سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴
مروري بر چگونگي پيشگيري از حوادث چهارشنبه سوري
حادثه اين بار خبر مي كند
002430.jpg
مير كبير موسويان پور
حميده سرمست
اشاره- مراسم چهارشنبه سوري هرساله با حوادث ناگواري همراه است و به كشته يا مجروح شدن گروهي از نوجوانان و جوانان مي انجامد. انجمن ارتقاي سلامت و شيوه زندگي سالم، در مقاله زير چگونگي پيشگيري از حوادث چهارشنبه سوري را مورد بررسي قرار داده است. با هم مي خوانيم:
  نقش آموزش در پيشگيري از حوادث چهارشنبه سوري
يكي از عوامل ضروري براي پيشگيري از حوادث و اتفاقات، ارتقاي سطح آگاهي مردم و خصوصاً گروههاي در معرض خطر است. معلومات، آگاهيها، نگرش، اعتقادات و باورهاي افراد در مورد هر موضوعي نظير حوادث چهارشنبه سوري عوامل مستعدكننده رفتار سالم و پيشگيري از اين حوادث را تشكيل مي دهد. اين عوامل در فرد ايجاد انگيزه مي نمايند تا رفتار خود را تغيير دهد و از بروز اين حوادث جلوگيري نمايد.
عموم مردم بر اين باور هستند كه حوادث گريزناپذيرند اما اين طرز برخورد جبري بايستي كنار گذاشته شود. آموزش سبب افزايش آگاهيها در اين زمينه مي گردد، نگرشهاي مطلوب را برمي انگيزد و نهايتاً مهارتها و رفتارهاي پيشگيري از حوادث مذكور را تشكيل مي دهد. در واقع شايسته است بگوييم كه اگر حادثه يك بيماري مي باشد، «آموزش» واكسن آن است. هر اندازه افراد درباره عواملي نظير ترقه، مواد منفجره و محترقه ديگر و آتش بازي، كه احتمال وقوع حادثه را افزايش مي دهند،  بيشتر بدانند در آن صورت بهتر خواهند توانست از احتمال وقوع اين حوادث پيشگيري نمايند.
در جامعه ما حوادث و آسيبهايي نظير حوادث ناشي از مواد محترقه و منفجره يا آتش افروزي چهارشنبه سوري، تهديدي جدي براي سلامتي افراد (خصوصاً كودكان و نوجوانان) است. با اين حال حتي حوادثي كه به نظر مي رسد بدون هشدار و خبر روي مي دهند، اكثرشان نتيجه يك رشته اتفاقات يا نتيجه تركيبي از اتفاقات و وقايع هستند. تشخيص خطرهاي بالقوه در اين زمينه به افراد كمك مي كند كه وارد عمل شده، خود را ايمن نگهدارند. در واقع مي توان گفت كه از جمله عوامل خطرزايي كه بر احتمال وقوع اين حوادث مي افزايند نگرشهاي افراد و رفتارهاي ناايمن آنهاست كه با آموزش افراد مي توان هم  نگرش و هم رفتار افراد را تغيير داده، اصلاح نمود. حقيقت اين است كه آموزش پيش نياز سلامت است.
سه گام پيوسته لازم براي جلوگيري از حوادث چهارشنبه سوري
براي پيشگيري از حوادث اسفناكي كه در مراسم آتش افروزي چهارشنبه سوري احتمال وقوع آن مي رود، مي توان از مدل پيشگيري از حوادث بهره جست. براي اين منظور بايد مراحل زير را طي نمود:
۱ _ آموزش والدين:
والدين نه تنها نيازمند آموزش درباره خطراتي هستند كه در سايه استفاده از مواد منفجره و آتش افروزي فرزندان آنها را تهديد مي كند، بلكه به همان اندازه نيز نيازمند به آموزش درباره مشكلاتي هستند كه كودكان در يادگيري راجع به اين خطرات، با آنها مواجه مي باشند. والدين بايد در اين راستا مسئوليت بيشتري را بپذيرند و بيشتر به فكر سلامت كودكان خود باشند. مي توان گفت در بسياري از حوادث، دليل اصلي انتظار زيادي بوده است كه والدين در اين زمينه از فرزندان خود داشته اند. لذا آموزش به والدين در مورد خطرات احتمالي ناشي از سر و كار داشتن با مواد منفجره و محترقه و نيز در مورد حوادث احتمالي ناشي از آتش بازي و همچنين آموزش آنها در زمينه اصول ايمني و پيشگيري از اين حوادث، نقش مهمي در جلوگيري از بروز چنين حوادثي در اين روزهاي خجسته دارد. والدين، پدر و مادر هر دو، مي توانند اطلاعات مربوط به اصول پيشگيري از حوادث را آموخته و به فرزندان خود منتقل نمايند. چرا كه پدر و مادر بانفوذترين افراد در نزد كودكان و نوجوانان هستند. از اين رو آموزش والدين در زمينه چگونگي پيشگيري از حوادث احتمالي چهارشنبه سوري، نقش مهمي در پيشگيري از بروز اين حوادث داراست. در واقع خانواده (پدر، مادر، خواهر و برادران) از عوامل تقويت كننده رفتار هستند. عوامل تقويت كننده عواملي هستند كه تعيين مي كنند آيا از رفتارهاي بهداشتي و سالمي كه انجام آنها مورد نظر است، نظير عدم استفاده يا استفاده صحيح مواد محترقه، ترقه و مواد منفجره ديگر حمايت مي شود يا خير. در حقيقت عوامل تقويت كننده مثل خانواده، عوامل حمايت كننده رفتار هستند.
۲ _ آموزش به كودكان و نوجوانان:
كودكان ذاتاً كنجكاو هستند و همزمان با رشد آنها بر كنجكاوي و رشد مهارتهايشان افزوده مي شود كه اين امر آنها را در معرض خطر قرار مي دهد. برنامه هايي كه براي حفاظت بچه ها در مقابل صدمات صورت مي گيرد بايستي كنجكاوي آنها و تغييرات مداوم در مهارتهاي آنها را در نظر بگيرد. در واقع هميشه بايد انتظار آن را داشته باشيم كه بچه ها كنجكاو باشند. در مورد نوجوانان نيز بايد اين موضوع را در نظر گرفت كه نوجواني دوره اي است كه افراد در آن دوره دست به تجربه مي زنند و هويت خود را شكل مي دهند. بخشي از اين فرآيند تكامل، دست يازيدن به رفتارهاي مخاطره آميز است، رفتارهاي مخاطره آميزي كه در صورت عدم كنترل، مي تواند به حوادث اسفناكي در اين ايام خجسته نوروز منجر شود. به همين خاطر، اهداف هرگونه برنامه پيشگيري در زمينه حوادث ناشي از استفاده نابه جاي مواد محترقه و منفجره و نيز در زمينه حوادث ناشي از آتش بازي، بايستي واقع بينانه باشد و در اين زمينه بايست هدف اصلي، پيشگيري از آسيب يا كاهش دامنه آسيب هاي مربوط به استفاده از اين مواد خطرآفرين باشد تا پيشگيري كامل از مصرف آنها. در واقع بايد هدف برنامه متمركز بر استفاده صحيح، مناسب و بجا و استفاده از نوع استاندارد اين مواد باشد.
در برنامه ريزي آموزش پيشگيري از اين حوادث اين امر مهم است كه مفاهيم ساده را انتخاب نموده و آن را توسعه داد. لازم به ذكر است كه به هريك از كودكان و نوجوانان بايد مفهوم خطر و صدمات جسمي ناشي از آن را آموزش داد به ويژه در مواقعي كه اين افراد ديگران را به دليل رفتار نامناسب خود در معرض خطر قرار مي دهند. اين افراد را بايستي از خطرات تماس با مواد منفجره و محترقه يا از خطرات ناشي از آتش بازي، آگاه نمود و كمكهاي اوليه مورد نياز در موقع بروز حوادث را آموزش داد و بايد احساس مسئوليت در پيشگيري از اين حوادث و در محيطهاي مختلف (خانه، مدرسه، بيرون از اين دو محيط) را در اين گروه سني به وجود آورد.
ممكن است موضوع ايمني و پيشگيري از حوادث مربوط به چهارشنبه سوري، در بدو امر براي اين گروه سني زياد جالب نباشد، چرا كه آنها مجبورند مقداري محدوديت در ترقه بازي، فشفشه بازي و آتش بازي خود متحمل شوند ولي مي توان با نشان دادن اين موضوع كه اين امر با زندگي آنها مرتبط است، آموزش در اين زمينه را براي آنها جالبتر كرد. حوادث براي هر كسي اتفاق مي افتد. در برخي حوادث افرادي كشته شده يا به شدت آسيب مي بينند. اما از بروز اغلب حوادث از جمله حوادث چهارشنبه سوري مي توان جلوگيري نمود. بايد كودكان و نوجوانان را تشويق كرد كه از حوادث درك خوبي داشته باشند. بايد به آنها آموزش داد كه آنها در مقابل مواد محترقه و منفجره و آتش بازي آسيب پذير هستند. اين آموزش آسيب پذير بودن آنها در مقابل خطرات مذكور، از اهميت خاصي برخوردار است. عوامل بسياري در عدم پذيرش آموزشهاي مربوط به پيشگيري از حوادث ناشي از مواد محترقه، منفجره و آتش بازي در اين گروههاي سني دخالت دارد. به عنوان مثال احساس محدوديت در بازي با اين مواد، لاف زدن، دليري، چشم و هم چشمي، رقابت، قهرمان سازي و تحريك دوستان و همكلاسي ها، عوامل مختلفي هستند كه ممكن است اين افراد را به پذيرفتن خطرات مختلف تشويق نمايد. به اين گروه بايد اين موقعيت داده شود كه پذيرش خطر را ارزيابي نمايند و تفاوت بين خطرات حساب شده اي را كه افراد، اطلاع و آموزش كافي در مورد آن داشته و لوازم و احتياجات ايمني در مقابل آن پيش بيني شده است، با كارهايي كه بدون فكر، بدون توجه و بدون دخالت شعور انجام مي گيرد، مقايسه نمايند. بسياري از افراد در كار خود، با مواد منفجره و محترقه سر و كار داشته، با خطرات ناشي از آنها مواجه هستند ولي اين مسئله بسيار مهم است كه كودكان و نوجوانان با وسايل مورد استفاده اين افراد آشنا شوند و بدانند كه اين افراد بايستي از قوانين مشخصي در موقع كار با مواد محترقه و منفجره، پيروي نمايند. به عنوان مثال، كودكي كه در ذهن خود انفجار ديناميت و نارنجك توسط هنرپيشه ها را تصور مي كند بايد بداند اين افراد از قوانين و سيستمهاي ايمني خاصي در اين زمينه پيروي مي نمايند تا به خود و ديگران آسيب  نرسانند.
يكي از مسايل مهمي كه در زمينه آموزش پيشگيري از حوادث ناشي از استفاده سوء مواد منفجره و محترقه در چهارشنبه سوري، بايد مورد توجه زيادي قرار گيرد، ايمني جامعه است. در مكانهايي كه افراد زيادي جمع مي شوند، ممكن است در صورت استفاده از اين مواد، وضعيت خطرناكي به وجود بيايد. بنابراين لازم است اين آگاهي به كودكان و نوجوانان داده شود كه خطر در اجتماعات بزرگتر، بيشتر است و راههاي جلوگيري از صدمه به ديگران نيز به آنها آموزش داده شود. در صورتي كه كودكان به درستي آموزش داده شوند، نه تنها خودشان در اين زمينه سعي به رعايت اصول ايمني خواهند نمود، بلكه مي توانند به همديگر و حتي به افراد بزرگتر از خود نيز در اين زمينه آموزش داده، همديگر و دوستان خود را در اين مورد ياري نمايند. اين حالت، ياري كودك به كودك نام دارد كه نقش بسيار مهمي در آموزش سبك و شيوه زندگي سالم به كودكان و حتي به جامعه، داشته و اثربخشي و كارآيي آن توسط تحقيقات به اثبات رسيده است.
۳ _ اقدامات محيطي:
نوع اسباب بازيها (نظير ترقه، فشفشه، مواد محترقه)، لوازم بازي، زمينها و ميدانهاي مختلف تفريح در اين زمينه، مي توانند از عوامل ايجاد حوادث باشند. گاهي سازندگان وسايل بازي به اراده خود، تغييراتي در اين وسايل به وجود مي آورند كه مي تواند منجر به پيشگيري از حوادث شود. در مواردي ديگر تغيير در سياستگذاريها و قانونگذاري براي اطمينان از مطابقت يك محصول با مقررات ايمني لازم است. (مباني پيشگيري) در واقع اقدامات محيطي، به فراهم آوردن منابع و تسهيلات لازم براي يك رفتار صحيح (نظير استفاده درست از مواد محترقه و ترقه و...) اشاره مي كند و در مورد موضوع مورد بحث، امكانات و تسهيلات مي تواند خود ترقه هاي استاندارد، محيطها و زمينهايي براي ترقه بازي، آتش بازي و حتي قيمتهاي مربوط به مواد محترقه و منفجره استاندارد باشد كه فراهم نمودن اين امكانات و تسهيلات نقش اساسي در كاهش حوادث چهارشنبه سوري دارد. اين امكانات و تسهيلات محيطي، زيرمجموعه اي از عواملي هستند كه به نام عوامل قادركننده مشهورند. بدون توجه به اين عوامل قادركننده برنامه آموزش پيشگيري از حوادث ناشي از مواد محترقه و منفجره، با شكست مواجه مي گردد. در واقع اقدامات محيطي مي خواهد به موضوع محيطهاي سالم، وسايل سالم و در كل به مفهوم محيطهاي حمايتي براي سلامت اشاره نمايد كه مفهومي نوين در ارتقاي سلامت افراد است. محيطهاي حمايتي براي سلامت، افراد را از تهديداتي كه نسبت به سلامت آنها وجود دارد محافظت مي  كند و همانطور كه گفته شد حمايت از طرف محيط، در جلوگيري از بروز حوادث ناشي از مواد منفجره و محترقه در اين روز خجسته، نقش مهمي بازي مي كند.
نقش مدارس در آموزش پيشگيري
امروزه مي دانيم كه ارتقاي سلامت از طريق مدارس، يكي از موثرترين و كارآمدترين راههاي بهبود كيفيت زندگي بچه هاست. تقريباً  در همه كشورها مدرسه جايگاهي است كه بسياري از افراد در آن زندگي مي كنند، مي آموزند و كار مي كنند. به طوري كه در كشور خود ما در سال تحصيلي ۷۷-۱۳۷۶ تعداد ۱۸ ميليون و هفتصد هزار دانش آموز ساعات زيادي از زندگي خود را در آنجا مي گذرانند و جايگاهي است كه برنامه هاي آموزش پيشگيري از حوادث ناشي از مواد محترقه و منفجره و آتش بازي چهارشنبه سوري مي تواند بيشترين تأثير را داشته باشد؛ زيرا دانش آموزان در دسترس قرار دارند و در دوره تأثير پذيري زندگي يعني كودكي و نوجواني هستند. هر چند مدرسه نمي تواند به تنهايي از عهده اين كار برآيد ولي در بين بخشهاي ديگر از همه مهمتر است.
در نظر گرفتن اين كه بعد از پدر و مادر، معلم جاذب ترين و پرنفوذترين فرد در نزد كودك است اين مسأله را تأييد مي كند كه مدرسه مي تواند نقش مهمي در آموزش پيشگيري از حوادث چهارشنبه سوري داشته باشد. آموزش مهارتهاي زندگي در مدارس، كودكان را قادر مي سازد تا به حفظ و ارتقاي سلامت خود بپردازند. در واقع در مدرسه امكان آموزش دانش آموزان و آماده ساختن آنها براي يك زندگي مسئولانه در جامعه و نتيجتاً  كاهش دامنه آسيب ناشي از استفاده نابه جاي مواد محترقه و منفجره و آتش افروزي وجود دارد.
مي توان گفت كه در حال حاضر مدارس با حمايت كامل خانواده و اجتماع، بهترين محل براي اجراي برنامه جامع بهداشتي از جمله آموزش اصول پيشگيري از حوادث هستند. چرا كه مدارس قويترين سازمان اجتماعي و آموزش قابل دسترسي، براي مداخله در اين زمينه بوده، تأثير عميقي بر دانش آموزان، خانواده ها و اجتماع مي گذارند.
مواردي كه بر شمرديم تنها، دلايل بسيار خلاصه اي از اهميت مدارس در آموزش سبك و شيوه زندگي سالم، از جمله استفاده مناسب و محتاطانه از مواد محترقه و منفجره هستند. مدارس چنان اهميتي در آموزش و ايجاد رفتارهاي صحيح و سبك زندگي سالم دارند كه امروزه عبارت مدارس مروج سلامتي را در مورد آنها به كار مي برند. مدرسه مروج سلامت در واقع مدرسه اي است كه مدام تلاش مي كند كه سلامت كاركنان، خانواده، اعضاي جامعه و دانش آموزان را بهبود بخشيده و با رهبران جامعه با هدف كمك به آنها در شناخت اين كه چگونه جامعه مي تواند در امر سلامت و آموزش مشاركت كند، كار مي نمايد.
كودكان نيروي عظيمي هستند كه بايد در برنامه ريزي و اجراي فعاليتهاي آموزشي از جمله آموزش پيشگيري از حوادث چهارشنبه سوري، آنها را دخالت و مشاركت داد. در واقع اگر اين نيروي عظيم را در پياده كردن برنامه هاي بهداشتي از جمله آموزش در زمينه پيشگيري از حوادث مذكور، دخالت و مشاركت دهيم و احساس مسئوليت در مورد سلامت و خود و جامعه را به آنها انتقال دهيم، در رسيدن به اهداف بهداشتي و ارتقاي سلامت افراد راهي كوتاهتر پيموده ايم. فراموش نكنيم كه دانش آموزان امروز شهروندان ما و والدين فردا هستند. بنابراين انتقال حقايق مربوط به حوادث چهارشنبه سوري و راههاي پيشگيري از آن، به اين افراد، يك سرمايه گذاري بلندمدت است.
شكي نيست كه اگر كودكان در آموزش هر موضوع مربوط به ارتقاي سلامت از جمله موضوع ايمني و پيشگيري از حوادث آخرين چهارشنبه سال، به ديگران، سهيم شوند و نقش فعالي در آن عهده دار شوند، خود به درك بهتري از اين مفاهيم دست مي يابند و اگر احساس مسئوليت در قبال سلامتي خود و جامعه به كودكان منتقل شود، در آينده شهروندان خوبي براي جوامع خواهند بود و در واقع شايد يكي از زيباترين ابعاد مشاركت اعضاي جامعه در اين زمينه، دخالت دادن دانش آموزان و كودكان باشد.
كودكان نه تنها خود نيازمند به اطلاع رساني و آموزش در زمينه  حوادثي هستند كه مي تواند در سايه استفاده بي رويه و نابه جاي مواد محترقه و منفجره ايجاد شود، بلكه قادر به فراهم كردن ايمني و سلامت براي افراد ديگر نيز هستند كه اين كار را با انتقال اين پيامها به ديگران دارند. اغلب كودكان كوچكتر وقت خود را بيشتر از آن كه با بزرگسالان باشند، با كودكان بزرگترين مي گذرانند، آنها را تحسين مي كنند، از آنها تقليد مي كنند و كاري كه آنها مي گويند، انجام مي دهند.  مي توان گفت گروههاي كودكان بخصوص گروههاي با نفوذ و معروف مي توانند بر اعضاي خود اثراتي بگذارند كه بزرگسالان هيچ گاه نمي توانند چنين تأثيري داشته باشند. همسالان و دانش آموزان در واقع مي توانند در پيشگيري از حوادث مذكور نقش تقويت كننده داشته باشند.
بدين ترتيب ملاحظه مي گردد كه نظام آموزشي خصوصاً  در كشورهاي در حال توسعه، با توجه به شركت  كاركنان و معلمان آموزش و پرورش و ميزان بالاي رشد دانش آموزي و اشتغال به تحصيل بيش از ۸۰ درصد كودكان وسيع ترين كانال براي انتشار اطلاعات بهداشتي و نگرش ها و رفتارهاي صحيح در جوامع هستند كه موضوع پيشگيري از حوادث ناشي از استفاده بي رويه و نادرست مواد محترقه و منفجره در آخرين چهارشنبه سال نيز از اين قاعده مستثني نمي باشد.
نقش رسانه  هاي جمعي در پيشگيري از حوادث
زماني كه وسايل ارتباط جمعي با انسانهايي برخورد مي كنند كه ذهني ساخته و پرداخته شده دارند كمتر مي توانند به آن رسوخ كنند، زيرا شخص از مكانيسمهاي دفاعي خاص خود برخوردار است. اين امر در مورد كودكان مصداق ندارد. ذهن كودك ساده و فاقد شبكه به هم پيوسته اي از انديشه ها و باورهاست. ذهن كودك هنوز رموز تحليل عقايد، سنجش و سپس پذيرش يا طرد آنان را نيافته است. از اين روست كه وقتي كودكان بدون هيچ پناهي يا حفاظ، در برابر وسايل ارتباط جمعي قرار مي گيرند، سخت تأثيرپذير هستند.
امروزه در جهان بيشتر افراد به نحوي به رسانه هاي جمعي نظير تلويزيون، راديو و روزنامه ها دسترسي دارند. تلويزيون رسانه اي است كه در جهان، از هر ۵نفر يك نفر به آن دسترسي دارد. تلويزيون به عنوان مهمترين وسيله ارتباطي در برابر كودكان تجلي يافته است و فضاي خالي كودكان را سخت اشغال كرده است. به گونه اي كه در تهران از ۱۰ نفر كودك، بيش از ۷ نفر زماني بين ۴-۱ ساعت در شبانه روز صرف تماشاي تلويزيون مي نمايند و اين امر حاكي از تأثير شگرف تلويزيون بر اذهان ساده كودكان مي باشد. اثر بخشي برنامه هاي تلويزيوني روي رفتارهاي افراد، خصوصاً  كودكان و نوجوانان، در برنامه هاي پيشگيري از اعتياد ثابت شده است از اين رو بسيج كردن رسانه ها، چه راديو و تلويزيون، چه رسانه  هاي چاپي نظير مطبوعات در راستاي آموزش پيشگيري از حوادث مربوط به استفاده بي رويه از مواد محترقه و منفجره در آخرين چهارشنبه سال مي تواند در كنار برنامه هاي ديگر تأثيري شگرف و تقويت كننده داشته باشد.
رويكردهاي سياستگذارانه
رويكردهاي مربوط به سياستگذاري در كاهش دادن دامنه آسيب هاي مربوط به حوادث نقش مؤثري دارد. بويژه زماني كه با رويكرد آموزشي و رويكرد اجتماعي تركيب شود. سياستگذاريها و مقررات مي توانند در محدود كردن و تحت كنترل در آوردن استفاده از وسايل محترقه و منفجره موفق باشند. نظارت بر توليد و توزيع مواد استاندارد و وضع مقررات لازم از جمله اقدامات اين رويكرد است.
برنامه هاي جامع پيشگيري از حوادث مربوط به آخرين چهارشنبه سال
تحقيقات نشان مي دهند كه برنامه هاي اجتماعي جامع، اميدبخش تر از راهكارهاي پيشگيرانه يك بعدي است. اين گونه برنامه ها مستلزم مشاركت بخشهاي مختلفي نظير مدارس، خانواده ها، رسانه هاي جمعي، سياستگذاران و غيره مي باشد. به عبارت ديگر مشاركت دادن تمام بخشهاي جامعه در امر پيشگيري از حوادث مربوط به آخرين چهارشنبه سال، در واقع يك بسيج همگاني در اين زمينه است و اثربخشي بيشتري نسبت به رويكردهاي تك بعدي دارد.
توصيه ها
در نهايت براي پيشگيري از حوادث مربوط به آخرين چهارشنبه سال توصيه هاي زير به عمل مي آيد:
۱- مدارس:
۱-۱- به دانش آموزان اصول و روشهاي پيشگيري از حوادث مربوط به استفاده از مواد محترقه منفجره و آتش بازي را آموزش دهيد.
۱-۲- سعي كنيد محتواي آموزشي درست بوده، با تواناييها و روحيات گروههاي سنتي مختلف مطابقت داشته باشد.
۱-۳- سعي نماييد كه روشهاي آموزش با دوره هاي تكاملي دانش آموزان منطبق باشد. روش آموزش به اندازه مطلبي كه آموزش داده مي شود(محتواي آموزشي)، اهميت دارد.
۱-۴- سعي كنيد آموزش و روشهاي آن عمل گرا و مبتني بر تحقيق بوده، توانايي تفكر و تصميم گيري را تكامل بخشد.
۱-۵- سعي نماييد برنامه هاي آموزشي رابه موضوع پيشگيري مذكور در پروژه آموزش دخالت دهيد. در نظر داشته باشيد كه معلمين بعد از والدين، با نفوذترين افراد به دانش آموزان هستيد.
۱-۸- اهداف هرگونه برنامه پيشگيري در زمينه حوادث مذكور در نوجوانان بايستي واقع بينانه باشد. هدف اصلي خود را كاهش دامنه آسيبهاي ناشي از استفاده مواد محترقه و منفجره قرار دهيد تا پيشگيري كامل از استفاده اين مواد.
۱-۹- برنامه هاي آموزشي در اين زمينه بايد بر اصول آموزش عملي و كاربردي متكي باشد نه بر ايدئولوژي افراد.
۱-۱۰- دانش آموزان را مستقيماً  در امور طراحي برنامه پيشگيري و اجراي آن دخالت دهيد. در برنامه هاي خود از قدرت نوجوانان و كودكان بهره بگيريد. اين كار دانش آموزان را علاقه مند كرده و تأثير برنامه ها را بيشتر مي كند.
۱-۱۱- روشهاي خشك كارآيي ندارند و ممكن است منجر به پنهان كاري و مشكلات و خطرات جدي بشوند؛ لذا از چنين برنامه هايي بپرهيزيد.
۱-۱۲- به طور مداوم برنامه آموزشي خود  را  ارزشيابي نماييد تا اثر بخشي آن معلوم شود.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.

خاطرات زندگي روزانه
در زندگي روزمره هر يك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارد كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند؛ اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا يك خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن، باقي مانده اند. در ورق زدن آلبوم خاطرات يكديگر همراه شويم:
***
بادكنك فروش
از پنجره اتاقم در شركت كه مشرف به خيابان است به بيرون نگاه مي كردم. ناگهان يك چهره آشنا نظرم را جلب كرد. وقتي خوب فكر كردم به  خاطر آوردم پيرمردي كه بادكنك مي فروشد، زماني كه من بچه خردسالي بودم از او بادكنك مي خريدم. حالا از اين فاصله او را شناختم و به آن دوران خوش سفر كردم. چه قدر پير و ناتوان شده بود. حتي نمي توانست به درستي راه برود. بي اختيار دلم برايش سوخت. اين روزگار ناسازگار با او چه كرده بود. زماني بيشتر ناراحت شدم كه ديدم درون سطل هاي زباله به دنبال چيزي مي گردد. تا شب تمام آن صحنه ها جلوي چشمانم رژه مي رفتند. شب را هم با كابوس سپري كردم.
ليلا مقتدي
آلودگي
در روزهايي كه آلودگي هوا منجر به تعطيلي مدارس شده بود با دختر چهارساله ام به نام ستاره از منزل براي خريد نان بيرون آمدم. دخترم آسمان را نگاه كرد و گفت: بابا مردم فكر نمي كنند كه خدا سرفه اش مي گيرد و گناه دارد؛ چرا اين قدر دود مي كنند؟
غلامرضا پوشكان
عرق شرم
يادم هست سال هاي اول دبيرستان بوديم و پر از شيطنت ها و عكس العمل هاي نوجواني. تازه مزه يك نوع آزادي را مي چشيديم و سال هاي پس از انقلاب را سپري مي كرديم. از در و ديوار بالا مي رفتيم و دست آخر براي آزار معلم ها هر حُقّه اي را كه بلد بوديم به كار مي بستيم. البته معلمان هركدام واكنش خاص خود را داشتند. خشونت، تنبيه، مهرباني، پند و اندرز، كم كردن نمره و... كه هيچ كدام از اين روش ها هم دست و پايمان را نمي بست و كارآمد نبود؛ جز روشي كه معلم ادبياتمان داشت.
معمولاً سخت نمي گرفت و به ندرت گله و شكايت مي كرد، اما هر بار كه چيزي مي گفت ما را با همه انديشه عصيانگرمان تكان مي داد و بر جاي خود مي نشاند. به خاطر دارم روي صندلي اش گچ نرم مي ريختيم، مي ديد و مي نشست و وقتي بلند مي شد مي گفت مي بخشيد لباسم كثيفه، درويشيم و با شما اين حرفها را نداريم كه آن موقع بود كه عرق شرم بر پيشاني مان مي نشست و دم فرو مي بستيم. روي تخته برايش يادداشت مي گذاشتيم، به آرامي مي خواند و در حالي كه آن را پاك مي كرد مي گفت: از صداقتتان لذت مي برم و آن قدر اين رفتار را ادامه مي  داد تا ما را از رو مي برد و مريدش مي شديم. به ياد دارم آخر سال يك دسته گل برايش برديم كه تشكري كرده باشيم، لبخندزنان گفت: لزومي به عذرخواهي نبود. من همه كارهاي شما را دوست دارم. روحش شاد.
محمد طاهر دادگر - دامغان

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
ايران
سياست
فرهنگ
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |