يكشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۶۴ - Aug 20, 2006
نگاهي به فيلم به نام پدر ساخته ابراهيم حاتمي كيا
تداوم يك نگاه مؤلف
نيما سيروس كبيري
012318.jpg
نه گامي به پيش، نه گامي به پس
شهاب مهدوي- به نام پدر بيش از هر چيز ادامه فيلم هاي قبلي حاتمي كياست نه تكرار آنها. چيزي كه شائبه تكراري بودن را پيش آورده، حضور پرويز پرستويي در فيلم است. بازيگري كه نقش هاي مشابهي را در فيلم هاي قبلي حاتمي كيا ايفا كرده است. اينكه پرستويي به نوعي يادآور حاج كاظم آژانس شيشه اي يا سردار راشد موج مرده است با شباهت تماتيك شخصيت ها، دليلي بر اين نيست كه حاتمي كيا خودش را تكرار مي كند. ضمن اينكه صرف تكرار يك مايه در آثار يك فيلمساز نمي تواند لزوماً بار معنايي منفي داشته باشد. اين ويژگي سينماگر مؤلف است كه آثارش درونمايه هاي مشترك داشته باشد. البته به نام پدر اگر به خوبي ساخته هاي ديگر سازنده اش نيست، به واسطه دردسرهاي تئوري مؤلف در ايران است. فيلم از اصرار كارگردان به مؤلف بودن لطمه ديده است. از اين باور غلط كه فيلمساز مؤلف بايد نويسنده و كارگردان باشد. به نام پدر يك بار ديگر نشان مي دهد كه فيلمنامه مغشوش و به هم ريخته را نمي شود با كارگرداني حرفه اي نجات داد. فيلمنامه پر ايراد به نام پدر ، هم ايده درخشان فيلم را تحت الشعاع قرار داده و هم كارگرداني خوب حاتمي كيا را. خصوصيات منفي و مثبت فيلم يكديگر را خنثي مي كنند. به همين خاطر است كه به نام پدر فيلم متوسطي در كارنامه حاتمي كيا محسوب مي شود و نه گامي به پيش است و نه گامي به پس. ولي هر چه هست تكرار گذشته هاي فيلمساز نيست.


ابراهيم حاتمي كيا به نام پدر را ساخت تا از وضعيت پيچيده و بغرنجي كه حول و حوش به رنگ ارغوان پديد آمده بود رها شود. به تعبير خود او فانوس دريايي و درياي پرتلاطم كه هر يك نقش خود را به نحو احسن ايفا كرده اند، به نوعي مي توان گفت كه به نام پدر تور ايمني براي بندبازي بر طناب باريك به رنگ ارغوان بود تا مانع از سقوط و زمين خوردن وي شود. قطعاً كسي علاقه ندارد حاتمي كيا را در شرايط افت روحي، نگراني و يا وازدگي از سينماي متفاوت و ارزنده اش ببيند. اما تماشاگر علاقه مند به آثار او خواه ناخواه به رنگ ارغوان را يك نقطه عطف در نظر مي گيرد، آنقدر كه شايد فيلم هاي او را به قبل و بعد از به رنگ ارغوان تقسيم كند و اين بدترين اتفاق ممكن براي يك كارگردان است.اينكه از آن فيلمي تقدير و تعريف شود كه چندان ديده نشده و تكليف اكرانش نيز همچنان نامعلوم است.
به نام پدر اولين فيلم او پس از آن نقطه عطف خيالي و بعد از آن درياي پرتلاطم است و به هيچ روي آنقدر اثر ضعيفي نيست كه قرباني شود.
شخصيت پدر يا همان مهندس ناصر شفيعي با نقش آفريني بازيگر محبوب حاتمي كيا يعني پرويز پرستويي خبر از تداوم نگاه مؤلف فيلمساز مي دهد. حاج كاظمي كه براي كامل شدن ايمانش انواع سختي ها و نامرادي هاي زمانه را تاب مي آورد، مي گريزد، مي جنگد و حتي درد و عذاب دخترش را هم به بار غصه هاي خود مي افزايد. دوران رزمندگي و رشادت هاي جنگ تمام شده، زندگي و مرارت هاي اقتصادي اش از راه رسيده اند و نياز به جنگ و ستيز ديگري است. اين بار حاتمي كيا راوي شخصيتي است كه با همان موتور درب و داغان و كوله پشتي كهنه و كاپشن چرم مستعملش در برابر حرف زور مي ايستد. اين شرايطي است كه براي يك مبارز و براي كسي كه بر اعتقاد و آرمان خويش پاي مي فشارد هميشه وجود داشته و تا ابد هم همين گونه خواهد بود، اما حتي با توجه به نام فيلم نيز نبايد انتظار داشت كه مركز همه جريانات همچنان پدر و مشكلاتش باشد. شخصيت هاي حاشيه اي فيلم به استثناي راحله - كه به خاطر بازي مؤثر و بي نظير مهتاب نصيرپور بيشتر ديده مي شود- همگي كم رنگ و تك افتاده جلوه مي كنند. آنقدر كه فيلم را مي توان مونولوگي براي پدر و يا در ستايش پدر دانست. حادثه حمله قلبي كه براي شخصيت راحله رخ مي دهد به نحوي به داستان فيلم الصاق شده تا تعداد اتفاقات موجود در متن فيلم بيشتر شود. با چنين پرداختي طبيعي است كه حجم مصائب ناصر شفيعي افزايش يابد، اما اين مجموعه براي وضعيت تراژيك اين شخصيت كمي مبالغه آميز است و چندان هم خوشايند نيست كه ناراحتي او و يا رفتار و اعمالش با خنده تماشاگر همراه شود. اين حجم از گرفتاري و عذاب را كه بي هيچ تعديل و يا فرصت استراحتي پشت سر هم قطار مي شوند چندان نمي شود باور كرد. برخي از ديالوگ ها و جملات شخصيت حبيبه با بازي گلشيفته فراهاني نيز معقول و قانع كننده از آب درنيامده اند. به ويژه اشاره او به حق امضاي پدر براي قطع كردن پايش كه انتقاد عجيب و بيهوده اي به نظر مي رسد، چرا كه هيچ بيماري در موقعيت تصميم گيري براي وضعيت خود نيست. شخصيت جوان فيلم در موقعيت دردناك و نابسامانش نيز نمادي از همان تلقي تكراري جامعه از جوانان است كه وابسته به حضور والدين هستند و هميشه در حال گله!
عقايد احتمالي حبيبه و حرف هاي مهمتري كه مي توانست بيان كند پشت وضعيت اضطراري و آشفته اش محو مي شوند و فرصت بروز نمي يابند، در حالي كه طرح باورهاي متفاوت فرزند در برابر پدر به راحتي مي توانست فصل درخشان و موفقي از فيلم باشد.
شايد چون حاتمي كيا قبلاً در موج مرده معضل شكاف نسل ها را نيز توام با جسارت و نكته سنجي مطرح كرده بود اين بار مي خواست باز هم پاسخي براي پرسش هاي نسل پدر بيابد. صحبت از نسل بازمانده جنگ تحميلي در بينش او هرگز تكرار شونده نيست و او به نوعي همواره خطر فراموش شدن شخصيت هايش را احساس مي كند. به همين خاطر هر بار با حال و هوايي تازه حضور عيني آنان را در جامعه به تصوير مي كشد. تاكيد بر آرمان خواهي و استقامتي فرا زميني در برابر حضور افرادي چون رئيس آن شركت اكتشاف معدن در فيلم كه ضدقهرمان هاي هميشگي تمام جوامع هستند واقعاً لازم و حياتي است. هر چند كه به نام پدر نواقص و ضعف هايي هم دارد، اما تماشاگر آثار حاتمي كيا مدت هاست كه نگاه مؤلف او را پذيرفته و مي پسندد و شكي نيست كه بخش اعظمي از نشانه ها و تعاريف سينماي دفاع مقدس به ابراهيم حاتمي كيا و آثار او وابسته اند.نكته ديگري كه از فيلم باقي مي ماند آن پرسشي است كه شخصيت ناصر مطرح مي كند آيا واقعاً او مقصر است يا خير؟ مين هايي كه پدر در زمان جنگ و بر سر راه دشمن كاشته به واقع بخشي از تلاش بي دريغ او در راستاي آرمان ها و باورهايش است. اگرچه براي پاكسازي آنها كمكي نكرده و تبعات اين اقدام سلامت خانواده اش را به خطر مي اندازد، اما در پايان فيلم اين خطاي خود را هم جبران مي كند. اضافه شدن او به تيم مين ياب، وضع زندگي اش را بهتر نمي كند، اما اين خدمتي است به همان افراد محلي كه از مركزنشينان فاصله دارند و بارها تبعات دردناك جنگ و دورافتادگي خود از امكانات را متحمل شده اند. آن نگاه پرمعنا به مانور هواپيماهاي جنگي را هم نمي توان از ياد برد. نگاهي توأم با نگراني عميق به آينده اي نامعلوم كه همواره نطفه التهاب و درگيري را با خود حمل مي كند.

پرسوناژ
پرويز پرستويي
تنهايي قهرمان
سعيد مروتي كارنامه بازيگري پرويز پرستويي آن قدر پر بار هست كه نشود در مجالي چنين كوتاه حق مطلب را در موردش ادا كرد. به همين خاطر در اين نوشته تنها بر حضور پرستويي در فيلم هاي حاتمي كيا مروري گذرا شده است.
اولين همكاري پرستويي و حاتمي كيا در آژانس شيشه اي رقم خورد. پرستويي زماني نقش حاج  كاظم  را در آژانس.... ايفا كرد كه به عنوان بازيگري توانمند به شهرت رسيده بود. هر چند اين شهرت را بيشتر مديون ايفاي نقش هاي كمدي در فيلم هاي آدم برفي و ليلي با من است بود. حاتمي كيا اما با اعتقاد به توان بازيگري پرستويي، نقشي كاملا متفاوت از آنچه او تا به آن زمان ايفا كرده بود را به پرستويي داد. نقشي كه چون درست نوشته و پرداخته شده بود و به واسطه شناخت دقيق نويسنده و كارگردان از نقش، يكي از كاراكترهاي شاخص سينماي پس از انقلاب است؛ بسيجي تك افتاده اي كه جامعه معاصر حرفش را نمي فهمد. نمونه اي كاملا ايراني و با هويت كه در زبان سينما شايد به يك وسترنر شبيه باشد و اگر بخواهيم در محدوده سينماي ايران بمانيم به نوعي مي شود حاج كاظم را شبيه قهرمانان كيميايي دانست. به خصوص اينكه حاج كاظم دو ويژگي مهم قهرمانان كيميايي را نيز دارا بود، عصيان و رفاقت. پرستويي چه در به تصوير كشيدن اين عصيان اجتماعي و چه در متبلور كردن رفاقت، اجرايي استادانه را از خود به نمايش گذاشت. در روبان قرمز پرستويي با گريمي متفاوت و تغيير صدا، نشان داد كه تا چه اندازه از انعطاف در بازي برخوردار است. شخصيت خشن داود تنها با بازي خوب پرستويي، به كاراكتري جذاب تبديل شد.
در موج مرده، پرستويي در نقش سرداري كه با فرزندش دچار مشكلاتي مي شود، نوعي افسردگي و ياس را در بازي اش بروز مي دهد. اينجا هم حاتمي كيا ايفاي نقش قهرماني تنها و تك افتاده را به پرستويي واگذار كرده بود. هر چند ضعف شخصيت پردازي سردار راشد، مانع از اين شد كه پرستويي به اندازه آژانس شيشه اي يا روبان قرمز موفق باشد. در آخرين همكاري مشترك پرستويي و حاتمي كيا كه اين روزها بر پرده سينماست، باز هم با قهرمان آشنا مواجهيم. ناصر شفيعي در به نام پدر با بازي پرويز پرستويي باز هم يادآور قهرمانان فيلم هاي قبلي حاتمي كياست.
ويژگي  بارز تمام اين كاراكترها كه توسط پرستويي ايفا شده اند، تنهايي است. اين تنهايي در به نام پدر  هم در جنس بازي پرستويي متبلور است و هم در كارگرداني حاتمي كيا. نگاه كنيد به فصل هايي كه پرستويي سوار بر موتور در بيابان در حال حركت است با ميزانسني كه از سينماي وسترن مي آيد. چنانكه گويي يك قهرمان تنها سوار بر اسب مي تازد.

بازي
Tenchu :
Time of Assasins
سيستم:PSP
سبك: اكشن
012321.jpg
نسخه PSP بازي نينجايي مخفي كاري Tenchu عليرغم ايراداتي كه دارد باز هم كار لذت بخشي است. در اين نسخه شما با چهار شخصيت مي توانيد بازي را آغاز كنيد. ريكيمارو، رين، آيامه و يا شخصيت سوم نسخه سوم بازي Tenchu. البته يك شخصيت هم بصورت قفل شده قرار دارد كه با تمام كردن بازي آزاد خواهد شد. بازي با توجه به نداشتن آنالوگ سمت راست در PSP ، يك ايراد اساسي در كنترل دارد و آنهم نگاه كردن به اطراف است كه بايد حتماً براي اين كار دو كليد L و R را نگه داشته و از ديد اول شخص اطراف را نگاه كنيد.نبود آنالوگ راست در واقع كنترل دوربين را هم بسيار دشوار مي كند كه اين جريان در مبارزات حساس خيلي بيشتر به چشم مي آيد. اما بازي تمام المان هاي استاندارد بازي Tenchu را دارد. باز هم يك دموي از پيش رندر شده جالب در اول بازي نشان داده مي شود كه چيز زيادي از داستان بازگو نمي كند (گو اينكه در طول بازي هم متوجه مي شويد كه داستان چندان قوي و درگير كننده نيست).

Cap com classic collection
سيستم:PSP
سبك: شبيه ساز
012315.jpg
اگر از علاقه  مندان بازي هاي قديمي دو بعدي هستيد اين بسته را از دست ندهيد. در اين بسته مجموعه اي از بازي هاي قديمي شركت Cap com با شبيه ساز آنها براي كنسول PSP قرار داده شده. بازي هايي مثل Street fighter ، Final Fight و Straider و چندين بازي ديگر كه هر يك در زمان خود كار زيبا و به يادماندني به حساب مي آمدند. تبديل بازي ها به خوبي انجام گرفته و بازي ها بسيار عالي روي PSP اجرا مي شوند. نسخه اي كه در اين بسته گنجانده شده، نسخه كنسول Sega است. كاپيتان كماندو يك بازي اكشن به سبك شورش است كه براي كنسول سوپر نينتندو عرضه شده بود.Final Fight يك عنوان سبك شورش است كه روي كنسول سوپر نينتندو عرضه شده بود. Straider يك بازي اكشن دو بعدي بسيار زيبا است كه در آن شما با يك شبه نينجا به مأموريت هاي مختلف اعزام مي شويد. اين بسته كلكسيوني بي نظير از تمام خاطره هاي خوب است.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |