در شعبه 1051 دادسراي شميران فاش شد
خواستگار سارق خود را دانشجوي دكترا معرفي كرد
پسر جوان وقتي از دختر مورد علاقه اش شنيد كه او دانشجوي فوق ليسانس است، خود را دانشجوي دكترا معرفي كرد ولي سرانجام اين دروغ به زندان ختم شد
|
|
گروه حوادث- جواد عزيزي: جوان بيكار وقتي براي ازدواج با دختر مورد علاقه اش خود را دانشجوي مقطع دكترا جا زد وارد بازي خطرناكي شد كه با سرقت و فرار از تهران همراه شد.
به گزارش همشهري، ماجرا از اين قرار است كه مدتي پيش جواني به نام مجيد با دختري به نام شهلا آشنا شد، مدتي كوتاه از اين آشنايي نگذشته بود كه اين دختر و پسر جوان به يكديگر علاقه مند شدند.
پسر جوان كه پس از پايان دوره دبيرستان ترك تحصيل كرده بود، وقتي از دختر مورد علاقه اش شنيد كه او دانشجوي فوق ليسانس است به دروغ ادعا كرد كه او نيز دانشجوي دكتراست.
مجيد با ادعاي دروغين خود پس از مدتي اعتماد شهلا را جلب كرد و به او پيشنهاد ازدواج داد. دختر جوان كه احساس مي كرد خواستگار دلخواه خود را پيدا كرده است، با اين پيشنهاد موافقت كرد، اما شرط كرد كه وي هرچه زودتر خانه اي اجاره كند تا خانواده اش با ديدن وضعيت مالي خوب وي، با اين ازدواج موافقت كنند.
وقتي دختر دانشجو اين موضوع را با مجيد در ميان گذاشت او بي آن كه حرفي درباره وضعيت اقتصادي نامناسب خود و خانواده اش بزند با اين شرط موافقت كرد و تصميم گرفت هر طوري شده خانه اي اجاره كرده و خانواده دختر را به آنجا دعوت كند.
ميهماني پرماجرا
چند هفته پس از اين ماجرا دختر دانشجو براي آشنايي خانواده اش با پسر جوان، وي را به خانه خواهرش دعوت كرد و مرد جوان نيز اين دعوت را پذيرفت. او كه نمي خواست خواهر دختر پي به ادعاهاي دروغينش ببرد در روز قرار بهترين لباس خود را به تن كرد و راهي خانه دختر شد. با حضور مرد جوان در خانه، وي كه متوجه شده بود خواهر زن جوان كليد خانه را در كيف دستي اش گذاشت تصميم گرفت مخفيانه كليد را بردارد تا در فرصتي مناسب براي سرقت وارد خانه شود.
هنوز هوا تاريك نشده بود كه دانشجوي قلابي در حالي كه كليد خانه خواهر دختر را در جيب داشت از آنها خداحافظي كرد و از خانه خارج شد.
چند روز پس از اين ماجرا سرقت شبانه از يك آپارتمان در شمال تهران به پليس گزارش شد. ماموران وقتي خود را به محل سرقت رساندند با زن جوان و دختري مواجه شدند كه ساكنان خانه بوده و ماجراي سرقت را به پليس اطلاع داده بودند. زن صاحبخانه به پليس گفت: وقتي نيمه شب همراه خواهرم به خانه برگشتيم متوجه شديم طلاجات و اموال با ارزشمان به سرقت رفته است. با آغاز تحقيقات پليسي درباره اين سرقت پليس متوجه شد سارق يا سارقان از قبل با خانه و ساكنان آن آشنايي داشته اند؛ چرا كه به راحتي وارد خانه شده و از موقعيت آنجا آگاهي داشته اند. كارآگاهان در نخستين مرحله به تحقيق درباره كساني پرداختند كه با اين دو خواهر آشنايي داشته و به خانه آنها رفت و آمد مي كردند. در اين ميان پليس كه از ماجراي خواستگار جوان آگاه شده بود به عنوان نخستين مظنون تصميم به تحقيق از او گرفت ولي پسر جوان از تهران خارج شده و به تماس هاي دختر جوابي نمي داد. اين مساله باعث شد ظن ماموران به او بيشتر شود و وقتي آنها متوجه شدند در روزي كه پسر جوان در آن خانه دعوت بود كليد آپارتمان به طرز مرموزي ناپديد شده است جست وجو براي دستگيري او را آغاز كردند.
پليس كه به دنبال سرنخي براي ردگيري خواستگار دروغگو بود سرانجام زماني كه وي با دختر مورد علاقه اش تماس گرفت توانست رد او را در مسافرخانه اي در اصفهان به دست آورد و به اين ترتيب روند پرونده وارد مرحله اي تازه شد. كارآگاهان با دريافت نيابت قضايي عازم اصفهان شدند و در يك عمليات غافلگيرانه موفق شدند پسر جوان را دستگير كنند.
او پس از انتقال به تهران در بازجويي هاي انجام شده گفت: چون مي خواستم هر طوري شده با دختر مورد علاقه ام ازدواج كنم، خودم را دانشجوي دكترا معرفي كردم و براي آن كه به خانواده اش نشان دهم وضعيت مالي خوبي دارم، تصميم گرفتم هر طوري شده خانه اي اجاره كنم. به همين دليل روزي كه مهمان او و خواهرش بودم با ديدن كيف دستي او وسوسه شدم و كليد آپارتمان را برداشته و به وسيله آن اقدام به سرقت كردم.
پس از اظهارات پسر جوان رسيدگي به پرونده او در شعبه 1051 دادسراي شميران آغاز شد و در پايان قاضي پرونده او را به تحمل حبس و شلاق محكوم كرد.
|