پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۵ - سال چهاردهم - شماره۴۱۶۴ - Dec 21, 2006
آسيب شناسي سينماي امروز ايران- نگاهي به جشنواره فيلم فجر (گذشته و امروز)
تحقق يك جشنواره معتبر داخلي
سعيد مستغاثي
007170.jpg
شبهه بين المللي بودن
جشنواره فيلم فجر مي تواند در سطح يك جشنواره معتبر داخلي، بسيار موثرتر، جايگاه قبلي خود را بازيابد و از بلاتكليفي كنوني دربيايد. خصوصا اين كه تقارنش با جشنواره جهاني فيلم برلين، اساسا شبهه بين المللي بودنش را منتفي مي گرداند. (نكته قابل توجه مسئولان برگزاري جشنواره فجر كه در اخبار هم آمده بود، اين است كه كشور امارات، جشنواره بين المللي فيلمي را در ماه دسامبر برگزار مي كند و به سبك بازي هاي آسيايي دوحه، خرج فراواني برايش هزينه شده كه حتي فيلمسازان معتبري همچون اليور استون نيز در آن حضور دارند. گفته مي شود جشنواره فوق كه به عنوان رقيبي جدي براي جشنواره فيلم فجر در منطقه مطرح گرديده، به دليل رعايت كامل قوانين استاندارد جشنواره هاي جهاني به زودي از درجه الف نيز برخوردار خواهد شد. ضمن اينكه تقارني هم با جشنواره هاي معتبر ندارد. البته توجه داريد كه امارات اساسا با مقوله اي به نام توليد فيلم، بيگانه است!! و حتما شنيده ايد كه اين كشور با سرمايه گذاري آمريكايي ها، يكي از اهداف غرب براي تحت تاثير قرار دادن هژموني اقتصادي، فرهنگي و سياحتي ايران به شمار آمده و مثلا سرسختي كشورهاي غربي براي زير سؤال بردن امنيت پرواز فرودگاه بين المللي امام خميني(ره)، در اصل جهت از رونق نيفتادن فرودگاه امارات به عنوان پل ارتباطي شرق و غرب بوده است!!!)

جشنواره فيلم فجر در زماني وارد عرصه سينماي ايران گرديد كه چرخ اين سينما در واقع ايستاده و توليد و نمايش در آن متوقف شده بود؛ توقفي كه نه تنها به خاطر شرايط مبارزه و پيروزي انقلاب طي سال هاي 57 و 58، بلكه اساسا از دوران پيش از اوج گيري مبارزه يعني اوايل سال 1356 كه سال مرگ سينماي ايران اعلام شده بود، زمينه سازي شد. اما در سال هاي 59 و 60 بنا به اهداف فرهنگي انقلاب، از سوي دولت گروهي مسئول تجديد حيات سينماي ايران گشتند كه با طرح و برنامه مشخص و حمايت هاي مالي و معنوي، فيلم هايي منطبق و سازگار با ارزش ها و تفكرات و فرهنگ انقلاب، به مرحله توليد و نمايش برسند. در همين مسير، برگزاري جشنواره اي به عنوان ويترين توليدات سينمايي در دستور كار قرار گرفت و در بهمن 1361 نخستين دوره آن تحت عنوان فستيوال بين المللي فيلم فجر برگزار گرديد؛ جشنواره اي كه پس از 5 سال فترت سينما در كشور بازتاب هاي بسيار مثبتي در فضاي هنري كشور داشت. در چنين فضايي بود كه جشنواره فيلم فجر در سال هاي نخستين برگزاري خود، در جايگاهي تعيين كننده و تاثيرگذار قرار گرفت؛ جايگاهي كه شايد بتوان گفت بسيار فراتر از ماهيت يك جشنواره فيلم به نظر مي رسد.
به دليل نوع سينماي رايج در يك دهه نخست سال هاي پس از انقلاب كه به سينماي هدايتي- حمايتي يا گلخانه اي معروف شد، در آن نقش دولت غيرقابل انكار بود. همان گونه كه سال ها بعد دكتر مهاجراني به عنوان وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي علنا و به طور رسمي ابراز داشت كه جشنواره فيلم فجر ويترين سينماي ايران به شمار مي آيد و سينماگران و سينمادوستان هم با چشمي بر اين ويترين، در عرصه اين سينما گام برداشتند. چراكه تمامي حركات در همه بخش هاي توليد و توزيع و نمايش توسط مسئولان ذيربط دولتي كنترل و هدايت مي شد. يعني فيلم از زمان نوشته شدن فيلمنامه تا زمان اكران، تحت برنامه اي خاص از سوي مراكز دولتي قرار داشت.
بر اساس همين سياست ها بود كه سينماي ايران در همان دهه اول، در واقع توسط جشنواره فيلم فجر شكل پيدا كرد. به اين مفهوم كه پس از توليد موج فيلم هاي انقلابي و سياسي در سال هاي 61 و 62، اين جشنواره فيلم فجر بود كه با دادن جايزه به فيلم هاي "مردي كه زياد مي دانست" و "اتوبوس" و سپس ارج گذاردن به فيلم "اجاره نشين ها" باب فيلم هاي كمدي را در آن سال هاي جنگ و مقاومت كه اساسا طرح مسئله خنده و شوخي و كميك يك مسئله محسوب مي شد، باز كرد.
اين جشنواره فيلم فجر بود كه با اعطاي جايزه به فيلم هاي "گل هاي داوودي" و "مترسك"، ساخت آثار ملودرام را در همان فضاي پرشور انقلابي و جنگي بلامانع اعلام كرد.
جشنواره فيلم فجر بود كه با تقديم 8 جايزه به فيلم "هامون" باب سينماي عرفاني و عاشقانه را گشود.
و جشنواره فيلم فجر بود كه با جوايز متعدد به فيلم "عروس"، ستاره سازي را در سينماي پس از انقلاب رواج داد.
جشنواره فيلم فجر بود كه با سيمرغ هاي بلورين به رشته هاي فني و تخصصي مانند فيلمبرداري و تدوين و صدا و جلوه هاي ويژه، اين حرفه ها را در شكل درست خود در سينماي ايران مطرح ساخت.
در واقع مي توان گفت سينماي بعد از انقلاب چه در زمينه محتوا و چه از لحاظ ساختار سينمايي مديون اولين دهه برگزاري جشنواره فيلم فجر است.
اما به رغم همه نقاط قوت ذكر شده، اين جشنواره هيچ گاه شمايل يك جشنواره استاندارد فيلم را پيدا نكرد، زيرا:
- جشنواره فيلم فجر به رغم دارا بودن همه ويژگي ها و خصوصيات يك جشنواره دولتي در معدود زمان هايي از سوي مسئولان خود به عنوان يك جشنواره دولتي اعلام شد و اين بلاتكليفي در تمام اركان ساختاري اش رسوخ كرد. هيچ وقت مسئولان برگزاري اين جشنواره نتوانستند بپذيرند، اشكالي ندارد جشنواره اي كه تمامي امكانات و هزينه هايش از سوي دولت تامين مي شود را دولتي اعلام كنند. كما اينكه بخش خصوصي هم مي تواند با سرمايه و امكانات خود جشنواره مورد علاقه و سليقه خود را برپا سازد كه مي سازد (جشن هاي سينمايي مجلات مختلف و يا جشن خانه سينما).
از همين رو بود كه در دوره هايي (در اواسط دهه 70) براي وانمود كردن به غيردولتي بودن، از اصناف مختلف سينمايي براي انتخاب و داوري درباره فيلم ها دعوت شد، ولي در نهايت آن چه اعمال شد، همان سليقه و اراده دولتي بر اساس ديدگاه هاي رسمي بود و حضور نمايندگان اصناف گوناگون سينمايي در هيات هاي مختلف انتخاب و داوري جشنواره، جز نمايشي بيش به حساب نيامد.
- جشنواره فيلم فجر به رغم همه محدوديت هايي كه همان سليقه هاي دولتي ملزمش مي سازند هيچ وقت از ادعاي بين المللي بودنش كوتاه نيامد در حالي كه بنا به هيچ يك از استانداردهاي موجود جهاني، اين جشنواره نمي  تواند اطلاق بين المللي داشته باشد. نمايش يك سري فيلم خارجي خريداري شده، آن هم از واسطه ها، بدون اطلاع كمپاني هاي توليدكننده و حتي فيلمسازان آنها، با جرح و تعديلات گوناگون، نمي تواند به يك جشنواره، وجهه بين المللي ببخشد. از همين رو بود كه جوايز بخش مسابقه بين الملل تقريبا به يك شوخي در ميان علاقه مندان سينماي ايران بدل شد. چراكه معمولاً اغلب عوامل فيلم هاي خارجي شركت كننده در اين بخش به دلايل گفته شده اساسا از نمايش فيلم خود در ايران و جشنواره فجر حتي خبر نداشتند!
- جشنواره فيلم فجر مي تواند در سطح يك جشنواره معتبر داخلي، بسيار موثرتر، جايگاه قبلي خود را بازيابد و از بلاتكليفي كنوني دربيايد. خصوصا اين كه تقارنش با جشنواره جهاني فيلم برلين، اساسا شبهه بين المللي بودنش را منتفي مي گرداند. (نكته قابل توجه مسئولان برگزاري جشنواره فجر كه در اخبار هم آمده بود، اين است كه كشور امارات، جشنواره بين المللي فيلمي را در ماه دسامبر برگزار مي كند و به سبك بازي هاي آسيايي دوحه، خرج فراواني برايش هزينه شده كه حتي فيلمسازان معتبري همچون اليور استون نيز در آن حضور دارند. گفته مي شود جشنواره فوق كه به عنوان رقيبي جدي براي جشنواره فيلم فجر در منطقه مطرح گرديده، به دليل رعايت كامل قوانين استاندارد جشنواره هاي جهاني به زودي از درجه الف نيز برخوردار خواهد شد. ضمن اينكه تقارني هم با جشنواره هاي معتبر ندارد. البته توجه داريد كه امارات اساسا با مقوله اي به نام توليد فيلم، بيگانه است!! و حتما شنيده ايد كه اين كشور با سرمايه گذاري آمريكايي ها، يكي از اهداف غرب براي تحت تاثير قرار دادن هژموني اقتصادي، فرهنگي و سياحتي ايران به شمار آمده و مثلا سرسختي كشورهاي غربي براي زير سؤال بردن امنيت پرواز فرودگاه بين المللي امام خميني(ره)، در اصل جهت از رونق نيفتادن فرودگاه امارات به عنوان پل ارتباطي شرق و غرب بوده است!!!)
- جشنواره فيلم فجر به رغم محدوديت هيات داورانش و طبعا تخصص هاي موجود در آن، همواره در پي آن بوده تا درباره تمامي مسائل فني فيلم هاي بخش مسابقه سينماي ايران قضاوت نمايد و به همين دليل اغلب داوري هايش مورد اعتراضات متعدد قرار گرفته است. اگرچه دوره اي سعي شد اين رشته ها محدود گردند، ولي متاسفانه مجددا به همان روال گذشته بازگردانده شد.(و متاسفانه گويا امسال بيشتر هم شده است!).
در حالي كه هيچ كدام از جشنواره هاي مشابه بين المللي از چنين وسعتي در داوري برخوردار نيستند. چرا كه اين علامت سؤال بزرگ در مقابل قضاوتشان قرار مي گيرد كه چگونه يك بازيگر يا فيلمنامه نويس و يا حتي كارگردان مي تواند درباره رشته هاي بسيار تخصصي و فني مانند: جلوه هاي ويژه، طراحي صحنه و لباس، چهره پردازي و يا صدا گذاري و تدوين افكت هاي مخصوص آن، قضاوت كارشناسانه داشته باشد درحالي كه نهايت اطلاعات معمول يك كارگردان يا ساير دست اندركاران توليد درباره رشته ها و حرفه هاي ديگر تنها مي تواند در سطح يك نظر ارزش داشته باشد و نه داوري. چنانچه در سطح جهاني به جز جوايزي كه از سوي اتحاديه ها و يا كانون هاي صنفي سينما به طور تخصصي به برترين هاي رشته مربوط به خود تعلق مي گيرد، فقط در مراسم اسكار است كه جوايز فني اعطا مي گردد كه آن هم با داوري كارشناسان و متخصصان همان رشته انجام مي پذيرد. (متاسفانه اين داوري صحيح كه چند سالي در جشن خانه سينما هم مورد تأسي قرار گرفته بود، يكي دو سالي است كه با ايده هاي من درآوردي، خدشه دار شده است !!)
- جشنواره فيلم فجر براي احترام به اعتبارش هم كه شده هيچ گاه به تاريخ و زمان هاي قراردادي خود بابت دريافت نسخه هاي فيلم هاي شركت كننده اعتنا نكرده و بسياري از فيلم هاي بخش مسابقه تا لحظه نمايش خود هنوز به طور كامل توسط هيات انتخاب ديده نشده و بعضا به صورت يك پرده روي نوار ويديويي و بدون صداي نهايي و يا تدوين كامل و حتي بعضا در حالي كه مشغول فيلمبرداري صحنه پاياني آن مي باشند، به رويت اين هيات مي رسد و اين سؤال همواره وجود داشته كه اگر آن تدوين و صدا و يا صحنه فينال براي فيلم مذكور لازم نبوده كه بدون آنها مورد تاييد هيات انتخاب قرار گرفته، چرا بعدا اضافه شده و اگر لازم بوده، چگونه هيات مذكور، فيلم فاقد صدا و تدوين و صحنه نهايي را پذيرفته است؟!
- جشنواره فيلم فجر برخلاف كليه جشنواره هاي مشابه همواره از داشتن يك مجموعه سينمايي اختصاصي و كاخ جشنواره رنج برده و پراكندگي و وسعت سالن هاي سينمايي اش، آن را از صورت يك جشنواره استاندارد خارج ساخته، مضاف بر آن كه تعدد نمايش فيلم هاي مسابقه هم اساساً اين جشنواره را فاقد شور و نشاط لازمه گردانده است.
- جشنواره فيلم فجر مي تواند و بايد به عنوان يكي از سمبل هاي فرهنگي جشن هاي سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، ايام اين جشن ها را پررونق تر گرداند و در سطح آن بخش از سينماي ايران كه داعيه فرهنگي و هنري دارد براي خود اعتبار كسب كند.
- چنين جشنواره اي نيازي به القاب و عناويني همچون بين المللي و يا جهاني ندارد، تكثرگرايي نمي طلبد، داعيه دمكرات منشي مشكلاتش را حل نمي كند و الزامي ندارد صنوف مختلف سينمايي را به مشاركت دعوت نمايد.
- به رغم همه آنچه گفته شد، جشنواره فيلم فجر هنوز در ميان سينماگران و تماشاگران و دست اندركاران سينمايي كشور، معتبرترين فستيوال فيلم داخلي محسوب مي شود ولي مي تواند با عنايت به حل معضلاتي كه برشمرده شد به ابعاد مختلف يك جشنواره استاندارد و واقعاً معتبر هم دست يابد.

آفتاب گيشه بر همه يكسان نمي تابد
007173.jpg
آتش بس؛ پرفروش ترين فيلم امسال بخشي از فروش ميلياردي اش را مديون افزايش قيمت بليت است
گروه ادب و هنر- در شرايطي كه با اتكا بر آمارهاي فروش، گفته مي شود كه سينماي ايران در سال جاري افزايش مخاطب قابل توجهي داشته است، گزارش موسسه سينما شهر چيز ديگري را نشان مي دهد. اين گزارش كه به بررسي فيلم هاي اكران شده در شش ماه اول سال 85 اختصاص يافته، نشان مي دهد كه تنها چند فيلم خاص به صورت نسبي در جذب بيشتر تماشاگر موفق عمل كرده اند و اگر آنها را از جدول فروش فاكتور بگيريم، رويكرد مخاطب به سينماي ايران تفاوت چنداني با سالهاي گذشته ندارد ضمن اينكه در افزايش فروش مسئله تعيين كننده و مهم قيمت بليت را هم نبايد فراموش كرد. مهر به انگيزه گزارش موسسه سينما شهر، تحليلي در اين خصوص منتشر كرده كه در زير مي خوانيد:
ارائه آمار فروش فيلم ها نشان دهنده بخشي از گردش اقتصادي و مالي سينما در هر كشور است. اما نگاهي به گزارش موسسه سينما شهر در خصوص فروش فيلم هاي اكران شده تهران در نيمه نخست سال نشان مي دهد تنها وضعيت فروش معدودي از فيلم ها مناسب است.
بر اساس گزارش موسسه سينما شهر طي شش ماه نخست امسال فيلم هاي سينمايي چپ دست ، چهارشنبه سوري ، زير درخت هلو ، هوو ، يك تكه نان ، ازدواج به سبك ايراني ، مرباي شيرين ، آتش بس ، چند مي گيري گريه كني؟ ، باغ هاي كندلوس ، به آهستگي ، انتخاب ، شغال ، سوغات فرنگ ، شام عروسي ، زن بدلي ، طبل بزرگ زير پاي چپ ، به نام پدر ، كافه ستاره ، سرود تولد ، باغ فردوس پنج بعد از ظهر ، گرگ و ميش ، عروسك فرنگي ، قتل  آنلاين ، ابراهيم خليل الله و تقاطع اكران شده اند.
در اين مدت آتش بس تهمينه ميلاني حدود يك ميليارد تومان، چهارشنبه سوري اصغر فرهادي نزديك به 370 ميليون تومان، زير درخت هلو ايرج طهماسب حدود 420 ميليون تومان و هوو عليرضا داوودنژاد نزديك به 300 ميليون تومان فروخته اند. با اين حساب چهار فيلم از ميان 26 اثر سينمايي كه حدود 16 درصد فيلم هاي اكران شده را تشكيل مي دهند، نزديك به 40 درصد فروش فيلم ها را در اختيار گرفته اند.
اين مسئله نشان مي دهد ميزان استقبال تماشاگران از فيلم هاي ايراني منوط به تماشاي آثار خاصي مي شود كه با توجه به مولفه هاي تجاري و مخاطب پسند ساخته شده اند. به عبارت ديگر، همچنان سينما براي مخاطبان عام يك سرگرمي محسوب مي شود و به همين خاطر بيشتر بينندگان براي تماشاي فيلم هاي تجاري به سينما رفته اند. از طرف ديگر، اين آمار نشان مي دهد با وجود تنوعي كه در ساخت و اكران فيلم ها به وجود آمده، ساخته هاي ايراني در جذب مخاطب بيشتر چندان موفق نبوده اند.
اين مطلب در خصوص فيلم هاي معناگرا اهميت بيشتري پيدا مي كند. اين نوع آثار كه ساختاري متفاوت دارند و معمولا براي تمام اقشار جامعه جذاب نيستند، تماشاگراني را جلب مي كنند كه در طيف افراد خاص و بينندگان ثابت سينماها جاي مي گيرند و تعداد آنها تقريبا ثابت است. اما اين مسئله در ارائه گزارش افزايش تعداد مخاطبان فيلم هاي ايراني چندان مورد توجه قرار نمي گيرد.
بر اساس گزارش مؤسسه سينما شهر، فروش فيلم هاي شش ماه گذشته نسبت به مقطع و مدت زماني مشابه سال 84 حدود 55 درصد و نسبت به سال 83 حدود 42درصد افزايش نشان مي دهد. در شش ماه نخست سال جاري بيش از 5/5ميليون نفر در تهران به سينما رفته اند كه اين تعداد نسبت به سال۸۴ حدود 27 درصد و نسبت به سال 83 حدود 4درصد افزايش يافته است. اين افزايش رقم فروش نسبت به سال گذشته در حالي اعلام مي شود كه به همان نسبت قيمت بليت افزايش يافته و به نظر مي رسد اين موضوع كمتر مورد توجه اين گزارش قرار گرفته است.
بر مبناي گزارش اين موسسه فيلم هايي كه طي شش ماه نخست سال 85 در سينماهاي تهران اكران شده اند، حدود 5ميليارد تومان در گيشه ها فروخته اند. اين رقم نشان مي دهد بيش از۵‎/۵ميليون نفر از تهراني ها طي ماه هاي فروردين تا مهر امسال براي ديدن فيلم به سينماها رفته اند.
نتيجه گيري آماري از ميزان فروش فيلم هاي سينمايي كه در تهران به نمايش عمومي درآمده اند در حالي انجام مي شود كه اكنون قيمت بليت سينماهاي ممتاز 1500 تومان و قيمت بليت سينماهاي درجه يك و دو بين 1000 تا 1200 تومان است. حتي اگر متوسط قيمت بليت در تمامي سينماهاي تهران را 1000تومان در نظر بگيريم، حدود 5 ميليون تهراني براي ديدن فيلم ها به سينما رفته اند. اين در صورتي است كه فرض كنيم هر بيننده فقط يك بار به تماشاي هر فيلم نشسته است.
در مجموع بايد گفت طي سال گذشته و امسال تغيير قابل توجهي در زمينه افزايش مخاطبان صورت نگرفته است؛ حتي اگر افزايش 27درصدي مخاطب را قبول كنيم. چون ما جامعه اي جوان داريم و با توجه به اين مسئله بايد هر سال تعداد علاقه مندان به سينما افزايش پيدا كند.
در صورتي كه به نظر مي رسد هر سال تعداد محدود و مشخصي از فيلم ها به خاطر توجه به مولفه هاي تجاري و ذائقه مخاطب امكان فروش خوب و مناسبي پيدا مي كنند و ساير فيلم ها بيشتر جنبه پر كردن فهرست اكران را دارند.
مسئله اينجاست كه مديران سينمايي كشور بايد در اين خصوص تمهيداتي بينديشند كه ساير فيلم ها در شرايط مناسبي قرار بگيرند. اختصاص تعداد مشخصي از سالن سينماهاي دولتي براي اكران فيلم هاي فرهنگي، دفاع مقدس و كودك و نوجوان و ارائه يارانه به آثار باكيفيت مي تواند گام موثري در تشويق سينماگران به توليد آثار بهتر محسوب شود.

سايه روشن
كودكان؛ مخاطبان فراموش شده
گروه ادب و هنر- اگر نيم نگاهي به برنامه هاي مختص كودكان در تلويزيون بيندازيم، متوجه اين نكته مي شويم كه جز برنامه عمو قناد صبح جمعه و عمو پورنگ، بقيه چيزهايي كه براي اين گروه سني روي آنتن مي روند و واجد جذابيت هستند، برنامه و انيميشن هاي خارجي تشكيل مي دهند. همه ما خوب مي دانيم كه كارتون هاي خارجي فرهنگ سازي مي كنند، آن هم به سياقي كه خيلي مبتني بر ارزش هاي بومي ما نيست. اين وادادن در عرصه رقابت، بيش از هر چيز به ذهنيت برنامه سازان حاكم بر صدا و سيما بازمي گردد. كافي است اين نكته را در نظر بگيريم كه سال ها قبل چه كساني براي كودكان برنامه مي ساختند و حالا چه افرادي در اين عرصه مشغول فعاليت اند. در گذشته برنامه سازاني چون مرضيه برومند و ايرج طهماسب پرمخاطب ترين برنامه هاي كودك تلويزيون را توليد مي كردند و حالا سالهاست كه جاي برنامه سازان شاخص در اين زمينه، خالي است. اگرچه در ميان همين ها هم هستند كساني كه اگر فرصت داده شوند، برنامه هاي خوب مي توانند بسازند. شايد به همين خاطر مسئولان شبكه ها، ديگر حاضر نيستند بودجه كافي براي برنامه هاي مختص كودكان اختصاص دهند.
همه به سمت توليدات ارزان قيمت رفته اند و با بودجه هاي اندك برنامه هايي نازل تهيه مي شود تا آنتن خالي نماند. كودكان آينده سازان اين مرز و بوم اند ولي وقتي صحبت از ساخت برنامه هايي جذاب و آموزنده پيش مي آيد، خست در تخصيص بودجه مانع از حضور متخصصان برنامه سازي كودك در اين عرصه مي شود. به همين خاطر است كه همه چيز بر مدار كليشه هاي امتحان پس داده مي گردد. اين همان رسانه اي است كه براي يك مجموعه نازل خانوادگي بودجه قابل توجهي را اختصاص مي دهد اما گاهي اوقات حاضر نيست يك پنجم اين بودجه را صرف توليد يك برنامه موفق كودك كند.
كافي است پولي كه بابت نگارش متن هاي برنامه ها و مجموعه هاي كودك به نويسندگان داده مي شود را با مبلغي كه نويسندگان سريال هاي خانوادگي مي گيرند، مقايسه كنيم كه متوجه شويم تا چه اندازه به مخاطب كودك بي توجهيم. همين نسبت در مراحل بعدي توليد برنامه هم وجود دارد و حاصل كار همين چيزي است كه مي بينيم. همه چيز در برنامه عموپورنگ خلاصه شده كه آن هم نه حاصل سياست گذاري درست كه صرفاً نتيجه تلاش فردي داريوش فرضياني است. نتيجه اينكه با در اختيار داشتن انبوهي از منابع مبتني به فرهنگ ايراني، مخاطب كودك را در محاصره انيميشن هاي خارجي قرار داده ايم. در حالي كه در سال هاي نه چندان دور، برنامه سازان ايراني، برنامه هايي را براي مخاطب كودك توليد مي كردند كه در جامعه موج ايجاد مي كردند و حتي مخاطب بزرگسال را هم پاي گيرنده ها مي نشاندند.

چشم انداز
ساعت ها روي آنتن مي رود
مهر: فيلم هاي سينمايي پيمان هالكرافت ، ساعت ها ، نفرين مجسمه سياه و بدل در يك هفته آينده از شبكه ۳ پخش مي شوند.
فيلم سينمايي ساعت ها به كارگرداني استفن دالدري روز دوشنبه چهارم دي ماه ساعت 20:30 از شبكه۳ روي آنتن مي رود. ديويد هير فيلمنامه اين اثر را بر مبناي داستاني از مايكل كانينگام نوشته است. در فيلم ساعت ها نيكول كيدمن، جولين مور، مريل استريپ، استفن ديلن و ميراندا ريچاردسن بازي كرده اند.
اين فيلم محصول مشترك بريتانيا و آلمان و به مدت 114 در سال 2000 توليد شده است. فيلم داستان زندگي سه نسل را روايت مي كند. قصه اول روايتي از زندگي ويرجينا وولف است كه خسته از زندگي، در مكاني دورافتاده در حال نوشتن رمان مذكور است. قصه دوم مربوط به سال هاي دهه 50 است. رمان خانم دالووي به ظاهر خوشبخت را به شدت تحت تاثير قرار مي دهد. قصه سوم مربوط به زمان حال است. رمان دالووي، الهام بخش كارهاي نويسنده اي موفق به نام كاريون است.
پيمان هالكرافت روز پنج شنبه 30 آذرماه ساعت 20:30 از شبكه 3 پخش مي شود. جان فرانكن هايمر سال 1985 اين فيلم را به مدت 112 دقيقه ساخت. جرج اكسلراد و ادوارد انهالت فيلمنامه پيمان هالكرافت را بر مبناي رماني از رابرت لادلام نوشتند.
در اين فيلم بريتانيايي بازيگراني چون مايكل كين، آنتوني اندروز، ويكتوريا تنانت و ليلي پالمر به ايفاي نقش پرداختند. داستان پيمان هالكرافت در پايان جنگ جهاني دوم و زمان شكست هيتلر مي گذرد كه تعدادي از فرماندهان عالي رتبه وي پيماني مي بندند كه فرزندانشان بتوانند در آينده اهداف آنها را ادامه دهند.
فيلم سينمايي بدل محصول هندوستان به كارگرداني راج كانوار روز جمعه اول دي ماه ساعت 10:30 از شبكه 3 روي آنتن مي رود. بابي ديول، آمريش پوري، راني موكرجي و آشيش ويديارتي در اين فيلم بازي مي كنند. اين فيلم محصول سال 2000 و به مدت 166 دقيقه است.رابين بات و سوتانو گوپتا فيلمنامه بدل را بر مبناي داستاني از كانوار نوشتند كه داستان آن سال 1985 در ايالت پنجاب هندوستان مي گذرد. روستايي به جرم پناه دادن به يك دزد خطرناك از سوي ستوان راما، افسر پليس به آتش كشيده مي شود و تمام مردم روستا جز راجا بادل از بين مي روند. بادل بعد از 10 سال براي گرفتن انتقام سراغ راما مي رود. راما، خواهر بادل را گروگان مي گيرد و ...
فيلم سينمايي نفرين مجسمه سياه هم روز جمعه اول دي ماه ساعت 22:30 از شبكه 3 پخش مي شود. رونالد آيشهورن در سال 2000 اين فيلم را بر مبناي فيلمنامه اي از خودش جلو دوربين برد. اين فيلم محصول آلمان و به مدت 101 دقيقه است و بازيگراني چون سباستين كوچ، وولف - ديتريش برگ، جرالد الكساندر هلد، سوفي فن كسل و استفن بورن در آن به ايفاي نقش پرداختند.

شهر تماشا
اجتماعي
ادب و هنر
اقتصادي
دانش فناوري
بـورس
زادبوم
حوادث
بين الملل
سياسي
سلامت
شهري
دانش
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
|  اجتماعي   |   ادب و هنر   |   اقتصادي   |   دانش فناوري   |   بـورس   |   زادبوم   |   حوادث   |   بين الملل   |  
|  سياسي   |   شهر تماشا   |   سلامت   |   شهري   |   دانش   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |