت چنداني وجود ندارد
فاطمه گودرزي بازيگري كه تجربه حضور در سينما و تلويزيون را دارد در پاسخ تفاوت بازيگري در سينما و تلويزيون مي گويد: تفاوت چنداني ميان بازيگري در سينما و تلويزيون نيست ولي از آنجا كه پرده نمايش سينما فضاي وسيعي است، من بازيگر بايد بازي ظريفتري داشته باشم و در درآوردن يك حس زحمت بيشتري متحمل شوم.
او به تفاوت تكنيكي سينما و تلويزيون اشاره مي كند: سينما مقوله خاصتري نسبت به تلويزيون است و تماشاگر حرفه اي دارد. تامين نظر مخاطب و حفظ سرمايه بخش خصوصي،  بازي پيچيده تر و جدي تري را مي طلبد. او در پاسخ به اين سؤال كه جداي از تفاوت ساختاري آيا خودش ميان بازي در سينما و بازي در تلويزيون تفاوت قايل مي شود مي گويد: بيش از سينمايي و تلويزيوني بودن، كارگردان و متن پيشنهادي برايم مهم است و بين دو مديوم سينما و تلويزيون تفاوتي قايل نيستم. او مي افزايد: هر چند تمركز روي سينما بوده ولي اين تمركز به حرفه اي بودن سينما و عوامل آن باز مي گردد و كم كاري در تلويزيون ناشي از سوژه هاي تكراري و سطحي و دم دستي بوده است.
مجيد مظفري: حساسيت در سينما بيشتر است
مجيد مظفري كه در سال هاي اخير بيشتر در تلويزيون فعاليت كرده معتقد است بازيگري در سينما و تلويزيون تفاوتي ندارد و اگر تفاوتي احساس مي شود به نوع بازي بازنمي گردد بلكه اين تفاوت حاصل حساسيتهايي است كه در سينما اعمال مي شود: در سينما كارگردان بر روي مسائل دقيق تر است و وسواس بيشتري به خرج مي دهد، بازيگر هنگام ايفاي نقش در سينما تمركز بيشتري دارد و تا رسيدن به ايده آل بازيگر و كارگردان، صحنه بارها تكرار مي شود ولي در تلويزيون اينگونه نيست و به درآمدن نقش اعتنايي نمي شود و در همان برداشتهاي اوليه كار را فيصله مي دهند.
شهاب حسيني: حضور در سريال ماراتن بازيگري است
شهاب حسيني كه كارش را در تلويزيون شروع كرده در اين ارتباط مي گويد: مديوم سينما يا مديوم تلويزيون متفاوت است و حضور در سريالهاي تلويزيوني مانند يك ماراتن بازيگري است، در حاليكه در سينما صبر و حوصله بيشتري وجود دارد و بازيگر در طول كار تقسيم انرژي مي كند. او بازيگري در سينما را يك كار تكنيكي و فني مي داند: زمان يك فيلم سينمايي كوتاه است و زمان كافي براي اجراي خوب آن هست و در نهايت حاصل كار يك كار خوب است و نتيجه اش ماندگاري كارهاي سينمايي است. او در مورد انتخاب كار تلويزيوني و سينمايي تفاوتي قايل نمي شود و فقط هنگام خواندن متن ها از نقطه ديد مخاطب فيلمنامه را مي نگرد و اگر متن قابليت ارتباط با مخاطب را داشته باشد نقش را مي پذيرد.
رضا رويگري: وسواس در سينما بيشتر است
رضا رويگري كه از سينما به تلويزيون آمده مي گويد تفاوت فني بين اين دو نيست: هر دو بوسيله يك دوربين و يك نوع دكوپاژ فيلمبرداري مي شوند و تفاوت فقط در حساسيت كارهاست و سينما از آنجايي كه مقوله جدي تري است و مخاطب حرفه اي و جدي تري دارد با وسواس ساخته مي شود و بازيگري هم به تبع بقيه عوامل با وسواس و حرفه اي تر دنبال مي شود. او در انتخابش سينما را به تلويزيون ترجيح مي دهد: سينماگر و مخاطب زمان بيشتري را به آن اختصاص مي دهند.
مهدي پاكدل: سينما انرژي بيشتري مي طلبد
مهدي پاكدل بازيگر جوان سينما و تلويزيون نيز اين تفاوت را ناشي از ميزان سرمايه مي داند و معتقد است چون سرمايه سينما سرمايه خصوصي است و هنرمند بيشتري را مي طلبد بنابراين بيشتر براي آن زمان و انرژي مصرف مي كنند و مي افزايد: قاعدتاً زماني كه يك گروه دو ماه زمان مي گذارد و يك فيلم 90 دقيقه اي مي سازد حاصل كار متفاوت است با يك سريال تلويزيوني كه 6 ماه وقت صرف مي كند و يك كار هزار دقيقه اي توليد مي كند.
نيلوفر خوش خلق: جا افتادن در نقش
نيلوفر خوش خلق هنوز بازي در تلويزيون را تجربه نكرده اما مي گويد تفاوت زيادي بين اين دو وجود دارد: سريالي كه هر شب پخش مي شود زمان كمتري به بازيگر مي دهد تا در نقشش جا بيفتد و به خرده كاريهاي آن توجه كند ولي در سينما در كنار وجود زمان كافي براي ايفاي نقش بقيه عوامل فيلم نيز روي بازي اثر مي گذارد و نتيجه بهتري مي دهد.
***
در پاسخ بعضي از بازيگرها مي شد به نكته مهمي رسيد. زمان و هزينه اي كه در توليد يك فيلم صرف مي شود با زمان و بودجه اي كه معمولاً سازندگان مجموعه ها و فيلم هاي تلويزيوني صرف مي كنند، تفاوت زيادي دارد. در اغلب پروژه هاي سينمايي، سرعت كار طوري تنظيم مي شود كه به كيفيت اثر لطمه اي وارد نشود، در چنين شرايطي بازيگر هم مثل ساير عوامل فرصت بيشتر و بهتري براي انجام دادن كارش دارد. مي تواند با تامل و تعمق روي نقش، اجراي سنجيده تري داشته باشد. اما مناسبات توليد در تلويزيون به گونه اي است كه هميشه براي پايين آوردن هزينه ها، سرعت كار بالا مي رود. در شتاب توليد، همه عوامل به ويژه بازيگران زيرفشار هستند. بازيگر در چنين فضايي بايد سريع كار كند و اين مسئله ممكن است تمركز او را كم تر كند و بالطبع روي حاصل كار تاثير بگذارد. همه اينها باعث مي شود ستاره اي كه موقعيت مطلوبي در سينما دارد ترجيح بدهد پيشنهادهاي تلويزيوني را نپذيرد.

بازي
Death Jr
سيستم:PSP
سبك: پلاتفورم
011172.jpg
سبك پلاتفورم معمولاً به حالت هاي كودكانه و با مزه و فضاي فانتزي معروف است اما اگر بخواهيم اين سبك را با فضايي اهريمني تلفيق كنيم حاصل چه خواهد بود؟ در Death Jr شما نقش يك ابليسك را بازي مي كنيد كه وارد مدرسه اي شبانه روزي مي شود. مدرسه اي كه فقط موجودات غيرطبيعي را مي پذيرد Jr در اثر حادثه اي دوستان خود را از دست مي دهد (البته آنها موقتاً به نفريني مبتلا مي شوند) و بنابراين او مي رود تا نفرين را باطل كند. بازي  به رغم پلاتفورم بودن بسيار كار خشني است و از آن حالت ها و فضاهاي بامزه چندان خبري نيست.كنترل بازي بسيار با PSP ساده و خوش دست است. Jr يك داس مانند چند برابر خودش دارد كه به راحتي با آن ضربه هاي جانانه اجرا مي كند. علاوه بر آن او به سلاح گرم هم مسلح است و مي تواند به راحتي به خدمت دشمنان برسد. گرافيك بازي در حد قابل قبولي كار شده و  محيط هاي تخيلي به خوبي ولي با جزئيات كم طراحي شده اند.

Metal Gear Soli :
Digital Novel
سيستم:PSP
سبك: كميك ديجيتال
011187.jpg
يكي از فرمت هاي بسيار جالب و جديدي كه براي كنسول دستي سوني PSP عرضه شده، كميك هاي ديجيتالي است كه تاكنون دو نسخه از آنها منتشر شده است.
داستان بازي زيباي سايلنت هيل و ماجراي تست اول بازي Metal Gear. كميك اين بازي، كاري بسيار هنري و در عين حال زيبا و جذاب است.
دست كم براي افرادي كه هميشه طرفدار داستان نسخه اول اين بازي بوده اند اين كار كاري به يادماندني و خاطره انگيز است.
انتخاب لوكيشن ها و طراحي قسمتها كاملاً به صورت قدم به قدم انجام شده و شما هيچ سكانسي را از دست نخواهيد داد. كميك به صورت پويا و در برخي صحنه ها (خصوصاً در بخش هاي مبارزه) كمي با حركت همراه است كه همين كار باعث طبيعي تر شدن نقاشي ها شده است. به رغم اينكه تقريباً در هيچ جاي نقاشي شما اثري از ريزه كاري و دقت مشاهده نمي كنيد اما طراحي ها با محيط سازي هاي بسيار قوي و خوب همراهند و شما را كاملاً وارد فضاي بازي مي كنند.

Marvel Nemesis
سيستمPSP
سبك: اكشن نقش آفريني
011253.jpg
اين بازي هر چند روي PS2 كار چندان جالبي از آب درنيامد اما نسخه PSP آن كار جالب تري بود. در اين بازي شما تقريباً تمامي شخصيت هاي مشهور سريهاي كارتوني كميك را داريد كه در تورنمنتي برابر هم قرار مي گيرند.
مبارزات به صورت تك به تك برگزار مي شوند. كنترل بازي يك ايراد بزرگ دارد و آنهم عدم مجاورت دكمه هاي قفل كردن هدف روي حريف و ضربه است به اين صورت كه شما نمي توانيد در آن واحد هم روي حريف تمركز كنيد و هم ضربه وارد كنيد. اما باز هم بعد از كمي تمرين مي توانيد حركات را به خوبي انجام دهيد. همه آن چيزي كه در صفحه مي بينيد قابل انهدام هستند ولي   مي توانيد از تمام وسايل براي حمله و ضربه زدن به حريف استفاده كنيد. هر يك از شخصيت ها قدرت ها و قابليت هاي مخصوص به خود را دارند. گرافيك بازي با وجود اينكه حالت كارتوني خود را حفظ كرده اما از جزئيات خوبي برخوردار است و در حد مطلوبي قرار دارد. براي نخستين بار است كه تمامي شخصيت هاي افسانه اي سري هاي كميك شركت Marveler در يك بازي مقابل هم قرار مي گيرند. اين بازي تجربه جالبي در سبك مبارزات دو نفره است.

Dynasty Warriors
PSP
سبك: اكشن
011178.jpg


معمولاً بازي هاي PSP به صورت خلاصه و مختصر و مفيد ساخته و پرداخته مي شوند. اين نسخه از سري معروف Dynasty Warriors هم از اين قاعده مستثني نيست. در اين بازي، شما باز هم از بين سه برادر معروف افسانه سه برادر يا يكي از افسران خود يك نفر را انتخاب كرده و مطابق معمول مستقيماً وارد صحنه نبرد مي شويد.
كنترل بازي با آنالوگ PSP براي اين بازي كمي مشكل به نظر مي رسد و چندان رضايتبخش نيست؛ البته اگر به آن عادت كنيد اوضاع بهتر خواهد شد. گرافيك بازي مثل نسخه هاي PS2 است (بيشتر شبيه گرافيك DW4 روي PS2 كار شده است) . بازي مجموعه اي از نبردهاي سري افسانه سه برادر است كه به ترتيب در كنار هم چيده شده اند و شما بايد يكي پس از ديگري همه را فتح كنيد. حالت كنترل هاي نقشه و دريافت گزارش از ميدان نبرد مثل نسخه هاي PS2 كار شده اند و تفاوتي ندارند. در اكشن هاي اين بازي، اثري از خونريزي و خشونت ديده نمي شود.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
سلامت
شهري
دانش
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   دانش   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |