يكشنبه ۲۶ شهريور ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره ۴۰۸۶ - Sep 17, 2006
گفت و گو با مارك فورستر، كارگردان فيلم بمان به بهانه پخش از برنامه سينما ماورا- امروز يكشنبه
وقتي  مرگ در مي زند
ترجمه: كيكاوس زياري
017034.jpg
كارنامه پر فراز و نشيب يك كارگردان
مارك فورستر متولد سال 1969 آلمان است كه در سوئيس بزرگ شده است. اوايل دهه نود ميلادي وارد كلاس هاي فيلمسازي دانشگاه نيويورك شد. بعد از فارغ التحصيل شدن از اين مركز، زندگي و فعاليت هنري خود را در آمريكا شروع كرد. فرزند كوچك يك خانواده چهار فرزندي است كه همه آنها پسر هستند. رسانه هاي گروهي مي نويسند او در شرايطي كه به شدت نياز مالي داشت (و يا قرض گرفتن از دوستانش روزگار مي گذراند) پيشنهاد دريافت 500 هزار دلار براي كارگرداني يك فيلم سينمايي را رد كرد و گفت فيلمنامه ضعيف آن باعث بي آبرويي وي در عالم سينما مي شود. همين نكته نشان مي دهد كه فورستر به كارش علاقه و اعتقاد زيادي دارد. فورستر اولين فيلم خود لونگرها را در سال 1995 كارگرداني كرد و با سومين فيلمش ماشتريال در سال 2001 (كه اسكار بهترين بازيگر زن را براي هالي بري رنگين پوست به ارمغان آورد) به شهرت زيادي رسيد. دو فيلم بعدي او درجست وجوي ناكجاآباد (2004) و بمان (2005) است.

بمان يك درام دلهره آور است كه مارك فورستر آن را براساس فيلمنامه ديويد بينيوف كارگرداني كرده است. ايوان مك كرگور، نائومي واتس و رايان گوسلينگ بازيگران اصلي فيلم هستند. مك كر گور در فيلم در نقش دكتري به نام سام فوستر ظاهر مي شود كه مي خواهد مانع از خودكشي يكي از بيمارانش به نام هنري شود. اين نقش توسط رايان گوسلينگ بازي مي شود. فيلم با طول زماني 99 دقيقه تلاش هاي سام براي نجات بيمارش را به تصوير مي كشد. هنري يك دانشجوي رشته هنر است كه سخت تحت تأثير منبع الهام خود است؛ منبع الهامي كه يك نقاش بدنام بوده و در روز تولد بيست و يك سالگي اش خودكشي كرده است. حالا هنري هم مي خواهد مثل او در روز تولد بيست و يك سالگي اش خودش را بكشد. سام قبل از اين هم با مورد مشابهي روبه رو بوده و نامزدش ليلا (نائومي واتس) را از فكر خودكشي كردن بازداشته است. حالا او از ليلا كمك مي خواهد تا با همفكري با هم به هنري كمك كنند. سام توانايي محبوس كردن هنري را ندارد و فردا روز تولد هنري است. سام براي نجات جان هنري مجبور مي شود وارد دنياي دروني و ذهني او شده و وسوسه ها، نيازها و خواسته هايش را شناخته و درك كند.
* وقتي در حال كارگرداني فيلمي نيستيد، روزگار را چگونه مي گذرانيد؟
- تقريباً هيچ كاري نمي كنم. در خانه مي مانم و كتاب مي خوانم. بعضي وقت ها هم به سراغ مكان هايي مي روم كه مي شود در آن صلح،  آرامش و سكوت را پيدا كرد.
* آيا فرصت كافي داريد تا به جز ساختن فيلم كار ديگري هم انجام دهيد؟
- در چهار سال گذشته فقط كار كرده ام و بس. دليل اصلي اش هم جشنواره ساندنس 2000 بود. بعد از آن كه درام اجتماعي ماشتريال به نمايش عمومي درآمد و مورد توجه قرار گرفت، هميشه درگير كارهاي مختلف بوده ام. بعد از آن هم نوبت در جست وجوي ناكجاآباد و بمان رسيد. پس از پايان فيلمبرداري بمان احساس كردم كه به يك استراحت كلي نياز دارم. در همين اوقات بود كه پيشنهاد كارگرداني غريبه تر از خيال به من ارائه شد. به اين ترتيب مي بينيد كه در طول چند سال گذشته فرصت سر خاراندن نداشته ام. اما زماني بود كه كار زيادي براي انجام دادن نداشتم. بعضي وقت ها بيكاري ام را با نوشتن قصه سر مي كنم و سعي مي كنم تا چيزي تازه خلق كنم. مدت هاست كه حسرت يك تعطيلات خوب به دلم مانده است.
* شما اهل سوئيس هستيد. وقتي آن جا مي رويد در كوچه و خيابان كسي شما را مي شناسد؟
- نمي دانم. خيلي به اين مسئله توجهي ندارم. تا به حال نشده كه كسي داخل خيابان جلويم را بگيرد و آشنايي بدهد.
* در لس آنجلس چطور؟
- مي دانيد كه لس آنجلس شهري مرموز و ناشناخته است. مي توانيد در يك رستوران ناهار را با هالي بري، برادپيت و يا جاني دپ بخوريد و كسي كاري به كارتان ندارد و خيره نگاهتان نمي كند. همين شيوه را مي پسندم. در كل، فكر نمي كنم كسي در كوچه و خيابان توجه خاصي به من بكند يا اصلاً متوجه حضورم شود. يادتان باشد كه من يك بازيگر نيستم كه چهره ام براي عموم مردم شناخته شده باشد.
* فيلم هاي شما- و از جمله همين بمان - با مسائلي مثل نااميدي، حسرت، از دست دادن ها و چيزهايي از اين قبيل احساسات سرو كار دارد. اين ديدگاه از كجا مي آيد؟
- تصورم اين است كه در تمدن غربي ما يك سري چيزها را از دست داده ايم. از سوي ديگر نمي دانيم كه مرگ مان چه زماني فرا مي رسد و در اين رابطه هم هيچ حق انتخابي نداريم. موضوعي مثل مرگ- كه مضمون اصلي بمان است- كمي شبيه يك چيز تابو است. فكر مي كنم نيازمند آن هستيم كه به اين موضوع بيشتر فكر كنيم و سعي داشته باشيم به روشي منطقي و نرمال به آن نزديك شويم. من با خودم يك تاريخ خانوادگي را حمل مي كنم. پدر و برادرم را در يك فاصله بسيار كوتاه از دست دادم و اين در شرايطي بود كه خيلي به آنها نزديك بودم. اما حتي قبل از مرگ آنها هم موضوع مرگ چيزي بود كه خيلي به آن فكر مي كردم. ما تولد را مي فهميم و برايش جشن مي گيريم و در همان حال حاضر نيستيم مرگ و مفهوم آن را درك كرده و بفهميم. اين موضوعي است كه بايد براي همه- و به ويژه بچه ها- توضيح داده شود. جامعه اي كه درك درستي از مرگ داشته باشد، جامعه بهتري است. واقعيت امر اين است كه همه ما روزي خواهيم مرد، به همين دليل چه خوب است كه از فكر كردن درباره اش وحشت نداشته باشيم و براي تمام عمر خود يك كابوس و ترس خلق نكنيم.
* با فيلم بمان متوجه اين نكته مي شويم كه شما فقط روي مضاميني كار مي كنيد كه واقعاً خود شما را تحت تأثير قرار داده باشند. آيا طي اين سال ها فيلمنامه اي هم به شما پيشنهاد شده كه مضمون كلي آن را دوست نداشته باشيد؟
- حقيقت اين است كه فقط فيلم هايي را كارگرداني مي كنم كه شيفته شان باشم. اگر مي خواستم براي پول كار كنم، پيشنهادات خيلي خوبي داشتم. براي مثال از من خواسته شد تا فيلم هاي ترسناك بسازم، اما من ماشتريال را كارگرداني كردم كه قصه اش درباره تبعيض نژادي است. بعد از موفقيت اين فيلم پيشنهادات خيلي زيادي براي كارهاي ديگر شد. مثلاً يكي از آنها هري پاتر بود. اما چيزي مثل هري پاتر  مرا جذب خودش نمي كند، زيرا دنياي آن قبل از حضور من خلق شده است و من نمي توانم اين دنيا و تصورات آن را تغيير دهم. در عين حال حتي نمي توانم ديد و تصور دروني آنها را گسترش دهم. همين موضوع در ارتباط با فيلمنامه هاي ديگر هم مطرح است. اگر تو يك كارگردان باشي مي تواني يك قصه خوب بنويسي يا يكي از آنها را پيداكني، اما پذيرش قصه ديگران سخت و مشكل است، زيرا تو ديگر نمي تواني در آن دخل و تصرف كني و چيزي را بسازي كه خودت مي خواهي. من فيلم هايي مثل هويت بورن مت ديمون را- كه مدتي قبل از تلويزيون ايران پخش شد- دوست دارم اين فيلم يك كار اكشن و بسيار سرگرم كننده بود. در كنار آن فيلمي مثل نفوذي (مايكل من) را داريم كه در كنار اكشن و سرگرم كننده بودن، حرفي هم براي گفتن دارد.
* شنيده ايم كه كار با جاني دپ جزو روياهايتان بوده است. او در فيلم در جست وجوي ناكجا آباد بازي كرد. اين رويا چگونه به واقعيت پيوست؟
- وقتي فيلمنامه را مي نوشتم، جاني دپ را براي نقش اصلي در ذهنم داشتم. دليلش هم اين است كه احساس مي كردم او بازيگري مناسب براي بازي در سكانس هاي دراماتيك فيلم است. او قدرت انعطاف خيلي زيادي دارد و در درون خودش يك كورك بي غل و غش دارد.
* فيلم هاي شما در رشته هاي مختلف اسكار- و از جمله بهترين فيلم و كارگرداني- نامزد شده اند. در مورد جايزه اسكار چه نظري داريد؟
( بعد از يك مكث كوتاه مي خندد و طوري نگاه مي كند كه انگار مطمئن نيست چه چيزي مي خواهد بگويد. و او جوابي به اين سؤال نمي دهد.)
* شما بازي هاي خوبي از بازيگرانتان مي گيريد و آنها عموماً نامزد دريافت جوايز بهترين بازيگر زن و مرد مراسم ها و جشنواره هاي مختلف مي شوند. براين اساس آيا بازيگران خودشان با شما تماس مي گيرند و براي بازي در فيلم هايتان ابراز تمايل مي كنند؟
- خب بله، اما از من نخواهيد كه نام هايشان را براي شما در اين جا تكرار كنم. هميشه دلم مي خواست با جاني دپ كار كنم و متوجه شدم كه او هم همين احساس را دارد. مي دانيد كه در جست وجوي ناكجا آباد اولين فيلم او بعد از مدتها دوري از دنياي سينما بود.
* قرار بود بمان را زودتر از اينها بسازيد. علت تأخير در ساخت آن چه بود؟
- من در رويا زندگي مي كنم و تلاشم اين است كه به آنها رنگ واقعيت بزنم. اين نظريه را رد نمي كنم. نمي خواهم با فيلم هايم الكي مردم را سرگرم و سرخوش كنم و گولشان بزنم. از برخي جهات خودم اين فيلم را چيزي شبيه باشگاه مشت زني  مي دانم، كه البته سياه تر از آن است. با اين فيلم به ريشه هاي ماشتريال برگشته ام، اما اين ديدگاه را قبول ندارم كه در بمان خبري از اميد و اميدواري نيست. اميد نقطه محركه فيلم است.
منبع: Dark Harisons.com

بازي
Cy Girls
سيستم:PS2
سبك: اكشن

017028.jpg
باز هم يك عنوان اكشن سوم شخص در كنسول PS2 . در اين بازي شما با دو سناريوي مختلف مواجه هستيد، يك ماجرا در ژاپن و ديگري در يك تشكيلات مدرن دنبال مي شود. در ژاپن شما در نقش يك دختر نينجا ظاهر مي شويد كه طبق معمول بسيار سرعتي كار كرده و سرعت شمشير او را هيچكس (و بعضي وقتها حتي خودتان) نمي تواند تشخيص دهد.
در نقش دوم شما در غالب دختر ديگري ظاهر مي شويد كه به سلاح ها و تكنيك هاي رزمي مدرن مجهز است. در هر دو سناريو حالت بازي اكشن صرف است.
گرافيك بازي بسيار ساده و بدون جزئيات كار شده اما كنترل بازي نسبتاً جالب و در حد خيلي خوب قرار دارد.
Cy Girls از معدود عنوان هاي PS2 است كه در دو DVD عرضه شده است.

Tekken Tag
سيستم:PS2
سبك: مبارزه اي

017031.jpg

سري محبوب Tekken با اين عنوان جالب، تكميل شده است. اين بازي كه ابتدا براي دستگاه هاي آركيه عرضه شد، همان Tekken با شخصيت هاي معروف و مشهورش است. گرافيك بازي كمي افت كرده و چهره ها، با آن دقت هميشگي طراحي نشده اند. در مورد گرافيك زمينه ها هم وضع به همين منوال است.
تنها بخش بازي حالت همكاري دو نفره است. شما در مسابقات عادي Tag مي توانيد دو شخصيت به طور همزمان انتخاب كنيد. مبارزه با يكي از افراد آغاز مي شود اما در ميانه كار مي توانيد يار تازه نفستان را به جاي يار قبلي وارد ميدان كنيد تا يار اول هم نفسي تازه كند.
تركيب جابجايي يارها و استفاده از چند ضرب هاي هر يك، سبك خاصي از مبارزه در Tekken را تا مدتها رايج كرده بود. در Tag شخصيت هاي تيكن تقريباً به طور كامل حضور دارند. Tag تكميل كننده سري تيكن به حساب مي آيد.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
فرهنگ و آموزش
سياسي
سلامت
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  فرهنگ و آموزش   |   سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |